ناامیدم مکن از صبر و بگو میآید
عادل ظلم ستیزی، ملک دادرسی
من کسی جز تو ندارم که به دادم برسد
میتوانی مگر ای عشق به دادم نرسی؟
فاضل
از همہ گر رها شوم ، از تو جدا نمیشوم
تا تو زمین سجدهاے ، سر بہ هوا نمیشوم
من تو بگو فدا كنم ، تن تو بگو فدا كنم
گر همہ را رها كنم ، تارك ِ ما نمیشوم
...