امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

چقدر دلم یه جمکران میخواهد
مخلصتیم آقا
ببخشید که انقدر غرق گناهم که یادم رفت بیام پیشت .
میخواهم بیام یه بار دیگه نامه بنویسم براتون
بیام نامه را بندازم توی اون چاهی که میگن شما نامه های ما ها را میخونید
آقا دلم خیلی تنگه
آقا خسته شدم انقدر توبه کردم و توبه شکستم
اگه شما را صدا نزنم پس چی بگم ، کی رو صدا کنم .
آقا خسته شدم
خسته از این دنیا
دلم جمکران میخواهد
خودت میدونی که دلم چقدر خونه
کربلا هم رفتی سلام ما را برسان
آقا خودش میدونه
که ما دلمون اونجاست
خیلی دلم میخواهد ولی نمیشه
میگن شاه عبدالعظیم ثواب کربلا رو داره
ولی خودت میدونی آقا که کربلا یه چیز دیگه است .
خیلی دوست دارم بیام اونجا برم حرم امام حسین (ع)
بگم با ابا عبدالله الحسین کمکم کن 
درست نمازم را کم و بیش میخونم .
و میدونم که یکی  از اهداف قیام شما برای نماز بود .
یا صاحب الزمان 
چی بگم از این دل گناه کارم
آقا فرجی کن ما رو از این منجلاب بیرون بیار
بخدا دل ما بچه شیعه ها با دیدن شما پاک میشه .
خودت میدونی که هر سال میرم خادم شهدای گمنام میشم .
تا متوجه بشی که دوست دارم .
ولی کمک کن 

یا علی

[تصویر:  shahid-bakeri3.jpg]
خدایا به من رحم کن .. اللهم ارزقنی توفیق طاعه.. 
خدایا توفیق بندگی عنایت کن 
به حق لحظه های مهربانی ات . ..
به خدا می ترسم..نه از مرگ
که از دست های خالی ام
و فرصت های بندگی
که یکی پس از دیگری
از دست داده ام..
لحظه های دیداری که
خواب ماندم
و به قرار نرسیدم..

خدایا به من رحم کن ..
اللهم ارزقنی توفیق طاعه..
خدایا توفیق بندگی عنایت کن
به حق لحظه های مهربانی ات . .
اللهم اغننی بحلالک عن الحرام ..
و بفضلک عن جمیع الانام


20

 
(( وجدان درد داشتن سخته و بی وجدانی سخت تر. گریه کردن سخته و گریه نکردن سختر. بی گناهی سخته و گناهکار بودن سختر. مرگ سخته و زندگی کردن سختر.
چند روزی هست که خودمو تو اتاق حبس کردم. گاهی پدرم میاد سراغم و کلی حرف میزنه و گاهی مادرم میاد ولی اخرش با گریه میره. چند باری به اتاقم غذامو اوردن وچند بار به زور بردنم سر سفره اما دریغ از یه لقمه ی بی بغض.  بهم سیلی هم زدن تا به خودم بیام اما...
اونا فک میکنن به خاطر شنیدن خبر سرطان خون داشتنم این طوری شدم ولی من همش به این فک میکنم که خدا مجازاتم کرده... به خاطر توبه شکنیم بی وفاییم و... به خاطر خود ارضا های بی سر وته...
هیچ دلبستگی ای تو دنیا ندارم واسه زنده بودن ومیگم شاید همون بهتر که محو شم از دنیا. شاید مامان و بابام هم متوجه شن که چه بیخود تلخ شدیم این روزا....
درس میخونی کار میکنی ازدواج میکنی بچه دار میشی که اخرش چی...............
خون دماغ شدنام بییشتر شده ومن هر روز مطمئن تر میشم که تنبیه خ.ا هام اینه! درد هایی که هر روز بیشتر خواهد شد. همین الانم که دارم مینویسم گرمی چند قطره ی قرمز چکیده شده روی دستم رو حس میکنم واز خودم چندشم میشه. از خود بی ارادم.....
حالم خوش نیس و ضعف دارم, چند روز اتاق نشینی با وضعی که من دارم طبیعیه و مطمئنا قراره یه سرم خوشگل مشگل مهمون رگ هام شه. خوشحالم که حداقل قراره یه بارم که شده مفید باشم بارفتنم از دنیا حداقل یه گناهکار از زمین پاک میشه..
دیگه رمقی برام نمونده شدت خون خارج شده از بینیم زیاد شده فقط اخرین حرفم بهتون اینه که دوستون دارم به وسعت تنهایی هام و یه توصیه دارم
(1394 شهريور 14، 0:48)نور ماه نوشته است: (( وجدان درد داشتن سخته و بی وجدانی سخت تر. گریه کردن سخته و گریه نکردن سختر. بی گناهی سخته و گناهکار بودن سختر. مرگ سخته و زندگی کردن سختر.
چند روزی هست که خودمو تو اتاق حبس کردم. گاهی پدرم میاد سراغم و کلی حرف میزنه و گاهی مادرم میاد ولی اخرش با گریه میره. چند باری به اتاقم غذامو اوردن وچند بار به زور بردنم سر سفره اما دریغ از یه لقمه ی بی بغض.  بهم سیلی هم زدن تا به خودم بیام اما...
اونا فک میکنن به خاطر شنیدن خبر سرطان خون داشتنم این طوری شدم ولی من همش به این فک میکنم که خدا مجازاتم کرده... به خاطر توبه شکنیم بی وفاییم و... به خاطر خود ارضا های بی سر وته...
هیچ دلبستگی ای تو دنیا ندارم واسه زنده بودن ومیگم شاید همون بهتر که محو شم از دنیا. شاید مامان و بابام هم متوجه شن که چه بیخود تلخ شدیم این روزا....
درس میخونی کار میکنی ازدواج میکنی بچه دار میشی که اخرش چی...............
خون دماغ شدنام بییشتر شده ومن هر روز مطمئن تر میشم که تنبیه خ.ا هام اینه! درد هایی که هر روز بیشتر خواهد شد. همین الانم که دارم مینویسم گرمی چند قطره ی قرمز چکیده شده روی دستم رو حس میکنم واز خودم چندشم میشه. از خود بی ارادم.....
حالم خوش نیس و ضعف دارم, چند روز اتاق نشینی با وضعی که من دارم طبیعیه و مطمئنا قراره یه سرم خوشگل مشگل مهمون رگ هام شه. خوشحالم که حداقل قراره یه بارم که شده مفید باشم بارفتنم از دنیا حداقل یه گناهکار از زمین پاک میشه..
دیگه رمقی برام نمونده شدت خون خارج شده از بینیم زیاد شده فقط اخرین حرفم بهتون اینه که دوستون دارم به وسعت تنهایی هام و یه توصیه دارم

این حرفا چیه خواهر من  1744337bve7cd1t81
کی گفته خدا اینجوری هستش؟ 13
چند وقت پیش یه پست گذاشتم از  سخنان یه حاج آقا تو شبانه روزی ولی حذف شد به دلیل اینکه زیادی امید میده و تبری رو میخواد تو جوونا از بین ببره و قصد سوء داره (الله اعلم).
الان یه فرازهایی ازش رو واستون میگم:
پیغمبر ما از مردن ابولهب ها هم خوشحال نشد. چون دوست نداشت اونجوری بمیرن.
هیچ پیامبری از زمین خوردن امتش خوشحال نشده. 
اون وقت خدای این پیغمبرا خوشحال بشه از عذاب بندگانش؟
کسی با آویزون شدن کسی با کتک خوردن ادب نمیشه. انسانها با بخشش ادب میشن با گذشت ادب میشن.
طرف اومده میگه حاج آقا من جوونم خیلی گناه کردم چطور توبه کنم؟ جوونا پشیمونی یعنی توبه. یعنی اون لحظه ای که پشیمون میشی تموم شد. حالا یه مشکلاتی داری اونا رو برو جبران کن. ولی تو دیگه تو مسیری بخشیدنت تموم شد. هر چقدرشو میتونی جبران کن هرچقدرشم نتونستی استغفار کن. توبه یعنی پشیمانی.خدا اصلا معطله ما توبه کنیم قبول کنه. خدایی که ائمه رو فدای ما کرده معلومه دوستمون داشته.قرآن نامه یک عاشق است به معشوق اگه جاییش تلخ بود زیر لب این شعر رو بخون بگو اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکسته لیلی.مظلومترین موجود خداست.چون ما باور نداریم خدا دوستمون داره. خدا میگه من یه علی داشتم اونو فرستادم که دست شما رو بگیره.من بهترین هامو فرستادم که دست شما رو بگیرن
....................................................................
خانم نور ماه
خدا شاهده من همساده با این قساوت قلبم دوست ندارم خار به دست کسی بره که دچار بیماری خودارضایی شده. من شده واسه همه مبتلاها گریه کردم چون میدونم دارن زجر میکشن حتی اگه خودشونم متوجه نباشن از نعمت های خوب دنیا خودشونو محروم کردن. من دلم میسوزه واسه همه مون که با این کار خودمونو از آغوش خدا محروم کردیم....بعد خدا که صدها هزار برابر ارحم الراحمینه خدایی که مهربانی مطلقه بیاد بیماری کشنده بده به ما گرفتارا که تنبیهمون کنه؟
این فکرا رو از سرت دور کن همه کار خدا از روی لطف و مهربانی هستش خدا یه ناظم سخت گیر نیست که با یه ترکه چوبی بخواد بچه های حرف گوش نکن رو تنبیه کنه!!! بهتر بگم حداقل خدایی که من میپرستم اینجوری نیست...
.................................................................
راجع به این بیماری هم که گفتین انشاالله در اولین فرصت در بخش التماس دعا واستون ختم حمد میگیریم. انشاالله به حق آقا امام رضا که همه چی به سمت بهبودی میره...دلتو قوی کن  با روحیه باش و به خدای مهربون توکل کن ما هم دعات میکنیم Khansariha (8)
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
(1394 شهريور 14، 0:48)نور ماه نوشته است: اونا فک میکنن به خاطر شنیدن خبر سرطان خون داشتنم این طوری شدم ولی من همش به این فک میکنم که خدا مجازاتم کرده... به خاطر توبه شکنیم بی وفاییم و... به خاطر خود ارضا های بی سر وته...

اول از همه باید به شما تبریک بگم، ده روز پاکی تو این شرایط واقعا چیز کمی نیست! این نشون میده که شما اراده بسیار قوی و هدف متعالی دارید. و البته جای خیلی خوبی هم اومدید ، اینجا فضایی داره که در این مسیر پاکی به شما کمک می کنه. و به امید خدا رشد سریعتری خواهد شد و ارامش عمیقتری را تجربه خواهید کرد. 53

من هم زمانی همین طور با احساس گناه مواجه می شدم یعنی احساس گناه در من شدید بود و منجر به سرزنش های پی در پی ، نا امیدی ، افسردگی و در نهایت خودارضایی مجدد می شد. اما میشه از احساس گناه برای ایجاد اراده ای قوی ، روحیه شاد و پرامید استفاده کرد که منجر به توبه واقعی بشه.



گاهی اوقات که راه خود را گم کرده ایم ، خداوند درهای کسب تجربه هایی را برای ما می گشاید که ما انها را بد اقبالی یا مصیبت می پنداریم ، ولی در واقع این تجربه ها برای بازگرداندن ما به اغوش ارامش و راه صحیح است.

این در مورد خودارضایی هم هست. به جرات می تونم بیشتر اعضا اینجا خودارضایی را از روی کنجکاوی و نااگاهی شروع کردن ولی همگی دارن اگاهانه ترک می کنند و همین زیباست.

خدا مهربان تر از انچیزی هست که ما فکرشو می کنیم. خدا بیشتر از مجازات ما ، مشتاق این هست که ما از فرصت هایی که بهمون میده استفاده کنیم و قدمی برداریم به سوی او
 
ای بندگان من که درباره ی خودتان اسراف کرده اید (گناه کرده اید) نا امید از رحمت خدا نشوید خداوند همه گناهان را می بخشد.
زمرف، 53

 
وقتی  ما همچین خدایی داریم ، نا امیدی از رحمت او جایز نیست.  وظیفه ماست که گذشته خودمون را با همه  بدی هاش بپذیریم و دیگه حسرت گذشته را نخوریم. بلکه از نعمت زمان حال استفاده کنیم و قدمی برداریم برای نزدیکی به خودمون و خدای مهربانمون
 
وقتی ما همچین خدایی داریم ، خوبه که خودمون را ببخشیم و تمام نفرت ها ، کینه ها ، حسرت ها و سرزنش ها را رها کنیم.
 محمد اثنی عشر: تمام حوادث و اتفاقات رحمت و فضلی است در لفافه ای از سختی ها که ما را گام به گام به خداوند نزدیک تر می کند و لذت زندگی حقیقی را می چشیم، اما اگر فردی این حوادث را به شر تعبیر کند و سوظن به ان ببرد، تمام عوامل طبیعی دست به دست یکدیگر می دهند، تا شر بودن ان را برای او ثابت کنند. زیرا او گمان بد به خداوند برده است که خود نوعی شرک خفی است و ذهن او هم فقط اماده برای دریافت شر است، زیرا متمرکز بر انهاست و چشم های خود را بر خیرها بسته است. اینطوری گر چه بر خلاف جریان اب در حرکت باشیم و انرژی بیشتری هم به کار بریم ولی هرگز به ساحل ارامش و تعادل و شادمانی نمی رسیم.


اما اگر به حادثه ها و مصیبت ها ، حسن ظن داشته باشیم، خالق مهربان تمام اسباب و علل را برای خیرها مهیا می کند.
به امید خدا با تغییر نگاه تون به زندگی ، بیماری تون هم بهبود پیدا خواهد کرد.

یا علی 303

 

 
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

داشتم فکر میکردم خانوم نور ماه اگه بیشتر مقاومت کنن میشن قهرمان ماها..... تا اخر عمرمون اینکارشون یادمون نمیره...

علاوه بر خودشون خیلیارو نجات میدن...

53
به ذات ربوبی قسم می خورم 

از اون لحظه ای که به خودت میای و پشیمون می شی از گناهت ، و طلب توبه و بخشش می کنی ، می بخشه 

کسی که تو مسابقات میاد بالا مثلا ده روز رو تموم کرده ، ده روزِ که خدا بخشیدتش ، و بهتر از اون چیه تبدیل گناهان به حسنات به خاطر توبه و به پاس توبه 

دوستان ؛ خواهر نور ماه ( اول نوشتم نور خدا ) :

خداوند این طور نیست که ما رو دچار به درد کنه ، شما می دونین چقدر امام زمان عج و همه معصومین برای تک تک ما دعا می کنن و ما رو زیر بال و پر خودشون می برن تا از آسیب های روزگار در امان باشیم . 

خداوند تا روز قیامت یا لحظه مرگ به ما فرصت توبه داده ، بعضی چیزا و حکمت خداونده و ما ازش بی اطلاعیم مثل خیلی مشکلات دیگه که همه ما به نوعی باهاشون روبرو هستیم . 

دوچرخه سوار آمریکایی آرم استرانگ قهرمان المیپیک و چند دوره از تور دو فرانس ، به سرطان خون مبتلا شد ، اما بعد از دو سال دوباره سلامتی خودش رو به دست آورد . 

داوود جی تی عزیز ، همیشه من رو به تغییر نگرشم دعوت می کنه که به راستی هم تنها راز موفقیت تو همه چیز همینه 

شما با کمک خدا ، با استعانت از معصومین علیها سلام 
قطعا می تونین بر همه مشکلات حتی بیماری پیروز بشین 

به خدا می شه ، فقط این اراده رو باید قوی کرد 

مطمئن باشین همه کانون مثل همیشه با شما نه پشت سرتون بلکه در کنارتون هستیم ، و افتخار می کنیم که شما از دوستان ما هستین 
ما با هم می تونیم همه مشکلات و موانع رو کنار بزنیم 

اما درباره مرگ ، مرگ حق همه ماست ، هیچ اشکالی هم نداره آدم بمیره ، اما با روحیه بمیریم خیلی بهتره با امید به خدا با لب خندان 
از اینکه می ریم پیش خدا ، با حفظ ایمان ، با حفظ پاکی ، خب همه ما می میریم مرگ که پایان نیست آغازه 

همه چی دست خداست ،  بیاین فکرایی که حالمون خوب نمی کنن رو کنار بذاریم ، راضی هستیم به رضای خدا 
اما تلاش برای بندگی رو هیچوقت از زندگی بیرون نکینم تا وقتی قراره از دنیا بریم  و کسی هم نمی دونه کی قراره بریم . 

پس فعلا دوست داریم با هم بخندیم 1 

رسالت ما در این برهه غلبه بر خواهش های نفسانی هست و مقابله با شیطان 

شما محکم تر از این حرفا هستین ، حالا دیگه بیشتر به خودتون برسین و برای درمان و اجرای درمان تلاش کنید 

از طرف بچه های کانون قول می دم ، که همیشه کنارتون هستیم 
(1394 شهريور 14، 0:48)نور ماه نوشته است: (( وجدان درد داشتن سخته و بی وجدانی سخت تر. گریه کردن سخته و گریه نکردن سختر. بی گناهی سخته و گناهکار بودن سختر. مرگ سخته و زندگی کردن سختر.
چند روزی هست که خودمو تو اتاق حبس کردم. گاهی پدرم میاد سراغم و کلی حرف میزنه و گاهی مادرم میاد ولی اخرش با گریه میره. چند باری به اتاقم غذامو اوردن وچند بار به زور بردنم سر سفره اما دریغ از یه لقمه ی بی بغض.  بهم سیلی هم زدن تا به خودم بیام اما...
اونا فک میکنن به خاطر شنیدن خبر سرطان خون داشتنم این طوری شدم ولی من همش به این فک میکنم که خدا مجازاتم کرده... به خاطر توبه شکنیم بی وفاییم و... به خاطر خود ارضا های بی سر وته...
هیچ دلبستگی ای تو دنیا ندارم واسه زنده بودن ومیگم شاید همون بهتر که محو شم از دنیا. شاید مامان و بابام هم متوجه شن که چه بیخود تلخ شدیم این روزا....
درس میخونی کار میکنی ازدواج میکنی بچه دار میشی که اخرش چی...............
خون دماغ شدنام بییشتر شده ومن هر روز مطمئن تر میشم که تنبیه خ.ا هام اینه! درد هایی که هر روز بیشتر خواهد شد. همین الانم که دارم مینویسم گرمی چند قطره ی قرمز چکیده شده روی دستم رو حس میکنم واز خودم چندشم میشه. از خود بی ارادم.....
حالم خوش نیس و ضعف دارم, چند روز اتاق نشینی با وضعی که من دارم طبیعیه و مطمئنا قراره یه سرم خوشگل مشگل مهمون رگ هام شه. خوشحالم که حداقل قراره یه بارم که شده مفید باشم بارفتنم از دنیا حداقل یه گناهکار از زمین پاک میشه..
دیگه رمقی برام نمونده شدت خون خارج شده از بینیم زیاد شده فقط اخرین حرفم بهتون اینه که دوستون دارم به وسعت تنهایی هام و یه توصیه دارم

[تصویر:  11f6bcae-d61e-4225-888b-ab3144e38b7f.jpg]
(1394 شهريور 14، 10:46)تـــواب نوشته است: به ذات ربوبی قسم می خورم 

از اون لحظه ای که به خودت میای و پشیمون می شی از گناهت ، و طلب توبه و بخشش می کنی ، می بخشه 

کسی که تو مسابقات میاد بالا مثلا ده روز رو تموم کرده ، ده روزِ که خدا بخشیدتش ، و بهتر از اون چیه تبدیل گناهان به حسنات به خاطر توبه و به پاس توبه 

دوستان ؛  برادر تواب

خداوند این طور نیست که ما رو دچار به درد کنه ، شما می دونین چقدر امام زمان عج و همه معصومین برای تک تک ما دعا می کنن و ما رو زیر بال و پر خودشون می برن تا از آسیب های روزگار در امان باشیم . 

خداوند تا روز قیامت یا لحظه مرگ به ما فرصت توبه داده ، بعضی چیزا و حکمت خداونده و ما ازش بی اطلاعیم مثل خیلی مشکلات دیگه که همه ما به نوعی باهاشون روبرو هستیم . 


داوود جی تی عزیز ، همیشه من رو به تغییر نگرشم دعوت می کنه که به راستی هم تنها راز موفقیت تو همه چیز همینه 

شما با کمک خدا ، با استعانت از معصومین علیها سلام 
قطعا می تونین بر همه مشکلات  پیروز بشین 

به خدا می شه ، فقط این اراده رو باید قوی کرد 

مطمئن باشین همه کانون مثل همیشه با شما نه پشت سرتون بلکه در کنارتون هستیم ، و افتخار می کنیم که شما از دوستان ما هستین 
ما با هم می تونیم همه مشکلات و موانع رو کنار بزنیم 

اما درباره مرگ ، مرگ حق همه ماست ، هیچ اشکالی هم نداره آدم بمیره ، اما با روحیه بمیریم خیلی بهتره با امید به خدا با لب خندان 
از اینکه می ریم پیش خدا ، با حفظ ایمان ، با حفظ پاکی ، خب همه ما می میریم مرگ که پایان نیست آغازه 

همه چی دست خداست ،  بیاین فکرایی که حالمون خوب نمی کنن رو کنار بذاریم ، راضی هستیم به رضای خدا 
اما تلاش برای بندگی رو هیچوقت از زندگی بیرون نکینم تا وقتی قراره از دنیا بریم  و کسی هم نمی دونه کی قراره بریم . 

پس فعلا دوست داریم با هم بخندیم 1 

رسالت ما در این برهه غلبه بر خواهش های نفسانی هست و مقابله با شیطان 

شما محکم تر از این حرفا هستین ، حالا دیگه بیشتر به خودتون برسین و برای درمان و اجرای درمان تلاش کنید 

از طرف بچه های کانون قول می دم ، که همیشه کنارتون هستیم 
امروز با وسوسه های کثیفم یکم جنگیدم دیدم خیلی خوب جواب میده...

حالم بهتر میشه....

دارم یکم نفس میکشم...نمیدونم چرا حاضر شدم دوباره مبارزه کنم!

نمیخواستم ازین بدبختیام اینجا بنویسم ولی دیدم اگه ننویسم اینجاهم میشه مثل همه 

جاها..همه جا فیلم بازی میکنم که اره حالم توپه!

ملت کلی انرژی میگیرن در حالی که تو دلم دارم به خودم فحش میدم!

بعضی وقتا هم یادم میره که چی فیلم بوده چی نبوده![تصویر:  22.gif]

به قول یاور طغرل خدایا تووووبه! 

الانم اینم ادا دراوردم که یکم برا خودم شاد بشم...

خیلی واضح دارم میبینم که اونایی که مث خودم زیاد میخندن از درون داغونن

روزی ده بار فکر خودکشی میکنم!

اما یه فکرایی دارم برای بهتر شدن...برای سالم شدن...

همونطوری که یه ماشین داغون رو میشه تعمیر کرد حتما منم میتونم تعمیر بشم!

مگه چمه؟[تصویر:  16.gif]

هنوز نفس میکشم...روحم درسته در داغونترین حالته ولی هنوز زندست...

خیلیا مردن خودشون نمیدونن[تصویر:  22.gif]

میخوام برای اولین قدم دیگه فیلم بازی نکنم...تا بقیه وجود خودمو ببینن!

از دوستام کمک میخوام...

مورد دوم اینکه میخوام افسردگیمو کم کنم و در اخر نابودش کنم...

درمان افسردگی ممکنه 6 ماه تا یک سال طول بکشه..اما من میخوام خوب بشم

بخش مثبتش اینه که در طول درمان هر روزت بهتر از دیروزه...

حداقل میدونم که فردا حالم بهتره[تصویر:  8.gif] خداروشکر[تصویر:  105.gif]

سوم اینکه میخوام قبول کنم که ضعیفم.میخوام خودمو نشون بدم...

چهارم اینکه توی زمان حال زندگی میکنم...کاری که الان دارم میکنمو به بهترین صورت

انجام میدم و نه به اینده فکر میکنم نه به گذشته...

گذشته که رفته پی کارش...نیکولا تسلا هم فکر نکنم برگرده زمان قبل رو دسکاری

کنه!

اینده هم هنوز نیومده! والا! الان اعصابم خورده به خاطر جلسه ی رانندگی فردا که 

خیلی حال بهم زنه![تصویر:  31.gif]

همش لوس بازیه! استرس هم میده...

ولی اصلا مهم نیست(به جهنم!) معلوم نیست تا فردا زندم یا نه چرا حرص بخورم؟!

نه منطقی فکر کن آرش خان! 

حتی اینکه فردا جواب انتخاب رشتت هم میاد و ایندت رو مشخص میکنه هم مهم 

نیست! چون ممکنه پزشکی قبول شی یا زمین شناسی تهران!!! خب معلوم نیست

برا چی درگیری...

چیزی که مهمه زمان حاله...

الان باید این متن رو خوب بنویسم...غلط نداشته باشم.و از همه مهمتر روم تاثیر 


مثبت داشته باشه! عاشق تغییر مثبت بودم و هستم

اگه نوشتن این پست روم تاثیر خوب نداشته باشه مفت نمی ارزه! لحن گفتنم قشنگ

نیست ولی میخوام عمق ماجرا رو نشون بدم![تصویر:  5.gif]

اهنگ گوش میدم..چرت و پرتای محسن چاوشی که گوش میدم حالم بدتر میشه رو

میریزم دور[تصویر:  14.gif] 

گروه سندی هم که گوش میدی انگار بعد از 5 دیقه روانپریش میشی![تصویر:  24.gif]

یه موزیک باحال که نه خیلی شنگول  و چرت باشه نه خیلی ناراحت[تصویر:  15.gif]

نیازی نیست دیگه کارای خیلی(به قول خانوم میتوانم) خفن انجام بدم...

واقعا بعضیا برای شادیشون ناخوداگاه شرط میذارن...

مثلا میگن الان میرم ورزش میکنم [تصویر:  39.gif] بعدش شنگول میشم! 

حالا لپ تاپ رو میبنده میره ورزش کنه میبینه حال نداره بعدش به خودش میگه نه تو 

ادم نمیشی!

این میشه که وضعیت به جای اینکه بهتر بشه بدتر میشه...

نه اقا نمیخواد اذیت کنی...

خیلیا مثل من شرایط روحی افتضاحی دارن...

همینکه 5 دیقه بذاریم روحمون نفس بکشه خیلیه!

درمان افسردگی خیلی طول میکشه به خدا...نمیشه دوتا اهنگ شاد بذاری شاد بشی

بعدش بگی خیلی خب دیگه خوب شدیم رفت[تصویر:  35.gif]

این کار بیشتر اوضاع رو خراب میکنه! همونطوری که دنیا یه عمر وقت گذاشته تا روح

و روانمون رو سیاه کنه ماهم باید کلی وقت بذاریم تا تمیزش کنیم...

خب حرفامو همینجا تموم میکنم...برای امروز حرکت خیلی خوبی بود...

انگار یه زامبی بودم که لباس خوشگل تنم بود و آرایش کرده بودم! معلوم نبود وضعم

چقد داغون بود..ولی حالا یه زامبیه معمولیم![تصویر:  48.gif]
منم دیگه دارم میمیرم
خسته شدم

[تصویر:  nasimhayat.png]
خدایا چرا هر روز تصمیم می گیرم آدم خوبی باشم ولی روز بعد همش یادم میره . چرا غمگین شدم . چرا حالم این قدر بده که به اطرافیانم فحش میدم . 20
(1394 شهريور 14، 23:38)رهایی یافته نوشته است: خدایا چرا هر روز تصمیم می گیرم آدم خوبی باشم ولی روز بعد همش یادم میره . چرا غمگین شدم . چرا حالم این قدر بده که به اطرافیانم فحش میدم . 20

ماها انسانیم رهایی رفته و یه اراده داریم مث بمب اتمممممممم
من مطمنم بالاخره موفق میشین. کنترل پرخاشگری و ... هم به مرور اتفاق می افته و همون لحظه که تصمیم میگیریم عملی نیس. پس دوباره تلاش کنین
دردم از یار است و درمان نیز هم  20 ...
نمی خواد به کسی بگیدا
نمی خواد هم صداش رو در بیارید

اما دارم گند میزنم به خودمو زندگی و آینده

اونم نه از این گندهاوا
همیشه آغاز راه دشوار است

عقاب در آغاز پرواز، پَر می ریزد

اما در اوج

حتی از بال زدن هم بی نیاز است


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان