(1398 مهر 16، 12:21)new Aseman نوشته است: حال این روزای من اصلا تعریفی نداره داداش ،
البت فعلا ربطی به وسوسه خ .ا نداره.
میدونی ! آدم اگه در برابر هرچیز غلطی تو این دنیا کوتاه بیاد به مرور بعد گذشت سالها میبینی که به هزاران درد لاعلاج روحی گرفتار شدی!
از دروغ ، دزدی ، ، تهمت ، سخن چینی ، کم فروشی ، ربا ، رشوه ، ظلم به خودت و اطرافیانت و هزار و یک مشکل و مصیبت دیگه .
هیچ کدومم شاخ و دم نداره و همه تا اندازه ای به همه چی آغشته ایم .
منتها یا خبر نداریم یا خودمون رو به اون راه زدیم و با صبر خدا شوخی می کنیم.
اگه یکی مارو در حال خ . ا ببینه چه روحیه ای پیدا میکنیم . تا مرض خودکشی ، افسرده و ناراحت میشیم . اما با کمال بیشرمی جلوی خدا همه جور جنایتی رو مرتکب میشیم.
روی این حرفا با کسی که خدارو نمیشناسه
و کاری به کار امام عصرش نداره نیس .
روی حرفم دقیقا با خودمه
و کسانی که خدا رو به خخداییش
و امام زمانو به ولایت مطلقش
قبول داریم !
اما نه خبری از توبه نصوحه ،
نه خبری از خبری از خجالت و نه ترس از مرگ و روز قیامت ،
میدونید بیشتر خطاب آیه های قرآنی منافقان
درباره چه کسانیه؟
در مورد کافرا ؟
مشرکان؟
یهودیان؟
خیر
دقیقا در مورد مسلموناییه که به ظاهر ایمان دارن و لی قلبشون از تیرگی و نفاق سیاهه .
اینه حال و روز من ،!
شما مطمئنی حال و روزت مطابق با تعریف نفاقه؟
تعریف دقیقی از نفاق داری؟
من ندارم
ولی تا اونجایی که در حال حاضر توی ذهنم متصور هستم نفاق به معنی اینه که شما به خاطر منافعت یا تحت شرایط خاصی ادعایی بکنی که ته دلت هیچ اعتقادی بهش نداری و توی خلوت خودت هرگز مطابق اون رفتار نمیکنی. یا حتی خلافشو رفتار میکنی. اون هم کاملا عامدانه.
شما داری دهن خودتو سرویس میکنی که بتونی خود ارضایی رو کنار بزاری، چرا؟ چون معتقدی گناهه. خب این که بیشتر به معنی ایمان نزدیک هست تا نفاق!
گناه کاردن با منافق بودن از زمین تا اسمون فرق داره دوست عزیز. اگه بر اساس خود ارضایی بخوام از نفاق تعریفی داشته باشم تقریبا یه همچین چیزی میشه:
ادمی که توی جمع از بدی های خود ارضایی میگه و اون رو گناه کبیره میدونه و بقیه رو ازین کار منع میکنه ولی توی خلوت خودش به این حرفهای خودش و بقیه میخنده و معتقده اینا چرتو پرتای مربوط به 1400 سال پیشه و خیلی راحت کارشو انجام میده و هیچ انگیزه ای هم برای ترک نداره. این ادم رو میشه در زمینه خودارضایی منافق ب حساب اورد.
اشتباه شما اینه که توبه شکستن و خطا کردن رو به معنی منافق بودن برای خودت در نظر گرفتی. همچین چیزی نیست. مگه ترک کردن یه کاری که سالها خواسته یا ناخواسته انجامش دادی کار راحتیه؟!
تمام ادمایی که سیگار میکشن(از جمله خودم) میدونن که کار غلطیه ولی چند نفر هستن که بتونن بزارنش کنار؟
شما دغدغت اینه که رفتار غلط خودتو کنار بزاری چون معتقدی گناه هستش، این دغدغه هیچ شباهتی به اون چیزی که تو ذهن یه منافق میگذره نداره.
با تعریف اشتباهی که از نفاق تو ذهن خودت داری یه بار فوقالعاده سنگین رو بیخود و بی جهت رو دوش خودت انداختی که ضررش برات بیشتر از منفعتش هست و همین باعث میشه اگه یجا لغزیدی نتونی زود خودتو جمع کنی و سریالی بشه کار غلطت.
شما تلاشتو بکن مطمئن باش منافق نیستی. ما داریم میجنگیم، جنگ هم زخمی شدن داره، تلفات داره گشنگی داره تشنگی داره اسیری داره و هزارتا چاله چوله دیگه. فکر نکن امشب نشستی گفتی خدایا توبه دیگه تا اخر عمرت مطلقا خود ارضایی نمیکنی. تلاشت باید همین باشه که نکنی ولی اگه کردی باز روی پات بلند میشی و ادامه مسیر رو با چنگ و دندون میری. خبری از مسیر راحت و اسون نیست مطمئن باش. مسیر موفقیت یه خط راست از مبدا تا مقصد نیس. یه هزار توی پیچ در پیچ با انواع و اقسام چاله چوله ها و زخمی شدنا و زمین خوردنا هست. فقط باید عادت کنی به اینکه هر بار بلند شی و ادامه بدی.
یا حق