1399 خرداد 23، 20:09
شب همگی بخیر
(1399 خرداد 23، 20:07)abtin نوشته است: ایول هم رشته ای هستیم ک
چه خوب.
ولی من یکم دپرس و نا امیدم ، آقا آرمین در جریان هستن
(1399 خرداد 23، 20:11)رضا خان نوشته است: ولی من یکم دپرس و نا امیدم ، آقا آرمین در جریان هستن
(1399 خرداد 23، 20:32)حامدحامد نوشته است: آخ آخ. تازه یادم اومد که امشب، گردهمایی داشتیم. ببخشید.
(1399 خرداد 23، 20:33)هومان نوشته است: داداش یذره بد موقع هست
باید دیر تر باشه
اون موقع من درس دارم
اگه حتی بعد از 9 هم باشه اوکیه
(1399 خرداد 23، 20:46)فرید نوشته است: فرید / ۱۶ خرداد / ۷ روز
(1399 خرداد 24، 9:02)رضا خان نوشته است: علیرضا / ۱۸ آذر / ۱۸۵ روز خوب
چقدر بده به خاطر اشتباهات همیشه ناراحت باشی..
چقد بده از خدا فاصله بگیری..
چقد بده خودتو گول بزنی..
چقد بده از بچگی تو مملکت ، مدرسه و ... کنار آدمای بی فرهنگ باشی و ازشون زخم زبون بخوری..
چقد بده نفهمنت..
چقد بده گیج بشی و خودتو گم کنی..
چقد بده اونجوری که میخوای زندگی نکنی..
چقدر بده نتونی خودت باشی..
چقد بده به خاطر تفاوتات مسخرت کنن..
چقد بده بهت بخندن..
چقد بده به خاطر کم حرف بودنت تو مدرسه بهت بگن لال..
چقدر بده یه پسر ۱۷ ساله همش ناراحت باشه
چقدررررر بده آدم وقتی خدا رو داره نا امید باشه