امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

مسابقه ماهانه شرط: پیروزی در مسابقه 30 روزه (سرپرست: soshians و عاشق و rezvaneh)

سلام به ماهانه ای ها

خیلی خوشحال هستم که این جمع گرم و دوست داشتنی رو اینجا داریم تو کانون


اون هایی که هیچ وقت دست از شروع کردن بر نمی دارن،
و اون هایی که هیچ وقت دست از ادامه دادن نمی کشن،

هر چقدر هم که این دو کلمه سخت باشه ادا کردنش

سجاد که در آستانه ی دو هفته پاکیه، دو هفته ی پر شور و با شکوه، پر از عطر شروع کردن و جوانه زدن
و داره استارت می زنه که پر قدرت تر شروع کنه این دور از پاکیش رو
و این که حتما این روزا می گرده که ببینه چطور می تونه این مسیر رو بهتر طی کنه و اشتباهاتش چی بوده و نقاط و ضعف و قوتش رو پیدا می کنه.

عاشق خودمم که ترکونده مسیر پاکی رو و داره روی قله ی پنج ماه پاکی پرچم می زنه

سوشیانس رو هم می بینیم که با تمام مشکلات و بالا پایین هایی که داشته، خیلی تمیز و مسلط داره جلو می ره، به عبارتی، توی انگار به پاکی سوشیانس چسبیده داره یکی یکی رقبا رو دریبل می زنه.

خانم رستا که خیلی خوب تونسته دو هفته ی اول پاکیش رو سپری کنه و به آرامی و تامل و دقت داره روزهای پاکش رو سپری می کنه
رستا خانم خیلی خوب بودید تا الان، اما آینده خییییلللللیییی روشن تر خواهد بود.

و اما خانم لئا که تازه شکست داشته ان
برای آرامش دلتون دعا می کنم.
و چند تا توصیه کوچیک ...
این روزهای اول سعی کنید از چیزهایی که ناامید و افسرده می کنه شما رو دوری کنید.
از اون طرف دنبال عزم و اراده ی جدی برای پاکی بگردید.
اون فعالیت هایی که آرمین گفته بود رو انجام بدید. اهدافتون رو مرور کنید.
و این که در گذشته و اون اتفاق نمونید.

شما اثبات کرده اید توی مسیر پاکی بازیکن قهاری هستید.
حالا که لغزش داشتید و زمین خورده اید، محکم دست به زانو بگیرین و بلند شید Khansariha (69) 

از داداش دیوار و داداش حامدحامد و اراده و خانم ژوپیتر هم چند روزیه که خبری نیست.
منتظرتون هستیم دوستان
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

سلام بر دوستان و سرپرستان عزیز و خوب و باحال و دوست داشتنی 
من اجازه ورود میخام
 سپاس شده توسط
یه خاهش عاجزانه از مدیران عزیز انجمن دارم.
دوس دارم از غول آخر کانون یه مصاحبه بزارین !
میشه !؟
تاجاییکه توی آمارها دیدم زینبی عزیز  بالای 800 روز داشت
از مسئولین عزیز مسابقات خاهش میکنم با هرکی که آخرین و بالاترین آماروداره ، یه مصاحبه فول بگیرید و از حال و تجربیات دقیقش بپرسید.
از حال هوای سال اول و دومش و ...
خلاصه الان حال و روزش برای وسوسه های تنهایی و کنترل ذهن و .... چطوره؟
فقط خاهشن مصاحبه با غول آخرش باشه لطفا
بالای 800 روز یا حداقل 700 روز
 سپاس شده توسط
آسمان 16 شهریور 31 روز
 سپاس شده توسط
(1398 مهر 16، 10:01)new Aseman نوشته است: آسمان 16 شهریور 31 روز

ماشالله به داداش با اراده مون. ورودت رو به جمع ماهانه ای ها تبریک میگم. داداش گلم هر روز که اینجا تعداد روزاتو مینویسی اگه تونستی یه شرح حالی هم بده از روزت که بیشتر با هم در ارتباط باشیم. دم شما گرم 303
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
 سپاس شده توسط
حال این روزای من اصلا تعریفی نداره داداش ،
البت فعلا ربطی به وسوسه خ .ا   نداره.
میدونی ! آدم اگه در برابر هرچیز غلطی تو این دنیا کوتاه بیاد به مرور بعد گذشت سالها میبینی که به هزاران درد لاعلاج روحی گرفتار شدی!
از دروغ ، دزدی ،  ، تهمت ، سخن چینی ، کم فروشی ، ربا ، رشوه ، ظلم به خودت و اطرافیانت و هزار و یک مشکل و مصیبت دیگه .
هیچ کدومم  شاخ و دم نداره و همه تا اندازه ای به همه چی آغشته ایم . 
منتها یا خبر نداریم یا خودمون رو به اون راه زدیم و با صبر خدا شوخی می کنیم.
اگه یکی مارو در حال خ . ا ببینه چه روحیه ای پیدا میکنیم . تا مرض خودکشی ، افسرده و ناراحت میشیم . اما با کمال بیشرمی جلوی خدا همه جور جنایتی رو مرتکب میشیم.
روی این حرفا با کسی که خدارو نمیشناسه
 و کاری به کار امام عصرش نداره نیس . 
روی حرفم دقیقا با خودمه 
و کسانی که خدا رو به خخداییش
و امام زمانو به ولایت مطلقش
قبول داریم !
اما نه خبری از توبه نصوحه ،
نه خبری از خبری از خجالت و نه ترس از مرگ و روز قیامت ،
میدونید بیشتر خطاب آیه های قرآنی منافقان
درباره چه کسانیه؟
در مورد کافرا ؟ 
مشرکان؟
یهودیان؟ 
خیر 
دقیقا در مورد مسلموناییه که به ظاهر ایمان دارن و لی قلبشون از تیرگی و نفاق سیاهه .
اینه  حال و روز من ،!
 سپاس شده توسط
(1398 مهر 16، 10:00)new Aseman نوشته است: یه خاهش عاجزانه از مدیران عزیز انجمن دارم.
دوس دارم از غول آخر کانون یه مصاحبه بزارین !
میشه !؟
تاجاییکه توی آمارها دیدم زینبی عزیز  بالای 800 روز داشت
از مسئولین عزیز مسابقات خاهش میکنم با هرکی که آخرین و بالاترین آماروداره ، یه مصاحبه فول بگیرید و از حال و تجربیات دقیقش بپرسید.
از حال هوای سال اول و دومش و ...
خلاصه الان حال و روزش برای وسوسه های تنهایی و کنترل ذهن و .... چطوره؟
فقط خاهشن مصاحبه با غول آخرش باشه لطفا
بالای 800 روز یا حداقل 700 روز

متاسفانه بعضی از عزیزانی که ترک طولانی دارند  حاضر به انجام مصاحبه نیستن آقای سالک حتی حاضر نشدن یه تجربه ی کوچولو هم بهمون بدن
من چندین بار جواب نه شنیدم
خانم زینبی هم فک کنم قبلا مصاحبه شدن
ولی چشم اگه ایشون قبول کنن باهاشون مصاحبه می کنیم
 سپاس شده توسط
(1398 مهر 16، 12:21)new Aseman نوشته است: حال این روزای من اصلا تعریفی نداره داداش ،
البت فعلا ربطی به وسوسه خ .ا   نداره.
میدونی ! آدم اگه در برابر هرچیز غلطی تو این دنیا کوتاه بیاد به مرور بعد گذشت سالها میبینی که به هزاران درد لاعلاج روحی گرفتار شدی!
از دروغ ، دزدی ،  ، تهمت ، سخن چینی ، کم فروشی ، ربا ، رشوه ، ظلم به خودت و اطرافیانت و هزار و یک مشکل و مصیبت دیگه .
هیچ کدومم  شاخ و دم نداره و همه تا اندازه ای به همه چی آغشته ایم . 
منتها یا خبر نداریم یا خودمون رو به اون راه زدیم و با صبر خدا شوخی می کنیم.
اگه یکی مارو در حال خ . ا ببینه چه روحیه ای پیدا میکنیم . تا مرض خودکشی ، افسرده و ناراحت میشیم . اما با کمال بیشرمی جلوی خدا همه جور جنایتی رو مرتکب میشیم.
روی این حرفا با کسی که خدارو نمیشناسه
 و کاری به کار امام عصرش نداره نیس . 
روی حرفم دقیقا با خودمه 
و کسانی که خدا رو به خخداییش
و امام زمانو به ولایت مطلقش
قبول داریم !
اما نه خبری از توبه نصوحه ،
نه خبری از خبری از خجالت و نه ترس از مرگ و روز قیامت ،
میدونید بیشتر خطاب آیه های قرآنی منافقان
درباره چه کسانیه؟
در مورد کافرا ؟ 
مشرکان؟
یهودیان؟ 
خیر 
دقیقا در مورد مسلموناییه که به ظاهر ایمان دارن و لی قلبشون از تیرگی و نفاق سیاهه .
اینه  حال و روز من ،!
 قبول دارم که هممون غرق بسیاری از اشتباهات هستیم. من خودم از دوران نوجوونی تصمیم گرفتم هیچ وقت تو زندگیم دروغ نگم. اوایل هم خیلی سخت بود و خیلی ها وقتی باهاشون رو راست بودم بهشون بر می خورد ولی الان بعضی وقتا شهامت این رو ندارم که جلوی حرف راستم وایستم مجبور میشم دروغ بگم تا مشکل حل بشه. دروغم یه جور مسکنه که موقت یه قائله ای رو میخوابونه.


من چون خیلی نگاه دینی به جهان ندارم نمی تونم پاسخ دقیقی بهت بدم.(این البته پاسخ تو نیست یه بحث کلیه که میخواستم بگم راجع بهش) به نظرم دینداری همونطور که جلوی خیلی از کارهای اشتباه رو میگیره بعضی وقت ها این حس "گناه" رو بزرگ تر و بزرگ تر می کنه. یعنی بزرگ تر از اون چیزی که واقعا هست. الان مثلا در مورد خ.ا و گناه کبیره شناختنش. خوب این واقعا بار سنگینی می اندازه روی دوش کسی که خ.ا می کنه. من نمی گم کسی که خ.ا می کنه کار خوبی می کنه بلکه منظورم اینه که با خ.ا طرف به خودش ضربه می زنه ولی اون کسی که حق مردم رو میخوره، کسی که دزدی می کنه از مردم.. اینا برای دیگران هم مشکل ایجاد می کنن و قطعا اشتباهشون بزرگتره.

همین گناه کبیره دونستن خ.ا باعث میشه کسی که این کار رو می کنه خودش رو نه یک "بیمار" بلکه یک "گناهکار" بدونه و بار "گناهکار" بودن خیلی بالاتر از "بیمار" بودنه و همین باعث میشه طرف نتونه بلند شه و هی زمین بخوره.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
با سلام
جوع
16 مرداد
63 روز پاک
کارهای اشتباه را اگاهانه یا نا اگاهانه
بارها و بارها تکرار می کنیم
و بالطبع شکست می خوریم
و متاسفانه باور می کنیم
لیاقت بیشتر از این را نداریم

اگر نفس به مرتبه ای از سرکشی رسیده باشد که اصلا اطاعت نمی کند و میل شدید به انجام گناه دارد تنها راه رام کردن آن گرسنگی های شدید پی در پی (جوع) می باشد 

منبع از بهترین کتاب اخلاقی نگاشته شده به زبان فارسی در طول تاریخ اسلام معراج السعاده استاد کامل اخلاق جناب ملا احمد نراقی

1_زیرکان در دین و دنیا سودمند تر از گرسنگی(جوع) نیافتند

2_غذای خدا در روی زمین گرسنگی (جوع)است

منبع: کتاب کشف المحجوب جناب هجویری عارف بزرگ سده 5 ه ق و همچنین کتاب شریف تذکره الاولیاء عطار نیشابوری

"جوع"(روزه) قوی ترین و سرعت بخش ترین عامل در سیر معنوی و عرفانی است

منبع کتاب شریف اداب و العبادات جناب شقیق بلخی عارف بزرگ سده 2 ه ق

اگر طریقه انبیاء مرسلین و ائمه دین و اکابر علماء و اعاظم عرفاء را تتبع(بررسی) کنید، می بینند که هر کس که به جائی رسیده و مرتبه ای یافته بی زحمت (جوع) گرسنگی نبوده است. منبع: کتاب شریف معراج السعاده، ص273

حد اولیه جوع‌ را از نظر زمانی‌، یك‌ شبانه‌روز و حداكثر آن‌ را سه‌ شبانه‌روز دانسته‌اند
(ابوطالب‌ مكّی‌، ج‌2، ص‌320)


اللهم صل علی محمد سید التوابین و اله

[تصویر:  6543.jpg]
سجاد/4مهر/13روز
 سپاس شده توسط
(1398 مهر 16، 12:21)new Aseman نوشته است:
حال این روزای من اصلا تعریفی نداره داداش ،
البت فعلا ربطی به وسوسه خ .ا   نداره.
میدونی ! آدم اگه در برابر هرچیز غلطی تو این دنیا کوتاه بیاد به مرور بعد گذشت سالها میبینی که به هزاران درد لاعلاج روحی گرفتار شدی!
از دروغ ، دزدی ،  ، تهمت ، سخن چینی ، کم فروشی ، ربا ، رشوه ، ظلم به خودت و اطرافیانت و هزار و یک مشکل و مصیبت دیگه .
هیچ کدومم  شاخ و دم نداره و همه تا اندازه ای به همه چی آغشته ایم . 
منتها یا خبر نداریم یا خودمون رو به اون راه زدیم و با صبر خدا شوخی می کنیم.
اگه یکی مارو در حال خ . ا ببینه چه روحیه ای پیدا میکنیم . تا مرض خودکشی ، افسرده و ناراحت میشیم . اما با کمال بیشرمی جلوی خدا همه جور جنایتی رو مرتکب میشیم.
روی این حرفا با کسی که خدارو نمیشناسه
 و کاری به کار امام عصرش نداره نیس . 
روی حرفم دقیقا با خودمه 
و کسانی که خدا رو به خخداییش
و امام زمانو به ولایت مطلقش
قبول داریم !
اما نه خبری از توبه نصوحه ،
نه خبری از خبری از خجالت و نه ترس از مرگ و روز قیامت ،
میدونید بیشتر خطاب آیه های قرآنی منافقان
درباره چه کسانیه؟
در مورد کافرا ؟ 
مشرکان؟
یهودیان؟ 
خیر 
دقیقا در مورد مسلموناییه که به ظاهر ایمان دارن و لی قلبشون از تیرگی و نفاق سیاهه .
اینه  حال و روز من ،!

شما مطمئنی حال و روزت مطابق با تعریف نفاقه؟

تعریف دقیقی از نفاق داری؟
من ندارم
ولی تا اونجایی که در حال حاضر توی ذهنم متصور هستم نفاق به معنی اینه که شما به خاطر منافعت یا تحت شرایط خاصی ادعایی بکنی که ته دلت هیچ اعتقادی بهش نداری و توی خلوت خودت هرگز مطابق اون رفتار نمیکنی. یا حتی خلافشو رفتار میکنی. اون هم کاملا عامدانه.

شما داری دهن خودتو سرویس میکنی که بتونی خود ارضایی رو کنار بزاری،  چرا؟ چون معتقدی گناهه. خب این که بیشتر به معنی ایمان نزدیک هست تا نفاق! 

گناه کاردن با منافق بودن از زمین تا اسمون فرق داره دوست عزیز. اگه بر اساس خود ارضایی بخوام از نفاق تعریفی داشته باشم تقریبا یه همچین چیزی میشه:
ادمی که توی جمع از بدی های خود ارضایی میگه و اون رو گناه کبیره میدونه و بقیه رو ازین کار منع میکنه ولی توی خلوت خودش به این حرفهای خودش و بقیه میخنده و معتقده اینا چرتو پرتای مربوط به 1400 سال پیشه و خیلی راحت کارشو انجام میده و هیچ انگیزه ای هم برای ترک نداره. این ادم رو میشه در زمینه خودارضایی منافق ب حساب اورد. 

اشتباه شما اینه که توبه شکستن و خطا کردن رو به معنی منافق بودن برای خودت در نظر گرفتی. همچین چیزی نیست. مگه ترک کردن یه کاری که سالها خواسته یا ناخواسته انجامش دادی کار راحتیه؟! 

تمام ادمایی که سیگار میکشن(از جمله خودم) میدونن که کار غلطیه ولی چند نفر هستن که بتونن بزارنش کنار؟

شما دغدغت اینه که رفتار غلط خودتو کنار بزاری چون معتقدی گناه هستش، این دغدغه هیچ شباهتی به اون چیزی که تو ذهن یه منافق میگذره نداره.

با تعریف اشتباهی که از نفاق تو ذهن خودت داری یه بار فوقالعاده سنگین رو بیخود و بی جهت رو دوش خودت انداختی که ضررش برات بیشتر از منفعتش هست و همین باعث میشه اگه یجا لغزیدی نتونی زود خودتو جمع کنی و سریالی بشه کار غلطت.

شما تلاشتو بکن مطمئن باش منافق نیستی. ما داریم میجنگیم، جنگ هم زخمی شدن داره، تلفات داره گشنگی داره تشنگی داره اسیری داره و هزارتا چاله چوله دیگه. فکر نکن امشب نشستی گفتی خدایا توبه دیگه تا اخر عمرت مطلقا خود ارضایی نمیکنی. تلاشت باید همین باشه که نکنی ولی اگه کردی باز روی پات بلند میشی و ادامه مسیر رو با چنگ و دندون میری. خبری از مسیر راحت و اسون نیست مطمئن باش. مسیر موفقیت یه خط راست از مبدا تا مقصد نیس. یه هزار توی پیچ در پیچ با انواع و اقسام چاله چوله ها و زخمی شدنا و زمین خوردنا هست. فقط باید عادت کنی به اینکه هر بار بلند شی و ادامه بدی.
یا حق
آسمان 16 شهریور 32 روز

سلام 
ممنون از لئا و سوشیانس و بلیس وی عزیز
داداش گلم سجادودوستا ی  عزیزی که صادقانه برای ترک خ . ا تلاش می کنند .
و برای طی این مسیر پاکی به هم روحیه میدین.
همونطور که سجاد عزیز گفت خ . ا ربطی به نفاق نداره .
من وقتی میبینم ماداریم واسه پاکی تلاش میکنیم ،
ناخودآگاه یاد بقیه مشکلات میافتم و دوس دارم اونارو هم ااصلاح کنم.
بحث رو طولانی نمیکنم . اگه دوس داشتین فقط مقدمه کتاب ااسرارالصلاة ملکی تبریزی رو بخونین . اونجا مفصل راجع بهش نوشته . خیلی تاثیرگزاره .
 حالا شما از حال و هوای خودتون بگید . 
دوس دارم بدونم با چالش تنهایی ها چجوری روبرو میشین . لطفا همه بگن خواهشا .
اول خودم 
من اول ازش فرار میکنم.
دوم  سراغ کارهای عقب افتاده مثل نظافت و  تمیزکاری  
سوم خلاصه براخودم کار میتراشم.


شما چطور؟
میخام فردا یه داستان کوتاه بگم .
سعید / 21 تیر/ 89 روز

نشستم اینجا.. در آستانه ی سه ماه پاکی... سه ماهی که آسون نگذشت.. به پشت سرم که نگاه می کنم میبینم تو این سه ماه همه جور شرایط رو دیدم..خوشحالی شدید، غم شدید ، تنهایی، شلوغی .... تو همه جور شرایطی قرار گرفتم و نخواستم که برم سمتش..دیدم این بار دیگه با خودم شوخی نداشتم و زندگیم رو دو دستی چسبیدم...دیدم دیگه توی 33 سالگی دیره که وعده ی فردا رو به خودم بدم.. دیدم یه بارم که شده باید مسئولیت درست زندگی کردن رو با همه ی پستی و بلندی هاش قبول کنم.. حالا نشسته ام اینجا..در آستانه ی سه ماه پاکی..و دلم قرصه که حالا حالا ها نمی خوام این مسیر رو ترک کنم...
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
 سپاس شده توسط
باهات موافقم سعید جان
بعضی وقتا بهتره صفر و یکش کنیم
یا زنگی زنگ یا رومی روم !!!
واقعا زندگی با آدم شوخی نداره 
آخرین ورق های دفتر جوونی مون رو به پایانه !
بزار توی این یه مورد تا آخر دنیا جدی باشیم .
خوشحالم که با بچه های بااراده و قوی مثل شما توی یک قطار م. 303
 سپاس شده توسط
لئا / 10 مهر / یک هفته 53

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان