امتیاز موضوع:
- 21 رأی - میانگین امتیازات: 4.1
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
من دو تا راهکار میگم.
تا دوستان هم به مشارکت اضافه بشن.
1) خودمون رو از شرایط وسوسهانگیز و محرکِ تجربیات قبلی خودارضایی دور نگه داریم.
من اغلب لغزشهام ساعت ۱۲ شب تا ۳ نصف شب بوده. همین که تو این تایم از شب بیدار باشم، ناخودآگاه مسیر عصبی خودارضایی فعال میشه و به من پیام یه خودارضایی دیگه رو مخابره میکنه.
آیا نباید ساعت خوابم رو تغییر بدم؟
من سابقه مراجعه به کانالهای بد تلگرام رو داشتم. همین که تلگرام رو باز میکنم، هنوز هیچ کاری نکردم، همین صرف باز کردنش باعث میشه مسیر عصبی خودارضایی فعال بشه و یاد تجربیات گذشته بیفتم. اصلا باز کردن تلگرام که هیچی، نوتیفیکیشنهای تلگرام هم برام حساسیتزاست.
آیا نباید برای مدتی تلگرام رو کلا از روی گوشی حذف کنم؟
من اغلب لغزشهام تو اتاق در بسته و تنهایی بوده. همین که تو این اتاق قرار بگیرم، مسیر عصبی خودارضایی فعال میشه و من به سمت یه لغزش دیگه حرکت میکنم.
آیا نباید تایمهای تنهایی تو اتاق موندن رو تغییر بدم؟ آیا نباید مدتی در اتاقم رو باز بذارم؟ آیا نباید یه سری پوستر جدید به اتاقم بچسبونم که تغییر محیط رو حس کنم؟ آیا نباید دکوراسیون اتاقم رو عوض کنم که اون فضای قبلی لغزش برام تداعی نشه؟
تا جایی که میتونیم خودمون رو از شرایطی که باعث تداعی یک خودارضایی دیگه میشه دور نگه داریم.
هر چی بیشتر تو اون شرایط خودمون رو قرار بدیم، مسیر عصبی خودارضایی فعالتر میشه.
و هر چی بیشتر از اون شرایط خودمون رو دور کنیم، مسیر عصبی خودارضایی غیرفعالتر میشه.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明
سپاس شده توسط
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
1399 دي 8، 17:05
ویرایش شده
2) با تکرار و مرور نتایج حاصل از خودارضایی و دستاوردهای حاصل از پاکی، مسیر عصبی خودارضایی رو غیرفعال کنیم و مسیر عصبی پاکی رو فعال کنیم.
برادر بزرگوارمون مجتبی از اون انسانهای کمنظیری هستن که نمونهشون به این راحتیها پیدا نمیشه.
تاپیکهای فوقالعادهای تو کانون دارن و پستهای فوقالعادهای.
یکی از بهترین تاپیکهایی که زدن تاپیک تقویت باورها برای ترک خودارضایی هست.
اگه بخوام این تاپیک رو توصیف کنم جوری که به بحث ما هم بخوره باید بگم: این تاپیک قشنگ با نورونهای مغز بازی میکنه.
۶ تا سوال اهرم رنج داره.
و کلیتش این هست که: من به خاطر خودارضایی دچار چه رنجهایی شدم؟ اگه ادامهاش بدم دچار چه رنجهای بیشتری میشم؟
۶ تا سوال اهرم لذت داره.
و کلیتش این هست که: من با به دست آوردن پاکی به چه دستاوردهایی رسیدم؟ اگه ادامهاش بدم چه دستاوردهای بیشتری نصیبم میشه؟
شاید ما ده سال بیست سال سی سال درگیر خودارضایی باشیم، اما واقعا هیچ موقع با خودمون ننشستیم شفاف فکر کنیم که خودارضایی چه رنجهایی برای ما رقم زده و پاکی چه لذتهایی رو برای ما میاره.
و حتی اگه شفاف هم شده باشیم، یک بار فکر کردیم و رها کردیم.
نه اینکه بهصورت مستمر ادامه بدیم و این افکار رو تقویت کنیم.
وقتی به اینها خوب فکر کنیم.
اونها رو بنویسیم.
و اونها رو مداوم هر روز و هر روز تکرار کنیم میدونید نتیجهاش چی میشه؟
نتیجهاش میشه این که مسیر عصبی خودارضایی به مرور زمان غیرفعالتر میشه. رنج خودارضایی برای ما بولد میشه. اون قدری بولد که به راحتی نمیتونیم به انجامش فکر کنیم. بوی تعفن به مشاممون میرسه و ازش فاصله میگیریم.
و
از طرفی مسیر عصبی پاکی به مرور زمان فعالتر میشه. لذت پاکی برامون بولد میشه. اون قدری بولد که روز به روز بیشتر بیتاب پاکی میشیم. دیدید اینهایی رو که سرمست پاکی هستن؟ از همونا.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明
سپاس شده توسط
ارسالها: 3,323
تاریخ عضویت: فرو 1391
اعتبار:
836
جنسیت: آقـــا
من هستم همین
سپاس شده توسط
ارسالها: 479
تاریخ عضویت: مهر 1398
اعتبار:
148
جنسیت: آقـــا
علیرضا98 5دیماه. سومین روز پاک.
کاشکی یکی میومد میگفت که این خود نیروی تولید مثل (ادامه نسل )خودش چقد نقش داره تو مشکل من .... مطمئنم بخش زیادی از تمایل ذهنی من به این کار صرفا بخاطر ترشح دوباره هورمون های آرامش و حس خوب (سرتونین ، دوپامین و... ) دورور مغزه .... کاری که داروهای افسردگی باعث افزایش اونا تو جو مغز میشن و میل جنسی بالطبع کم میشه ....
پستهایی که تاالان گذاشته شده در این مورد همگی اوکی .... بازم راه حل استمرار تو یه کاری و هی تکرار اهرم رنج لذت....
جدا از اینکه مشکل من یه عادت و مسیر عصبی هست ، خود غریزه هم خودش یه قلقلک میده که باید بر اون صبر پیشه کرد
کلا همش اینجا دارم میرم سمت ناامیدی علیرغم اینکه حس و حالم خوبه
سپاس شده توسط
ارسالها: 954
تاریخ عضویت: آذر 1398
اعتبار:
450
جنسیت: آقـــا
هومان- 5 روزه روال
خوب جالبه یهو میبینی شد 5 روز
راستی میلاد حضرت مسیح رو یادم رفت تبریک بگم
کریسمس مبارک ( حالا شاید یه بهونه کوچیک باشه برای شادی )
دیشبم فک کنم یادم رفت اعلام وضعیت کنم نمیدونم چرا
در همه احوال
خداراشکر!!!!
سپاس شده توسط
ارسالها: 479
تاریخ عضویت: مهر 1398
اعتبار:
148
جنسیت: آقـــا
(1399 دي 8، 17:26)آقای اراده نوشته است: من هستم همین
مرسی که هستییییی ، من مطئنم اونیکه ...میگه هستی
سپاس شده توسط
ارسالها: 1,435
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
826
جنسیت: آقـــا
1399 دي 8، 21:55
ویرایش شده
سیم کشی مغزی به نظرم همون ناخودآگاه هست
قبلا یه پست در همین مورد نوشته بودم ( این پست )
ما یک لوح خالی توی ذهنمون داریم که هر چیزی ورودی بدیم همون چیز اونجا حک میشه و زندگی ما رو به اون سمت میکشونه
ما میتونیم توسط یک سری از کارها این لوح (ناخودآگاه) خودمون رو پر کنیم از همون چیز هایی که خودمون دوست داریم
الان در جهان به قدرت این بخش از وجودمون پی بردن که و از ابزار های خیلی زیادی سعی میکنن به این قسمت دسترسی داشته باشن و اونو تغییر بدن
مثال یکی از این ابزار ها موسیقی های سابلیمینال هست که یک سری از جملات رو مستقیم به ناخودآگاه ما وارد میکنه بدون اینکه ما متوجه بشیم که در خواب هم میتونیم ازشون استفاده کنیم
ابزار دیگه اینه که ما جملات تلقینی رو خودمون با توجه به نیازمون طراحی کنیم و تکرار کنیم
موضوع بعدی همون مواردی هستند که آرمین جان اشاره کردن و طراحی مجدد محیط اطرافمون هست
سپاس شده توسط
ارسالها: 517
تاریخ عضویت: تير 1391
اعتبار:
10
جنسیت: آقـــا
1399 دي 8، 22:18
ویرایش شده
سلام. امور/3دی/ ۵ روز خوب
مدتیه اینترنتم مشکل داره و نمیتونم زیاد توی اینترنت پرسه بزنم. این خیلی تاثیر گذار بوده. دیروز و امروز تا این لحظه روزای خوبی بودند. و احساس میکنم ذهنم کمی هوشیار تر و تیز تر هست. تصمیم گرفتم این شرایط رو حفظ کنم. احساس عزت نفس بیشتری دارم.
ارادت
ره آسمان درون است...
سپاس شده توسط
ارسالها: 1,435
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
826
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 1,435
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
826
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 842
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
412
جنسیت: آقـــا
سلام دوستان .
دیشب گفتم که فردا دیگه بیام ببینم چی شده. انگار پست ها روی هم جمع میشن و کار سخت تر میشه. این سه صفحه رو خوندم و نمیدونم از کجا شروع کنم!
خیلی بحث خوبی هم دارید.
تغییر الگوهای ذهنی در افراد مختلف متفاوته و بستگی به شرایطی داره که در اون بزرگ شدن و اون عمل رو یاد گرفتن و براشون چه نتیجه ایی داشت داره...
کاری ندارم که در شرایط مختلف باید عملکرد ما چقدر تغییر کنه چون خیلی خیلی طولانی میشه.
چندین مدل تیپ شخصیت داریم و اگه قرار باشه برای هرکدوم یه راهی بنویسیم خیلی طولانی میشه.
راه های عمومی که اینجا قابل اجرا هست رو آرمین لطف کرد و نوشت.مثل دور شدن از عامل تحریک.
راستش من نه میتونم بگم این تغییرات سختن نه میتونم بگم آسونه!
چون اگه از راهش وارد نشیم خیلی سخت میشه.
ناخوداگاه انسان یکی از قویترین نیروهارو داره که اگه خلاف میلش عمل کنیم خیلی سخت میشه کنترلش کرد. در واقع اون قدرت بیشتری از ما داره.
ولی ویژگی های خاصی که داره باعث میشه که بتونیم توی اون تغییراتی بدیم.
ناخوداگاه مثل یه بچه رفتار میکنه و کاری رو میکنه که ما یادش دادیم و همونطور که دوستان گفتن دوس داره شرایط حاضر رو حفظ کنه.
همونطور که رفتار خشن با بچه هیچوقت جواب نداده و عوارض بدش خیلی بیشتر بوده اینجا هم همونطوره.
ارمین جان در مورد محدودیت ها و تغییرات گفت که این تغییرات میتونه کمک کنه ولی متاسفانه اون الگو ها به صورت کامل پاک نمیشن.
مثلا یکی که به نوتیفیکیشن هم حساسه الان اگه کاری کنه که نوتیفیکیشن اصلا نیاد اون الگوی ذهنیش فقط غیر فعال میمونه. نه اینکه پاک بشه.
اگه بعد از یک ماه دوباره نوتیفیکیشن بیاد اون جرقه های توی ناخوداگاه زده میشه هرچند با مقادیر کمتر.
ولی اگه بعد ازین که جرقه خورد و ما کوچیکترین همراهی باهاش داشتیم دیگه اوضاع از کنترل خارج میشه و این یک ماه به معنای واقعیه کلمه صفر
میشه!
میشیم همونی که یک ماه پیش بود!
راهکار هایی که ارائه شد بسیار عالی هستن و اگه بخواییم تکمیل ترش کنیم باید راهکاری بدیم که بشه با ناخوداگاه ارتباطی دوستانه برقرار کنیم تا اون هم مثل یه بچه ی خوب همراهیمون کنه.
راههایی مثل هیپنوتیزم خیلی خوبه ولی اینجا نمیشه اجراش کرد . باید دنبال یک راه ارتباطیه خوب باشیم.
کارهایی مثل نوشتن و رانندگی و راه رفتن در افرادی که مثلا مدت طولانی رانندگی کردن توسط ناخوداگاه کنترل میشه.
همین الان خندم گرفته به اینکه میخوام بگم لطفا بنویسید!
اینقد که این موضوع رو سوژه کردن!
نوشتن یه راه ارتباطیه خیلی خوب با ناخوداگاهه چون که مفهوم ها و اطلاعات به بهترین و دقیقترین شکل منتقل میشن.
ولی فکر کردن اینطور نیست... یعنی من اگه بیام فکرامو مرور کنم ارتباط خیلی ضعیفی با ناخوداگاهم برقرار کردم ولی در نوشتن اینگونه نیست.
کارهای دیگه ایی مثل رانندگی هم توسط ناخوداگاه کنترل میشن ولی راه ارتباطی نیستن. به جز یک موردی که الان به ذهنم رسید مثل نگه داشتن
بوق چند ثانیه که در رانندگی مفهوم ناسزا رو میرسونه!
میبینید که راه بهتری نسبت به نوشتن وجود نداره. طیف وسیعی از کلمات رو در اختیار داریم که بین ما و ناخوداگاهمون مشترکه...
فرقی نداره توی چه کاغذی مینویسید.فقط در شرایط محیطیه آروم باشه و تند تند بنویسید .سعی کنید زیاد فکر نکنید و رگباری بنویسید.
بعد از چند خط در مورد مثلا اثرات بد خ.ا تازه ذهن گرم میشه برای فرمان دادن.
ارتباط برقرار کردن یه اصولی داره که چنتاشو میگم.
مثلا میخواییم به ناخوداگاه بفهمونیم که این خ.ا به دردش نمیخوره.
اینجا باید بدونیم یکی از ویژگی های ناخوداگاه اینه که کلمات منفی رو خوب درک نمیکنه. مثلا شما اگه بهش بگید خودارضایی خوب نیست...
ناخوداگاه فقط کلمات خودارضایی و خوب در نگاهش بولد میشه!
میدونم یکم عجیبه ولی میشه با کمی فکر این محدودیت هارو دور زد. مثلا بنویسید خودارضایی برای روانم مضر است!
این دوتا کلمه در کنار هم ترکیب خوبیه برای یادگیریه ناخوداگاه.
دوستان اینا مثال هستن و شما میتونید صحبت دوستانه و خیلی طولانی با خودتون داشته باشید فقط من یه سری قواعدی رو میگم که باعث بهتر شدن این ارتباط بشه.
از آرزوهاتون که پاکیه بنویسید... بقیه ی ارزوها و هدف هاتون حتی اگه دور از دسترس هستن و تمرکز رو بزارید روی اونچه که میخوایید.
کاری با اون چیزایی که نمیخوایید نداشته باشید.
اصلا چند دقیقه مثل اونی رفتار کنید که میخوایید باشه.
صاف بایستید و مثل کسی باشید که دوس دارید. مثلا شخصیتی که مسائل کوچیک واقعا براش کوچیکه و سریع دلخور نمیشه.
برای مثال میایید کانون میبینید افرا یه اعتبار منفی بهتون داده! خیلی عادی برخورد میکنید جوری که اتفاق خاصی نیوفتاده.
نه استرس نه ناراحتی نه عصبانیت .
به معنای واقعیه کلمه ادا در بیارید!
خوشبختانه ناخوداگاه بچه ی کوچیکه و متوجهش نمیشه. حتی زمانی که من اینو نوشتم بازم متوجه نمیشه چون ویژگیش همینه که با اینکارا گول
بخوره!
بازم میگم که تمرکز روی اونی باشه که میخوایید . نه اینکه از چیزی فرار کنید.
فرار کردن از چیزایی که نمیخوایید باعث میشه تمرکز ناخوداگاه بیوفته روی همون چیزا و اخر سر یه جایی گیرتون میندازه.
ما قراره خودمون تغییر کنیم نه اینکه تا اخر عمرمون از چیزی فرار کنیم.
من نمیخوام برم جهنم!
همین الان که اینو نوشتم ناخواسته یه تصویری از جایی در حال آتش سوزی و دود و بدبختی اومد تو ذهنم! نمیدونم حتما برای شماهم اومده باشه.
و زمانی که من تمرکزم روی جهنم باشه متاسفانه دچارش میشم چون ناخوداگاه نمیفهمه که من نمیخوامش! فعل منفی رو نمیگیره!
یکی مثل دکتر سمیعی اگه ازش بپرسید قبلا چه هدفی داشتید میگه که میخواستم جراح بشم.
نمیاد از چیزایی بگه که نمیخواسته! مثلا نمیگه من نمیخواستم نجار بشم. نمیخواستم راننده تاکسی باشم. نمیخواستم جوشکار باشم. نمیخواستم پرستار باشم. نمیخواستم گچکار باشم.نمیخواستم صافکار باشم!
واقعا خوشحالم که تا اینجای کار رو اگه کسی خونده چون واقعا دوس داره تغییر کنه و برای من ارزشمنده.تغییر کردن و بهتر شدن ارزش اینو داره که به خاطرش هزار صفحه هم بخونیم.زندگیمونه و ارزشش خیلی بیشتر ازین حرفاست.قدر خودتونو بدونید.دوس دارم راه های بعدی رو بنویسم ولی واقعا زیاد شده تا اینجا و ممکنه کیفیت بیاد پایین.
......
یه هدف خیلی خوب پیدا کردم.دوباره برگشتم به کسی که میتونه یکیو دوس داشته باشه و خداروشکر قبلی نود درصد رفته بیرون و خیلی خوشحالم. برای منی که احساساتیم این کار بزرگیه .یه مقدار دنبال یه مورد جدید رفتن در نظرمون ممکنه زشت به نظر بیاد ولی زندگی همینه و باید جریان داشته باشه.انشالاه که خبرای خوب در مورد شخص مورد نظر تا سال بعد همین موقع داشته باشم !
افرا/16 شهریور/114 روز
سپاس شده توسط
ارسالها: 479
تاریخ عضویت: مهر 1398
اعتبار:
148
جنسیت: آقـــا
علیرضا 98 / 5 دیماه / 4
- جذابیتهای پاکی و شور شوق اون کمرنگ نشه بمرور زمان.
- مرزهای خطر و خط قرمزها بمرور نادیده گرفته نشه و عادی سازی نشه.
- در هر شرایط روحی که قرار گرفتم این کار پناهگاه و منبع آرامش نیست.
سپاس شده توسط
ارسالها: 360
تاریخ عضویت: فرو 1398
جنسیت: آقـــا
سلام
شاین(چکاوک)/۰۱
تقریبا به پ...ن غالب شدم،بعد از دو یا شاید سه ماه حذف نت در مواقع تنهایی(هنوز باید ادامه بدم،هیچ قطعیتی برا برنگشتن وجود نداره)
حالا مونده خ.ا که باید فکری به حالش بکنم،یه خرده به شرایطم وصله ولی امیدوارم بشه.
سپاس شده توسط
ارسالها: 954
تاریخ عضویت: آذر 1398
اعتبار:
450
جنسیت: آقـــا
نقل قول: من نمیخوام برم جهنم!
همین الان که اینو نوشتم ناخواسته یه تصویری از جایی در حال آتش سوزی و دود و بدبختی اومد تو ذهنم! نمیدونم حتما برای شماهم اومده باشه.
و زمانی که من تمرکزم روی جهنم باشه متاسفانه دچارش میشم چون ناخوداگاه نمیفهمه که من نمیخوامش! فعل منفی رو نمیگیره!
نکته خوبیه ولی خوب به یه چیز باس دقت کنیم
این کانون فقط کانون افراد مذهبی نیست ، امکان داره افرادی اینجا باشن که حتی اعتقادی به خدا هم ندارن
برای اون ها هم باید به فکر چاره بود
در همه احوال
خداراشکر!!!!
سپاس شده توسط
ارسالها: 76
تاریخ عضویت: آذر 1398
اعتبار:
34
جنسیت: آقـــا
سلام به دوستان از جنس محبت
رضا رهجو / ۲ آذر / ۳۷ روز خوب
من اگر بخوام نظرم رو راجب موضوعی که در رابطه با کاهش وسوسه شدن و تغییر مسیر نورون های مغزی ( عادات روزانه ) بگم و خدا رو شکر تونستم همه ی نظرات رو بخونم
راستش دوتا راهی که آرمین عزیز گفت واقعا من خودم با پوست و گوشتم لمس کردم تاثیرشون رو و همین طور بحث ارتباط با ضمیر ناخوداگاه که افرا عزیز گفت .
خود من به شخصه مشکلم اینه کار درست رو میدونم همیشه چیه یا انگیزش رو ندارم یا حسش رو یا ارادش رو که واسه به دست اوردن این موارد معمولا یا شرایط محیطیم رو تغییر میدم مثلا کمتر تو خونه میمونم یا شرایط درونیم رو مثلا چشامو میبندم یا یه جایی با خودم خلوت میکنم و از چند ثانیه تا چند دقیقه سعی میکنم با صحبت با خودم ،خودم رو راضی به انجام کار درست کنم.
سپاس شده توسط
موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان