امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آیینه هم کدر شود از همنشینی ام
یعنی که در بساط دلم غیر آه نیست!
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
 سپاس شده توسط
توان در بلاغت به 《سَحبان》رسید
نه در کُنهِ بی‌چونِ سبحان رسید
که خاصان در‌این ره فَرَس رانده اند
به لا‌ا‌ُحصی از تک، فرومانده اند
 سپاس شده توسط
در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز

در آفتاب، سایه ی شاه و گدا یکی است
تو خوب بمون، نذار خوبا تموم شن
 سپاس شده توسط
تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری
خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا

«صائب»
 سپاس شده توسط
آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت هر خواستنی عین توانایی نیست
تو خوب بمون، نذار خوبا تموم شن
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی

به خدایی که تویی بنده بگزیده او
که بر این چاکر دیرینه کسی نگزینی

حافظ
 سپاس شده توسط
یک امشبی که در آغوش شاهدِ شکرم
گَرَم چو عود بر آتش نهند، غم نخورم
چو التماس برآمد، هلاک باکی نیست
کجاست تیر بلا؟ گو بیا، که من سپرم

《مشرف الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیرازی》
 سپاس شده توسط
من خود دلم از مهر تو لرزید، وگرنه
تیرم به خطا می‌رود؛ اما به هدر نه!
دلخون شدهٔ وصلم و لب‌های تو سرخ است
سرخ است ولی سرخ‌تر از خون جگر، نه


فاضل نظری
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
هر که را با خطِ سبزت سرِ سودا باشد
پای از این دایره بیرون نَنِهَد تا باشد

من چو از خاکِ لحد لاله صفت برخیزم
داغِ سودای توام سِرِّ سُویدا باشد

حافظ
 سپاس شده توسط
دايم دل خود ز معصيت شاد كنی
چون غم رسدت خدای را ياد كنی

حسن دهلوی
یا بیـایید و سـرراه بگیرید بر او

یا ز دل ناله برآرید و بمیرید براو
واعظان کین جلوه بر محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
[تصویر:  uVwrXF.png]
 سپاس شده توسط
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟            
 طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
یارب دلم از غم حسین محزون کن
در سیـــــنه ی ما محبتش افزون کن
جز مهر حسین هر آنچه باشد به دلم
خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن
 سپاس شده توسط
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالت چرا
شهریار
 چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
Khansariha (2)
  
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان