امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

دردِ دل.......

نه دلي مانده......

نه دردي كه گفتني باشد......

سكوت سرشار از ناگفته هاست........

[تصویر:  nasimhayat.png]
دلمان بس ناجوان مردانه گرفته ست

خیلی وقت از خونه دورم، خستگی درس ها و امتحانات هم افزون برش خیلی

انرژی ازم میگیره، واقعا غربت سخت واقعا

السلام علیک یا اباصالح المهدی، چی میکشی آقا شما

خدا به قلب شما و من آرامش بده که بد دردی

یاعلی




[تصویر:  Untitled_1.png]
(1391 دي 19، 13:44)darling نوشته است: سلام
قبل از اینکه با کانون آشنا بشم یادمه موقعی هایی که خ.ا میکردم همش میگفتم این دیگه آخرین باره ک .... با اینکه نمیدونستم گناه کبیره اس ولی چون بعدش افسردگی و یه حس پشیمونی بهم دست میداد دوست داشتم بزارمش کنار ولی مگه میشد؟؟!!! تا یکم اعصابم خورد میشد یا اینکه دلم میگرفت یا کلا فشارای روحیو عصبی بهم وارد میشد خ.ا میکردم ولی نه مثه ماسا جان ماهی یه بار؛من هفته ای 3-4 بار انجام میدادم اونم وقتی خیلی کوچیک بودم 9یا10ساله بودم شروع کردم ....

سلام منم یه زمانی که کوچیک تر بودم و هیچی نمیفهمیدم حتی روزی چندبارم اتفاق میفتاد..!
ولی خب قبل از آشنا شدن با اینجا متوجه شده بودم که گناهه کبیرس و خودم داشتم سعی میکردم ترک کنم..حتی شد که تا 2 ماهم پاک بمونم ولی بازم شکستم!
تنهایی نمیشد!
بدون برنامه ریزی نمی شد...
داشتم به یه راه های بدتریم منحرف می شدم...
خب وقتی بچه بودیم فقط برا سرگرمی بود..ولی بزرگتر که شدیم دیگه تبدیل به یه اعتیاد شده بود..ارضای جنسی بدون ارضای عاطفی..آدمو به دیوانگی می رسونه!

تا اینکه با کانون آشنا شدم و راههای مقابله بهترو یاد گرفتم و از بچه های کمک خواستم..
خدا خیلی هوامو داشت که نجاتم داد ومن معتقدم یکی از دلایلش نمازم بودکه دیر یا زود..بی حوصله و باحوصله بهرحال می خوندمش.
خدایا شکرت
وای خداااااااا1744337bve7cd1t81
منم از اون ستاره گنده ها گرفتم؟؟؟[تصویر:  o.gif]

وقتی این پستو زدم دیدمش!17
چه خوشگله4fvfcja
[تصویر:  7xo9iif681u74a7tyqju.png]      




[sup] خــدایــا فقـــط بخــاطـــر تــــو  ♥[/sup]


[تصویر:  474.gif]


  بفرمایید شکلکای  ترول
خخخخخخ منم از تازه نفس زیر اسمم نوشتن کاربر ارزشمند خخخخخخ چه خوبه ستاره که نمیگیریم چند وقت یه بار مسئولین زیر اسممون عوض کن دل مون شاد شه خخخخvarzesh
317در دست احداث////کارگران مشغول کارند317
امروز تی وی ی فیلمی نشون می داد
راجع به بچه های سرطانی
همچین تاثیرگذارم نبودا
ولی واقعا اشکمو در آورد
اصن ی جور خاصی دلم گرفت
واقعا فراموش کرده بودم من کیم و جایگاهم کجاست؟
واقعا یادم رفته بود شکر کردنو
واقعا یادم رفته بود لطف و حکمت خدارو
تو اینجا سالم و سرپا نشستی پای نت و دائم داری غر میزنی بخاطر دردایی که شاید خیلیم درد نیس
اون وقت ی بچه های کوچولو و معصومی هستن که الآن دارن درد می کشن،درد واقعی
دردی که من و تو تا حالا نکشیدیم
بچه هایی هستن که واسه نفس کشیدنشون ماسک می زنن و تو داری همینطوری oxygen خدا رو می بلعی و غر میزنی
بچه هایی هستن که مثه من و تو حق دارن بچگی کنن،شیطنت کنن،بالا پایین بپرن
ولی کجا؟
رو تخت بیمارستان؟
دخترایی که نمی تونن موهاشونو ببافن
پسرایی که نمیتونن فشن کنن
واقعا به کجا داریم میریم ما؟
ی خورده نگامونو تغییر بدیم به زندگیامون
خدا همین نزدیکیاست
خـــــدایا حکمتتـــــو شکــــــرKhansariha (8)
<align option="center" style="text-align: center;"><img src="http://www.hotup.ir/upload/49hy_چوب.jpg">http://www.hotup.ir/upload/49hy_چوب.jpg</img>[/align]<br />
<br />
[align=center]<color option="#339999" style="color: #339999;"><size option="medium" style="font-size: medium"><color option="#ff33ff" style="color: #ff33ff;"><color option="#ff3399" style="color: #ff3399;">بیچاره چوب کبریت[/color]<br />
[/color]<br />
<color option="#33ccff" style="color: #33ccff;"><color option="#cc33ff" style="color: #cc33ff;">آتش از سرش شروع شد</color></color><br />
<br />
[color=#33ccff]ولی به جانش افتاد</color>[/size]<br />
<br />
<b>[color=#33cc33]<size option="medium" style="font-size: medium">مواظب "افکارت" باش..</size>[size=medium].</b></color></size></color><br />
<br />
53258zu2qvp1d9v</align>
خیلی وقت ها میگن : به چی میخندی؟ بگو ما هم بخندیم!
.
.
.
.
اما هیچ وقت نمیگن برای چی غصه میخوری؟ بگو ما هم بخوریم!
یا عباس
Tears
(1391 دي 20، 15:15)MohseN72 نوشته است: Tears

:ep:
.
.
Khansariha (18)

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
سلام میتوانم حالت خوبه؟من میرم کتابخونه علوم پزشکی،همیشه بازه.
از خدا ناراحت بودم مثه همیشه داشتم میچرخیدم یهو چشم به این جمله خورد
اگه بعد از هر لبخندی خدا را یاد نمیکنید
حق ندارید بعد از هر ناراحتی بهش گله و شکایت کنید
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
من خودمو گم کردم،خدایا دیگه توبه
(1391 دي 19، 23:27)امیرحسین خان نوشته است: بچه ها اعصابم خیلی خورده
حالم خرابه
بس که کانون نمیام
1276746pa51mbeg8j
خیلی دوست دارم اینجا رو، واسه همین از نیومدن حالم خراب می شه
خب من کامپیوترم رو به دید بقیه ست1276746pa51mbeg8j تا در باز شه، که اکثر اوقات بازه، هر کس نگاه کنه می بینه مانیتور رو، ممکنه متوجه شن که کجام

فکرش رو بکنید
تو شبی که بعد مدت هـــــــــــا یک ماهه می شم
اینجوره حالم1276746pa51mbeg8j

خوش به حالت. این خییییییلی خوبه که کامپیوترت تو دیده. برو خدا رو شکر کن.

منم کامپیوترم تو دید نیست. اکثر وقتها هم تنهام. اگه کامپیوترم تو دید بود شاید پارسال ترک
می کردم.خوب بود مثل من می شدی؟1276746pa51mbeg8j

تنهایی=خطر
[تصویر:  3603a504c71.png]

نوبهارم کن، نوبهارم
(1391 دي 20، 18:55)می توانم نوشته است: درد دل : کتابخونه ای ک می رم شنبه تعطیله

حالا من چی کار کنم ؟
برو دم درش بشین درس بخون:22:
317در دست احداث////کارگران مشغول کارند317
جدیدا میام کانون دلم می‌گیره...
نمی‌دونم چرا.
فقط دلم می‌گیره.

مثل حس لحظه‌هایی می‌مونه که تو جمع بهترین و نزدیکترین دوستات برای یه لحظه، فقط یه لحظه‌ی کوتاه، حس غریب تنهایی می‌گیردت... انگار توی اون همه شولوغی صداها رو نمیشنوی، آدم ها و تصاویرشون فقط از جلوی چشمت سریع و بی مفهوم عبور میکنن و اون لحظه فقط خودتی و خودت... یه سکوت سرد و فراگیر از دورنت می‌بردت به تمام لحظه های زندگی‌ات، به خاطراتت، به مسیری که ازش گذشتی، به تمام هستی. و شناورت میکنه توی یک دنیا از مفاهیمی که همه مجهولن همه سوالن... ولی نمی‌خوای دنبال جوابشون باشی یعنی اصلا قرار نیست دنبال جوابشون باشی. فقط میخوای به همه‌ی این همه! فقط یه لحظه چشم بندازی و از دور از بالاتر بهشون نگاه کنی... و بعد... یه آه بکشی... و باز برگردی توی همون جمع... دوباره صداها رو بشنوی دوباره آدم ها رو ببینی و دوباره لبخند بزنی و مثل همیشه باز دوباره حل بشی توی آدمها.

یه دل گرفتن عمیقه و یه جورایی... زمینی نیست.

برام دعا کنین لطفا.
مسئله این نیست که چقدر می‌تونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر می‌تونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
 

[تصویر:  05_blue.png]


گفتند بگو خاطره شاد چه داری؟
از خاطره هایی که ندارم چه بگویم؟ ...


46
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان