۩ مشاعره ۩

[رضای 2]

این هم سرنوشت من است
که دنیا رو بگردم بدون تو
چه میشود کرد..‌.
ناظم حکمت


sent via tapatalk

[یوسف]

این هم سرنوشت من است
که دنیا رو بگردم بدون تو
چه میشود کرد..‌.
ناظم حکمت


sent via tapatalk

داداش داری اشتباه میزنیا   
شعر نو نداشتیم که 


دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

حافظ

[حوا هستم]

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت*
 بشکست عهد و ز غم ما هیچ غم نداشت
(حافظ)

[رضای 2]

این هم سرنوشت من است
که دنیا رو بگردم بدون تو
چه میشود کرد..‌.
ناظم حکمت


sent via tapatalk

داداش داری اشتباه میزنیا   
شعر نو نداشتیم که 

یادم رفته بودش

[می توانم]

مشکلی نیست
از بیت حوا هستم عزیز ادامه بدید

[شازده کوچولو]

تا توانی دلی به دست آور --- دل شکستن هنر نمی‌باشد

[وریا]

در جوانی به خویش می گفتم شیر شیر بود گر چه پیر بود / چو به پیری رسیدم می گفتم پیر پیر بود گرچه شیر بود

[یوسف]

دانی که چرا راز نهان با تو نگویم 
 طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

[وریا]

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور /کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

[یوسف]

روزه هجر شکستیم و هلال ابروئی
منظر افروز شب عید وصالی کردیم

شهریار

[حوا هستم]

میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز*
 وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
(حافظ)

[mojgan]

ترسم كه صرفه اى نبرد روز بازخواست
نان حلال شيخ ز آب حرام ما

[حوا هستم]

آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد*
مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
(فکر کنم مولوی  )

[mojgan]

ديشب صداى تيشه از بيستون نيامد
شايد به خواب شيرين فرهاد رفته باشد 

[یوسف]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

حافظ