امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشاوره تحصیلی

#76
خیلی ممنون از رضا 4030 عزیز با توضیحات کاملش

نقل قول: محمدرضا :

سلام خدمت همه دوستان

راستش من امسال ترم اولمه تو رشته‌ی مکانیک، ولی راستش میخوام دوباره کنکور بدم، سالهای قبل نتونستم بخاطر مشکلاتی که داشتم درست درس بخونم ولی امسال با وجود دروس دانشگاه میخوام دوباره شروع کنم ولی راستش نمیدونم از کجا و چجوری برنامه ریزی کنم که هم به دروس دانشگاهم برسم و هم به دروس کنکوریم، اگه میشه کمکم کنید خیلی علاقه دارم که امسال تربیت معلم هم قبول بشم، ممنون... [تصویر:  302.gif]
اگه بهم بگید چجوری برای دروس دانشگاهی و خوندنشون برنامه ریزی کنم خیلی ازتون ممنون میشم... [تصویر:  302.gif]

سلام محمدرضا جان 

چه کار جالبی... 

پیشنهادم یه مقداری با چیزی که فکر میکنی ممکنه متفاوت باشه...

اینکه چند هدف رو بخواییم باهم پیش ببریم هم مشکله و احتمال خطا توش خیلی زیاد میشه...

ممکنه هر دوتا کار ناقص بشه ، که اینجا کار ناقص با انجام ندادنش یکیه! 

پیشنهادم اینه که یا کلا کنکور ندی یا اینکه اگه میخوای کنکور بدی واحدات رو خیلی سبک برداری که 90 درصد تمرکزت بیوفته رو کنکور که دانشگاه 

و رشته ی خوبی قبول بشی...

فرهنگیان اوردن کار سبکیه ولی من پیشنهادم همینه...

چون اگه قبول بشی این واحدایی که پاس کردی هم تقریبا کاربردی ندارن اونطرف....

حالا اگه میخوای واقعا جفتش رو پیش ببری یه نگاه کن ببین میتونی درسات رو شب امتحانی پاس کنی یا نه...

چون کنکور واقعا زمان و پیوستگی و تمرکز میخواد....

اگه بعد از تعطیل شدن دانشگاهت 5 ساعت مفید برات میمونه 4 به 1 به نفع کنکور مجبوری برنامه بریزی تا نتیجه بگیری.

من متوجه با استعداد بودن شما هستم ولی میخوام با کمترین زحمت بیشترین نتیجه رو بگیری... 53

خودم با اینکه دوتا رشتم کاملا شبیه همن بازم نتونستم واحدامو تطبیق بدم فقط استادا برام واحدای بالین رو سبک میگیرن...

نظر خودت چیه؟

به انتخابت چقدر ایمان داری؟

302

نقل قول: ArA :

راستش نظرم عوض شد میخواستم داستان زندگیم رو بگم

ولی دیدم فقط حالم بد میشه
در همین حد بگم که دوازدهم تجربی ام و سمپاد درس میخونم
رشته مورد علاقه ام 
خب پزشکی رو دوست دارم
ولی عاشق مباحث بیوشیمی و اندک مقداری ژنتیکم
ادبیات که عشق اول و آخرمه
ولی به طور کلی از یادگیری زبان مثل انگلیسی و عربی خوشم میاد


عیبی نداره... اینا بخشی از زندگیمونه... 53258zu2qvp1d9v

به به سمپادیای خاص  303   (خودم سمپادی نیستما )


پستتم که ویرایش کردی... چون قبل خواب یه لحظه صفحه رو چک کردم 4chsmu1 تراز یکی بالا بود...کی بود؟ 65

در مورد اینکه مباحث بیوشیمی و ژنتیک رو دوس داری برای کارما هم توضیح داده بودم که چه پزشکی بخونی چه پرستاری یا هوشبری میتونی این

مباحث رو دنبال کنی . همچنین برای کارای تحقیقاتی اگه علاقه داری دانشگاها از خداشونه که دانشجوها توی این کارا مشارکت کنن. 

امکانات هم در اختیارت قرار میدن حتی اگه دانشگاه سطح پایین باشه...
#77
نقل قول: rahayii  :


کلا علاقه ای به درس و کنکور ندارم 
[تصویر:  hanghead.gif]

Gigglesmile خانم رهایی  تقریبا همه همینطوریم....


ندیدم تقریبا کسی به درس خوندن علاقه داشته باشه و همه اگه قرار باشه بین درس و تفریح یکیو انتخاب کنن خب مشخصه انتخاب اکثریت تفریحه...

ولی دنیا همینه و نیاز داریم که برای به دست اوردن یه سری چیزا از تفریح بزنیم و کمی برای درست یا کار اذیت بشیم...

یکی برای به دست اوردن یه رشته و دانشگاه خوب تلاش میکنه ، یکی برای یاد گرفتن یک مهارت خاص و.......

حتی اونی که درس نمیخونه هم توی سایر کارها لازمه که خیلی تلاش کنه که به هدفش برسه...

ورزشکار های برجسته و هنرمندا هم فوق العاده کار پرزحمتی دارن ، چه توی ایران باشن چه خارج از کشور....

این خودتونید که انتخاب میکنید در چه جهتی حرکت کنید و اخر هر کدوم این انتخاب هارو تقریبا میدونید....

نقل قول: rahayii  :


خب منم معرفی کنم 
[تصویر:  4chsmu1.gif]

پشت کنکوری رشته تجربی..کنکور ۱۴۰۰ اولین کنکورم بود و به خاطر مشکلاتی که داشتم نتونستم بخونم و رتبم شد ۵۰۰۰۰ منطقه ۳  [تصویر:  gigglesmile.gif]

به رشته پزشکی و پرستاری یا هوشبری علاقه دارم ولی درس خوندن به شدت حوصلم رو سر میبره [تصویر:  4chsmu1.gif]

فعلا روزی هفت هشت ساعت میخونم..آزمون قلمچی ثبت نام کردم ولی چون از مباحث عقبم میخوام از اسفند یا فروردین شرکت کنم [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]


همین الان منم که اومدم اینجا دارم مینویسم درس رو گذاشتم کنار دارم استراحت میکنم Gigglesmile

روزی 7-8 ساعت اگه مفید باشه خیلی خوبه . اگه همین مقدار حفظ بشه شاید نیازی به اضافه کردن هم نداشته باشه...



چون هرروز بقیه رقبا در حال خوندن و پیشرفت هستن پس سعی کنید توی این هفته حتما خودتون رو به ازمون برسونید....

الان برنامه ی راهبردی رو رفتم نگاه کنم ... ازمون 5 اذر که تقریبا سنگینه و جمعبندیه ، ولی 19 آذر خیلی سبکه و راحت میتونید برسونید....

زیست پایه دو فصل گیاهی داره که قبلا قطعا اشنا شدید الان برای تسلط روش کار کنید...

زیست دوازدهمش هم کلا دوتا دونه فصله ...

اگه برنامه ی خاص خودتون رو دارید هم بازم خیلی خوبه...اینطوری نیست که همه 100 درصد باید با قلمچی پیش برن... منم توی اخرین کنکورم 

اصلا قلمچی رو نرفتم (کارایی که من میکردم پرریسک بودن و به بقیه پیشنهادشون نمیکنم.)

ازمون ندادن کلا خیلی راحته چون نمیدونید در چه سطحی قرار دارید ....ولی خیلی هم میتونه حرکت خطرناکی باشه...


ازین 8 ساعت چند ساعت تایم خوندنه چند ساعت تست؟


نقل قول: silent voice :

من یازدهم علوم انسانی هستم

میخوام روانشناسی بخونم

اقای افرا خیلی ممنونم بابت حرفاتون
  با اکثرشون موافقم.
به استثنای تلاش که کاملا موافقم 

دلیل اینکه میگم با اکثراش ون موافقم اینکه خانواده منو تحت فشار گذاشته خیلی خیلی...
چون میگن  ما کمکت نمی کنیم اگر بار اول رشته دلخواهت قبول نشی

نه تنها قبول نمی کنیم اگر قبول نشی باید بری سربازی [تصویر:  65.gif]
تازه اگر قبول هم باشم  باید حتما حتما حتما دانشگاه دولتی باشه 

از یک طرف هم پدر تحت فشار گذاشته منو که میگه باید بری کار یاد بگیری کار کنی

با اینکه میگه کار کنم موافقم اما نگرانم به درسا نرسم....



هر چند داخل کتاب قانون موفقیت ناپلئون هیل اومده بود که دانشجویانی که خودشون کار می کنن و درس میخونن
خیلی از بقیه دانشجویانی که پدر مادر خرجشون رو میدن موفق تر هستن

سایلنت ویس جان هم نماینده ی بچه های انسانی 53258zu2qvp1d9vتکمیل شدیم Gigglesmile

بله بعضی خونواده ها تحت فشار قرار میدن که خب (جسارت نباشه) روش خوبی نیست...

ما که برای فرار از چیزی درس نمیخونیم...میخونیم تا به دست بیاریم....

جای نگرانی هم نیست... سالانه چند هزار نفر همون سال اول رشته ی دلخواه رو قبول میشن پس توهم میتونی... 

جالبه بدونی سال اول یکم از دومی بهتر نتیجه میده! چون بین دوستان هستی و یه جو درسی هست ولی سال دوم هیچکس نیست و جو افسرده 

میشه !

برای کار هم همیشه وقت هست نگران نباش...

فقط الان توی درست عملکرد خوبی داشته باش که هم با پایه ی قوی بیای بالا هم خونواده بهت امیدوار باشن و فشار نیارن...

ناپلئون هیل هم تو ایران نبوده نمیدونه اینجا چه خبره...  4chsmu1 

اون تایمی که قراره بزاری روی کار رو بذار برای درسات یه دنیا نتیجه ی بهتر میگیری....

سختیه درس خوندن (اگه قرار باشه توی دانشگاه هم اول باشی ) نهایتش 5 ساله ولی قراره با این رشته یه عمر زندگی کنی...

کل جامعه ی اطرافت رو تحت تاثیر قرار میده...

قراره 30 سال از خواب بیدار بشی بری دنبال اون کاری که 5 سال براش زحمت کشیدی!

این چند سال هم چنان مثل برق و باد میگذرن که ممکنه به سرت بزنه مثل من تکرارش هم کنی Gigglesmile پس اصلا نگران نباش و بخون و تست بزن...

روان دانشگاه خوب قبول شدن یه رتبه ی هزار میخواد یعنی با یه میانگین 40-50 درصد توی درسا بهش میرسی....


نقطه ی قوتت چیه؟ خوده روان یازدهم رو دوس داری؟
#78
نقل قول: [b]العبد المرحوم :[/b]

سلام و درود  
[تصویر:  303.gif]
ممنون از آقا آرمین که این تاپیک رو ایجاد کردن و خیلی ممنون از آقای افرا که وقت میذارن و اینجا با تجربیاتشون به ما کمک میکنن [تصویر:  302.gif]
خب من دهمیم و رشته‌ام تجربی هست و مدرسه سمپاد میخونم
و هنوز راجب انتخاب شغل به نتیجه ویژه‌ای نرسیدم و انقدری که به دانشگاه تهران و شهید بهشتی فکر کردم به خود رشته فکر نکردم [تصویر:  65.gif]
البته برخلاف اکثر داوطلبان تجربی به پزشکی و دندان پزشکی هم علاقه ندارم ولی دوست دارم رتبه‌ام در همون حدود خوب باشه (شتر در خواب بیند پنبه دانه [تصویر:  65.gif] ) و به دبیری هم علاقه دارم اما انتخابم نیست  [تصویر:  khansariha%20(116).gif] و شاید بیوتکنولوژی پیوسته بخاطر زیست و اینا رشته جالبی باشه (البته از جهت استعداد و علاقه نمیدونم فقط بخاطر جهت تحقیقاتی باهاش حال میکنم [تصویر:  4chsmu1.gif] ) 
و سابقه کنکور و اینا که طبیعتا ندارم ولی از اول سال آزمون آزمایشی شرکت می‌کنم و خب همین تغییرات یهویی (چون قبل از امسال به جز درس ریاضی و یکم هم علوم هیچ درسی رو جدی نمیخوندم البته نمراتم بیست بود ولی خیلی اهل اضافه کاری نبودم [تصویر:  gigglesmile.gif] ) یکم گیجم کرده یعنی نمیتونم همزمان به تکالیف مدرسه و بودجه آزمون آزمایشی برسم [تصویر:  hanghead.gif]
و به خاطر حجم دروس تلنبار شده کلا اهمال کاری میکنم [تصویر:  p.gif]
برای دروس عمومی میشه گفت فعلا مشکل خاصی ندارم آخرین درصدام بالای ۷۰ بوده ولی اختصاصیا یکم با روش خوندن و تعداد تستایی که میزنم مشکل دارم و درصدا فیزیک و شیمی برام قابل قبول نبود  [تصویر:  4chsmu1.gif]
برنامه ریزی هم خیلی بلد نیستم و برادرم بیشتر کمکم میکنه که خب روش خوبی داره و برای خودش جواب داده اما گاهی بخاطر رودربایستی من واسه من جواب نمیده [تصویر:  p.gif]
دیگه همینا [تصویر:  khansariha%20(8).gif]
گفتین درحد آشنایی ولی من فکر کنم در حد جامع توضیح دادم [تصویر:  65.gif] [تصویر:  khansariha%20(49).gif]

خیلیم عالیه که کامل نوشتید  302

دومین سمپادی Khansariha (46)


همونطور که بالا هم نوشتم  کسانی که به تحقیقات علاقه دارن دستشون خیلی بازه ... ما دانشجوی کارشناسی تغذیه داریم که توی ژنتیک عالی 

عمل میکنه!

موقع انتخاب رشته انشالاه کامل بهش میرسیم...

الان مهمه که با تستا و سطح کتابا خوب اشنا بشید ... 

و نکته ایی که اینجا اضافه میکنم اینه که عزیزانی که کنکوری نیستن الان ابتدا به درسای مدرسه برسن...

یعنی وقتی تایم مدرسه تموم شد درس اون روز رو همون روز بخونید و درس فردارو مرور کنید بعدش برید سراغ تست...

اینو میگم چون الان وضعیت سازمان سنجش زیاد مشخص نیست که وضعیت معدل هارو میخواد چکار کنه....

خودم ضربه ی بدی از معدل خوردم (معدلم 11 بود!) و زمان ما شرط معدل نبود! ولی بعدا این شرط و شروط کلی اذیتمون کرد...

کنکوریای 1401 ولی نگران نباشن...وضعیت مثل قبله که یعنی رسما تاثیر نداره زیاد درگیرش نشید....

53
#79
سلام
منم مثل عبدالمرحوم دهمم، رشته تجربی و سومین سمپادی  4chsmu1
و مثل رهایی امسال علاقه‌ای به درس‌خوندن ندارم ولی با امتحانای مداوم مجبورم بخونم...  Vamonde
تجربی رشته مورد علاقم نیست، از زیست خوشم نمیاد و مطمئن نیستم پزشک خوبی بشم و قبلا دروس مورد علاقم ریاضی و فیزیک  بودن ولی امسال می‌بینم که زیاد درگیر ریاضیات شدن حوصلمو سر میبره و توی حفظیاتی خوب نیستم ، برای همین نتونستم رشته مورد علاقمو پیدا کنم و به اجبار خانواده رفتم تجربی  Khansariha (66)
و الان مشکلم توی عربی و زبانه، از بچگی کلاس زبان میرفتم .. تقریبا هیچ فایده‌ای نداشت، صرفا وقت تلفی بود..Vamonde چون کلاس هشتم درسا و امتحانا مجازی و نهم هم برای آزمون تیزهوشان کلا این دوتا درس رو کنار گذاشته بودم امسال برام ی معضل بزرگ شدن  18 


نقل قول: یه مقداری اسامی رو ممکنه اشتباه کنم  [تصویر:  gigglesmile.gif] (خانم سایلنت اسکریم و اقای سایلنت ویس اگه بعدا جا به جا نوشتم  معذرت میخوام. [تصویر:  gigglesmile.gif] )

Badbakht

میتونین منو شادی صدا کنین ک اشتباهی پیش نیاد Gigglesmile
.
.
.
#80
نقل قول: اقای تاج خیلی زیبا نوشتن ... 

واقعا هم همینه... 

کنکور مثل یک نماده تلاشه... حالا شما میتونید از الان تلاش رو اینجا شروع کنید یا توی یک زمینه ی دیگه... ولی مسئله ایی که ثابته اینه که تلاش
53

سلام مجدد 
دکتر فکر کنم آشنایی داشته باشید
من 12 تجربی و مدرسه حضوری تا 14 ظهر میرم  4fvfcja
هدفم رتبه زیر 5000  و یک رشته با ظرفیت کم و دانشگاه خاص کشور
چقدر طولانی شد  Gigglesmile
پ. ن: رشته را بگم  وضع خطری میشه Khansariha (13)

من مشکلی ندارم اگر داشتم حتما میام و ممنون از قبول سرپرستی  53
 فقط اگه میشه درباره  همون جمله خودتون صحبت کنید که بولد کردم  شاید برای بعضی ها که این اولین تلاش یا ثابت کردن خودشون باشه و موفقیتی تا حالا نداشتن که سابقه خودش باشه  
درباره پیوستگی تلاش، چیزی که خیلی ها توی مسیر میبازنش و جا میزن هم اگر صحبت کنید ممنون میشم 
درسته که بهمن ماه،  ماهی که خیلی ها حتی رتبه برتر ها جا میزنن؟
 سپاس شده توسط
#81
نقل قول: مطمئن نیستم پزشک خوبی بشم و قبلا دروس مورد علاقم ریاضی و فیزیک بودن ولی امسال می‌بینم که زیاد درگیر ریاضیات شدن حوصلمو سر میبره و توی حفظیاتی خوب نیستم ، برای همین نتونستم رشته مورد علاقمو پیدا کنم و به اجبار خانواده رفتم تجربی Khansariha (66)
نقل قول: و الان مشکلم توی عربی و زبانه، از بچگی کلاس زبان میرفتم .. تقریبا هیچ فایده‌ای نداشت، صرفا وقت تلفی بود..Vamonde چون کلاس هشتم درسا و امتحانا مجازی و نهم هم برای آزمون تیزهوشان کلا این دوتا درس رو کنار گذاشته بودم امسال برام ی معضل بزرگ شدن 18 
من اینطور افراد رو خیلی دیدم...

خیلیا و دیدم تجربی علاقه داشتن به اجبار رفتن انسانی 

یا بر عکس  


والدین خیلی اذیت می کردن... 
نمی‌ذاشتن رشته مورد علاقه شون برن ...

آقای افرا 
من انسانی هستم 
یه چیز عجیبی اتفاق افتاده  ...
درسایی که مورد علاقمن نمره کم می گیرم مثل جامعه شناسی 
درسایی که مورد علاقم نیستن نمره بالا می گیرم بجز ریاضی 
مثلاً جغرافیا ۱۶ شدم 
 من فکر کنم سر ریاضی امسال خیلی اذیت شم 

و‌ خب عجیبه من هر دو  رو به یک اندازه خوندم 

نه بیشتر نه کمتر
 سپاس شده توسط
#82
من مشکل اصلیم نظر خانواده نیست 53258zu2qvp1d9v اینه که نمیدونم واقعا چه رشته‌ای رو دوست دارم و همین باعث شده توی منطقه امن رشته تجربی بمونم
.
.
.
#83
سلام  و درود  به تمامی  محصلان و مشاوران  گرامی  

من  تنها  مشکلی  که دارم  اینه  :

دیدین  یه ادم  خیلی  جنگجو میشه  یهو قید  همه  جیزو برا هدفش میزنه  ساده ترین  چیزا  حتی خندیدن   با خانواده  یا بیرون رفتن   همه  چی هنش میشینی  پشت میز  و  فقط  و فقط درس  میخونی روزانه  ۱۰ ساعت ۱۲  ساعت  میری جلو یهو یه  جایی  به مشکل که برمیخوری  یا  شکست میخوره یه حس تخریب  لعنتی  میاد سراغت  شروع  میکنه دیدی  این همه تلاش کردی چیشد  دیدی اینهمه تلاش  میکنی بقیه  میرن  دنبال  تفریح   فرق تو با اونا چیه  تازه شکستم میخوری   میبینی تو حتی شبیه دخترا نیستی  اینقد درگیر هدفتی که یادت نمیاد کی موهاتو شونه کردی    اصلا  ۴ سال  دوییدی  که چی بشه  تو حتی  حق نداری فلانکارو کنی  و ......... جدیدنا  به خودم میگم خفه شو خفه شو  بسته دیگ نمیدونم  جزوی از منه این صدا یا دشمن  خلاصه که خیلی داره اذیتم  میکنه
سروی شدم به دولت ازادگی که سر/ با کس  فرو نیاورد این طبع سرکشم 
#84
نقل قول: [b]SILENT scream:[/b]

سلام

منم مثل عبدالمرحوم دهمم، رشته تجربی و سومین سمپادی  [تصویر:  4chsmu1.gif]
و مثل رهایی امسال علاقه‌ای به درس‌خوندن ندارم ولی با امتحانای مداوم مجبورم بخونم...  [تصویر:  vamonde.gif]
تجربی رشته مورد علاقم نیست، از زیست خوشم نمیاد و مطمئن نیستم پزشک خوبی بشم و قبلا دروس مورد علاقم ریاضی و فیزیک  بودن ولی امسال می‌بینم که زیاد درگیر ریاضیات شدن حوصلمو سر میبره و توی حفظیاتی خوب نیستم ، برای همین نتونستم رشته مورد علاقمو پیدا کنم و به اجبار خانواده رفتم تجربی  [تصویر:  khansariha%20(66).gif]
و الان مشکلم توی عربی و زبانه، از بچگی کلاس زبان میرفتم .. تقریبا هیچ فایده‌ای نداشت، صرفا وقت تلفی بود..[تصویر:  vamonde.gif] چون کلاس هشتم درسا و امتحانا مجازی و نهم هم برای آزمون تیزهوشان کلا این دوتا درس رو کنار گذاشته بودم امسال برام ی معضل بزرگ شدن  [تصویر:  18.gif] 

خب خداروشکر مجبورید بخونید Gigglesmile


ولی به این حالت عادت نکنید... چون اگه اتفاقی افتاد و پشت کنکور موندید فوق العاده اذیت میشید چون اون موتور محرک درونی نیست که باهاش

شروع به تلاش کنید...

منم ریاضیم افتضاح بود رفتم تجربی  Gigglesmile هیچوقت هم درست نشد ولی توی کنکور با بالا زدن بقیه درسا ضعف ریاضی رو جبران میکردم...




دوستان عزیز  نمیشه از روی درس ها و یا حتی درس های دانشگاهی به طور قطع گفت که به چه رشته ایی علاقه دارید....

بیشتر از هرچیزی به موقعیتی که هنگام داشتن اون شغل دارید فکر کنید.

منظورم موقعیت و شان اجتماعی نیست...

از قدرت تصور و تخیل استفاده کنید...

چند وقت پیش برای کارما از اول صبح تا شبه زندگیه  یه پرستار رو مینوشتم که چه کار باید بکنه چه حسی داره با تمام جزییات! همچنین برای یه 

فیزیوتراپ...

این چیزیه که قراره تا اخر عمر باهامون باشه...

سه تا کتاب مثلا زیست کلا 300 صفحه هستن و نمیتونن 30 سال آینده رو تضمین کنن!

متاسفانه خونواده ها خیلی توی این مورد ضعیف عمل میکنن...اگه مقداری بهتر منو راهنمایی میکردن اینطوری نمیشد که الان چهارمین رشتم رو 

دارم میخونم....

راستش زمانی که پرستاری رو انتخاب کردم قبلش به عنوان مریض هم نرفته بودم توی یه بیمارستان بزرگ! 4chsmu1 ته تهش درمانگاه به خاطر 

سرماخوردگی! این اشتباه خیلی بزرگیه....

هر کدوم رشته ها زیباییه خاص خودشو داره و دوستان دهمی خیلی درگیرش نشید ... اگه خیلی بین تجربی و ریاضی و انسانی و هنر مردد هستید

و میخوایید رشته رو عوض کنید باهم صحبت میکنیم انشالاه که بهترین نتیجه رو بده ولی اگه اینطوری نیست  ، همون رشته ی خودمون رو به بهترین

شکل جلو میبریم...


نقل قول: [b]SILENT scream:[/b]

[تصویر:  badbakht.gif]

میتونین منو شادی صدا کنین ک اشتباهی پیش نیاد [تصویر:  gigglesmile.gif]

حالا یهو به سایلنت ویس میگم شادی خانم Gigglesmile


--------------------

نقل قول: تاج :

سلام مجدد 
دکتر فکر کنم آشنایی داشته باشید
من 12 تجربی و مدرسه حضوری تا 14 ظهر میرم  [تصویر:  4fvfcja.gif]
هدفم رتبه زیر 5000  و یک رشته با ظرفیت کم و دانشگاه خاص کشور
چقدر طولانی شد  [تصویر:  gigglesmile.gif]
پ. ن: رشته را بگم  وضع خطری میشه [تصویر:  khansariha%20(13).gif]

من مشکلی ندارم اگر داشتم حتما میام و ممنون از قبول سرپرستی  [تصویر:  53.gif]
 فقط اگه میشه درباره  همون جمله خودتون صحبت کنید که بولد کردم  شاید برای بعضی ها که این اولین تلاش یا ثابت کردن خودشون باشه و موفقیتی تا حالا نداشتن که سابقه خودش باشه  
درباره پیوستگی تلاش، چیزی که خیلی ها توی مسیر میبازنش و جا میزن هم اگر صحبت کنید ممنون میشم 
درسته که بهمن ماه،  ماهی که خیلی ها حتی رتبه برتر ها جا میزنن؟

اینکه تا 2 مدرسه ایی رو نمیدونستم 53258zu2qvp1d9v

همون رتبه ی زیر 5000 رو در نظر میگیریم....(کنجکاو شدم بدونم رشته با ظرفیت کم و دانشگاه خاص چیه Gigglesmile )

صحبت خیلی طولانی میشه چون شخصیت ها خیلی باهم متفاوته و هدف ها و اتفاقات و افکار خونواده ها هیچکدوم یکسان نیست !

توی کنکور چندین مدل کاملا متفاوت از بچه هارو داریم که هیچکدوم نمیتونن به یک روش به تلاششون ادامه بدن. علت اینکه اول گفتم خودتون رو 

معرفی کنید هم همین بود....

اشکالی نداره که در مورد خودتون بنویسید و مسئله رو کاملا شخصی کنید. همه یاد میگیریم کنار همدیگه....اگه بحث به خصوصی توی ذهنته رو 

بگو....

چون اگه این صحبتا توی یادداشت های پروفایل باشه خیلیا نمیبیننش و بعد از یه مدت میره زیر خاک....



گفته بودم ، موضوعی که ثابته تلاش خودمونه...

یه طرز فکری وجود داره که بین خیلیامون هست اینه که : اگه فلان راه رو میرفتم موفق تر بودم!

این مسئله ی بسیاری از دانشجوها و فارغ التحصیلاست...

توی اینستا هم خیلی وقتا میبینم میگن درس نخونید اخرش به درد نمیخوره!!!

یا پشت نیسان یا تاکسی مینویسن : عاقبت گرفتن لیسانس!

در صورتی که ذهنشون کاملا این موضوع رو فراموش کرده که کم کاری از خودشون بوده. تلاش کم در برابر توقع بسیار بالاشون قرار گرفته...

مثلا همون راننده نیسان ( با احترام به همه راننده های عزیز) که مثلا لیسانس برق داره وقتی باهاش صحبت میکنی میبینی توی دانشگاه 

درس رو خونده که صرفا پاس بشه و بره بالا.... حتی یه زبان خارجی رو یاد نگرفته ... هیچ پروژه ایی رو انجام نداده!

وجه مشترک اینا چیه ؟ تلاش کم !

وقتی سعی و تلاش کم باشه کار ناقص انجام میشه ...و همونطور که گفتم کار ناقص با انجام ندادن اون کار تقریبا فرقی نداره!!!

به قول دکتر مثل اینه که من نصف راه رو تا خونه ی برادرم برم و وسط راه برگردم! بگم : من که نصف راه رو رفتم حداقل باید نصف برادرم رو میدیدم! Gigglesmile

پس وقتی درس رو میخونیم جوری بخونیم که ازش نتیجه بگیریم... حالا میخواد توی امتحانات مدرسه باشه یا کسب درصد بالا توی کنکور....



مورد بعدی ایی که گفتی در مورد کسای که مثلا بهمن یا عید درس رو کنار میذارن...

خیلیا به خاطر حس و حالی که دارن شروع های طوفانی دارن... ولی اینقدر این عذابی که به خودشون میدن زیاده که قبل از رسیدن به پایان کار 

خسته میشن...



چون خودت تجربی هستی رشته ی تجربی رو مثال میزنم...

ما 500 هزار نفر داوطلب رو داریم...هر روز مثل همین الان خیلیا دارن از دور مسابقه حذف میشن... توی بهمن به خاطر فشار طولانی ایی که بوده حالا

حجم این دوستان حذفی خیلی بیشتره...

حتی وضع هوا هم رومون اثر میذاره و خیلیا وقتی هوا گرفتست نمیتونن خوب درس بخونن... حالا فکر کن کل بهمن ماه هوا گرفته باشه و بارون بیاد! Gigglesmile

این تاپیک نصف هدفش از اول این بود که چراغ انگیزه توش تا لحظه ی اخر روشن بمونه... 

نه با حرفای بیهوده و انگیزشی...

بلکه با واقعیت ...

ما هرروز تلاش میکنیم که به اهداف زیبامون برسیم و همین مسیر لذتبخشه...

به هیچ عنوان قرار نیست با صحبت انگیزشی یک هفته همدیگرو شارژ کنیم تا هفته ی بعد همه چیز فراموش بشه...

اینا واقعیت های زندگی هستن که باید روشن بمونن..

قراره حداقل 30-40 سال دیگه با این موضوعات سرو کله بزنیم...

بعضی قسمتا کار سخت میشه ، مثلا من این درس رو دوس ندارم! اینم بخشی از کاره...منم دوس ندارم کشیک وایسم Gigglesmile  ولی اگه کشیک نباشم 

هم خودم طاقتم کم میشه هم چیزی یاد نمیگیرم فردا با یه اشتباهم یکی تا اخر عمرش ناقص میشه... 



صحبت خیلی طولانیه ولی تا همینجاش کافیه.... 53
#85
نقل قول: آقای افرا 
من انسانی هستم 
یه چیز عجیبی اتفاق افتاده  ...
درسایی که مورد علاقمن نمره کم می گیرم مثل جامعه شناسی 
درسایی که مورد علاقم نیستن نمره بالا می گیرم بجز ریاضی 
مثلاً جغرافیا ۱۶ شدم 
 من فکر کنم سر ریاضی امسال خیلی اذیت شم 

و‌ خب عجیبه من هر دو  رو به یک اندازه خوندم 

نه بیشتر نه کمتر

سایلنت ویس جان  ما یه چیزی داریم به اسم فیدبک منفی...

این فیدبک منفی اینجا چطوری کار میکنه؟

اینطوریه که زمانی که یه درسی رو قوی هستی ممکنه یک هفته کاملا بهش بی توجه باشی ولی اونی که توش ضعف داری رو خیلی بخونی ...

ولی خودت میگی که برابر خوندی... 

خب هیچ دو درسی نیاز به ساعت مطالعه ی برابر ندارن...

شاید جغرافیا واقعا برات سبک تره و باید زمان بیشتری برای جامعه شناسی بذاری...

منم اون زمان زمین شناسی که هیچ اهمیتی نداشت رو 100 میزدم! ولی زیست که 5 برابر بیشتر میخوندم رو 60 میزدم! Gigglesmile

این اتفاق ها طبیعیه...

الان وضعیت چطور پیش میره؟ راضی هستی ؟ مث من بازیگوشی نمیکنی؟ 4chsmu1
#86
(1400 آذر 1، 10:12)افرا نوشته است:
نقل قول: آقای افرا 
من انسانی هستم 
یه چیز عجیبی اتفاق افتاده  ...
درسایی که مورد علاقمن نمره کم می گیرم مثل جامعه شناسی 
درسایی که مورد علاقم نیستن نمره بالا می گیرم بجز ریاضی 
مثلاً جغرافیا ۱۶ شدم 
 من فکر کنم سر ریاضی امسال خیلی اذیت شم 

و‌ خب عجیبه من هر دو  رو به یک اندازه خوندم 

نه بیشتر نه کمتر

سایلنت ویس جان  ما یه چیزی داریم به اسم فیدبک منفی...

این فیدبک منفی اینجا چطوری کار میکنه؟

اینطوریه که زمانی که یه درسی رو قوی هستی ممکنه یک هفته کاملا بهش بی توجه باشی ولی اونی که توش ضعف داری رو خیلی بخونی ...

ولی خودت میگی که برابر خوندی... 

خب هیچ دو درسی نیاز به ساعت مطالعه ی برابر ندارن...

شاید جغرافیا واقعا برات سبک تره و باید زمان بیشتری برای جامعه شناسی بذاری...

منم اون زمان زمین شناسی که هیچ اهمیتی نداشت رو 100 میزدم! ولی زیست که 5 برابر بیشتر میخوندم رو 60 میزدم! Gigglesmile

این اتفاق ها طبیعیه...

الان وضعیت چطور پیش میره؟ راضی هستی ؟ مث من بازیگوشی نمیکنی؟ 4chsmu1


راضی راضی که نیستم 
اصلا یه وضع خیلی عجیبی شده درسام...
اوایل اولویت بود برسم روزی  پنج ساعت درس خوندن 
چند تا مقاله خوندم 
دیدم خیلی کمه حداقل روزی ۶ ساعت باید بخونم  
روزای تعطیل هم روزی هفت ساعت 
بعد من هنوز تو سه ساعت موندم 
این چند وقت امتحانات میان ترم هم که بود تمام درس هارو به جز ریاضی. انگلیسی و عربی و خوب دادم

سطح سوالات آزمون عربی در حد کنکور بود 
42 
.

و اهمال کاری هم زیاد دارم
#87
سلام آقا افرا ممنونم که برا من  و بقیه بچه ها وقت میذاری و به فکرمونی

من به ریاضی علاقه داشتم اومدم ریاضی اما برای شغل  به تجارت خیلی علاقه دارم و مرتبط ترین رشته به این کارو میخوام بخونم که فعلا با شناختی که دارم مدیریت بازرگانیه.

پس مدیریت بازرگانی هدفمه. ومتاسفانه مهندسی برق نخواهم خوند شرمنده

 یه سامانه ای هست که مدرسمون موظفمون کرده ساعات مطالعاتیو توش ثبت کنم من واقعا هفته پیش رو هم 10 ساعت خوندم. تو محیط خونه واقعا درس خوندن سخته وبرا من تاحال نشدنی دوروز اخیر مدرسه بودم وتا شب تو کتابخونه مدرسه درس خوندم و خب خوب بود نسبتا. اما روزایی که مدرسه نیستمو چه کنم؟
تراز آخرین ازمونم 4780 قلم چی که پایین ترینم بود.

راستی آقا افرا من امیر عباسم نه امیر حسین.


یه مشکلیم که دارم اینه که آرامش ذهنیم به فنا است حتی بعضی شبا چون ذهنم آروم نمیگیره یه یک ساعتی طول میکشه تا خوابم ببره و سر همینم یه کم سخته برام پا درس نشستن . وقتی پا درس میشینم فکرای متعدد میا د تو ذهنم که نمیزاره با تمرکز بالا درس بخونم.
#88
نقل قول: SILENT scream :

من مشکل اصلیم نظر خانواده نیست 
[تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] اینه که نمیدونم واقعا چه رشته‌ای رو دوست دارم و همین باعث شده توی منطقه امن رشته تجربی بمونم

شادی خانم

با تجربه ی حالت های مختلف که در طول زندگی کسب میکنید علاقه پیدا میشه یا به وجود میاد...

خیلی وقتا ما اطلاعی از خیلی چیزا نداریم خب طبیعیه که علاقه ایی هم بهش نداشته باشیم...

مثلا من تا 17 سالگیم نمیدونستم الکترونیک چیه! ولی یه روز اتفاقی یه برد الکترونیکی رو برداشتم سیماشو وصل کردم به یه بلندگو (مدار تقویت کننده

بود (فارسی گفتم Gigglesmile ) ) یه سرش هم وصل کردم به گوشیم بعد دیدم واقعا اهنگ میخونه!

خیلی برام جالب شده بود که این چطوری موج هارو تقویت میکنه....

الان من اینجا مینویسم شاید 15 درصد اون حسی که داشتم منتقل بشه...باید خودتون درگیرش بشید...

با یه چنین کار ساده ایی بیشتر از 8 سال الکترونیک رو کار کردم همزمان با بقیه کارام...معتادش شده بودم... 4chsmu1



یا اینکه موقعی که یکی از فامیلامون مریض شده بود رفته بودیم بیمارستان و شب شده بود. توی حیاط قدم میزدم درختای کاج قدیمی رو نگاه میکردم 

میگفتم چه خوبه ادم کارش اینجا باشه! 

اونجا همه نگران بودن...ناراحت بودن...ولی حس بدی بهم نمیداد...میگفتم خیلی خوبه که بشه همشون رو خوشحال فرستاد خونه! 53258zu2qvp1d9v

خیلیا مثل اقای کارما رفتن تا ازین موارد رو کشف کنن... 

نقل قول: بنت الهدا :

سلام  و درود  به تمامی  محصلان و مشاوران  گرامی  


من  تنها  مشکلی  که دارم  اینه  :

دیدین  یه ادم  خیلی  جنگجو میشه  یهو قید  همه  جیزو برا هدفش میزنه  ساده ترین  چیزا  حتی خندیدن   با خانواده  یا بیرون رفتن   همه  چی هنش میشینی  پشت میز  و  فقط  و فقط درس  میخونی روزانه  ۱۰ ساعت ۱۲  ساعت  میری جلو یهو یه  جایی  به مشکل که برمیخوری  یا  شکست میخوره یه حس تخریب  لعنتی  میاد سراغت  شروع  میکنه دیدی  این همه تلاش کردی چیشد  دیدی اینهمه تلاش  میکنی بقیه  میرن  دنبال  تفریح   فرق تو با اونا چیه  تازه شکستم میخوری   میبینی تو حتی شبیه دخترا نیستی  اینقد درگیر هدفتی که یادت نمیاد کی موهاتو شونه کردی    اصلا  ۴ سال  دوییدی  که چی بشه  تو حتی  حق نداری فلانکارو کنی  و ......... جدیدنا  به خودم میگم خفه شو خفه شو  بسته دیگ نمیدونم  جزوی از منه این صدا یا دشمن  خلاصه که خیلی داره اذیتم  میکنه

خانم بنت الهدا درود به شما....

صحبت شما دوتا بخش داره.... بخش اولش مربوطه به اینکه احتمال موفقیت چقدره؟!

توی هر کاری احتمال شکست وجود داره و ما با بیشتر کردن تلاشمون ، احتمال موفقیت رو بالا میبریم... این قانون طبیعته که بعضی وقتا شکست 

شکست بخوریم... و کسی که تلاش میکنه و شکست میخوره یه دنیا جلوتر از کساییه که نشستن هیچکاری نمیکنن...

پس کار شما خیلیم درسته که تلاش میکنید....

بخش دوم صحبتمون اینه که ما خیلی چیزا رو باید فدای اهدافمون کنیم...

از تفریحاتمون میزنیم...

ممکنه نسبت به همسنامون تفاوت های بسیاری داشته باشیم...

مثلا من وقتی بار اولم رفتم دانشگاه یادمه تو گروه تلگرامیمون یکی گفت یکی نوتلا بیاره بخوریم! من میگفتم نوتلا چیه؟!  4chsmu1

همه تعجب کرده بودن که چطوری من نمیدونم نوتلا چیه!

خب از کجا بدونم وقتی همش درگیر قطعات و دستگاها بودم؟!

و این اصلا بد نیست! 

ممکنه اکثریت خیلی کارا کنن ولی مهم اینه که شما دلتون میخواد به کجا برسید... 

اون صدای توی ذهنتون به طور خلاصه حاصل رفتار والدین یا اطرافیانه که همیشه همراهمون میاد ...

اکثر مواقع هم بهمون گیر میده! یه بار نمیشه که راضی بشه!

چون برای مثال ما اگه توی مدرسه 19 میشدیم و از نظر خودمون خیلی خوب بود میومدیم خونه و مامان یا بابا میگفتن چرا 20 نشدی؟!!!

ضمیرناخوداگاهمون این رفتار پدر و مادر رو ضبط کرده و زمانی که نیستن برامون به نوعی دیگه پخشش میکنه!


53
#89
(1400 آذر 2، 11:11)افرا نوشته است:
نقل قول: SILENT scream :

من مشکل اصلیم نظر خانواده نیست 
[تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] اینه که نمیدونم واقعا چه رشته‌ای رو دوست دارم و همین باعث شده توی منطقه امن رشته تجربی بمونم

شادی خانم

با تجربه ی حالت های مختلف که در طول زندگی کسب میکنید علاقه پیدا میشه یا به وجود میاد...

خیلی وقتا ما اطلاعی از خیلی چیزا نداریم خب طبیعیه که علاقه ایی هم بهش نداشته باشیم...

مثلا من تا 17 سالگیم نمیدونستم الکترونیک چیه! ولی یه روز اتفاقی یه برد الکترونیکی رو برداشتم سیماشو وصل کردم به یه بلندگو (مدار تقویت کننده

بود (فارسی گفتم Gigglesmile ) ) یه سرش هم وصل کردم به گوشیم بعد دیدم واقعا اهنگ میخونه!

خیلی برام جالب شده بود که این چطوری موج هارو تقویت میکنه....

الان من اینجا مینویسم شاید 15 درصد اون حسی که داشتم منتقل بشه...باید خودتون درگیرش بشید...

با یه چنین کار ساده ایی بیشتر از 8 سال الکترونیک رو کار کردم همزمان با بقیه کارام...معتادش شده بودم... 4chsmu1



یا اینکه موقعی که یکی از فامیلامون مریض شده بود رفته بودیم بیمارستان و شب شده بود. توی حیاط قدم میزدم درختای کاج قدیمی رو نگاه میکردم 

میگفتم چه خوبه ادم کارش اینجا باشه! 

اونجا همه نگران بودن...ناراحت بودن...ولی حس بدی بهم نمیداد...میگفتم خیلی خوبه که بشه همشون رو خوشحال فرستاد خونه! 53258zu2qvp1d9v

خیلیا مثل اقای کارما رفتن تا ازین موارد رو کشف کنن... 

نقل قول: بنت الهدا :

سلام  و درود  به تمامی  محصلان و مشاوران  گرامی  


من  تنها  مشکلی  که دارم  اینه  :

دیدین  یه ادم  خیلی  جنگجو میشه  یهو قید  همه  جیزو برا هدفش میزنه  ساده ترین  چیزا  حتی خندیدن   با خانواده  یا بیرون رفتن   همه  چی هنش میشینی  پشت میز  و  فقط  و فقط درس  میخونی روزانه  ۱۰ ساعت ۱۲  ساعت  میری جلو یهو یه  جایی  به مشکل که برمیخوری  یا  شکست میخوره یه حس تخریب  لعنتی  میاد سراغت  شروع  میکنه دیدی  این همه تلاش کردی چیشد  دیدی اینهمه تلاش  میکنی بقیه  میرن  دنبال  تفریح   فرق تو با اونا چیه  تازه شکستم میخوری   میبینی تو حتی شبیه دخترا نیستی  اینقد درگیر هدفتی که یادت نمیاد کی موهاتو شونه کردی    اصلا  ۴ سال  دوییدی  که چی بشه  تو حتی  حق نداری فلانکارو کنی  و ......... جدیدنا  به خودم میگم خفه شو خفه شو  بسته دیگ نمیدونم  جزوی از منه این صدا یا دشمن  خلاصه که خیلی داره اذیتم  میکنه

خانم بنت الهدا درود به شما....

صحبت شما دوتا بخش داره.... بخش اولش مربوطه به اینکه احتمال موفقیت چقدره؟!

توی هر کاری احتمال شکست وجود داره و ما با بیشتر کردن تلاشمون ، احتمال موفقیت رو بالا میبریم... این قانون طبیعته که بعضی وقتا شکست 

شکست بخوریم... و کسی که تلاش میکنه و شکست میخوره یه دنیا جلوتر از کساییه که نشستن هیچکاری نمیکنن...

پس کار شما خیلیم درسته که تلاش میکنید....

بخش دوم صحبتمون اینه که ما خیلی چیزا رو باید فدای اهدافمون کنیم...

از تفریحاتمون میزنیم...

ممکنه نسبت به همسنامون تفاوت های بسیاری داشته باشیم...

مثلا من وقتی بار اولم رفتم دانشگاه یادمه تو گروه تلگرامیمون یکی گفت یکی نوتلا بیاره بخوریم! من میگفتم نوتلا چیه؟!  4chsmu1

همه تعجب کرده بودن که چطوری من نمیدونم نوتلا چیه!

خب از کجا بدونم وقتی همش درگیر قطعات و دستگاها بودم؟!

و این اصلا بد نیست! 

ممکنه اکثریت خیلی کارا کنن ولی مهم اینه که شما دلتون میخواد به کجا برسید... 

اون صدای توی ذهنتون به طور خلاصه حاصل رفتار والدین یا اطرافیانه که همیشه همراهمون میاد ...

اکثر مواقع هم بهمون گیر میده! یه بار نمیشه که راضی بشه!

چون برای مثال ما اگه توی مدرسه 19 میشدیم و از نظر خودمون خیلی خوب بود میومدیم خونه و مامان یا بابا میگفتن چرا 20 نشدی؟!!!

ضمیرناخوداگاهمون این رفتار پدر و مادر رو ضبط کرده و زمانی که نیستن برامون به نوعی دیگه پخشش میکنه!
سلام  وقتتون  بخیر 
خب متفاوت که خیلی  اره نسبت به هم سن و سالام خیلی  متفاوتم گاها تو صفحه های مجازی  با یه شخصی  صحبت  میکنم  از گفته های من حدس میزنه  من  ۳۰ یا ۲۸  ساله  باشم  وقتی  میگم ۱۸ سالمه کلی تعجب  میکنه  خب خودمم  برام عجیبه  چرا اینقد بزرگونه فکر میکنم و دغدغه  هام  بزرگونس  فک کنم  یه دختر ۱۸  ساله عادی  تنها  دغدغش  این باشه که  کدوم کفششو با کدوم  لباسش  بپوشه  اما خب من به فکر  شعل  و درامد  رشد فردی  و ..... ام   و گاها  از مامانم  متنفر میشم  وقتی  که بچه  تر بودم مثلا ۱۴ ساله  و دعدغه  هام بچگونه بود نذاشت  من  بچگی  کنم  و هرچی گفتم  با یه نههههه  بزرگ  ...  و .... منو  تو اتاق  انداخت   و  الان نسبت به گذشتم حس  نفرت  دارم   و فکر میکنم  همیشه  تحت  ظلم بودم  و هیچوقت نذاشتن  اونجوری که  دلم  میخواد باشم  الانم  میدونم  این تحت  ظلم قرار دادنشون  شاید باعث شده یه کنکوری با پایه قوی باشم  و بتونم  ساعت های طولانی  پشت میز بشینم  و .... ولی خب تو جنبه های  دیگ  زندگیم تاثیر منفی  گذاشته   مثلا  اینکه  من از ازدواج و .... متنفر شدم  و اصلا  به زندگیه  مشترک دیده  خوبی ندارم   و همش  دنبال  ازادی  و استقلالم  و دوست دارم  چن سالی  خودم با خودم زندگی  کنم  احساس  میکنم  از خانواده  بدم میاد  و هرکی  میگ  من با  خانوادم  خیلی  راحتم  میخوام  برم بزنم نصفش کنم  بعدشم  مامانم  یهو  ورقش  برگشته  همون ادمی  که همیشه  تو گوش  من میخوند  عشق  مزخرفه  نمیزاره  به اهدافت برسی  و .... الان  شروع  کرده  به اینکه  عشق قشنگه  دیگ کم کم داری  دانشجو میشی  یکیو  مثل خودت پیدا کن  ازدواج  قشنگه  چمیدونم  از این چرتو پرتا  منم  هر بار باهاش  دعوا  میکنم  میگم  فک کردی  واقعا  من گوشام  درازه  ؟  این همه  سال سختی  کشیدم  حالا برم  یه .... رو تحمل کنم   میخوام  ازادو  رها  باشم  بدون هیچکس   هیچکس  بهم نگه  چرا اینکارو  کردی  اونکارو  کردی  هرکار دلم بخواد انجام  بدم هرجا دوست دارم  برم  خب این یه جنبه منفیش  بود  که تو زندگی  من تاثیر گذاشته  که از  خانواده  و خانواده  تشکیل دادن زده شدم و حالم  بهم  میخوره   گاها  فک میکنم خب نیاز  جنسیم هست منم که خیلی اوضام  تو این قضیه  از بقیه  حاد تره   ....  بعد از طرفی  تو یه خانواده کاملا  مذهبی  بزرگ شدم  که  مثلا  یکی  به یکی نگاه  کنه یا خدا میره جهنمو این چرتو پرتا  بعد میگم خب  اینا  که اینشکلین   به نظرات منم که هیچوقت اهمیت ندادن   پس  من دانشگامو میزنم  شهرستان  که از شرشون خلاص بشم  و اونجا به یه ارامشی  برسم  همش  تو ذهنم  اینجوری پره کلانجارم  مامانمم  نمیدونم  فازش  جیه شروع  کرده رو مخ من کار کردن  که ازدواج  قشنگه  و ......... منم هربار باهاش  دعوام میشه  میگم  ولم کن بابا چی میگی  اصلا  نمیفهمت  الان  دیروز برگشته  به من میگ  تو یه  کله  خری  که باید  بری  دوراتو  بزنی  بد بفهمی   هیچ  خبری  نیست  بشینی  سرجات   خب  این الان  یعنی  جی واقعا  خب من  یه ادم متفاوتم  و من یه دخترم با یه اعتقادات دیگ قرار نیست شبیه اونا  باشم که شاید از نظر  من  اختیار  و ازادی داشتن  خیلی  مهم  تر از  تشکیل  خانوادس   از نظر من  ابراز وجود  و موفقیت  خیلی مهم  تر ازدواج  لعنتیه  از نظر  من درامد  و ازادی  و استقلال  خیلی  مهم تر  از ازدواجه  و خب  با خانوادم کلن در جنگم  چون اونا یه جور دیگ  فکر میکنن  من یه جور دیگ  ولی  ادامه  میدم و میجنگم  و برام  مهم  نیست  دانشجوام  بشم  لصلا ازدواج درکار نیست  و تازه میخوام طعم  اختیارو زندگیرو  بچشم
 سپاس شده توسط
#90
نقل قول: silent voice :

راضی راضی که نیستم 

اصلا یه وضع خیلی عجیبی شده درسام...
اوایل اولویت بود برسم روزی  پنج ساعت درس خوندن 
چند تا مقاله خوندم 
دیدم خیلی کمه حداقل روزی ۶ ساعت باید بخونم  
روزای تعطیل هم روزی هفت ساعت 
بعد من هنوز تو سه ساعت موندم 
این چند وقت امتحانات میان ترم هم که بود تمام درس هارو به جز ریاضی. انگلیسی و عربی و خوب دادم

سطح سوالات آزمون عربی در حد کنکور بود 
[تصویر:  p.gif] 
.

و اهمال کاری هم زیاد دارم


از نظر زمانی که این 6 ساعت توی روزای مدرسه اخرین حدشه...

چون دود 2-3 ساعت برای کارای شخصی و غذا خوردن میره که با این 6 ساعت و مدرسه کاملا پر میشه...

به حد نهایی رسیدن هم خب سختیه خاص خودشو داره...

اهمال کاری که میگی منظورت با گوشی و بیکار بودنه؟

معمولا دانش اموزا یا انگلیسیشون ضعیفه عربی قوی یا برعکس... تو نمونه ی خاصی که با جفتش مشکل داری Gigglesmile  

یکیشو بیاری بالاتر میتونی باهاش ضعف دیگری رو جبران کنی پیشنهاد من انگلیسیه چون بعدا خیلی بیشتر لازمت میشه...

نقل قول: امیر عباس :

سلام آقا افرا ممنونم که برا من  و بقیه بچه ها وقت میذاری و به فکرمونی


من به ریاضی علاقه داشتم اومدم ریاضی اما برای شغل  به تجارت خیلی علاقه دارم و مرتبط ترین رشته به این کارو میخوام بخونم که فعلا با شناختی که دارم مدیریت بازرگانیه.

پس مدیریت بازرگانی هدفمه. ومتاسفانه مهندسی برق نخواهم خوند شرمنده

 یه سامانه ای هست که مدرسمون موظفمون کرده ساعات مطالعاتیو توش ثبت کنم من واقعا هفته پیش رو هم 10 ساعت خوندم. تو محیط خونه واقعا درس خوندن سخته وبرا من تاحال نشدنی دوروز اخیر مدرسه بودم وتا شب تو کتابخونه مدرسه درس خوندم و خب خوب بود نسبتا. اما روزایی که مدرسه نیستمو چه کنم؟
تراز آخرین ازمونم 4780 قلم چی که پایین ترینم بود.

راستی آقا افرا من امیر عباسم نه امیر حسین.


یه مشکلیم که دارم اینه که آرامش ذهنیم به فنا است حتی بعضی شبا چون ذهنم آروم نمیگیره یه یک ساعتی طول میکشه تا خوابم ببره و سر همینم یه کم سخته برام پا درس نشستن . وقتی پا درس میشینم فکرای متعدد میا د تو ذهنم که نمیزاره با تمرکز بالا درس بخونم.

امیرحسین رو از کجا اوردم Gigglesmile  اشتباه شد... 


Khansariha (8)


مهندسی برق مثال بود فقط....

هرجور مهندسی بشی ما دوستت داریم 53258zu2qvp1d9v

مدیریت بازرگانی هم رتبه ی خوبی میخواد.خیلی خوبه که دقیق میدونی چی میخوای....

اینطوری دقیق هم توضیح میدی خیلی خوبه بقیه دوستان هم اگه خواستن اینطوری توضیح بدن خیلی کمک میکنه 53

فکرایی که داری از روی نگرانیه یا تخیلات؟

خیلیا موقع خوندن یهو میرن توی تخیلات مثلا خودشونو توی یه جای دیگه تصور میکنن و همینطور ادامه میدن بعد یهو بر میگردن میبینن بیست دیقست

که توی فکرن...

این حالت کم کم تبدیل به یک عادت میشه. راه رفع کردنش هم هدف گذاری و زمان گرفتن کوتاه مدته...

یعنی باید بگم : من میخوام 20 دقیقه ایی این مبحث رو تموم کنم بعدش بشینم فکر و خیال کنم!

اینجا ذهن دیگه تکلیف خودشو میدونه که باید چکار کنه...

ارامش داره که بعد از انجام کار به فعالیت مورد علاقش (مثلا خیال پردازیش ) میرسه...

اگه این فکر ها حاصل نگرانی ها و استرسه داستان عوض میشه و باید ریشه ی استرس رو پیدا کنیم... مشکل خارجیه یا درونی و ساختگی؟!


منم هنوزم عادت دارم با اهنگ و هندزفری درس میخونم... این روش برای خیلیا ممکنه جواب نده... اهنگای بی کلام پلی میکنم هندزفری هم بسیاری

از صداهارو حذف میکنه واقعا راحت میشم...

توی بعضی خونواده ها هم پدر مادر یا خواهر و برادر هستن که لحظه به لحظه میگن فلان کارو کن Gigglesmile

خودتون باید این حالت رو توی خونه جا بندازید که برای مثال من الان نیم ساعت در اختیار شما اگه خریدی چیزی دارید بگید برم بگیرم بعدش 2 ساعت 

مال خودمه... باز دوباره درس تموم شد برمیگردم 303
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان