سلام و درود به رزم آوران عرصه ناوردهای هول
آسمان 16 شهریور 105 روز
کاش میشد بگیم 105 روز بدون هیچ گناهی،
نه دروغ ، نه غیبت ، نه تهمت ، نه چشم چرانی ، نه نه نه ....
هفته ی پیش شکستم. یک روز اومدم اورژانس و با کمک و محبت بچه ها پاک موندم ولی فرداش دوباره وسوسه اومد سراغم و ....
پشیمونی؟ خوب مشخصه که پشیمونم و این بار ناراحتم که باعث ثبت یک شکست توی گروهمون شدم. شرمنده ی دوستانم هستم و امیدوارم این آخرین باری باشه که در مسابقه ی گروهی می شکنم.
علت: از خودم به خاطر ناراحتی هایی که داشتم رنجش گرفتم و این رنجش وسوسه رو بیدار کرد. ولی روزی که اومدم اورژانس و از خطر 100 درصد آگاه شدم باید فرداش خیلی حواسم به خودم می بود. باید فرداش خونه تنها نمی موندم. دوستان همیشه این رو یادتون باشه اگر روزی اورژانسی میشید و قسر در میرید فردا و پس فرداش حتما خیلی مواظب خودتون باشید چون احتمال شکست بالاست منم باید همین کارو می کردم.
راهکار های پیش رو: ساعات استفاده از اینترنت رو محدود می کنم، وقتایی که حالم بده و رنجش دارم و وسوسه از خونه می زنم بیرون و تنها نمی مونم تو خونه..می رم کتابخونه یا پارک و یا با دوستام میرم بیرون..
Sure I’ve lost a couple of battles over the years but the second I give up the fight is the second I lose the war