امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مذهبی از همه نوع

#91
حضرت علی (ع):

ایمان بر چهار اصل استوار است:
صبر، یقین ، عدل و جهاد.
صبر بر چهار شعبه است:اشتیاق،خشیت،زهد و انتظار.
آنکه به بهشت اشتیاق دارد،خواهش هاي نارواي نفس
را می زداید.
آنکه از آتش دوزخ بهراسد،از حرام ها اجتناب می کند.
آنکه در دنیا زهد ورزد،مصائب را آسان می شمارد.
آنکه در انتظار مرگ باشد،به انجام خیرات می شتابد.



و یقین بر چهار شعبه است:بصیرت حاصل از زیرکی،
دقایق بدست آمده از حکمت،موظعه هاي ناشی از عبرت
و سیره پیشینیان.
آنکه از زیرکی بصیرت یافت،حکمت بر او آشکار گشت،
عبرت ها را شناخت.آنکه عبرت ها را شناخت،
چنان است که درمیان پیشینیان زیسته است.



و عدل بر چهار شعبه است: ژرف نگري فهیمانه،
دانش پ ژوهی کاوش گرانه،داوري عادلانه و بردباري راسخانه.
آنکه بفهمد،به ژرفاي علم می رسد.
آنکه به ژرفاي علم برسد،از چشمه سارهاي
احکام الهی سیراب باز میگردد.
آنکه بردباري داشته باشد در کارش کوتاهی نمی کند
و در میان مردم با ستایش آنان زندگی می کند.



و جهاد
بر چهار شعبه است:امر به معروف،نهی از منکر،
استواري در میدان نبرد و دشمنی با فاسقان.
آنکه امر به معروف کند، مومنان را توانا ساخته است.
آنکه نهی از منکر می کند بینی کافران را به خاك مالیده است.
آنکه در میدان کارزار بماند ،رسالت خویش را به انجام رسانده است.
آنکه با فاسقان دشمنی ورزد و براي خدا خشمناك شود،خدا نیز براي او خشمگین می شود و او را در قیامت راضی می کند .
سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
#92
با سلام

اين صفحه رو حتما بخونيد :

http://www.ktark.com/thread-398-post-459...l#pid45913

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#93
حضرت علی (ع):
کفر بر چهار شعبه است:


کنجکاوی نابخردانه,تنازع,حق گریزی و لجاجت در نپذیرفتن حق

آنکه نابخردانه کنجکاوی کند و در خیال کشف اسرار , در پی اوهام رود , سوی حق باز نمیگردد

آنکه تنازع جاهلانه اش فراوان شود , نابینایی اش نسبت حق دوام میابد

آنکه از حق گریخت و به باطل گروید , بینش او وارونه میگردد , خوبی نزد او بد جلوه میکند و بدی خوب و سرمست از گمراهی میشود


آنکه عناد ورزید , راه هایش ناهموار و سنگلاخ و کار بر او زار میشود و در تنگنا گرفتار میشود
سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
#94
سلام

عقوبت: اخذ لذت عبادت

روزي حضرت موسي بن عمران(ع) در راه به جواني بي ادبي برخورد كرد. آن جوان در كمال وقاحت و بي شرمي گفت: «اي موسي! من آنچه را خداي تو گفته به جا بياور، انجام نخواهم داد و آنچه را كه امر كرده ترك كنم، به جا خواهم آورد. از طرف من به او بگو كه تو هم به هر نحوي مي خواهي مرا عقوبت كن.» حضرت موسي(ع) از او صورت برگرداند و به راه خويش ادامه داد تا اين كه روزي در حال مناجات، خداوند متعال به او فرمود: «ما پيغام آن جوان را كه به تو داده بود تا به ما برساني شنيديم گرچه تو شرم داشتي كه آن پيغام را به ما برساني. از طرف ما نيز اين پيام را به آن جوان برسان و به او بگو ما تو را به عقوبتي مبتلاساخته ايم كه بالاتر از آن تصور نيست. اما اكنون درد آن را درك نمي كني. روزي درد آن را مي فهمي كه راه گريزي برايت نيست. حضرت موسي(ع) عرض كرد: پروردگارا! من آن جوان را بسيار سرحال و خرسند ديدم و در او هيچ گونه گرفتاري مشاهده نكردم. خطاب شد: اي موسي! هر گاه من به بنده اي غضب كنم، بزرگترين عقوبتي كه به او مي كنم، آن است كه لذت عبادت خود را از او مي گيرم تا در اثر عدم لذت از عبادت من را ترك عبادت كند و مستحق عقوبت دائم و خلود در آتش جهنم شود و اين جوان را به چنين عقوبتي مبتلانموده ام، ولي اكنون متوجه نيست و به زودي متوجه خواهد شد.

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#95
حضرت علی (ع):

شک بر چهار شعبه است:


جدال بیهوده و مباحثات فخر قروشانه و خود نمایانه برای توجیه سخن خویش ,نه احقاق حق, هراسناکی نابجا ,سر گردانی در تصمیم , خود باختگی و تسلیم شدن در برابر حوادث

آنکه جدال پیشه خویش کند ,تاریکی شبش به سپیده دم صبح نیانجامد و از تیرگی خودخواهی نرهد و به درخشندگی خودخواهی نرسد

آنکه رویدادها هراسناکش سازد ,واپسگر شود

آنکه در سرگردانی حیران بماند ,لگد مال شیطان شود

آنکه در برابر مهلکه های دنیا و اخرت بماند, لگد مال شیطان می شود.آنکه در برابر مهلکه های دنیا و آخرت تسلیم شود , در هر دو جهان هلاک میشود
سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
#96
در حدیث قدسی زیبائی اومده:
خداوند متعال به داود وحی کرد:
ای داود!به اهل زمین(پیغام مرا)برسان:من دوست(صمیمی)کسی هستم که دوست(صمیمی)من باشد،و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونسم با کسی که مونس ذکر من است و همراهم با بنده ای که همراه من است و او را اختیار میکنم،که مرا اختیار کرده،و مطیع بنده ای هستم که مطیع من است.
هر زمان که بنده من،مرا دوست بدارد من از قلبش محبت او را(نسبت به خود)می فهمم،(و محبت او اثری ندارد)مگر اینکه دوست می دارم او را بگونه ای که تا به حال هیچ بنده ای را اینطور دوست نداشتم و...
هر کس که حقیقتا طالب (شناخت) من باشد مرا خواهد یافت،و هر کس که به دنبال غیر من باشد (مرا گم خوهد کرد) و نخواهد یافت، به خود لازم کنیدکه از غفلت از یاد من به واسطه سر گرم شدن به دنیا،دور باشید و به طرف گرامی داشت من خود را بکشانید و (در هر لحظه و در هر کاری) همراه (و به یاد) من باشید و همنشینی و انس گرفتن با من را سر لو حه کار خود قرار دهید.با من انس بگیرید(و عاشق من باشید)مانوس شما می شوم و به محبت کردن به شما عجله می کنم.
{مسکن الفؤاد/شهید ثاني}
.
#97
امیر مؤمنان چیزی از یک نفر یهودی قرض نمود، یهودی در مقابل آن چیزی را به عنوان رهن درخواست کرد. علی چادر حضرت فاطمه زهراء را که از پشم باقته شده بود در گرو قرضش گذاشت. یهودی آن چادر را به خانه خود برده و در میان اتاقی نهاد. هنگامی که شب فر رسید و تاریکی بر همه جا حاکم شد، زن یهودی برای کاری وارد آن اتاق شد، دید نوری آن اتاق را فراگرفته و روشن نموده است، فوری نزد شوهرش آمد و او را از این امر آگاه کرد. مرد یهودی که بودن چادر حضرت فاطمه زهراء در خانه‌اش را فراموش کرده بود ازاین امر در شگفت شد به سرعت برخاست و داخل اتاق شد ناگهان دید که نور آن چادر همه اتاق را فراگرفته، گویی شعاعش از ماه شب چهاردهم فروزان‌تر بود و از نزدیک می‌درخشید. یهودی که از این امر در شگفت شد، محل چادر را بررسی کرد و با دقّت به آنجا نگاه کرد فهمید که نور از همان چادر حضرت فاطمه می‌درخشد او از اتاق خارج شد و به سرعت متوجه قوم و خویش خودش شد، زنش نیز به سوی خویشان خود شتافت و آنها را در آن اتاق حاضر کردند. در آن شب، تعداد هشتاد نفر از یهودیان در خانه او حاضر شده و این منظره را مشاهده کردند و همگی مسلمان شدند.

منبع
.
#98
سلام

زيارت فاطمة الزهراء (عليها السلام)

« اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ نَبيِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ أَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ خَيرِ خَلقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ أَفضَلِ أَنبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يابِنتَ خَيرِ البَرِيَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ ياسَيِّدَةِ نِساءِ العالَمينَ مِنَ الاَوَّلينَ وَالاخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يازَوجَةَ وَلىّ اللهِ وَخَيرِ الخَلقِ بَعدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ ياأُمَّ الحَسَنِ وَالحُسَينِ سَيِّدَي شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ أَيَّتُها الصِّدّيقَةُ الشَّهَيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ أَيَّتُهاالرَّضِيَّةُ المَرضِيَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ أَيَّتُهاالفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ أَيَّتُها الحَوراءُ الاِنسِيَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ أَيَّتُها التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ أَيَّتُها الُمحَدَّثَةُ العَليمَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ أَيَّتُها المَظلومَةُ المَغصُوبَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ أَيَّتُها المُضطَهَدَةُ المَقهُورَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيكِ يافاطِمَةُ بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ . صَلَّى اللهُ عَلَيكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ ، أشهَدُ أَنَّكِ مَضَيتِ عَلى بَيِّنَة مِن رَبِّكِ وَاَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَد سَرَّ رَسُولَ اَللهِ وَمَن جَفاكِ فَقَد جَفا رَسُولَ اللهِ وَمَن آذاكِ فَقَد آذى رَسُولَ اللهِ وَمَن وَصَلَكِ فَقَد وَصَلَ رَسُولَ اللهِ وَمَن قَطَعَكِ فَقَد قَطَعَ رَسُولَ اللهِ ، لاَنَّكِ بِضعَةٌ مِنهُ وَرُوحُهُ الَّذي بَينَ جَنبيَهِ كَما قالَ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسلَّمَ . أُشهِدُ اللهَ وَرَسُولَه وَملائِكَتَهُ اَنّي راض عَمَّن رَضيتِ عَنهُ ساخِطٌ عَلى مَن سَخِطتِ عَلَيهِ ، مُتَبرّيٌ مِمَّن تَبَّرأتِ مِنهُ ، مُوال لِمَن والَيتِ ، مُعاد لِمَن عادَيتِ ، مُبغِضٌ لِمَن أَبغَضْتِ ، مُحِبُّ لِمَن أَحبَبْتِ ، وَكَفى بِاللهِ شَهيداً وَحَسيباً ، وَجازِياً وَمُثيباً » پس از آن مىگويى : « وَصَلَّى اللهُ عَلَيكِ ، وَعَلى أَبِيكِ مُحَمَّد رَسُولِ الله ، وَعَلى بَعلِكِ اَمِيرِ المُؤمِنينَ ، وَعَلى اَبنائِكِ الائِمَةِ الطّاهِرينَ وَسَلّمَ تَسليماً كَثيراً » .

اى آنكه خدايى كه تو را خلق كرد پيش از خلقت بيازمود و در آن آزمايش بر هرگونه بلا و مصيبت تو را شكيبا و بردبار گردانيد. و ما چنين پنداريم كه دوستان شما هستيم و مقام بزرگى شما را تصديق مىكنيم و بر هر دستور و تعليمات الهى كه پدر شما و وصيش كه درود حق بر او و آلش باد براى ما آورد صبور و مطيع خواهيم بود پس ما درخواست مىكنيم هرگاه كه مصدق و مؤمن به شما هستيم كه ما را بواسطه اين تصديق به رسول و وصيش، خدا به شما ملحق فرمايد تا به ما مژده رسد كه بواسطه دوستى شما ما را از گناهان پاك سازد. سلام بر تو اى دختر رسول خدا. سلام بر تو اى دختر پيغمبر خدا. سلام بر تو اى دختر حبيب خدا. سلام بر تو اى دختر دوست خاص خدا. سلام بر تو اى دختر بنده خالص خدا. سلام بر تو اى دختر امين خدا. سلام بر تو اى دختر بهترين خلق خدا. سلام بر تو اى دختر بهترين پيغمبران و رسولان و فرشتگان خدا. سلام بر تو اى دختر بهترين خلق . سلام بر تو اى سيده زنان عالم از اولين و آخرين سلام بر تو اى زوجه ولى خدا (اميرالمؤمنين) و بهترين تمام خلق بعد از رسول خدا سلام بر تو اى مادر حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت. سلام بر تو اى صديقه طاهره كه به راه دين شهيد گرديدى سلام بر تو اى آنكه خدا از تو خوشنود و تو از خدا خشنودى سلام بر تو اى صاحب فضيلت و پاكيزه صفات. سلام بر تو اى انسيه حوراء. سلام بر تو اى ذات متقى پاك گوهر. سلام بر تو اى آنكه به الهام خدا دانا بودى سلام بر تو اى مظلوم (و اى عصمت) كه حق تو را غصب كردند. سلام بر تو اى ستم كشيده و مقهور دشمنان دين. سلام بر تو اى فاطمه دختر رسول خدا و رحمت و بركات حق بر تو باد. درود خدا بر تو و بر جسم و جان تو باد. گواهى مىدهم كه چون تو از جهان رفتى با مقام يقين و دليل روشن از جانب پروردگار بودى و هر كه تو را مسرور و شاد ساخته رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد را شاد ساخته و هر كه در حق تو جفا و ظلم كرد به رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد ظلم و جفا كرده و هر كه تو را آزرده كرد رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد را آزرده است و هر كه به تو پيوست به رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد پيوسته و هركه از تو بريده از رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد بريده است زيرا تو پاره تن پيغمبر و روح مقدس آن بز گوارى. خدا را گواه مىگيرم و رسول او و فرشتگان را كه من از آن كس راضيم كه شما از او راضى هستيد و خشمگينم از هر كه شما از او خشمگين هستيد. بيزارم از آنكه شما از او بيزاريد. دوستم با آنكه شما با او دوستيد و دشمنم با هركه شما با او دشمنيد. ناراضيم از هركه شما از او ناراضى هستيد و محبوب من است هر كه محبوب شماست و بر صدق گواهى من خدا كافى است كه گواه و محاسب و جزا دهنده و ثواب بخشنده است.

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#99
سلام

"هو الواقف علی السرائر والضمائر"

..:: بیانیه پایانی خروش وبلاگی عفاف و حجاب ::..

ما وبلاگ نویسان ارزشی و فعالان سایبری، ضمن درخواست برای همراهی افکار عمومی برای ریشه کنی اصولی پدیده شوم بی حجابی و بی بند و باری، مواضع خود را در قالب بندهای زیر به اطلاع عموم مردم متدین و مسئولین محترم می رسانیم:

1- معتقدیم که پدیده بی حجابی و بی بند و باری ماحصل یک سال و دوسال و حتی پنج سال و ده سال اخیر نیست. بلکه پدیده ای است که ازابتدای استقرار انقلاب اسلامی وجود داشته و بخش مهمی از آن معلول تزریق تفکر اشرافیت طلبی و رفاه زدگی در دوره پس از پایان جنگ تحمیلی و بخشی نیز ناشی از تلقی نادرست و برداشت ناصحیح از واژه مقدس " آزادی" است.

2- ریشه کنی این پدیده شوم یقینا کار یک ماه و دوماه و یک سال و دوسال نیست. بلکه باید با حوصله و تدبیر و به صورت مستمر با بسیج همه مردم متدین و مسئولین انقلابی تا حصول نتیجه نهایی که همان محو کامل بی حجابی و مظاهر علنی فساد در کشور است، ادامه یابد. مهمترین راهبرد برای مقابله با این پدیده اقدام جهادی- فرهنگی و آن هم به صورت زیربنایی و پازل گونه است. البته لازم است دستگاه قضا و نیروی انتظامی با عنایت به تجربیات ناموفق خود در برخورد نامناسب با این امر، با هنجارشکنانی که به صورت سازمان یافته و مغرضانه به ترویج فساد و بی حجابی می پردازند، قاطعانه برخورد نماید.

3- یقینا اگر 21 سازمان دخیل در اجرای قانون گسترش عفاف و حجاب وظیفه خود را به خوبی می شناختند و بدان عمل می کردند، امروزشاهد چنین وضعیت اسف باری نبودیم. ما بلاگرهای ارزشی ضمن انتقاد جدی و گلایه شدید از کم کاری تمامی دستگاه های دخیل در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف، نوک پیکان این انتقادات را متوجه نهادهای انسان سازی همچون صدا وسیما، آموزش و پرورش، آموزش عالی و علی الخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می دانیم . متاسفانه در این بین هم شاهدیم برخی رویکردهای فرهنگی دولت انقلابی، به سمت امورسخت افزاری همانند ساخت مساجد، کتابخانه و... است تا نگاه جدی و مهندسی شده به موضوع فرهنگ و مهندسی فرهنگی جامعه و حمایت از برنامه های موثر فرهنگی.

4- علی رغم برخی تحلیل های شوم که به خیال خام خود فکر می کنند مطرح شدن جدی این مطالبه که همزمان با سالگرد فتنه شده، امری سیاسی است، اعتقاد داریم دیگر در مقابل ترویج بی بند و باری سکوت جایز نیست. آیا وقت آن نشده که با یک خیزش عمومی امت حزب الله ریشه این پدیده شوم برای همیشه از کشور اسلامیمان برکنده شود؟ برتمامی مسلمانان دلسوز ارزش ها، لازم است با تمام توان و امکانات خود درراه محو بی حجابی و بی بند و باری تلاش کنند.

وظیفه خطیر روشنگری پیرامون امر مسلم و قطعی عفاف را با ایجاد سایت ها وبلاگ های هدفمند، تهیه نشریه، موج وبلاگی و پیامکی،برگزاری جلسات و همایش های مختلف، امر به معروف و نهی از منکر گسترده، برگزاری تجمع و راهپیمایی، گفتگوهای رو در روو... به صورت برنامه ریزی شده و مستمر، پیگیری تا به یاری خداوند متعال در مدتی نه چندان طولانی شاهد خشکیده شدن ریشه فساد و تباهی را در این کشور باشیم.
----
در پایان اعلام می کنیم که فرزندان خمینی کبیر و رهروان امام خامنه ای، دیگر اجازه نخواهند داد عده ای غرب زده روشنفکرنما، با استفاده ازاسامی مقدس و مظلومی همانند آزادی و... بی حجابی و بی بند و باری را بیش از این در کشور امام زمان(عج) ترویج نمایند.

با شهدای عزیز پیمان می بندیم که در راه تحقق این آرمان الهی که همانا رسیدن به جامعه ای به معنای واقعی کلمه " اسلامی" است تا آخر خواهیم ایستاد...

تا محو کامل بی عفتی و بی بند وباری

یک یا حسین دیگر...

جمعی از وبلاگ نویسان و فعالان سایبری
شرکت کننده در خروش وبلاگی حامیان عفاف و حجاب

لينك مطلب : http://y-h.blogfa.com/post-13.aspx

در پناه خدا !

بازتاب جنبش راز گل یاس در خبرگزاری هاوسایت ها:

خبرگزاری فارس / جهان نیوز / خبرگزاری ایکنا / خبرگزاری بین المللی زنان / طلبه بلاگ / نورپورتال /جهان نیوز /شبستان / بچه های قلم / تابناک / وبلاگ نیوز /  پایگاه اینترنتی صراط / وب سایت رسول منتجب نیا / فاش نیوز / آتی نیوز / شبکه خبردانشجویی ثارالله / روز نیوز / نیوز ایران /

وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
سلام و درود و رحمت بي پايان خداوند بر نمازگزاران !

پستي از وبلاگ يك خانم.

اصلی ترین مخاطب این پست خودم هستم !

شاید نوشتن بعضی حرف ها سخت باشد .. شاید سوءتفاهم به وجود بیاورد .. یا به نوعی خود زنی باشد ! .. ولی به هر حال گفتن شان بهتر است از نگفتن شان !


تعطیلات نوروز بود که یکی از بستگان به من گفت ؛ فلانی گفته << زینب وقتی برای آقایون کامنت میذاره خیلی راحت برخورد می کنه ، من از این کارش خوشم نمیاد ! >> ..نمی توانم بگویم خوشحال شدم که یکی از نزدیک ترین و صمیمی ترین بستگانم رو در رو حرفش را به من نزده بود ولی از طرح این موضوع ناراحت نشدم چرا که صحبت درستی کرده بود .. مسئله ای بود که من قبل تر ها * خیلی در موردش حساسیت داشتم و بدون اینکه متوجه باشم نه تنها از مواضعم کوتاه آمده بودم بلکه همرنگ دیگران شده بودم .. دیگرانی که شاید آنها هم مثل من متوجه این نکته نبوده اند که برخورد های به ظاهر مجازی ما هر چند که به شکل نوشتن کامنت باشد چیزی از حرمت روابط بین دو نامحرم کم نمی کند ! .. متاسفانه این صحبت آنقدر گذرا بود که فراموش کردم می خواهم در نحوه ی روابطم تجدید نظر کنم .. !

تا اینکه در همین سفر اخیر زمانی که با یکی از دوستان وبلاگی مشغول حرف زدن بودیم ایشان هم بین صحبت های شان به این موضوع اشاره کردند که بچه های مذهبی پست های خوبی می نویسند ولی قسمت نظرات رعایت بعضی مسایل را نمی کنند .. ناگهان یاد مسئله ی چند ماه پیش افتادم و اینکه به کلی آن موضوع را فراموش کرده ام .. به عزیزی که پشت خط تلفنم بود برای یادآوری نکته ای که ناخواسته از ذهنم پریده بود تشکر کردم .. تصمیم گرفتم بعد از برگشتنم به اهواز شدیدا بر سر این قضیه متمرکز شوم .. وقتی چند روز پیش با یکی دیگر از دوستان وبلاگ نویس بحث بر سر این موضوع به میان آمد بهتر دیدم پستی در این رابطه بنویسم ..

همه ی ما اهل رعایت کردن حد و حدود در روابط مان با نامحرم ها هستیم ولی متاسفانه عدم رابطه ی چشم در چشم در دنیای مجازی گاهی ما را به غفلت می کشاند .. گذاشتن بعضی شکلک ها و یا نوشتن بعضی واژه ها درست معادل خندیدن و شوخی کردن با نامحرم ها در دنیای حقیقی ست .. مسلما طرح این تصمیم به صورت عمومی برای بنده الزام به رعایت حریم ها را به وجود می آورد و امیدوارم برای دوستان دیگر هم بدون ایجاد سوء تفاهم اشاره ای باشد به موضوعی که شاید از نگاه حساس و دقیق شان دور مانده است !

قرار نیست قسمت نظرات غیر فعال باشد یا خالی از شوخی و طنز .. ما خانم ها می توانیم تکه پرانی ها ی مان را فقط نثار خانم ها کنیم !!! و آقایان هم شوخی ها و متلک های شان را فقط به دوستان مذکرشان تقدیم کنند !

پیشاپیش از همه ی دوستانی که مرا در عملی شدن این تصمیم همراهی می کنند سپاسگزارم !

لينك مطلب : http://zire1saghf.blogfa.com/post-352.aspx

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
سلام

خداوند زیباست. اما خداوند زیباست یعنی این که صفات زیبا دارد . خداوند زیبایی را دوست دارد یعنی این که صفات زیبا را دوست دارد . عفت و حیاء هم از جمله صفات زیبا هستند .

یکی از زیبایی هایی که خداوند خیلی دوست دارد عفت است .


[تصویر:  080515215959SFes.jpg]

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
اثبات تاثير دعا درماني بر بيماري‌ها
اگر چه دعا بيشتر براي مسلمانان ملموس است، اما طي سال‌ها تحقيقات بي‌شماري انجام شده كه تاثير دعا را در زندگي از لحاظ علمي نيز اثبات كرده است. اين تحقيقات آن قدر زياد است كه نمي‌توان در چند خط به تمام آن ها اشاره كرد. ماحصل تمام اين پژوهش‌ها اين است كه داشتن يك شيوه زندگي مذهبي و ارتباط با دعا و نيايش مي‌تواند باعث افزايش سلامت و بهبود بيماري‌ها شود. اين مطالعات كه با مقايسه افراد مذهبي و غيرمذهبي صورت گرفته است نشان مي‌دهد مشكلات قلبي عروقي، افسردگي‌ها، فشار خون، خطر ابتلا به اعتياد به سيگار، الكل و مواد مخدر، ارتباطات نامشروع، بيماري‌هاي ريوي، اضطراب‌ها، در افرادي كه توجه خاصي به دعا داشتند يا كمتر بود يا افراد مبتلا سريع‌تر بهبود مي‌يافتند و نيز دعا درماني مي‌تواند بيماري‌هاي پوست و مو، ناراحتي‌هاي كليوي، سرطان‌ها و بيماري‌هاي استخواني را درمان كند و با افزايش روند توليد هموگلوبين و افزايش فواصل خونگيري در افراد مبتلا به تالاسمي ماژور، كيفيت زندگي آنها را بهتر مي‌كند. دعا در عمل‌هاي جراحي نيز نقش مهمي در بهبود بيمار دارد. در واقع در دعادرماني، افراد با خواندن دعا و ذكر و توسل به خدا، سيستم ايمني خود را تقويت مي‌كنند كه همين مساله به بهبود آن كمك شاياني مي‌كند. اما هم چنان با تمام اين آزمايش‌ها و تحقيقاتي كه صورت گرفته، راز چگونگي تاثير دعا بر بهبود بيماري‌ها ناشناخته مانده است؛ رازي كه در ميان خطوط دعا و در كلمه به كلمه آيات‌ وجود دارد و همه اينها از ذات مقدس الهي نشأت مي‌گيرد، بنابراين دعا وسيله‌اي براي شفاست و مردم از آن انرژي مي‌گيرند. نماز و دعا و نيايش طپش قلب و تنفس شخص را آرامش مي بخشد و اين اعمال روحاني باعث پايين آمدن فشارخون، کندي امواج مغزي بدون استفاده از دارو و جراحي مي شود.
نماز حقيقي به وجود آورنده شادي و نشاط در انسان است. خواجه نصيرالدين طوسي مي گويد: کسي شاد است که مي داند نبايد به چيزي دل ببندد که بيم از دست دادن آن را دارد و نماز گزار حقيقي به کسي جز خدا دل نمي بندد.
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
نیم نگاهی به سیره امام جواد علیه السلام


[تصویر:  4422019357321312262211262122364841045226.jpg]

عیادت

امام جواد علیه السلام ، وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد.
روزی امام جواد علیه السلام به عیادت یکی از یاران خود رفت. وقتی در بالین او نشست، متوجه شد بیمار گریه می کند. حضرت فرمود: «ای بنده خدا! آیا از مرگ می ترسی؟ اگر چرک و کثافات تو را فرا گرفته و موجب ناراحتی شود و جراحات و زخمهای پوستی در بدن به وجود آید و بدانی که شستشوی در حمام، همه ناراحتیها وامراض را از بین می برد، آیا دوست داری وارد حمام شده و بدنت را بشویی و از زخمها و آلودگیها پاک شوی؟»
بیمار مقداری آرام شد و رو به امام کرد و گفت: البته که دوست دارم. امام فرمودند: «مرگ برای مؤمن همانند حمامی است که انسان را از تمام رنج ها و سختیها رهانیده و به سوی شادکامی می برد». بیمار از کلام امام آرام گرفت و عافیت و نشاط پیدا کرده، نگرانی‌اش از بین رفت.

پرهیز از تجمل

غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند تنگدستان جامعه غذا می خورد و با دیگران هم غذا می شد.
امام جواد علیه السلام از این که در کاخهای عباسیان به آسودگی و در رفاه زندگی کند و امور دینی شیعیان را به فراموشی بسپارد، راضی نبود و اگر شرایطی برای ترک اقامت در بغداد فراهم می شد، آن شهر را ترک می کرد.
یکی از یاران امام می گوید: در بغداد بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و زندگی او را مشاهده نمودم. با خود گفتم: حال که امام به این زندگی مرفه رسیده، هرگز به مدینه باز نمی گردد. امام لحظه ای سر به زیر افکند و آن گاه سر برداشت. دیدم رنگ چهره امام از اندوه زرد شده است. حضرت رو به من کرد و فرمود:
"ای حسین! نان جوین و نمک نیمکوب در حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله بهتر از این هاست. به همین دلیل امام در بغداد نماند و به همراه همسرش ام الفضل به مدینه بازگشت و تا سال 220 در مدینه بود".
امام جواد علیه السلام از این که در کاخهای عباسیان به آسودگی و در رفاه زندگی کند و امور دینی شیعیان را به فراموشی بسپارد، راضی نبود و اگر شرایطی برای ترک اقامت در بغداد فراهم می شد، آن شهر را ترک می کرد

هدیه دادن

هدیه دادن از آداب و رسوم زیبایی است که در اسلام نیز به آن سفارش شده و باعث ایجاد دوستی و از بین رفتن کینه و کدورت می شود.
امامان معصوم نیز برای خشنود کردن دیگران، به آنان هدیه می دادند. هنگامی که امام جواد علیه السلام از مدینه عازم عراق شد، خانواده خود را مورد لطف و مهربانی قرار داد. حضرت فرزند عزیزش امام هادی علیه السلام را روی زانوهای خود نشاند و فرمود: فرزندم! چه چیزی دوست داری تا از عراق برایت هدیه بیاورم؟.
امام هادی علیه السلام فرمودند: دوست دارم برایم شمشیری برّان بیاوری. حضرت فرزند دیگرش موسی مبرقع را نیز مورد خطاب قرار داد و فرمود: تو چه می خواهی تا هنگام برگشتن برایت هدیه بیاورم. او جواب داد من دوست دارم برایم اسبی بیاوری.



نهی از منکر

در مجلس مأمون عباسی، شخصی آوازخوان و تار زن به نام «مُخارق» بود که ریش بلندی داشت. مأمون عباسی از او خواست تا کاری کند امام جواد علیه السلام از حالت معنوی بیرون آمده، قلب او به امور دنیا سرگرم شود.
مخارق در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به آواز خوانی کرد. اهل مجلس اطراف او را گرفتند، ولی امام نهم توجهی نکرد.
وقتی حضرت مشاهده نمود که آوازخوان از کار زشت خود دست برنمی دارد، فریادی کشید و فرمود: ای ریش بلند! از خدا بترس. مخارق از فریاد امام چنان وحشت زده شد که ساز و تار از دستش افتاد، دستش فلج شد و تا آخر عمر هم بهبودی نیافت.
مأمون او را طلبید و ماجرا را پرسید. او گفت: هنگامی که امام جواد علیه السلام بر سرم فریاد کشید، آن چنان وحشت زده شدم که هنوز هم ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته است.


پدید آورنده : قاسم جلیلی؛ گلبرگ؛ ش65
اینجا رو ببینید

دیدم حجمش شاید زیاد (250 کی) باشه برای همین لینکش رو گذاشتم
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

سلام

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله !: قلب حرم خدا است غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن !.

حیف نیست حرم خدا را به این و آن اجاره دهیم که هر کار ی خواستند با در و دیوار آن بکنند و پا بر روی ان بگذارند و بروند ؟ نورش را خاموش کنند؟ و تا ابد در ظلمت رهایش کنند!

قلب ، جایی که با تمام کوچکی وسعتی دارد که از زمین و آسمانها گسترده تر است جاییست که خدا با آن عظمتش در آن جا میشود... اما افسوس که ما انسان های قدر نشناس این عظمت را بازیچه دست شهوات و هوس ها کرده ایم آنرا دو دستی تقدیم به "تنها عشقمان فلانی و فلانی ها" کرده ایم .

و در چنگال بی رحم شهوات به اسارتش نهاده ایم و ناله های جان گدازش را هرگز نشنیده ایم او صاحبش را میخواهد خدایش را بیایید در یابیمش و دستی بر سر و روی رنجورش بکشیم و خدا را به میهمانیش بخوانیم باشد که به پرواز در آییم...... .

فاطمه محمدی - گروه دین و اندیشه تبیان

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان