1400 آذر 18، 15:28
اسارت نفس،اراده را قوی می کند
فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم
برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد
(1400 آذر 17، 1:56)ali123 نوشته است: امروز روز خوبی نبود، بازم خطا کردم، مثل دیروز.
راستی، یه سوال از رفقا: شده تا حالا توی یه روز مکررا لغزش داشته باشید و چندین بار خ.ا انجام بدید؟ اگر تجربه داشتید، بعد از اون وضعیت قلبتون چطور بوده؟ من تقریبا تمام طول روز قلبم تپش و درد داره، نمی دونم این حالت بعد از خطاهای مکرر طبیعیه یا مشکل قلبی دارم.
........
حالم اونقدر خرابه و اونقدر توی یه سال اخیر ضعیف شدم که از خدا می خوام حداقل یه هفته بتونم پاک باشم.
امیدوارم این بار بتونم جدی تر از قبل شروع کنم، همیشه اومدن به کانون و سر زدن به انجمن و گروه انگیزه ی آدم رو دوچندان می کنه.
الهی به امید تو، خودت کمک کن این بار دیگه لغزش نداشته باشم، خسته شدم از این وضعیت...
(1400 آذر 18، 0:03)محب صادق نوشته است: سلام به همه رفقا
محب صادق/ 4 آذر/ 13 روز خوب
خیلی سخت بود این 13 روز. بعضی روزها به خودم گفتم که فقط امروز رو پاک باش و شکر خدا میگذشت اونروز. میدونید، گاهی باید خودت رو گول بزنی، وگرنه شیطون ناامید ت میکنه
خیلی هم از مهدوی عزیز ممنونم بابت توجه و پیگیری و کمکش
همت کردم که آخرین شکستم بوده باشه؛
الهی به امید تو
(1400 آذر 18، 1:34)آبـی نوشته است: سلام
آبی / 16 آذر / 1 روز و 13 ساعت
داشتم تو برنامه ای که باهاش شکست هام رو دنبال میکنم، سرک میکشیدم.
از اول سال تا الان 60 تا شکست داشتم. و تو این سالی که تقریبا چیزی هم به اتمامش باقی نمونده، بیشتر از 21 روز نتونستم از خ.ا دور بمونم.
و توی 2 سال و نیم گذشته، بعد از یک پاکی تقریبا 9 ماهه؛ این بیشترین رکوردم بوده...
خیلی چیزا امتحان کردم. حتی به قدری ناامید شده بودم که سعی کردم باورهام رو تغییر بدم. سعی کردم بگم اشکال نداره. یکجور نیازه. در واقع سعی کردم توجیهش کنم. اما همیشه یک دیواری بین آبی و این توجیه ها وجود داره. اونم تغییر نکردن ذات خ.ا هست. نمیدونم دارم "درست توصیفش میکنم" یا "حتی توضیحش میدم"، یا نه؟
اما واقعیت اینه خ.ا و شهوت رانی یک وقت تلف کنی خالص هست. و خب نمیتونم این واقعیت رو از بین ببرم یا حتی ذره ای محوش کنم... یک کار کاملا بی ارزشه. همیشه به خودم میگم یعنی انقدر بی ارزش شدم که میرم سراغ خ.ا برای تسکین دادن درد هام؟ یعنی انقدر کار واسه انجام دادن ندارم که به این رو میارم؟ این خیلی آزارم میده...
از طرفی این اعتیاد یک شبه به وجود نیومده... پس یک شبه هم از بین نمیره... شاید اگر تک تک حفره ها رو بشناسم و پوشش بدم بتونم از پسش بر بیام...
ولی همهی اینها شاید و اما و اگر هست... واقعا نمیشه آینده رو پیش بینی کرد...
میدونم نوشتن اینها کمکی نمیکنه... ولی بازم هم مینویسم... شاید امید توی اوج ناامیدی باشه...
اگه ایندفعه نتونم از پسش بر بیام؛ - گفتنش آسون نیست و سخته اما - موندنم توی کانون هم فایده ای نداره...
شاید هم این رو دارم از روی حال بدی که الان دارم میگم و فردا نظرم عوض بشه... نمیدونم...
شاید هم دارم مجازات میشم... بابت تمام بدی هایی که کردم و خودم خبر نداشتم...
شاید هم دنیا داره بهم درس بزرگی میده و همچنان در بی خبری به سر میبرم...
اما بعد هر سختی، آسونی هست. و حداقل میشه به این امیدوار بود. و این امیدوار بودن به انسان انگیزهای برای حرکت کردن میده. و این 3 تا چیز رو نباید فراموش کرد.
شب و روزتون بخیر
(1400 آذر 18، 3:16)تـــواب نوشته است: سلام
تازه وارد هستم در این گروه
تواب / ۱۸ آذر ۱۴۰۰ / ۰
(1400 آذر 18، 7:06)er7 نوشته است: er7
۱۷ آذر
ی روز خوب
(1400 آذر 18، 8:44)new Aseman نوشته است: سلام و درود
آسمان / 17 مهر / 62 روز خداوند را سپاس
یادمه یه روایتی خوندم یه پیرزن ساده وبی سواد داشته یه چرخ دستی قدیمی رو میچرخونده و چیزی می دوخته بعد بهش میگن بیا وجود خدارو ثابت کن .
خیلی ساده دستش رو از روی چرخ بر میداره . میگه من دستم رو از روی یه چرخ ساده برداشتم وایستاد . به نظر شما چرخ این دنیای به این بزرگی با این
همه پیچیدگی خودش میچرخه ؟
درک بعضی چیزها از 3 راه ممکنه :
1- تفکر خیلی ساده مثل همون چرخ خیاطی
2-کمی تعمق و مطالعه
3-از طریق ورود به مباحث فلسفی و ...
همه راه ها به اون ختم میشه . درک حضور خداوند و کمک و مدد دایمی اون هم از طریق هزاران فرشته ای که ما رو احاطه کرده و هم مدد مستقیم خودش خیلی سادست.
فقط غفلت ها و زنگارهای روزمره چشم مون رو کم بینا و بعضا نابینا کرده.
و متاسفانه حجتش به ما واضحه و راه فراری نیست .
(1400 آذر 18، 10:15)افرا نوشته است: سلام سلام به همه عزیزان
یه اعلام وضعیت کنیم بریم
افرا / 16 شهریور 99/ 459 روز
(1400 آذر 18، 11:17)سفیر بهشت نوشته است: سلام
اگه فکر کردین از دست سفیر بهشت به این راحتیا خلاص میشین
کور خوندین!
(1400 آذر 18، 15:28)پشتکار نوشته است: پشتکار/7 روز خوب
(1400 آذر 18، 17:48)Nimra نوشته است: آقا من یه جیز بگم؟
درباره همون بحث اثبات خدا؟
اینکه نمیشه 100% و مطلق اثبات کرد، و اصلا نیازی به این نیست.
اصلا هیچ چیز توی این دنیا تقریبا 100% نیست.
مثلا توی ریاضیات ، ما حد یه تابع رو میگیریم، میگیم جواب میشه مثلا 1 ! خوب یکی بگه به من 100% ثابت کن میشه 1 ..
و واقعیت اینه که اصلا جواب 1 هم نمیشه !
نمیدونم چجوری بگم بهتون، جواب یه حد 1 نمیشه ، همیشه نزدیک 1 هست ، ولی هیچ موقع 1 نیست ! و ما این رو میپذیریم و میریم بقیه مساله رو حل مکنیم ، خب چرا درباره خدا این فرض رو نکنیم، اگه یه روشی هست که به تو میگه 99% خدا وجود داره، چرا بگیم نداره؟
یا مثلا توی دادگاه،
مگه قاضی میاد بگه آقا من باید 100% مطمئن شم تو قاتلی !
اصلا نمیشه همچین چیزی ،
مگه اینکه خود قاضی دقیقا همون موقع، جلوی چشمش قتل اتفاق افتاده باشه ! در غیر اینصورت مچبوره اکتفا کنه به شواهد و قرائن ، تا جایی که به این نتیجه برسه که به احتمال خیلی قوی ، این فرد گناه کاره !
و هیچ موقع نمیتونه و نمیشه 100% مطمئن بود.
درست میگم؟
نقل قول: er7
۱۷ آذر
ی روز خوب