1393 اسفند 11، 1:09
خداییش کیف کردم با این اراده ی خوب و قوی که داری...
(1393 اسفند 11، 0:51)kindtough نوشته است: دلم گرفته بغض کردمداداش گلم همه که مثل هم نیستن هر کس رو خدا یه طوری آفریده اصولا چون ما از خانواده ها و تربیتهای مختلفیم و هر انسانی از نظر ژنتیکی با انسان دیگه فرق داره نباید خودمونو با هم مقایسه کنیم فقط دوقلو ها هستند که مثل همن
امروز بعد از ظهر نمیدونم چرا حالم به هم ریخت.شاید خودمو با یکی از رفقام مقایسه کردمو یه حسی بهم دست داد . یه چیزی که می گفت این همه سال چه کار کردی ببین الان کجایی . بدجور پکرم. نمی دونم چه کار کنم. یه حسی نسبت به رفیقم پیدا کردم حس حسودی نیست. تحسینش میکنم چون آدم خیلی فعالیه چه توی درس چه توی کارکردن و چه توی روابط اجتماعیش. انگار مهره مار داره . اما به خودم میگم این آدم با این سن کمی که نسبت به من داره با این همه تلاش و اعتماد به نفسش و پشتکارش من کجام و اون کجا.
فردا اصلآ نمی خوام برم کلاس .نمیتونم خودمو از دست این مقایسه کردن خلاص کنم.
خدایا آرامش خدایا آرامش
(1393 اسفند 12، 0:01)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: همساده جان این جوری که شما از اون دختر خداحافظی کردی نمی گی الان هزار تا فکر پیش خودش می کنه؟
الان پیش خودش می گه حتما همساده عاشق من شده ، روش نمی شه به من بگه. بعد هیچی دیگه ، خر بیار و باقالی بار کن
یه دفعه دیدی خودکشی رمانتیک کرد طرف ، شما هم اصلا تو باغ نبودی.
البته اینا رو که گفتم شوخی کردم. جدیش این می شه که ، حالا من که نمی دونم اصلا چه خبره ، شما کی هستی و ایشون کی هست و ...
ولی به عنوان برادر کوچکتر پیشنهاد می کنم اگه فکر می کنی این مسئله ای که گفتم ممکنه پیش بیاد ، حتما اگه دیدیش بهش بگو که ازت مثلا فلان جزوه رو می خواستم ، یا می خواستم در مورد فلان قسمت پروژه ات ازت سوال بپرسم ، یا فلان سوال درسی رو داشتم چون بچه ها گفتن شما نمره ات خوب شده تو این درس (البته بعدش بگو که سوال حل شده ها ، نری بشینی واست سوال رو حل کنه )
آره دیگه این چیزی بود که به ذهن من رسید گفتم بگم به شما ، شما هر جور صلاح می بینی عمل کن.
............................................................................
دوستان این که می بینین من اینقدر توی این موارد واردم ، اصلا فکر بد پیش خودتون نکنید. نخوردیم نون گندم ولی دیدیدم دست مردم آقای مجری
(1393 اسفند 12، 12:09)Tavvab نوشته است: بچه ها بیاید به من کمک کنید ...منم مثل توام خدا رو شاکر باش که سالمی و تلاشتو بکن
خیلی حالم بده نه اینکه فقط وسوسه بشم ، وقتی می رم بیرون و وضعیت رو می بینم خیلی حالم بد می شه ، طوریکه برام عذاب آوره ، تو خونه هم اذیت می شم ، دلم می گیره همش ، خسته شدم از این وضعیت ، ازدواجم که شده برامون آرزو ، دوستان می رن خواستگاری ، تعریف می کنن ، انگار که کنکوره !!!!
در کل هر کسی می تونه به من کمک کنه بسم الله ، وضعیت روحی = منهدم
دوست ندارم زندگی کنم ، راضی ام همین الان از دنیا برم .