1394 شهريور 27، 8:28
1394 شهريور 27، 13:44
یه متنی خونده بودم یه آقای خارجی اومده بود یه نفر رو استخدام کرده بود که زمان کار در کنارش حضور داشته باشه و اگه به جای رسیدگی به کارهاش مثلا به شبکه های اجتماعی مشغول شد یه کشیده بهش بزنه! ']
ممنون داداش. داستان مرد خارجی باحال بود. ولی من میتریم ب کسی هدفامو بگم بعد انجام ندم و مورد تمسخر قرار بگیرم
1394 شهريور 27، 13:56
(1394 شهريور 27، 13:44)خدا همراهمونه نوشته است: شاید یک دلیل برای اهمالکاری اینه که ما تعهد درونیمون ضعیفه که هیچ تعهد بیرونی هم نداریم ... یعنی من اگه کارهام یه جوری بود که به شخص دیگری قول داده بودم خودم رو بیشتر ملزم می دونستم که سر وقت انجام بدم و به عبارتی مجبور بودم هر جور شده اون کار رو انجام بدم ... حالا چه به امید پاداش یا تشویق یا دستمزد ... چه از ترس ملامت یا تنبیه یا جریمه
یه متنی خونده بودم یه آقای خارجی اومده بود یه نفر رو استخدام کرده بود که زمان کار در کنارش حضور داشته باشه و اگه به جای رسیدگی به کارهاش مثلا به شبکه های اجتماعی مشغول شد یه کشیده بهش بزنه! ']
ممنون داداش. داستان مرد خارجی باحال بود. ولی من میتریم ب کسی هدفامو بگم بعد انجام ندم و مورد تمسخر قرار بگیرم
ترسیدن از این اتفاق خیلی بهتره از رخ دادن این اتفاقه
من تجربه اشو داشتم و پیش اومده برام
1394 شهريور 27، 14:19
خیلی برام بده...
بعضی وقتا دلم میخواد اصلا از کانون برم! مشکلم رو هی برام تکرار میکنه....
میخوام یه ادم دیگه باشم...
1394 شهريور 27، 15:11
(1394 شهريور 27، 14:19)درخشنده نوشته است: از صبح دارم خودمو کنترل میکنم...نمیدونم چرا تموم نمیشه... اورژانس هم نمیشه رفت....
خیلی برام بده...
بعضی وقتا دلم میخواد اصلا از کانون برم! مشکلم رو هی برام تکرار میکنه....
میخوام یه ادم دیگه باشم...
چرا داداش؟چی شده مگه؟ دلت میاد در مورد کانون اینطوری بگی؟گناه داره. باهامون قهر میکنه ها.
انشاالله هر مشکلی داری زود حل بشه داداشی.خدا آرامش و صبر و قدرت گرفتن تصمیم درست رو ب شما و همممون عطا کنه
1394 شهريور 27، 16:56
خسته شدم، بسه دیگه ، دیگه نمیخوام گناهکار باشم.
اصلا 2 روز تونستم خودمو کنترل کنم . اخه چرااااا
1394 شهريور 28، 1:22
(1394 شهريور 27، 10:45)آفتابگردون نوشته است: چقدر متنفرم از زندگی کردن فقط باید هرجور شده تا پایانش بری خسته کنندس
نگین این حرفو... آقا پناهیان میگه : زندگی آنقدر عزیز است که توصیه شده با وضو «زندگی» کنید
نقل قول: ما باید به زندگی عشق بورزیم، چون جایی است که خدا ما را در آن قرار داده است. باید به زندگی علاقه داشته باشیم، زندگی مخلوق خداست و او ما را در این فضا قرار داده است. خداوند ما را در این اردوگاه زندگی قرار داده است ولی بعضیها به در و دیوار این اردوگاه، ناسزا میگویند! گویا اساساً دوست ندارند در این اردو حضور داشته باشند! در حالی که خداوند متعال این حیات را به ما داده است. متاسفانه بعضیها بهخاطر اصل حیات، از خدا تشکر نمیکنند و احساس خوبی ندارند. نعمت حیات و نعمت بستر و بساط زندگی، نعمتی است که اکثر آدمها بهخاطرش شکر نمیکنند. کمااینکه فرمود: «وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ»(سبأ/13)
لینک
1394 شهريور 28، 1:33
(1394 شهريور 27، 13:44)خدا همراهمونه نوشته است: ممنون داداش. داستان مرد خارجی باحال بود. ولی من میتریم ب کسی هدفامو بگم بعد انجام ندم و مورد تمسخر قرار بگیرم
اگه هدفتون رو درست انتخاب کرده باشین نباید از بیانش بترسین ... مگه اینکه اعتماد به نفستون پایین باشه ... یا اینکه بخواین به کسی بگین که خودش آدم مسخره و مذبذب و باری به هرجهتی باشه .
ولی یه چیز دیگه هم هست: یه ویدیویی توی TED می دیدم طرف این طور استدلال میکرد که وقتی ما ایده مون رو به کسی می گیم توی ذهنمون این فرض جامیفته که ما تمام یا بخشی از اون کارو انجام دادیم و حالا داریم تبلیغش رو میکنیم در حالی که هنوز اصلا شروعش نکردیم ... خلاصه بهتره مراقب این نکته هم باشید
1394 شهريور 28، 22:06
1394 شهريور 29، 9:29
(1394 شهريور 28، 22:06)seyed_mahdi نوشته است:
سلام
یه چیزی بهت بگم :
درد ما همه ،مشکلات ما ساخته ذهن خودمونه
باید روی ذهنت کار کنی ، انقدر کار کنی خیلی زیاد تا ذهن مشوشت به وسیله کنترل به تعادل برسه وقتی به تعادل برسی
جسم و روانت هم به تعادل می رسه و به راحتی می تونی موانع رو کنار بزنی تو هر چیزی که فکرشو کنی
ولی طول می کشه و نباید ناامید بشی
باید وقت بذاری برای تربیت خودت و ذهنت
باید زحمت بکشی ، باید علاقه های خوب رو با چیزای کثیف شیطانی جایگزین کنی
من دارم تلاش می کنم ، هر روزم لغزیدم اما ناامید نمی شم هر چندسالم طول بکشه تو کانون می مونم و تمام تلاشم رو به کار می گیرم
اینجا انقدر دوستای خوبی دارم که تو هیچ جای عالم مثلشون وجود نداره ، اینجا بنده ها عزیز خدا جمع هستن کسایی که طعم گناهُ چشیدن و می خوان دست بکشن و توبه حقیقی کنن
کم هم نداریم الحمدالله ستاره توی این اسمون
بلند شو یا علی بگو : از خدا بخواه زحمت بکش مراقبت کن از چیزای خوب تا راه رو اشتباه نری
از نور اهل بیت علیها سلام برای حرکت تو تاریکی استفاده کن
باید بخوایم که خوب باشیم خودش سراغمون نمیاد
شکر می کنم خدارو
ای خدای بزرگ شکر که هر بار می لغزم به وسیله غسل و طلب بخشش دوباره بهم فرصت جبران می دی
باید بتونیم ایت عادت نفرت انگیز و بی شرمانه و بی حاصل رو با چیزای خوبی که خدا خلق کرده جا به جا کنیم
به قول استاد پناهیان باید دنبال نشاط معنوی بریم و درست زندگی کنیم و قلبون رو بیدا کنیم /
سعی کن که
موفق باشی
1394 شهريور 29، 10:59
ویرایش شده
1394 شهريور 29، 11:08
ویرایش شده
(1394 شهريور 29، 10:59)Deril نوشته است: این روزا انقدر حالم خراب بود و افسردگی داشتم تا اینکه دیشب شکستم. خدایا منو ببخش که بنده ناشکریم و هی گستاخی میکنم
اشکال نداره بالاخره تو این راه خودتونم میدونید که اگه هزار بارم بیفتیم باید بلند شیم. سعی کنین با خودتون مهربون باشین و خودتون رو درک کنید. شاید نشه شرایط رو بهتر کرد ولی میتونید حال خودتون رو حتی کمی هم که شده بهتر کنید و شادتر باشید. دلیل افسردگیتون رو نمیدونم اما این روزا و تو این قرن چیزی که زیاده افسردگی هس. بهتون پیشنهاد میدم اگه میتونین عصر موقع غروب برید پیاده روی و بعدغروب برگردید . قدم بزنید تو هوای ازاد واهنگ شادی گوش کنید.
1394 شهريور 29، 11:16
امیدوارم پشت کوه هایی که جلومه یه جای خوب باشه...اگه این یه ذره امید رو نداشتم
خیلی راحت خودکشی میکردم...
از دست خیلیا دلگیرم... تنها چیزی که باعث میشه تحمل کنم اون یه کوچولو امیده!!!
خدا همراه منه توی سختترین مشکلات..... ادامه میدم...