1402 شهريور 11، 23:42
سلام به عزیزای دلم
امروز یه کلیپ کوتاه از دکتر شکوری دیدم
یه جمله گفت خیلی دوست داشتم
** خوبیه مردن اینه که دیگه از مردن نمیترسی **
به زندگیم نگاه میکنم تو ترس هام غوطه خوردم
یادمه به خدا میگفتم خدایا میترسم از استرس کنکور از اینکه رشته خای خیلی تاپ قبول نشم و ...
اوایل حس میکردم دعا م رو خدا نمیشنوه که منو با ترس هام روبرو میکنه ...
ولی امروز یه لحظه به ترس هام خندیدم
اینحوری بودم که مثلا که چی ؟ بدتر از اینهارو گذروندی دختر
دیگه ترس چیه ....
حس میکنم دارم ضد ضربه میشم و تین حالو دوس دارم
بگذریم
یه بحث ازدواج راه انداختم خیلی خوشحالم که ریکشن نشون دادید بهم و جواب دادید
ولی حس میکنم جواب ها خیلی آرمانی هست
مثلا اینکه پر پرواز هم بودن بال هم بودنو
اینا قشنگه ها ولی حس میکنم تو دنیای واقعی نیست
تو دنیای واقعی ۲ نفر متعهد میشن نسبت به هم بکسری تعهدات داشته باشن
اگه هنر باهم بودنو بلد باشن میتونن حال خوبتری رو باهم تجربه کنن .
حس میکنم واقعیت امر این هست ...
ولی دیدگاه شخص من به ازدواج یه مفر و پناهگاه هست
گرچه میدونم اشتباهه
ویلو عزیزم
خیلی ایده شما رو برای نذر دوست داشتم
حتما انجام میدم
شادی جان ممنونم از شما
چله زیارت عاشورا برداشتم