گروه ۶ آقایان: استوا (غیر فعال) (حامی: مهدوی - سرپرست: محسنین)

[محسنین]

سلام بچه ها .


راستش امروز خیلی حالم بدتر شد رفتم دکتر .


گفت که کروناست  احتمال زیاد 

و خب سویه جدیده . 



حالم خیلی بده 
یه کیلو قرص و شربت دارم  

[KingAmir]

سلام بچه ها .


راستش امروز خیلی حالم بدتر شد رفتم دکتر .


گفت که کروناست  احتمال زیاد 

و خب سویه جدیده . 



حالم خیلی بده 
یه کیلو قرص و شربت دارم  

خدا سلامتی بده استراحت کن زود خوب میشی داداش

---

سلام بچه ها .


راستش امروز خیلی حالم بدتر شد رفتم دکتر .


گفت که کروناست  احتمال زیاد 

و خب سویه جدیده . 



حالم خیلی بده 
یه کیلو قرص و شربت دارم  

خدا سلامتی بده استراحت کن زود خوب میشی داداش

[KingAmir]

یه روز شمام از شکست های من خسته میشید و از اینجا هم بیرونم می کنید...

[مرد مقاومت]

یه روز شمام از شکست های من خسته میشید و از اینجا هم بیرونم می کنید...

سلام داداش لطفاً خوب دقت کن ببین من چی میگم ...

[مرد مقاومت]

یه روز شمام از شکست های من خسته میشید و از اینجا هم بیرونم می کنید...

اول یک نکته بهت میگم ما کسی رو بیرون نمیکنم چونحق انجام اینکار  رو نداریم...
دوم اگه کسی قراره بیرون انداخته بشه اون منم خودت ببین من چند روز دیگه میگه ۱ سااااال حضور در کانون ... 
اما از نظر پاکی هنوز به هیچ‌ جا نرسیدم ....
ولی غصه نخور داداش دقیقا ما برای همین هستش که الان اینجا هستیم ..
ما به هم کمک میکنیم ...
وی ناراحت نباش 
...
یک نکته برو ببین که خ.ا چه بلایی سر آدام های دیگه آورده داداش من ...
بعد ببین دوست داری با خودت اینکار ها رو بکنی ...
آخه چراااااااا ؟؟؟؟ 
مواظب خودت باش ...
اگه هم کمک خواستی هم بیا پروفایلم با هم صحبت کنیم ...

یا علی مدد

[KingAmir]

یه روز شمام از شکست های من خسته میشید و از اینجا هم بیرونم می کنید...

اول یک نکته بهت میگم ما کسی رو بیرون نمیکنم چونحق انجام اینکار  رو نداریم...
دوم اگه کسی قراره بیرون انداخته بشه اون منم خودت ببین من چند روز دیگه میگه ۱ سااااال حضور در کانون ... 
اما از نظر پاکی هنوز به هیچ‌ جا نرسیدم ....
ولی غصه نخور داداش دقیقا ما برای همین هستش که الان اینجا هستیم ..
ما به هم کمک میکنیم ...
وی ناراحت نباش 
...
یک نکته برو ببین که خ.ا چه بلایی سر آدام های دیگه آورده داداش من ...
بعد ببین دوست داری با خودت اینکار ها رو بکنی ...
آخه چراااااااا ؟؟؟؟ 
مواظب خودت باش ...
اگه هم کمک خواستی هم بیا پروفایلم با هم صحبت کنیم ...

یا علی مدد

داداش وقتی نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم چیکار کنم؟ وقتی نمیشه چیکار کنم هربار میخوام ترک کنم ولی مث قبل توان مقابله رو ندارم به یه وسوسه خراب می کنم تو یک ساله اینجایی من قبل از اینجا چندجا دیگه بودم کلی کاره دیگه کردم و یه مدت خوب شدم خیلی خوب یا حداقل اینطوری نبود اوضاع اما الان دیگه بدترین دوران تو کل دورانی که داشتم خ ا می کردم این مدته

[سرباز گمنام]

دوستان سلام

وقتتون بخیر

حالتون چطوره؟؟؟  

سلام به همگی  

من برگشتم

سلام داداش گلم
خوش اومدی
از خودت بگو. امتحانات چطور بود؟ خوب بود؟

---

شاید من واقعا نمیخوام ترک کنم 

به نظرتون برم الکی وقتتون رو نگیرم؟

امیر محمد جان سلام
داداش گلم هیچوقت هیچوقت نباید نا امید بشی.
باید برنامه ریزی داشته باشی 
ببینم، دلیل خ.ا چیه؟ تنهایی؟ دیدن فیلم و عکس بد؟ 
یا چیز دیگه؟
میدونی و میدونیم که ترک خ.ا غیرممکن نیست 
فقط نیاز به کمی تلاش داره
چند روز پیش داشتم از مسیر پاکی منحرف میشدم 
جوری که قدم به قدم داشتم به دیدن فیلم و عکس تبدیل میشدم، دیشب انقدر گریه کردم، گفتم خدایا اگر که داشتم از مسیر منحرف میشدم، من رو ببخش و بهم کمک کن که فیلم و عکس بدی نبینم
داداش گلم
باید مقاومت کنی
۱۰ روز اول یکم سخته
بعدش راحت میشه
مطمئنم که میتونی
از محیط کانون باید استفاده کنی و برای تک تک ثانیه هات برنامه داسته باشی

یه روز شمام از شکست های من خسته میشید و از اینجا هم بیرونم می کنید...

نه. هیچوقت ما این کار رو نمی کنیم
ما بهت کمک می کنیم تا روزای پاکیتو زیاد و زیادتر کنی
دقیقا مثل کسایی که به من کمک کردن تا ۲۴۰ روز پاک باشم.
یه جا نوشته بودی

نظرت چیه انقدر انجام بدم که متنفر بشم

این کار رو اصلا انجام نده
این یه توصیه از طرف منه.
اینی که میگی حرف شیطونه
هر چقدر بیشتر انجام بدی ناامید تر میسی و کار برات سخت تر میشه
سعی کن عوارض اش رو بخونی تا ازش متنفر بشی
و سعی کن از موقعیت های حساس دوری کنی 
و برنامه داشته باشی

[سرباز گمنام]

نمیدونم چرا یه سری از نقل قول ها نمیاد

محسنین جان خیلی ناراحت شدم
امیدوارم زود خوب بشی

---

از آقای مهدوی برای به روزرسانی لیست ممنونم

[پوزیترون]

سلام 
 متاسفانه روزی که کانون ترک کردم لغزش داشتم 
اما خداروشکر توبه سنگینی کردم واقعا از ته دل بود تا به حال این طور حالی نداشتم الان فهمیدم تا به حال توبه هام بیشتر زبانی بوده و یادم‌ نمیاد تو این یک و دوسال گریه کرده باشم اما این دفعه جاتون خالی اونقدر گریه کردم که دیگه واقعا خالی شدم و احساس سبکی می کنم نماز هام هم عالی شدن تا به حال میونه خوبی نداشتم اما الان عالی فقط می ترسم این ذوق و شوق کم بشه برام دعا کنید
امری بود در پیام های شخصی درخدمتم

پوزیترون/ ۳۰ دی/ ۴ روز خوب

[پوزیترون]

و در ضمن از آقای آرا ممونم سایت مس به طلا رو دیر وقتی بود چک نمی کردم و از دوره جدید رایگانشون خبر نداشتم و یک حقیقت ما هر چه فکر میکنیم که شهوت خوب میشناسیم این طور نیست شهوت فقط خ.ا دیدن فیلم... و نگاه به نامحرم و رابطه نیست خیلی وسیع تره و یک مشکل که به نظرم به خودم وارد هست طرز گفتارم با خانم هاست خوب من همونطور که با پسر داییم شوخی می کنم با دختر دایی و دختر خاله ام هم شوخی می کنم و این اصلا خوب نیست فعلا که تلاش می کنم کلا کمتر شوخی کنم
فیلم هایی از لاک جیغ تا خدا مربوط به داداش رضا و آقای زارع بود که خودشون هم در زمینه کمک به ترک خ.ا فعالیت دارند خیلی امید بخشه و می تونیم از خیلی جا هاش درس بگریم بخصوص فیلم آقای زارع که نباید افراطی باشیم

[مهدوی]

سلااااااااااااااااااااام  
حال رفقای استوایی چطوره؟  




تاگون جان
داداش امروز حالت چطوره؟ بهتری ان شاءالله؟  
خب فکر کنم دیروز بود که استارت زدی برای یه راه پر هیجان به نام دوران کنکوری  
مطمئنم که میتونی به بهترین نحو اونو بگذرونی  
یکی از اشتباهات داوطلب ها توی این دوران اینه که مدام از وضعیت سخت شکایت دارن و صحبت اینکه کنکور یه ظلم بزرگه، نقل دورهمیاشونه  
یکی نیست بهشون بگه خب پسر خوب تو اگه بخوایی مدام اینو تکرارش کنی و شکایت کنی که کنکور برداشته نمیشه  
در عوض از کنکور یه عدل بی شاخ و دم ساختی که هیشکی ازش نمیگذره و وقتی به خودت نگاه میکنی میبینی واویلا؛ هیچ امیدی به قبولی نیست  
این در حالیه که عمده داوطلب ها قبول میشن  
بنابراین با این فکر برو جلو که تو قبول خواهی شد اما تمام سعیتو بکن که بهترین جا باشه




سپهر جان
حالت چطوره داداش؟
امتحانات تموم شد؟ اوضاع چطوره؟ پاکیا رو به راهه؟
جات حسابی خالی بود توی گروه، کلی منتظرت بودیم
منم امیدوارم پاک سلامت باشی و همیشه در کنار خانواده شاد و خوشبخت باشی




امیرمحمد جان
داداش فضای مدرسه معمولاً همه جور آدمی درش دیده میشه
اما بهترین کار اینه که بچه‌های خوب و با شخصیت رو همراهی کنی
سر کلاس کلی میتونی باهاشون بگی و بخندی بدون توجه به اون دسته دوستان ناباب.
و بدون که آدما در اغلب موارد شبیه دوستاشون میشن 
ببین کدوم یکی از بچه‌های کلاس و یا مدرسه، رفتار و گفتارش پسندیده ست؟ با اون دوست شو، مطمئن باش برنده خواهی بود. در عوض تا میتونی از دوستان بد دوری کن‌.
تا توانی میگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
میتونی تا وقتی که معلم بیاد سر کلاس، تو راهرو باشی با بچه‌ها بگی و بخندی تا معلم بیاد. اما اگه چندتا رفیق سالم توی کلاس برای خودت داشته باشی خیلی بهتره. شوخیای سالمتون برای خودتون خواهد بود. بدون توجه به این و اون

و اینکه

امیرمحمد اگه به پستای قبلی من توجه میکردی، همین موضوع رو مطرح کرده بودم
تا زمانی که ما شیرینی گناه رو همچنان زیر زبونمون حس کنیم، خطر اون گناه وجود داره.
پس باید یه راه دیگه رو پیش ببریم. با یه شوک میشه این کار رو کرد. کتابای با موضوع دنیای پس از مرگ رو خوندی؟
من شنیدم کتاب آن سوی مرگ کتاب خیلی خوبیه.
البته وقتی خواستم بگیرم روش نوشته بود کسایی که ناراحتی قلبی و... دارن نخوننش، منم گذاشتمش کنار
یه لحظه فکر کردم ترسناکه
ولی کتاب هایی از این دست، حسابی میتونن به آد‌م یادآوری کنن که وقت تنگه و یه روزی میاد که فرصت ها تموم میشن
الآن که دارم فکر میکنم، به نظرم منم باید یه کتاب جدید در مورد مرگ تهیه کنم، لازمه یه شوکی هم به خودم وارد کنم که عملکرد بهتری داشته باشم
ولی جدای از اینها؛ اگه بری کی میخواد جای دوست عزیزمون، امیرمحمد باشه؟  
 پس بیخیال رفتن

[مهدوی]

محسنین جان
داداش حالت چطوره؟ نگرانت شدیم 
آره استراحت کن. از تغذیه هم غافل نشو.
جدی کروناست؟ 
خب پس باید مراقب باشی و خودتو قرنطینه کنی. آره داروی زیاد جداً حس بدی داره 
اما عوض حالتو بهتر میکنه 
دعا میکنم حال داداش عزیزمون خیلی زود خوب بشه 





سرباز گمنام جان
عجب اعلام وضعیتی 
آقا دمت گررررررررم 
مبارکه مبارکککککککککک 
ان شاءالله همیشه مشغول باشی؛ جوری که وقت سر خاروندن نداشته باشی 




سرباز ولایت جان
سلااااااااااااااااااااام 
خوش برگشتی خوش برگشتی 
داداش بیا برامون تعریف کن؛ حالت چطوره؟ این چند وقت چطور بود؟ دوری از ما زیبا بود؟ 
بگو آره تا با گلدونی که کنارمه جوابتو بدم 
شوخی کردی 
چقدر دلمون برات تنگ شده بوده 



پوزیترون جان
داداش چه حس و حال خوبی داشتی 
آدم واقعاً دلش میخواد از ته دل گریه کنه تا سبک شه 
خوشحالم که برای توبه این حس بهت دست داده 
چهار روزگیت مبارک 
داداش برای ارتباط با نامحرم حواست باشه، خیلی از محرک ها از همین ارتباطات بدون حدود نشأت میگیره 
بنابراین ای ول بهت که میخوایی تغییر ایجاد کنی 

[مهدوی]

به امیرمحمد و هر کسی که در اثر لغزش های مکرر ناامیده: 

حالت بده. دلت میخواد کاش نبودی. به خودت نگاه میکنی و میبینی خیلی از حریم ها رو شکستی و حرمت نگه نداشتی.

خ.ا یه حرمت شکنیه. حرمت روحی رو شکستن که منشأ مقدسی داره و در ما دمیده شده.

حرمت جایگاه و عزتی رو شکست که خدا به ما داده.

حرمت ستر و پوششی رو شکستن که خدا بر گناهانمون کشیده.

با وجود اینها، حق میدم که به این مرحله رسیدی.

اما یه حرفی هم هست که علاوه بر همه اینها، هنوز بهت امید میده و ازت میخواد که برگردی.

یه حرف که خطاب به خود خود خودته:

لَو عُلِمَ المُدبِرونَ عَنّی کَیفَ اشتِیاقِی بِهِم وَ انتِظارِی إلی تُوبَتِهِم لَماتُوا شُوقاً الیّ و لَقُطعت أوصالِهم عَن مُوَدَّتی

اگر بندگان من،

که به من پشت کرده اند،

می دانستند که چقدر انتظار آنها را می کشم

و مشتاق بازگشت آنان هستم،

[هر آن] از [شدت] شوق می مُردند

و بند بند بدن آنها از هم جدا می شد.

در توبه بازه؛ اما نمیدونیم که ما تا کی فرصت گذشتن از این در رو داریم 

هر نفسی که میاد و میره یه فرصته. یه فرصت برای بازگشت؛ برای بازگشت به اصل خود. اصلی که پاکی هم از اون نشأت میگیره 

یه یا علی بگو و بلند شو. پات لغزید؟

دوباره بلند شو و ادامه بده.

باز پات لغزید؟

بازم بلند شو و ادامه بده.

چون تو راهی جز پاکی نداری!!!

نمیخوام از عذاب اخروی و ترس و... حرف بزنم.

اما حرف زندگیه. اگه حاضری و میتونی همه زندگیتو با خ.ا بگذرونی؛ بسیار خب!

مثل همیشه به کارت ادامه بده!

اما اگه از اونی که بودی یا هستی خسته شدی و میخوایی تغییر کنی.

بدون که خدا اون حرف رنگی قشنگی که اون بالا نوشتم رو زده و مخاطبش خود خودتی. چون خدا همیشه یه جوری با بنده اش رفتار میکنه که انگار تنها بنده اونه 

پس بلند شو و راه بیفت. فرقی نداره که چقدر پات میلغزه.

تحت هیچ شرایطی برنگرد؛ همین.

روش ها و متد ها و فاکتورهای پاکی، همه سر همین راه قرار میگیرن.

اما اول باید مسیرت رو مشخص کنی و راه بیفتی.

پس انتخابش با خودته.

میخوایی به سمت کسی بری که اون حرف رو زده؟ یا زندگی سابقت رو ادامه بدی؟

جوابش رو خودت بده 

[مهدوی]

ختم صلوات و حمد شفا به نیت سلامتی داداش محسنین 

دوستان گلم؛ متأسفانه این روزا داداش عزیزمون آقای محسنین، دچار کسالت شده و حال جسمی خوبی نداره 

این شد که میخواییم به نیت سلامتی و عافیتش یه ختم صلوات و حمد شفا بگیریم.

1. مهدوی/ حمد شفا/ 14 صلوات

2. 

3. 

4. 

5. 

[KingAmir]

امیرمحمد جان
داداش فضای مدرسه معمولاً همه جور آدمی درش دیده میشه 
اما بهترین کار اینه که بچه‌های خوب و با شخصیت رو همراهی کنی 
سر کلاس کلی میتونی باهاشون بگی و بخندی بدون توجه به اون دسته دوستان ناباب.
و بدون که آدما در اغلب موارد شبیه دوستاشون میشن 
ببین کدوم یکی از بچه‌های کلاس و یا مدرسه، رفتار و گفتارش پسندیده ست؟ با اون دوست شو، مطمئن باش برنده خواهی بود. در عوض تا میتونی از دوستان بد دوری کن‌.
تا توانی میگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند 
میتونی تا وقتی که معلم بیاد سر کلاس، تو راهرو باشی با بچه‌ها بگی و بخندی تا معلم بیاد. اما اگه چندتا رفیق سالم توی کلاس برای خودت داشته باشی خیلی بهتره. شوخیای سالمتون برای خودتون خواهد بود. بدون توجه به این و اون 

و اینکه

امیرمحمد اگه به پستای قبلی من توجه میکردی، همین موضوع رو مطرح کرده بودم 
تا زمانی که ما شیرینی گناه رو همچنان زیر زبونمون حس کنیم، خطر اون گناه وجود داره.
پس باید یه راه دیگه رو پیش ببریم. با یه شوک میشه این کار رو کرد. کتابای با موضوع دنیای پس از مرگ رو خوندی؟
من شنیدم کتاب آن سوی مرگ کتاب خیلی خوبیه.
البته وقتی خواستم بگیرم روش نوشته بود کسایی که ناراحتی قلبی و... دارن نخوننش، منم گذاشتمش کنار 
یه لحظه فکر کردم ترسناکه 
ولی کتاب هایی از این دست، حسابی میتونن به آد‌م یادآوری کنن که وقت تنگه و یه روزی میاد که فرصت ها تموم میشن 
الآن که دارم فکر میکنم، به نظرم منم باید یه کتاب جدید در مورد مرگ تهیه کنم، لازمه یه شوکی هم به خودم وارد کنم که عملکرد بهتری داشته باشم 
ولی جدای از اینها؛ اگه بری کی میخواد جای دوست عزیزمون، امیرمحمد باشه؟  
 پس بیخیال رفتن 

درسته منم نباید دیگه بینشون باشم از این به بعد سعی می کنم ازشون دوری کنم و با اونا که خوبن بگردم فعلا مدرسمون یه چند روز تعطیله تا بعد باز شه امید به خدا

خب شیرینی گناه میدونی همه چی از دلم شروع میشه این که دلم میخواد یکی کنارم باشه و کسی نیس از اون حسه نیازه عاطفی ، مثلا زوجی میبینم یا کسی تو بیرون میبینم با حالا به هر دلیلی ارتباط با جنس مخالف که دلم میخواد از این شروع میشه و چون من این ارتباط رو ندارم وارد عالم خیال میشم و تو خیالات خودم فردی که وجود نداره ساخته میشه و تحریک و وسوسه به سمت فیلم شروع میشه که من میرم سمت فیلم که این تخیلات رو موج میده و بدتر غرقش میشم و نکته قابل توجه این که من قبل از این که فیلم ببینم اون حسه عاطفی و عالم خیال هست که برام فیلم و خ ا رو با لذت و شیرین می کنه، که شهوت میاد و با این تخیلات قاطی میشه و بعدش فیلم و خ ا، کتاب درباره مرگ میترسم شروع کنم ولی باز ول کنم ادامه ندم یکی بیاد پایه باشه شروع کنیم تو بین کتاب های مرگ این کتابه آن سوی مرگ رو من نخوندم اینو دوس دارم بخونم، جای من که هیچکس نمیخواد باشه و هیچکس نمیتونه مث من باشه از من بهترون هست   نه داداش نمیرم جایی اینجا هستم فعلا باز شما ها هستید به لطف خدا کمک می کنید میتونم حرف بزنم باهاتون تاج سرید