امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

[تصویر:  2moh4zg7icnf26glujon.jpg]
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


(1394 خرداد 6، 18:34)درخشنده نوشته است:
نقل قول: مکالمه روز قیامت : وقتی شیطون وارد می شود !

گناهکاران : خدایا خدایا خود پدر سوختش بود که ما رو به گناه کشوند این ما رو از راه به در کرد 

ابلیس : بی خودی شلوغش نکنید من از کارهای شما برائت میجویم ![تصویر:  o.gif]من از خدای خودم میترسم[تصویر:  o.gif] !!!!! بی لیاقتی خودتون رو تقصیر من نندازید - پیامبرا و امام هاتون اومدن به پاکی دعوت کردن من به ناپاکی ! دست کدوم یکیتون رو گرفتم به زور بردم سمت گناه ؟ این شما بودی که از بین 2 راه راه من رو انتخاب کردید !

گناهکاران : [ هنگ ! ]

خدا : هر دو دسته وارد جهنم بشن ! 

خداییش اگه نصف اون اندازه ایی که شیطون مارو به راه بد دعوت میکنه خدا مارو به راه درست هدایت میکرد الان وضعمون این نبود!


به غذایی که هر روز میخوری نگاه میکنی ؟

به اندامی که مفتی بهت داده شده توجه میکنی ؟

به دستی که هر ثانیه همراهت هست توجه میکنی ؟ 

خدا خیلی خوبه ولی ما ..... نه جمع نمیبندم خدا خیای خوبه ولی من خیلی ازش فاصله گرفتم

.
.
.
.
.

وقتی خدا داشت بدرقم میکرد


 

بهم گفت جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا با تو هستم تو تنها نیستی تو کوله بارت عشق میزار که بگذری. قلب میذارم که جا بدی.  اشک میدم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی برمی گردی یشم.

[تصویر:  968788_163758083807171_2070310973_n.jpg]

[تصویر:  soalcity_2617.jpg]


"با من باش تا با تمامی خدایی ام با تــــو باشم"
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


پرواز را دوست داریم...
شاید برای نزدیک شدن به محبوب...
شاید برای دور شدن از زمین آلوده...
شاید برای لذت هواخوری...
شاید برای آزمودن توانایی ها...
وشاید هم صرفاً برای سبقت از بقیه!

دوست داشتن چیز بدی نیست...
اما ای کاش قبل از هر پروازی هدف مان را مشخص کنیم...
مسیری که بی هدف پیموده شود، از اساس پوچ و بیهوده است...

پرواز هیچ گاه بی دردسر نیست...
گاهی شکار شکارچیان می شویم...
گاهی در قفس اسیرمان می کنند...
گاهی بال و پرمان زخمی می شود...
گاهی هوا طوفانی است و پرواز سخت تر از همیشه...
و گاهی هم تنهای تنها مسیری پیش روی ماست که هیچ گاه نرفته ایم...

ما پرنده ها
خسته می شویم...
زخمی می شویم...
سقوط می کنیم...
اسیر می شویم...

اما هیچ گاه امیدمان را از دست نمی دهیم...
چرا که می دانیم خالق برتر همیشه با ماست...
و تمام این اتفاقات به ظاهر بد هم صرفاً بخشی از مسیر پیش روی ماست...

بالاخره بال های شکسته ترمیم خواهند شد...
شلوغی ها جای تنهایی ها را خواهد گرفت...
هوای طوفانی، صاف و آفتابی خواهد شد...
و تن رنجور، روزی قوتی بیش از همیشه خواهد یافت...

هیچ مانعی جلوی ما را نمی گیرد...
نه به این دلیل که خیلی قوی هستیم...
بلکه به این دلیل که چیزی با نام «مانع»، برای خالق ما معنا ندارد...
قدرت او هر مانعی را دور می زند... 

اما این را هم فراموش نکنیم؛ که تلاش از ماست...
این ما هستیم که باید پشتکار از خودمان نشان دهیم... 
خالق ما چیزی را بدون تلاش به کسی هدیه نمی دهد... 
و به راستی، تمام کسانی که رها شدند تلاش کردند...

همه ی ما می توانیم روزی از رهاشدگان باشیم...
گاهی فاصله ی ما تا رهایی چیزی به مراتب کمتر از چیزی است که در رؤیاهایمان می بینیم...
و افسوس چه معدود پرنده هایی که این راز را باور کردند....

در مسیر پرواز، پرنده های دیگری نیز هستند...
اگر توانستیم کمک حال پرنده ی دیگری باشیم، شاد شویم... 
که لطف خدا در آن زمان بیش از هر زمان دیگری شامل حال مان شده...

باید مراقب پرنده های هم پرواز بود... 
که مبادا ناامیدی آن ها ناامیدمان کند... که مبادا ناتوانی آن ها را ناتوانی خود ببینیم...
گاهی باید حرف ها را نادیده گرفت... و گاهی هم باید خود را به نفهمی زد!
اگر به هدف خود اعتقاد داشته باشیم، قطعاً ملاک حرکت ما حرف های دیگران نیست...

کانون ما پر از پرنده است...
پرنده هایی که می آیند و می روند... گاهی بی خبر و گاهی با خبر...
گاهی خوشحال و گاهی غمگین... گاهی با دست پر و گاهی خالی تر از همیشه...

ای پرنده های کانونی؛
هر جا که رفتید، بدانید... که کانون شما همیشه همین جاست... مبادا مسیر را گم کنید...
کانون، لانه ی شماست... مگر می شود پرنده ای لانه ی خود را فراموش کند؟ 

پرنده های بی نام و نشانی که نمی دانیم کجایید؛
بدانید که همیشه هستند هم پروازهایی که چشم انتظار شمایند...

پرنده های مهاجر؛ یادتان نرود:
پرواز همیشه ادامه دارد... پرواز تا اوج... اوجی بی پایان... 53
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 منم کاملا و  صد در صد مخالفم با اینکه خدا واسه بنده هاش وقت نمیزاره و به راه راست هدایت نمیکنه و شیطان پرتلاشتره...
واضحه که همونجوری که دنیا پر از وسوسه ها به سوی زشتی هاست پر از صداهای زیبا و آوازهای روحانی برای دعوت به خوبیهاست...(البته به نظر شخصی من میزان دعوت به خوبی ها میزان تلاش خدا و پیامبران و ائمه و ادمهای پاکی که جونشون زندگی خودشون و بچه هاشون رو دادن که به ادمها کمک کنن برای زندگی بهتر برای سعادتمند شدن صدها میلیارد برابر تلاش نیروهای اهریمنی و شیطانی هستش)
همه چی و همه تقصیرات به گردن خود همساده ست که شده غلام شهوت...
حرفهای داداش رضا رو شعر سهراب میگه:
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت
خالقت
اینک صدایم کن مرا.

البته منم پر از گلایه م فعلا فازم با خدا اینجوریه، تو یه انقباض روحی شدید هستم:

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
بچه ها فیلم cast away رو دیدین ؟ [دور افتاده]

صدا و سیمای خودمون 10 دفعه پخش کرده 

ای کاش یه همچین اتفاقی برای من میوفتاد 

تو یه جزیره من بمونم و خدا دیگه نه اینترنتی نه کس دیگه ای ....

وقتی برگشت دید معشوقش ازدواج کرده چقدر راحت با این مسئله برخورد کرد کاش منم میتونستم مثل کاراکتر این فیلم تو واقعیت روی هر چیزی که از دست میدم اذیتم نکنه

[تصویر:  large_w515BrZvczKIxbHurG6HIiYYrba.jpg]
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 نه دیگه من تسلیم نمیشم من تسلیم نمیشم دیگه تسلیم خواسته ها و اَدا و اصولِ شهوتهام نمیشم. حتی به خواسته های بی جای دیگران. من هستمو هدفم که توی این راه سخت و طاقت فرسا، سخت کوشی و اراده خیلی مهمه. میخوام که دیکه روبروی خواسته های نا بجای بقیه مثل یه صخره وایسم و بهشون رودرو بگم نه نمیشه، اینکارو نمیتونم برات انجام بدم، خودم مشغول کارام هستم، وقتی برای این کارا ندارم، نمیتونم همراهتون باشم، الان خسته ام و باید استراحت کنم، نمیتونم بیام به مهمونیتون چون کار دارم، باید زودتر برم نمیتونم پیشتون باشم، حتی وقتی فامیل بیاد خونمون اولویت فقط  طبق برنامه پیش رفتنه. توی هر اتفاقی عزا، جشن، مهمونی، هر مناسبتی که میخواد باشه فرق نمیکنه فقط در مسیر هدف بودن ، فقط در مسیر هدف بودن، این چیزیه که واقعآ میخوام. برام فرقی دیگه نمیکنه طرف مقابلم کی میخواد باشه هر کی که میخواد چه خوشش بیاد چه خوشش نیاد من از هیچ کسی هیچ انتظاری ندارم. چه میخوان منو تحویل بگیرن چه نگیرن. دیگه خسته شدم اینقدر کارای خودمو عقب گذاشتم تا فلان کس راضی بمونه. ولی اگه وقت داشته باشم  و برنامه ای نداشته باشم کمکشون و همراهیشون میکنم. واقعآ این حرف درسته که طبق خواسته و نظر و عقیدۀ دیگران رفتار کردن، مارو به مسیر هدفمون نمیرسونه.

اما باید بگم کا یه کسایی برام استثنا هستن و اونم بابا و مامانم هستن. هرخواسته ای که بابا و مامانم داشته باشن تمام سعیمو براشون میکنم. خواسته های اونا همیشه و همه جا در اولویته چون این یکی از هدفهام توی زندگیمه.
من از خود می پرسم، شما چطور؟

آیا اعتیاد یک نوع بیماری است؟؟

اعتیاد جنسی چیست؟؟

آیا من یک معتاد جنسی هستم؟؟

چگونه می توانم بفهمم که یک معتاد جنسی هستم؟؟

چقدر دیدن ادما خوب خوبه
یکی صبح دیدم یکی عصر
دو نفر هم سن و سال خودم
ولی چقدر قشنگن
از بیرون و درون
ادم دوست داره باهشون هم صحبت بشه
خدا خیرشون بده

مخصوصا پسره رو خیلی دوست دارم چون هر چی بهش حرف بزنی. یک کلمه حرف نامربوط نمیزنه

حیف که دختره همشهریم نیست وگرنه خیلی دوست داشتم باهش بپلکم

[تصویر:  nasimhayat.png]
خدایا خودت راس و ریستش کن
انرژیم تموم شده

dancing on ice
الو سلام خدا
کمک
گیرندت رو تنظیم کن 

clapping

میگی یعنی چی ؟

یعنی

توی دنیا هم خوبی هست هم بدی


هم شادی هست هم غم 



هم بدبختی و هم خوشبختی


و

این تویی که برای کارایی که فقط خودت می تونی توی این دنیا انجامشون بدی آفریده شدی 

تازه حق انتخاب هم داری

[تصویر:  47276600274856889383.gif]

پس این تویی که باید گیرندت رو تنظیم کنی 

128fs318181

 Hanghead  Fight and win Hanghead
[تصویر:  dust.gif]
خستم. [تصویر:  sigh1.gif]

دلم میخواد دوباره بلند بشم . دیگه امید ندارم.همیشه میگم یعنی میشه پاک بشم . من هر چی فکر میکنم چیزی به جز ذهن و نفسم به عنوان مانع نمی بینم .

دلم میخواد بااراده تر بشم از تلاشم نتیجه بگیرم

من که این همه سال جنگیدم حتما یه جایی باید بلنگه

الان دلم میخواد پاک بشم . منظورم از صفحه جهان هستی 13
گیرندت رو تنظیم کن 

clapping

میگی یعنی چی ؟

یعنی

توی دنیا هم خوبی هست هم بدی


هم شادی هست هم غم 



هم بدبختی و هم خوشبختی


و

این تویی که برای کارایی که فقط خودت می تونی توی این دنیا انجامشون بدی آفریده شدی 

تازه حق انتخاب هم داری

[تصویر:  47276600274856889383.gif]

پس این تویی که باید گیرندت رو تنظیم کنی 

128fs318181

 Hanghead  Fight and win Hanghead
[تصویر:  dust.gif]
سلام
از 24 ساعت گذشته تا حالا فک  کنم این آخری 10 اُمین موردی بود ک یا ازم دلخور شد یا شدید ازش دلخور شدم..

دلم برای کانون خیلی میسوزه..........
ان شاء الله ک خدا هیچ وقت تنهاش نذاره..

از خودم ناراضی ام..1

التماس دعا..
یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

نمیدونم کسی مثل من پیدا میشه ...
من یهو یه تصمیم میگیرم خیلی با قاطعیت که انجامش بدم مثلا خوندن کتاب یا ورزش کردن یا سر یه کلاسی رفتن ....
بعد یه مدت انگار باد لاستیکامو باز میکنن....
دوباره برمیگردم سر خونه اول....
میگم نکنه افسرده شدم ...
اخه تازگیا خیلی گریه ام میگیره سر چیزای بیخود....
اصلا دلم نمیخواد افسرده بشم ....
یه دردم اضافه بشه....
وای عجب ادمی شدم هااااا
خواهر m12 منم مثل شمام
اما من به افسرده بودنم مطمئنم

کی این دوره تموم می شه ....
ام 12 اگر گاهی تو اوجی گاهی فرود ممکنه دو قطبی باشی
افسردگی و شیدایی
سرچ کن

[تصویر:  nasimhayat.png]
ما هم یه چند کلمه ای حرف داریم. 

خدایا می بینی که ، اوضاع ما همینه که هست. 

یه مددی ، کمکی ، خودتی که می تونی دست ما رو بگیری. ما امیدمون به خودته ، خدایا شکرت به خاطر تمام خوبی های توی زندگیمون ، اما خودت این طوری ما رو خلق کردی ، اصلا دنیا رو تو این طوری خلق کردی که هی فراز و نشیب ، یه دو ساعت خوش حالی ، بعدش دو روز غصه. 

خدایا اجازه ندارم خسته بشم ، می دونم ، اما خسته ام خدا.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان