گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

[silent scream]

مدرسه مشاور جدید اورده.
نمیدونم فرد معتبریه یا نه ، نمیدونم برم پیشش یا نه.. (حساسم خیلی) چون وقت مشاور رفتن خارج از تایم مدرسه رو به خاطر کنکور ندارم.. 

دکتری مطالعات جنسیت. روانشناس بالینی. مدرس دانشگاه و سازمان های دولتی و غیردولتی

بیوگرافیش اینو نوشته.. به نظر معتبر میاد، نمیدونم..

ولی از ادمائیه که خیلی سریع به حرفات واکنش نشون میده و این به نظرم خیلی بده  نمیزاره با خیال راحت همه حرفات و بزنی و بعد صحبت کنه..

امروز ک رفته بودم پیشش، گفت باید با درسایی ک ازشون می‌ترسی و کلا سمتشون نمیری (زبان-عربی) دوست بشی هرچندهم توی کنکور موثر نباشن، باعث میشن سطح استرست بیاد پایین (دیگه از اینکه دبیر اسمت و بخونه نمیترسی و اینا.. و اعتماد به نفست میاد بالا..) 
ولی من‌نمی‌تونم خودمو قانع کنم درسی و بخونم ک قرار نیست توی کنکور بیاد و تلاش کنم برای معدلی ک قرار نیست جایی تاثیر داشته باشه..

[*آسمان*]

سلام دخترا 
باز هم باید بگم ببخشید بابت کم اومدن هام و جواب ندادن هام به پست هاتون مخصوصا رزا جان و سنا ی عزیزم که خطاب به پست آخرم پست زدن ...

دخترا چند روز  پیش درگیر یه رابطه ی عاطفی شدم گرچه فقط مجازی بود ولی چون بار اولم بود این حسو تجربه میکردم به نظرم خیلی حس قشنگی بود ...
من حالم خوب نیست و از نظر روحی بعد از چند سال درگیری شدید با وسواس فکری و افسردگی هنوز سرپا نشدم و اضطراب دارم ....
یکی از دوستای واقعیم که در جریان این داستان بود بهم گفت زود وابسته شدی شایدم راست میگفت ...
نمیدونم ...
سرتون رو درد نیارم اون آقا نخواست دیگه ادامه بده ...
من یهو تهی شد الان با خودم خلوت کردم دیدم من خیلی به اون فرد وابسته نشدم بیشتر به اون احساس وابسته شدم ...
متاسفانه سریع خواستم جایگزین کنم 
که یه دو سه روزی درگیر چت با نامحرم بودم  
من فقط دنبال اون احساس تعلق خاطر بودم 
الان از خودم بدم اومد ...
یع لحظه احساس هرزگی کردم 
و نمیخوام سراغ چت کردن برم کلا ...
خلاصه که 
آسمان / ۲۳ بهمن / صفر روز خوب 
شروع دوباره 

[Tvab]

سلام26روز پاک /29دی /Tvab
خدایا شکرت 
Iن شا الله پاکی ابدی هممون 

[rozhan]

سلام خوبین
بالاخره تونستم پیام بدم،ببخشید نبودم
عادت هام رو یه حساب کتاب کنم اینجا مینویسم
روژان / ۱۵ بهمن/ ۱۰ روز خوب
خدایا شکرت

[Roza_r]

خب دخترااا سلاااام

باید بگم صبح وسط نوشتن اینجا بودم که نشد ادامه بدم 

شادی جان، چن جلسه ای با مشاورت ادامه بده شاید باهاش کنار اومدی، ولی درمورد عربی و زبان مگه نمرات این دو تا درس برای کنکورت موثر نیست؟ نمرات سال آخر منظورمه

---

آسماااان عزیزم، لطفا خودتو سرزنش نکن، احساس هرزگی چی میگه  این چه حرفیه. 

---

لعیا جان ماشالا عالی داری پیش میریا


رژان عزیز امیدوارم شرایطت الان عالی باشه 

---

دخترا من تو مدت اخیر چند بار با این موضوع مواجه شدم و امروز برای اولین بار تو زندگیم عمیقا بهم فشار آورد، اینکه به کسی کنارم نیاز دارم...به من بگید کی ولنتاینو مد کرد

[silent scream]

دخترا من تو مدت اخیر چند بار با این موضوع مواجه شدم و امروز برای اولین بار تو زندگیم عمیقا بهم فشار آورد، اینکه به کسی کنارم نیاز دارم...به من بگید کی ولنتاینو مد کرد

من امروز بیرون بودم، خیلی احساس نیاز پیدا کردم به کادوی ولنتاین 
اینقددد ک دست همههه شاخه گل و دسته گل و جعبه ولنتاین و اینجور چیزا دیدم..
در این حد که حتی دندون‌پزشکی ک رفته بودم، روی میزش جعبه کادوی ولنتاین بود. 

شادی جان، چن جلسه ای با مشاورت ادامه بده شاید باهاش کنار اومدی، ولی درمورد عربی و زبان مگه نمرات این دو تا درس برای کنکورت موثر نیست؟ نمرات سال آخر منظورمه

فعلا که کلاسا نیمه انلاین هستن و نمیتونم‌برم‌پیشش  
نمرات اخرسال امسال تاثیرنداره. سال دیگه، امتحان نهایی تاثیر داره...

[سنــا]

سلاااام دخترای گل


خوبین؟

بازگشت شادن عزیز رو به مدیریت گروه های ترک تبریک میگم


خب خب عادت هاتون چطور پیش میره؟

زیاد اعلام وضعیتی نیمبینم جز آرام  و رزا

بقیه چه میکنید؟

اما الان که دیگه اون بچه ای که مدرسه میرفت نیستم وقتی نمره ای رو میگیرم و میبینم من با توجه به زمان اندکی که گذاشتم نمره خوبی گرفتم دیگه خودمو سرزنش نمیکنم  

حنیفا جان هم که قدم برداشته برای کنار گذاشتن کمالگرایی آفرین  

حنیفا ما کلی روت حساب باز کردیما، حرف از رفتن و اینا نزن توروخدا






مسابقه ماه مبارک رجب

سنا

هفته اول : پاکی : 7 / خرده عادت 1 : 5 /خرده عادت 2 : 6
هفته دوم : پاکی: 7 / خرده عادت 1 : 4 / خرده عادت 2 : 4
هفته سوم : پاکی 7 / خرده عادت 1 : 3 / خرده عادت 2 : 5

[silent scream]

ینی ادم توی گروه پست‌میزاره، حس می‌کنه داره برای در و دیوار حرف میزنه، اینقد که کسی واکنش نمیده یا حتی پستشو نمی‌خونه.. ترجیح میدم برای در و دیوار حرف بزنم

[سنــا]

ادامه بحث کمالگرایی

خطرات کمالگرایی

هزینه نکردن بابت تصمیماتمون

ما بابت هر تصمیمی که میگیریم باید هزینه ای بپردازیم ،

مثلا برای درس خوندن باید از خواب و تفریحاتمون کم کنیم

ولی وقتی کمالگرا باشیم نمیخوایم این هزینه رو بپردازیم

حالا باشه بعد!

حالا الان یه کاری دارم!

بذار یه زمان خوب بود اصولی بشینم درس بخونم!

حالا الان حال ندارم میرم سراغ گوشی بازی!

حالا بذار اول ماه بیاد...!

به جای اینکه اون موقع وقت بذاری الان وقت بذار و قدم های کوچیک بردار

توانایی هامون رو نمیبینیم و رضایت از زندگی نداریم

همش فکر میکنم آدم ضعیف و تنبلی هستم

مثل همون مثالی که خودتون زدین  19.75 میگیریم از خودمون ناراضی هستیم که چرا 20 نشدیم

بابا اون 19.75 رو هم ببین

150 روز پاکی کسب کردی ، بعدش لغزش داشتی

بابت اون 150 روز رکوردت خودتو تشویق نمیکنی و بابتش خوشحال نیستی ،ولی باید لغزش تامیتونی خودتو سرزنش میکنی و از خودت ناامید میشی

به خودم اجازه اشتباه نمیدم

یا یه کاری رو شروع نمیکنم یا اگه شروع کردم باید بی نقص باشه

به خودمون اجازه اشتباه بدیم ، هیچ کس بی نقص نیست

از کم شروع کنیم کم کم زیادش کنیم

استمرار ندارم

چون قدم های بزرگ برمیدارم!

روزی 1 ساعت میخوام ورزش کنم

در حالیکه قبل این روزی 5 دقیقه هم ورزش نمیکردم

یه روز انجام میدم روز بعد دیگه حال ندارم

دچاز همون چرخه معیوب کمالگرایی میشیم

 افکار منفی

انقدر میخوام قدم بزرگ بردارم که نمیشه و حالم بد میشه و میشینم فقط فکر منفی میکنم که من چرا اینجوری ام ، چرا بی اراده ام چرا بی عرضه ام ! و هیچ کاری نمیکنم

میخواستم خونه تکونی رو شروع کنم حسابی غمم گرفته بود

مهمترین جا اتاق خوابمه میخواستم از اونجا شروع کنم

ولی انقدر کار داره که نمیدونستم از کجاش شروع کنم و هر وقت بهش فکر میکردم میگفتم حسش نیست کارای مهمتری دارم و مدام عقب مینداختم

چون دلم میخواست یهو بشینم همه جاشو یه روزه تمیز کنم

و همین عقب انداختن بهم حس بدی میداد و فکر منفی میکردم که من آدم منظمی نیستم و خونه داریم خوب نیست و اینا

گفتم باید کمالگرایی رو بزارم کنار ، یه قدم کوچولو بهتر از هیچه

تصمیم گرفتم امروز فقط فقط لباسامو مرتب کنم

حالا از صبح انقدر براش انگیزه دارم که نگو  چون میدونم زود انجام میشه

شماها امروز چه کارهایی رو  میخواین با قدم کوچیک انجام بدین؟

[سنــا]

ینی ادم توی گروه پست‌میزاره، حس می‌کنه داره برای در و دیوار حرف میزنه، اینقد که کسی واکنش نمیده یا حتی پستشو نمی‌خونه.. ترجیح میدم برای در و دیوار حرف بزنم

شادی موافقم باهات  

نمیدونم چرا بچه ها انقدر ساکتن

مسابقه گذاشتیم مثلا  دریغ از کمی شور و هیجان. منم شدم متکلم وحده نمیدونم اصلا کسی پست هامو میخونه یا  برا در و دیوار مینویسم  


تازه الان فهمیدم  ولنتاین بوده دیروز بوده؟

من که اعتقادی به این روز ندارم  برا کسی هم کادو نمیگیرم

ولی فقط برا  نامزد و همسر و اینا که کادو نمیخرن بعضی ها هم به دوستاشون یا به خانوادشون یا حالا هرکسی که میشناسن و براشون عزیزه کادو میخرن

خودت دست به کار شو با یه هدیه کوچیک دل کسی رو شاد کن

این هدیه من به تو

[silent scream]

تازه الان فهمیدم  ولنتاین بوده دیروز بوده؟

من که اعتقادی به این روز ندارم  برا کسی هم کادو نمیگیرم

ولی فقط برا  نامزد و همسر و اینا که کادو نمیخرن بعضی ها هم به دوستاشون یا به خانوادشون یا حالا هرکسی که میشناسن و براشون عزیزه کادو میخرن

خودت دست به کار شو با یه هدیه کوچیک دل کسی رو شاد کن

این هدیه من به تو

منم میخوام برای دوستم کادو بخرم، از این دسبندا ستا که با اهنربا به هم وصل میشن

---

شماها امروز چه کارهایی رو  میخواین با قدم کوچیک انجام بدین؟

من میخوام اتاقمو تمیز کنم.  
تقریبا هر دو روز یک بار تمیزش می‌کنم و روز بعد بازار شامه.. 
خصوصا وقتی میخوام برم بیرون، کلی لباس عوض می‌کنم و اتاق خیلییی به هم‌می‌ریزه..

[silent scream]

بچه ها یه سوال تخصصی
شما توی روشویی مسواک میزنید یا توی ظرفشویی؟ 

[سنــا]

چقدر  تخصصی 

من تو  روشویی

[Roza_r]

سلااام دخترااا

اما باید بگم منم موافقم درمورد ساکت بودن اینجا، من گاهی روزی چند بار اومدم دیدم بعد از آخرین پست خودم هیچ‌کس پستی نذاشته، یا واکنشی نشون ندادن، منم دیگه حرفی نزدم.‌با وجودی که شرایط خیلی سخت روحی رو این مدت تجربه کردم و حتی نوشتن یک خط یا یک جمله واسم مشکل بوده ولی سعی کردم بازم اینجا بنویسم. 

درمورد سوالت شادی جان، من تو هردو تاش مسواک میزنم

سنا جان یه سری کارگاه بوده که قبل تصادف خریداری کردم ولی هنوز گوش نکردم، اون هست، مقاله هامم هم چنان هست.

[silent scream]

چند روز گذشته ، فقط سنا و رزا و من و روژان‌پست زدیم‌ :(
بقیه دخترا کجایین؟ 
اوضاعتون رو به راهه؟