امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
در دیاری که رفیقان همه دل می شکنند * به تو نازم که وجودت غم دل می شکند.
ديده دريا كنم و صبر به صحرا فكنم
وندر اين كار دل خويش به دريا فكنم.
حافظ
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی

ولی با خفّت و خاری پی شبنم نمیگردم
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش امد و هنگام درو
وز برای صید دل در گردنم زنجیر زلف

چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی
[تصویر:  05_blue.png]
یاران دل شکسته بر صدر دل نشسته
مستان و می‌پرستان میدان من گرفته
.
تقدیم به امام رضا
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می خوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمی دانم
نمیدانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم


هذا من فضل ربی
[تصویر:  shaeeban.png]

مرده بُدم،زنده شدم،گریه بُدم خنده شدم.........دولت عشق آمدو من دولت پاینده شدم
دیده ی سیر است مرا،جان دلیر است مرا........زَهره ی شیر است مرا،زُهره ی تابنده شدم
مولانا
چه خوب یادم هست


عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:


وسیع باش،و تنها و سربه زیر و سخت.

53
مشاعره که میکنین، ثابت کنین میتونین بنویسین،لطفاً حکایات سعدی رو بخونید،بعضی جمله ها زندگیه آدمو دگرگون میکنه،حوصلتون سر رفت داستانم بخونید،با ادبا و شعرا حال کنید و فالتون و بخونید،متنهای عشقولی بخونیدوبنویسین،با خدای خودتون عاشقانه حرف بزنید!

جملات و متونی که از دکتر شریعتی میذارین صرفا با ذکر منبع لطفا!


[تصویر:  akmmowr4h0rrml1nl43w.png]
ماییم و نوای بی نوایی.....بسم الله اگر حریف مایی;))
یا عباس
یا رب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل
گهی بر درد بی درمان بگریم
                                  گهی بر حال بی سامان بخندم 




بودنم درد می کند از هبوط سخت آدم بر زمین..........
لذت اندر ترک لذت بود، ای آزادگان
ما گدایان ترک این لذت نمی دانسته ایم
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم جمال چون مه دوست


هذا من فضل ربی
[تصویر:  shaeeban.png]

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد

هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
[تصویر:  05_blue.png]
تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مشکین دو گیسو در قفایی
به مو گویی که سرگردون چرایی؟


هذا من فضل ربی
[تصویر:  shaeeban.png]

يا رب سببي ساز تا يارم به سلامت
باز ايد برهاندم از بند ملامت
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان