امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

این بحث نتیجه ایی نداره و فقط قلبهامونو از هم دور میکنه....
وقتی از هم دور باشیم جمع شدنمون به درد نمیخوره...
کانون باید از وجود ادمایی مثل من پاک بشه تا بچه ها راحت باشن بتونن کارشونو کنن...
فکرشو کن اینجا هرکس اعتقاد طرف مقابلشو تقویت کنه ...نیروی خیلی قوی به وجود میاد که
به نفع همشونه...
302
 سپاس شده توسط
(1395 آبان 26، 22:37)درخشنده نوشته است: این بحث نتیجه ایی نداره و فقط قلبهامونو از هم دور میکنه....موافقم.
وقتی از هم دور باشیم جمع شدنمون به درد نمیخوره...موافقم.
کانون باید از وجود ادمایی مثل من پاک بشه تا بچه ها راحت باشن بتونن کارشونو کنن...و همچنین از وجود من!.... 302
فکرشو کن اینجا هرکس اعتقاد طرف مقابلشو تقویت کنه ...نیروی خیلی قوی به وجود میاد که
به نفع همشونه...
302

من رفتم سراغ کتابام....شب همگی خوش..... Khansariha (56)
 سپاس شده توسط
(1395 آبان 26، 22:37)درخشنده نوشته است: این بحث نتیجه ایی نداره و فقط قلبهامونو از هم دور میکنه....
وقتی از هم دور باشیم جمع شدنمون به درد نمیخوره...
کانون باید از وجود ادمایی مثل من پاک بشه تا بچه ها راحت باشن بتونن کارشونو کنن...
فکرشو کن اینجا هرکس اعتقاد طرف مقابلشو تقویت کنه ...نیروی خیلی قوی به وجود میاد که
به نفع همشونه...
302

سلام
ببخشید میپرم تو بحثتون
ولی منم قبول دارم نباید بحث کرد
اولا باعث میشه عقاید یه سری افراد زیر سوال بره و کدورت پیش بیاد
دوما باعث ناراحتی برای خودت و درگیری ذهنی برات میشه

برای افرادی مثل ما درگیری ذهنی خوب نیس
توجه به درون لازم داریم نه به بیرون و جامعه
بزارین مردم زندگیشون رو بکنن و دنبال خواسته هاشون برن
ما هم دنیای خودمون رو بسازیم
خواهشا قضاوت رو کم کنین برای خودتونم بهتره
امتحان کنین 302
[تصویر:  05_blue.png]
(1395 آبان 25، 22:33)درخشنده نوشته است: منم  حرفمو میزنم مهم نیست که کسی موافق باشه مخالف باشه اعتبار منفی بده مثبت بده ...
چرا چند ساله مد شده همه برن اونجا؟
قبلا ازین خبرا نبود...
کربلا چه خبره؟
چرا باید یکی تو بیمارستان پول دارو نداشته باشه ما براش حساب کنیم...چرا برای بی پولی باید یکی بمیره؟
بعدش یکی دیگه فقط فکرش فتح کردن کربلا باید باشه؟
بیا پول یه روز خرجی که قراره بره برای کربلا رفتنت رو به بقیه کمک کن....
به خدا امام حسین خیلی بیشتر خوشحال میشه...
خدا اونقدری قدرت داره که تو هرجا صداش بزنی به دادت برسه...
خودم دارم اینو هرروز میبینم...
چرا غصه بخوری که اونجا نیستی؟!
اون حس خوب اونجا فقط به درد خودت میخوره....لذتش فقط برای خودته...بعدشم از بین میره...
این توهینه به خدای بزرگ که ما برای عبادتش روی زمین کیلومتر ها جا به جا بشیم...
خدایا من با بهتر شدنم همینجا میپرستمت....
با دوس داشتن بنده هات نشون میدم دوستت دارم...
نه اینکه توی زیارت به خاطر گرما و ترس پامو بزارم روی  هم نوعام تا خودم زنده بمونم!
امیدوارم خدا و امام حسین بیش ازین کوچیک نشن...
53

این همه مردان جامعه سالانه میلیاردها میلیارد پول سیگار میدن ! چرا اون پول خرج فقرا نمیشه ؟

این همه زنان جامعه سالانه میلیاردها میلیارد پول وسابل آرایش میدن ! چرا اون پول خرج فقرا نمیشه ؟

بحث کسایی که پول رو می کشند وسط پحث پول نیست 

وگرنه که کربلا رفتن که اغلب جمعیت زمینی میرن و برای سفر هم مواد غذایی نمیبرن . مگه چقدر خرج داره ؟

شما عاشق دختری باشی میری کنارش دیگه ! دوست نداری همیشه ازش دور باشی فقط تلفنی و ... ارتباط داشته باشی

شیعه هم دوست داره خیلی نزدیک باشه به امامش

================

از امام صادق علیه السلام روایت شده: هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو می کند ای کاش امام حسین علیه السلام را زیارت کرده بودم آن هنگامیکه می بیند که با زوار امام حسین علیه السلام چه می کنند، چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می شوند. (وسائل الشیعه/ ج14/ص424)

محمد بن مسلم از امام باقرعلیه السلام روایت کرده: اگر مردم می دانستند، زیارت امام حسین علیه السلام چقدر فضیلت و ثواب دارد، بدرستیکه از شوق می مردند و نفسهایشان از روی حسرت بند می آمد. گفتم: چقدر فضیلت دارد، حضرت فرمودند: هر کس امام حسین علیه السلام را زیارت کند از روی اشتیاقی که به او دارد، خدا برایش هزار حج مقبول و هزار عمره مبرورة و اجر هزار شهید از شهداء بدر و اجر هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب هزار بنده آزاد کردن که مراد از آن رضای خدا باشد،می نویسد. ( وسائل الشیعه/ ج14/ص453)
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
سلام داداش درخشنده عزیز و بابا لنگ دراز دوست داشتنی
کجا میخواید برید داداشای گلم؟
من یه زمانی انجمن OA میرفتم و خیلی خیلی برام جالب بود میدونید چیش؟!
یه نفر داشتیم کلا دین رو بوسیده بود گذاشته بود کنار و همیشه تو مشارکتاش برامون از زرتشت میگفت گاهی هم خداش رو خورشید قرار میداد و کلی ازشون تعریف میکرد!
از اون طرف هم مورد داشتیم که حسابی بسیجی بود!
و همچنین افرادی مثل من که لنگون لنگون ادعای دین دارند!
در این حال من حسابی حالم بد میشد که چرا این آقا افکارش اینطوره چرا اونیکی اونجوره و ...
ولی پس از تموم شدن مشارکت هممون بلند میشدیم و دستهای همدیگه رو میگرفتیم و با صدای بلند دعای آرامش رو میخوندیم:
""خداوندا
خداوندا
آرامشی عطا فرما
تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
شهامتی
تا تغییر دهم آنچه را که می توانم
و دانشی
که تفاوت این دو را بدانم
آمین""
بعد از خوندن واقعا روی این دعا فکر میکردم و واقعا به این دانش میرسیدم که اگه من ده ها هزار ساعت با این فرد حرف بزنم افکارش عوض نمیشه و فقط از خدا میخواستم که آرومم کنه و میکرد!
خلاصه بعد از دعا همچین همو بغل میکردیم که تاحالا داداشم رو اینطور حتی برا سال نو بغل نمیکردم!
خودم باورم نمیشه که چطور اینقدر اون زمان فکرم باز شده بود!
هرچند از خدا میخواستم که منم مذهبی بشم ولی دیگه فکر اون آقا اذیتم نمیکرد
...................................................................................................................
یکی از آشناهامون واقعا به نون شبشون محتاجند و درآمدش از نماز خوندن و روزه گرفتن برا درگذشتگانه ولی در طول سال کم کم پول کنار میذاره تا بره کربلا امسال هم رفت با اینکه اینقدر نماز خونده بود که دیگه زانوهاش حسابی درد میکرد ولی رفت
حالا بیام بهش بگم چی؟ بگم برو پولتو بده مستحق؟ خودش از همه مستحق تره!
دوستای گلم با همتونم به شرایط، روحیات، افکار و عقاید همدیگه احترام بذارید
ما اینجا برای یک هدف دور هم جمع شدیم و اونم راحت شدن از شر خ.ا
حالا ممکنه یکی بخاطر عقایدش این کارو حرام بدونه و یکی هم بخاطر مشکلات روحی که خ.ا داره میخواد ترک کنه
اصلا مهم نیست دلیلش چیه
مهم اینه که الان اینجاییم و هممون میخوایم ترک کنیم
اگه امروز بخاطر افکار و عقاید میخواید اینجا رو ترک کنید یقینا فردا هم یه جنگ ترک و لر و فارس توی انجمن راه می افته و کلا از هم میپاشونیدش
بازم میگم دوستای گلم با همتونم به شرایط، روحیات، افکار و عقاید همدیگه احترام بذارید
راسی اگه قرار نباشه اینجا کسی درد و دلش رو بگه پس این تاپیک به چه درد میخوره
هرچند با مضمون بحث داداش درخشنده موافق نبودم ولی از اینکه با بیان احساس درونیش خودشو تخلیه کرد ازش سپاسگذارم
یاعلی


شعار من: ناامیدی ممنوع
[تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
بازم سلام
پست زدم که الان چند دقیقه ایه توی کوچه پس کوچه های کانون گم شده دارم دنبالش میگردم! 4chsmu1
داش صادقین عزیز گفته که با یه پست دیگه نمایون میشه واسه همین این پست رو گذاشتم
امتحان میکنیم 1 2 3 ...
اگه خوندید امیدوارم اینبار یکم روی حرفام فکر کنید و البته بیشتر عمل!
یاعلی


شعار من: ناامیدی ممنوع
[تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 سپاس شده توسط
هیچ وقت توی زندگیم نتونستم یک رابطه رو به انتهاش برسونم....اینم رووش!...در هر صورت مشکل از منه و جهت شنا کردنم!.

یه معلم ریاضی داشتیم که گاهی اوقات بهم میگفت : تو چرا میخوای خلاف رودخونه شنا کنی؟؟ ...چرا از معادله هایی که برات پیدا کردن استفاده نمیکنی ؟؟ ....چرا همه ش خودت میخوای معادله هارو بسازی!؟.....همیشه بهم میگفت غرق میشی ....میگفت : همیشه لازم نیست خودت به تنهایی فکر کنی ...خودت به تنهایی نتیجه گیری کنی و رهبر باشی........میگفت : گاهی اوقات هم از فکرای بقیه استفاده کن و پیروو
باش...............................................اما....

تمام اینایی که گفتم برای هشت سال پیش بود اون زمان که مدرسه میرفتم.....اما همین که به خودم نگاه میکنم میبینم هیچ تغییری نکردم و بار ها به قول اون معلم : غرق شدم!.....هر دفعه به نوعی!..


بگذریم........


ولی یادتون باشه من چیزای زیادی از همتون یاد گرفتم ...

از پستاتون از امضاهاتون از عکس آواتارتون....اینجا یه جورایی مکان امن زندگی من بود.. مواظب ترکتون باشین.....حتما دلم واستون تنگ میشه و شایدم گاهی بیام نگاه کنم پستارو اما دیگه پست نمیزارم..

راستی تا یادم نرفته بگم ....من میخوام ترکمو تنهایی ادامه بدم ...اگه دوست داشتین برام آرزوی موفقیت کنین.

اما رفتنی باید بره... Hanghead

خدا نگه دار همه ....


چه دخترا چه پسرای خوب این کانون 53






خلاصه ی کلام خدا نگه دارتون 302
 سپاس شده توسط
وای امروز عوارض لعنتیش خیلی داره اذیتم میکنه خدایا من احمق عجب غلطی کردم دست و پام الان قفل شدن به سختی میتونم الان بنویسم
همش از این اشتباه اشتباه اشتباه اه نکنه فلج شم واقعا سخته برام راه رفتن و نوشتن همه بدنم. عضلاتم گیر میکنن و یجا نمیتونم واسم کاش موقع خ ا لعنتی به اینا فکر میکردمو بیخیالش میشد خدایا قربونت برم شکرت که مریضی دادی همینم نمیدادی من ادم نمیشد شکر فقط هوامو داشته باش

ارسال شده از LG-D858HKs با استفاده از kanoon
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
ببینید چکار میکنید!
اقا جان مگه من نگفتم تمومش کنید؟!
دو بار هم نوشتم میخواستم دیگه نیام ولی انگار یه عده دلشون میخواد
بحث کنن...
این یکیش:
نقل قول: این بحث نتیجه ایی نداره و فقط قلبهامونو از هم دور میکنه....
وقتی از هم دور باشیم جمع شدنمون به درد نمیخوره...
کانون باید از وجود ادمایی مثل من پاک بشه تا بچه ها راحت باشن بتونن کارشونو کنن...
فکرشو کن اینجا هرکس اعتقاد طرف مقابلشو تقویت کنه ...نیروی خیلی قوی به وجود میاد که
به نفع همشونه...
[تصویر:  302.gif] 
داداش رند هم نوشت:
نقل قول: سلام
ببخشید میپرم تو بحثتون
ولی منم قبول دارم نباید بحث کرد
اولا باعث میشه عقاید یه سری افراد زیر سوال بره و کدورت پیش بیاد
دوما باعث ناراحتی برای خودت و درگیری ذهنی برات میشه

برای افرادی مثل ما درگیری ذهنی خوب نیس
توجه به درون لازم داریم نه به بیرون و جامعه
بزارین مردم زندگیشون رو بکنن و دنبال خواسته هاشون برن
ما هم دنیای خودمون رو بسازیم
خواهشا قضاوت رو کم کنین برای خودتونم بهتره
امتحان کنین [تصویر:  302.gif]
دستش هم درد نکنه...
خوده داداش بابالنگ دراز کوتاه اومد ولی بازم بعضیا دست بر نمیدارن!
من که دیگه عادت کردم به این وضع !
از اولشم به نماز نخوندن من گیر میدادن اینجا.... خوده وزارت ارشاد اگه بود اینقدر اذیتم نمیکرد.....
اصلا دیگه مشکلاتمو نمیگم به خاطر نماز نخوندن و روزه گرفتنام...
میگم دلم میخواد نمیخونم!
مثل بچه ها!
قراره اون دنیا خودم جواب بدم....
اونقدر از کارم مطمئن هستم که نیازی نمیبینم کسی راهنماییم کنه....
خداروشکر خدا تو زندگیم همیشه حضور داشته و کمکم کرده الانم زندگیم از خیلی از ادمای مدعی دین
بهتره...
نماز نمیخونم ولی تا حالا یه فحش بد ندادم!
خداروشکر کارمم طوریه که از ده بار نماز خوندن  ثوابش بیشتره...
و خیلی چیزا هست که دیگه خوب نیست اینجا بنویسم...
بازم میگم اگه کسی با وجود من مشکلی داره دیگه نمیام اینطرف.
حرفامو برای یکی دیگه میگم...
خیلی راحت بگید...
الانم این موفقیت بزرگ رو بهتون تبریک میگم! بابا لنگ دراز میخواد بره!
افرین واقعا...
شانس بیارم نندازنش گردن ما...
----------------
کلی دیگه نوشته بودم ولی چون به درد نمیخوره پاک کردم...
سعی کنیم فعلا بابا لنگ دراز رو برگردونیم ببینیم بعدا باید چکار کنیم...
53
 سپاس شده توسط
من قصد نداشتم وارد این مسئله بشم
و با پست رند عزیز ماجرا رو ختم شده فرض کردم
اما انگار طرفین سر ناسازگاری دارن  53258zu2qvp1d9v
ببینید دوستان
ما چرا الان عضو کانون هستیم؟
برا دوست پیدا کردن؟ برا بحث و جدل و اینکه من از تو بهترم؟ 1
برا اینکه بگیم عقیده من از تو بهتره؟
نه اخوی.... ما اومدیم اینجا که خ.ا رو ترک کنیم و اگه تونستیم به بقیه هم کمک کنیم 53258zu2qvp1d9v
من بار ها هم عرض کردم
هرکسی هم میتونه دلایل خودشو داشته باشه واسه ترک
یکی میگه گناهه
یکی میگه خوشم نمیاد
یکی هم میگی ضرر داره یا هر دلیل دیگه
نیومدیم اینجا که ایدئولوژی به همدیگه تزریق کنیم 53258zu2qvp1d9v
و تا جایی که من میدونم، اینجا کسی مجبور نمیشه نماز بخونه
اگه هم اندرزی بود... شک نکنید از سر خیر اندیشی بوده
پس دیگه ادامه ندیم... پست منم جواب نمیخواد 302
در مورد رفتن هم
کسی مسئول رفتن کس دیگه ای نیست... خودمون تصمیم میگیریم که بریم یا نه 1
و ما نه رفتن به زور داریم نه موندن به زور 53258zu2qvp1d9v
موضوع مهمی هم پیش نیومده که بنده ی خدایی بخواد بره 302
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
سلام
22

تو کانون باید بزرگ بشیم..
حالا دیگه خود دانید..

یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

برای همه مان،یک روزهایی هستند که می نشینیم کنج اتاق و همانطور که دست هایمان یخ کرده می گویم : دیگر نمی شود ادامه داد.
برای همه مان
روزهایی هستند که خودمان را روی مبل پرت کنیم و بگوییم از این بدتر نمی شود...
روزهایی که خیال میکنیم،دیگر هیچ وقت شاد و خوشبخت نخواهیم بود...
روزهایی که قید خودمان را می زنیم.. فکر میکنیم تاریخ مصرفمان گذشته و خودمان را جایی میان روزمرگی ها دور می اندازیم...
اما خیلی زود
دوره ی ِ  روزهای " دیگر از این بدتر نمی شود" ها 
و شب هایِ " دیگر نمی توانم "هایمان می گذرد .
یاد میگیریم که چگونه با روزهای بد تا کنیم و از آنها بگذریم ...
«یاد میگیریم که روزهای بد می مانند» 
نه تمام می شوند و نه کوله بارشان را از زندگی آدم جمع میکنند
«این ما هستیم که باید ، از بین آن شلوغی ها مسیرمان را ادامه دهیم»
روزهای بد می مانند و
این ما هستیم که باید برویم!!!
برای همه مان
روزهایی هستند
که باید در ابتدایشان تابلویی نصب کرد و روی آن نوشت :
 خطر!روزهای بد، مشغول ِ کارند.
این ماییم که باید از چراغ قرمز های وقت گیر بگذریم!
از اندوه هایی که به زندگیمان فرمان ایست می دهند ..
یاد میگیریم که روزهای بد
دست انداز های بدموقعی هستند 
که باید سرعت را پایین آورد و از آنها رد شد!

الهه سادات موسوی
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
(1395 آبان 27، 20:12)خاله شادن نوشته است: برای همه مان،یک روزهایی هستند که می نشینیم کنج اتاق و همانطور که دست هایمان یخ کرده می گویم : دیگر نمی شود ادامه داد.
برای همه مان
روزهایی هستند که خودمان را روی مبل پرت کنیم و بگوییم از این بدتر نمی شود...
روزهایی که خیال میکنیم،دیگر هیچ وقت شاد و خوشبخت نخواهیم بود...
روزهایی که قید خودمان را می زنیم.. فکر میکنیم تاریخ مصرفمان گذشته و خودمان را جایی میان روزمرگی ها دور می اندازیم...
اما خیلی زود
دوره ی ِ  روزهای " دیگر از این بدتر نمی شود" ها 
و شب هایِ " دیگر نمی توانم "هایمان می گذرد .
یاد میگیریم که چگونه با روزهای بد تا کنیم و از آنها بگذریم ...
«یاد میگیریم که روزهای بد می مانند» 
نه تمام می شوند و نه کوله بارشان را از زندگی آدم جمع میکنند
«این ما هستیم که باید ، از بین آن شلوغی ها مسیرمان را ادامه دهیم»
روزهای بد می مانند و
این ما هستیم که باید برویم!!!
برای همه مان
روزهایی هستند
که باید در ابتدایشان تابلویی نصب کرد و روی آن نوشت :
 خطر!روزهای بد، مشغول ِ کارند.
این ماییم که باید از چراغ قرمز های وقت گیر بگذریم!
از اندوه هایی که به زندگیمان فرمان ایست می دهند ..
یاد میگیریم که روزهای بد
دست انداز های بدموقعی هستند 
که باید سرعت را پایین آورد و از آنها رد شد!

الهه سادات موسوی

سرعت را پایین آورد و از آنها رد شد ، گاهی سرعتی نمی ماند توان راندن نیست حالا بگوییم روزهای بد هستند یا می مانند این چه فرقی می کند ، وقتی من توان رفتن ندارم ... 
روزهای بد می مانند و همیشه مثل چراغ قرمزها از ته خاطرات نور افشانی می کنند تا بگویند روزهای بد همیشه می مانند ... 

خورده نگیرید ، حالم خوب نیست
 سپاس شده توسط
کاش زمان تو ی شب عزاداری محرم متوقف میشد
کاش اربعین میرفتیم کربلا وزمان همونجا متوقف میشد...
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح ۸۶۴۰۰ تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید. چون آخر وقت حساب خود به خود خالی میشود.  در این صورت شما چه خواهید کرد؟  هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم: بانک زمان.  هر روز صبح، در بانک زمان شما ۸۶۴۰۰ ثانیه اعتبار ریخته میشود و آخر شب این اعتبار به پایان میرسد.  هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشود.
 ارزش یک سال را دانش‏آموزی که مردود شده، میداند.
ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به‏دنیا آورده، میداند.
ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته‏نامه میداند.
ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را میکشد،
ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده،
و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به در برده، میداند.
هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید.
باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمیماند.
دیروز به تاریخ پیوست.
فردا معما است.
و امروز هدیه است.

 پ ن:
ارزش یک لحظه را آن شخصی که روزها و هفته ها ترک کرده و در یک لحظه و با یک اشتباه ترکش خراب شده نیز میداند!!!!!!!


شعار من: ناامیدی ممنوع
[تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان