امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

یادت بخیر کودکی ...
TearsTearsTearsTearsTearsTearsTearsTearsTearsTears

دوران قشنگی که خاطراتش هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه ...
فکر نمیکنم بچه های این زمونه با اینهمه امکانات رفاهی که دارن ، لذتی که ماتوی بچگیمون میبردیم رو تجربه کرده باشن .
بچه های امروز خاطرات شیرین مارو ندارن .

اونا یادشون نمیاد تیتراژ شروع برنامه کودک اون بچه ای بود که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت

بعد یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت :
برنامه کودک و نوجوان با آهنگ : وگ وگ وَََََگ ، وگ وگ وَََََگ ، وگ وگ وگ وگ ، وگ … !

اونا یادشون نمیاد تو دوران دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوریمون دیگه نمیذاشتن آب بخوریم .

یادشون نمیاد شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون دیگه برنامه نداشت . سر ساعت ١٢ سرود ملی رو پخش میکرد و تولبار رنگیش با اون صدای گوش خراشش میومد !

یادشون نمیاد هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم و میگفتیم آیینه آیینه !!

آره شماها یادتون نمیاد ...

شما یادتون نمیاد زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله !

شما یادتون نمیاد : کوچولوها کوچولوها دستاتونو بدین به ما بریم به شهر قصه ها .

شما یادتون نمیاد : گنجشککه اشی مشی … میفتی تو آب خیس میشی ...

شما یادتون نمیاد :کی میپزه آشپز باشی … کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی (به یاد هنرمندی که تنها خوند تنها زد و در تنهایی مرد ...)

شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از پدر مادرامون کادو میگرفت سر صف می داد به ما بعد می گفت :همه تو صفاشون از جلو نظام ... .

شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، بستنی و آلاسکا , همشونم غیر بهداشتی !

شما یادتون نمیاد : ادا کار میمونه … میمون جزو حیوونه !

شما یادتون نمیاد خط کشهایی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد !

شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم یهو یه تصویر گل و بلبل میومد میگفت : ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر !

شما یادتون نمیاد به ما کارت صد آفرین میدادن همچین خرکیف میشدیم . هزار آفرین که میدادن دیگه خوده خر میشدیم !!

شما یادتون نمیاد : پسرا شیرن مثه شمشیرن … دخترا موشن مثه خرگوشن !

شما یادتون نمیاد بستنی میهن رو که میگفت : مامان جون بستنیش خوشمزه تره !

شما یادتون نمیاد : پی پی پینوکیو پدر ژپتو ! گُ گُ گُربه نره روباه مکار !

شما یادتون نمیاد هر وقت آقای نجار میرفت بیرون وروجک خرابکاری میکرد !

شما یادتون نمیاد : سیاهی کیستی ؟!! منم پار۳۰ کولا !

شما یادتون نمیاد : دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده خبر داری ؟؟؟

شما یادتون نمیاد : آهای ، آهای ، اهاااااای ، ننه ، من گشنمه !

شما یادتون نمیاد : اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم ، بعد با خودکار بیک روی جای گازمونساعت می کشیدیم !

شما یادتون نمیاد : وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم ، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم !

شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود ، کانال یک و کانال دو !

شما یادتون نمیاد ، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم !

شما یادتون نمیاد ، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میتونستیم نوشته های خودکاری رو پاک کنیم که همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

شما یادتون نمیاد ، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم بعد عرق میکرد بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند دیگه هر کار میکردیم نمیرفت آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد

شما یادتون نمیاد ، اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه !

تازه کلی هم احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم ، دلتون بسوزه !

شما یادتون نمیاد ، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

شما یادتون نمیاد : آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !

شما یادتون نمیاد ، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی میکشیدیم بعد تند ورق میزدیم میشد انیمیشن .

شما یادتون نمیاد ، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود ولی سمت چپی ها نو بود !

شما یادتون نمیاد ، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست ؟ اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

شما یادتون نمیاد ، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم !

شما یادتون نمیاد : چی شده ای باغ امید ، کارت به اینجا کشید؟؟ دیدم اجاق خاموشه ، کتری چایی روشه ، تا کبریتو کشیدم ، دیگه هیچی ندیدم !

شما یادتون نمیاد ، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن .

شما یادتون نمیاد ، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم ، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !

شما یادتون نمیاد ، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن : آمدیم منزل ، تشریف نداشتید !!

شما یادتون نمیاد ، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون ، تو کتاب تعلیمات اجتماعی !

شما یادتون نمیاد : دختره اینجا نشسته گریه می کنه زاری میکنه از برای من یکی رو بزن!! یه نفر هم مینشست اون وسط توی دایره ، الکی صدای گریه کردن درمیآورد !

شما یادتون نمیاد ، با مدادتراش و آب پوست پرتقال ، تارعنکبوت درست میکردیم !

شما یادتون نمیاد ، وقتی دبستانی بودیم قلکهای پلاستیکی سبز بدرنگ یا نارنجی به شکل تانک یا نارنجک بهمون می دادند تا پر از پولهای خورد دوزاری و پنج زاری و یک تومنی و دوتومنی بکنیم .

شما یادتون نمیاد ، همسایه ها تو حیاط جمع می شدن رب گوجه می پختن .

شما یادتون نمیاد ، دبستان که بودیم ، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

شما یادتون نمیاد ، خانم خامنه رو ( مجری برنامه کودک شبکه یک )

شما یادتون نمیاد : سه بار پشت سر هم بگو :

گاز دوغ دار ، دوغ گازدار !! یا چایی داغه ، دایی چاقه !

شما یادتون نمیاد ، صفحه های خوشنویسی تو کتاب فارسی سال سوم رو !

شما یادتون نمیاد ، قرآن خوندن و شعار هفته سر صف نوبتی بود .بعد هر کس میومد سر صف مثلا میخواست با صوت بخونه میگفت :
بییییسمیلّـــَهی یُررررحمـــَنی یُرررررحییییییم !!

شما یادتون نمیاد تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد ، خداخدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم !
همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست ، بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه .

شما یادتون نمیاد ، یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود .با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها !

شما یادتون نمیاد ، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت ، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه !

شما یادتون نمیاد ، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررتررررررررر صدا میداد !

شما یادتون نمیاد ، خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم !

شما یادتون نمیاد : گل گل گل اومد . کدوم گل ؟ همون که رنگارنگاره . برای شاپرکها یه خونه قشنگه .کدوم کدوم شاپرک ؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده ، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده ...


حرف آخر :



یادت بخیر کودکی ... چقدر شیرین بودی ...

عید زیبا بود به امید عیدی گرفتن ...

خرداد زیبا بود به امید سه ماه تعطیلی ...

پاییز زیبا بود به امید دیدن دوباره همکلاسیها ...

امسال دیگه میریم راهنمایی ... دوسال دیگه دبیرستان ... یکسال دیگه دیپلم و ...

با هر نوبرانه چشمهارو میبستیم و آرزو میکردیم .

چقد آرزو داشتیم ... چقدر ...

دنیا دنیا امید ...

روزی که نوبرانه زردآلو بود و چشمهام رو بستم و خواستم تو دلم آرزو کنم اما هیچ چیزی از دل به زبانم نیومد

فهمیدم بزرگ شدم ...

چشمم رو باز کردم . نوبرانه زردآلو در دستم بود و من هیچ آرزویی نداشتم ...

چقدر بزرگ شدن دردآور بود ...


بزرگ شدیم و دستها به جیب رفت و روبروی دستگاه بی حس و سرد عابر بانک پول میگیریم

و چه کیفی داشت پنجاه تومنی هایی که از دست پدر میگرفتیم و خوشحال میشدیم .

یادت بخیر کودکی ... چقدر شیرین بودی ...


تا بچه هستیم بزرگ شدن چه امید شیرینیست و بزرگ که میشویم بچگی حسرتی بزرگ ...
1276746pa51mbeg8j
Tears
Khansariha (8)
53
ای طلیعه هشتم!
 من آمدم تا دلم را بر ضریح تو حلقه زنم و به دور کعبه عشق تو طواف دهم.
آمدم تا اشک چشمانم را دخیل سقا خانهات کنم.
آمدم تا از کبوتران حرمت گردم تا به هر صبح به دور گنبد طلائیت به پرواز درآیم
 مولایم! ای طبیب دردمندان!
53
تولد 40 ممنون واقعان مارو بردین به دوران کودکیمون تقریبا 99 درصد این کارا رو ما هم میکردیم53258zu2qvp1d9v

من هنوز دفتر عکسایی رو که از آدامس جمع میکردیم با چسب اوهو میچسبوندیمو دارم

یاد بچگی بخیر اون موقع نه دردی داشتین نه سری و سودایی 53258zu2qvp1d9v

آرزوهامون چی بود الان چی شده
.........................
یا مالک
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


واااااااااااااااي چه خاطراتي بود
بچگي و پاكي
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
آره همین کارارو میکردیم...

منم دلم تنگ شده واسه اون موقعا Tears

واسه کارتون بستنیا ! زیزیگولو ، حنا دختری در مزرعه ...

دلم برای بچه های الان میسوزه :s:
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
سلام
بازم درددل و سها و کانون..!

خیلی وقته دارم سعی میکنم عصبانیت هامو به حداقل برسونم..!!!
خیلی وقته دارم سعی میکنم تا همیشه خوش بین باشم..!!!
خیلی وقت دارم سعی میکنم آدم باشم..!!!

اما بدی آدما نمیذاره..!!!
تحمل ظلمی که بهم میشه رو ندارم..
اون موقع ها وقتی از کسی عصبانی میشدم کاری میکردم که خودش پشیمون بشه..در حد خودش باهاش رفتار میکردم..حتی بدتر!
هیچ وقت هم کینه ی که برام میموند یادم نمیرفت..!
خب این یه رزیله اخلاقیه.. اصلا خوب نیست..!

و وقتی فهمیدم که چه اثر مخربی داره خیلی سعی کردم رفعش کنم..
اما دیدین یهو یه چیزی آدمو برمیگردونه؟!
این روزا دلم میخواد برگردم به همون حماقت های قبل..!!ظرفم پر شده..نه که کم ظرفیت باشه ها.. نه .. عمق فاجعه زیاده..!!!

دلم نمیخواد از کسی کینه داشته باشم..
دلم نمیخواد به کسی طعنه بزنم..
دلم نمیخواد کسی رو برنجونم..
دلم نمیخواد بدی رو ببینم..
اما امروز دلم میخواد یکی رو له کنم...!!!

میدونم...
اصلا در شان من نیست این نوع حرف زدن ها..مگه سها خانم اینجاست تا زمینگیر آدما بشه؟!!
نه.. بدون شک نه..
باید باهاش کنار بیام.. باید بتونم خودمو کنترل کنم.. و میتونم.. چون باید بتونم و میخوام که بتونم..

خدایا به خاطر تو میگذرم.. هر چند که اثرش باهام میمونه13... خودت میدونی و بنده ای که دلش خوبی ها رو میخواد!
پناهم بده از شر آدمهایی که........Tears

ببخشین دوستان.. درد دلم یه کم یه سویه است..
اما نمیگفتم میموند باهام..!46
میدونم کانون وبلاگ شخصی من نیست.. اما بهترین و عزیزترین دوستمه..53258zu2qvp1d9v خلاصه حلال کنین..1276746pa51mbeg8j

یه نکته هم واسه مخاطب خاص بگم:
گل منگولی .. من با تو نیستم ها !!! این یکی دیگه اس!cheshmak
(واقعا ببخشین که دیگه خیلی شخصی شد!)

امیدوارم خدا بهمون توان بده تا بهش نزدیک بشیم..و چشم بینا؛ تا فاصله ای که داریم رو درست تشخیص بدیم..53258zu2qvp1d9v

موفق باشین و شاد..
یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

من كه خودم بچه ام جاتون خالي هنوز تو اون حال و هوام.
اما منم دلم برا بي خيالياش سادگياش تنگ ميشه.
چقد الكي ميخنديديم از يه شكلات خوشحال ميشديم.با يه لبخند دنيا رو بهمون ميدادن
دلم برا كارتون ديدن تنگ شده
تقريبا 1 سال ميشه كه در هفته فقط 1 ساعت تلويزيون ميبينم تازه همونشم زياد دوست ندارم.
[تصویر:  ef41260a5b09.jpg]
ﺗﻮ ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است.. 2uge4p4 53258zu2qvp1d9v
 قرار عاشقی...
سلام
همراز خانوم خدا بهتون صبر بده

بله باید یه نفر رو این مواقع له کرد

باید با خاک یکسانش کرد

باید داغ بدی تو دلش گذاشت

ولی اون یک نفر نباید آدم باشه

اون یک نفر شیطانه تو این مواقع عصبانیت دورو بر آدم بد میچرخه و دنبال به پا کردن فتنه هست

باید با گذشت کردن حرصشو درآورد

باید با ذکر خدا زمین گیرش کرد

باید با صدقه لهش کرد

باید با مهربونی کلافه ش کرد

.................
یا نور القلوب یا حبیب القلوب
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام

یکسال پیش! روز تولد امام حسین! مدینه! شب ! بارون شدید! دعا! التماس! گریه! شادی! پاکی! عشق! شهادت!

و دعا گوی همه !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
تولد 40 عزیز اشک همه رو در آوردی خیلی عالی بود نوستالژی دقیقی بود از دوران کودکیمون
خدا را شکر می کنم که چنین دوران کودکی داشتم و نمیدونم که بچه های امروزی بعدا می خوان در مورد
چه چیزی برای هم خاطره تعریف کنند در مورد بازی های کامپیوتری ؟! یا پلی استیشن ؟! و ...
واقعا با این همه امکانات بچه های امروزی اون لذت دوران کودکی ما را نمی برن
آقای حکایتی با داستان های زیباش
فوتبال گل کوچک بعد از مدرسه تو کوچه با توپ پلاستیکی
توپ لایه کردن با توپ های سوراخ شده کهنه
هیچ وقت اون خط کشهایی که با ضربه رو مچ تبدیل به مچ بند میشد و یا ساعت گازی رو فراموش نمی کنم
هفت سنگ یادش بخیر
کجا رفتند اون بچه ها که تا همین چند سال پیش از صدای بازی هاشون همسایه ها کلافه میشدن
کجا رفت دنبال توپ تو جوی آب دویدن و هی توپ از دستمون در می رفت و دوباره ...
آه آه ...
بازهم ممنون از تولد 40 عزیز
نشان 100 روزه
.........[تصویر:  medal.png].........

[تصویر:  94569885795166256103.jpg]
تنها راه رهایی مان ابراز عشق به اوست
عاشق خدا باشیم تا شیطان عاشق ما نباشد
[تصویر:  banner2.gif]
[تصویر:  jangjooyan.png]
كم كم داره تبديل به يك تراژدي ميشه...!
اشك منم در آوردين باز...Tears
ﺗﻮ ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است.. 2uge4p4 53258zu2qvp1d9v
 قرار عاشقی...
یادمه تولد جان

خیلیاشو یادمه

گاهی بعضی تصاویر هست که دقیقا تو ذهن آدم میمونه

گاهی تصاویر مهمی هم نیستنا ، ولی میمونه

دقیقا مثل اینکه همین الآن دارم میبینمش ، نسبتا واضح و روشن

اینی که مچ دستمونو گاز میگرفتیم ساعت بشه رو از همین مدلی که گفتم فیلمش تو ذهنمه 53258zu2qvp1d9v

فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً

به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
ااااااااااااااااااااااااااااه
از غم و غصه حالم داره بهم ميخوره خستم :smiley-yell:
دلم ميخواد تا اخر دنيا بخوابم
فقط بخوابم
چرا اينقدر ادما خودخواهن؟
چرا فقط حرف خودشونا قبول دارن؟
چرا يكم به اطرافشون نگاه نميكنند ببينن بازم ادم هست فقط خودشون نيستن
كاش ادما بيشتر مراعات هما مي كردند
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
کاش رودی بودم و جاری به سویت می شدم
کاش ماهی بودم و غرق در وجودت می شدم
کاش ای عباس من آن روز در شط فرات
کاش پیش از تو من اندر خاک غلطان می شدم
کاش در آن روز شوم شیعیان راستین
کاش من در قتلگه پیش مرگ اربابت می شدم

التماس دعا
نشان 100 روزه
.........[تصویر:  medal.png].........

[تصویر:  94569885795166256103.jpg]
تنها راه رهایی مان ابراز عشق به اوست
عاشق خدا باشیم تا شیطان عاشق ما نباشد
[تصویر:  banner2.gif]
[تصویر:  jangjooyan.png]
چه باحال

شما چه دوران خوشی‌ داشتین

مال منم یه چیزی تو همین مایه‌ها بود

یادم میاد اون موقع ما هنوز یورو نداشتیم مارک داشتیم

با یه مارک چقدر یخمک میتونستیم بخریم.......

تو تعطیلات تابستونی می‌رفتیم میشستیم تو Kaufhof(مغازه خیلی‌ بزرگ) و با دوستم پلیستین بازی میکردیم چون تاقت نداشتم تا عید واستم بابام برام بخره

یادم میاد انقدر بازی میکردیم و به بقیه نمیدادیم که امنیت اون مغازه مارو مینداختن بیرون

و کاپیتان سوباسا(فوتبالیستها) رو با چه لذتی نگاه می‌کردم وای یادش بخیر

اتفاقا دیروز داشتم یه قسمتو نگاه می‌کردم ( از روی بیکاری) حالا که یه کم بزرگ تر شدم دیگه حال قبل هارو بهم نمید منظورم اینه که سوباسا مسل هلیکوپتر ۲۰ دقیقه رو حواست و از اون بالا با همه حرف می‌زنه و......

یا یادش بخیر پلی‌استیشن ۱ رو که بابام برام خرید انقدر ذوق کردم که داشتم بال درمیوردم

بازی فوتبالش با توپ‌های هنوز ۴ گوش از همه بهتر بود


یا وقتی‌ تو کلاس ۵ به من مجوز Gymnasium رو دادن........

بچگی‌ واقعا زمان بهتری بود
____________________________________
جام جهانی‌ که دیگه اوجش بود
درسته که دیگه ۶ یا ۷ سلام نبود ولی‌ هنوز از لحاظه روحی‌ یه بچه بودم
اون موقع کلاس ۸ یا ۷ بودم
۲۰۰۶ رفتم تو هتل تیم ملی‌ (بازی پرتغال ایران) از همهٔ اعضای تیم ملی‌ یه امضا رو پرچم ایران گرفتیم

بهترین خاطره این بود که پول نداشتم برم استادیوم تو هتل از دادکان پرسیدم که میتونه به من یه بلیط بده چون به هر حال کسی‌ نمیرفت استادیوم، برگشت به من گفت\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\"پسر جان مگه من بلیط فروشم\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\"

بد با تمام بازیکنا عکس گرفتیم

برانکو چه آدم باحالی‌ بود: یه کم فارسی یاد گرفته بود

جام جهانی‌ بهترین خاطرهٔ من از کودکی بود

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست (دکتر علی شریعتی)
یعنی 2006 زمان کودکیت بود ؟ 4fvfcja
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان