سلااااااااااااااااااام
چقد شماها ماهیـــــــــــــــــــــــد آخه.....
از وقتی عروس شدم خیلی تبریک بهم گفته شده....ولی تبریکای اینجا اصن یه چیز دیگه ست....
حالا عروس که شدین خودتون می فهمید
آقا رامین خیییییییییییلی شرمنده کردین داداش.....معمولا کسی از دیار باقی نمی تونه برگرده ها!!!!دیگه ببین چقد مهم بوده که شما دیار باقیم دور زدین
.....ممنووووووووووووووووووووووووووووووووون
و سپاس برای کلاسی که برای من و باقالی محترم(همون شوهرم)گذاشتین
....
مبارز عزیزم.....خیلی خیلی ازت ممنونم.....انشاالله همه خوشبخت بشن
آقای
الون من سپاسگزارم....البته شما رو ارجاع میدم به تاپیک سوتی های املایی..باید اعمال قانون بشین....غبطه اینجوری نوشته میشه بالام
مهسا خانووووووووووووم مرسیییییییییی....آره دیگه...هر کی غیب شد بدونین عروس شده...این یه قانونه
:P
رکی جون ممنووووون.....نه دیگه الان وقتشه سن واقعیمو رو کنم
.....حقیقت اینه که من 14 سالم نبود...بلکه 18 سالم بود
...دیگه وقتش بود که عروس بشم....
......مچکرم عزیییییییییییییزم
علیرضا68.....واقعا تو این مدتی که کانون بودم مرام کشم کردی......یعنی آخر مرام و معرفت و مردونگی و ....خلاصه خیلی خوبی.....ممنوووووووووووووون
آزاد خان سپاسگزارم.....واقعا چی از این مهم تر که آدم عاقبتش ختم به خیر بشه
الووووووووووووون جونم ممنوووووووووووون.....انشاالله به زودی از الونی در بیای....
محسن...ازت ممنونم....میدونم که دلت میخواسته یه پست طولانی بزنی ولی روت نشده
.....خیلی ارادت داریم محسن خان....
آقا
حسااااااااام ممنونم ازتون......خیلی خیلی لطف کردین.....و خیـــــــــــــــــــــــــــــلی خوشحالم کردین....
چقد شما خوبین
خوب حالا بریم سراغ این صفحه اییا
مونای عزیییییییییزم .....با مرام ترین دوستم.....داداش خودم....ازت ممنونم گلم....اره مونا اولین نفر بود...ولی اون موقع دسته گل نداشتم که
....
عرض ب حضور انورت که....رمز موفقیت من....صبر بود.....همین
...وقتش که بشه خودش میشه....نیازی به هیچ تلاشی نیست....
..بهله!!اینجوریاس داداش:99:
آبکسترا خان...
...ممنون
...شعر بهتری نبود داداش یه ذره دل ما رو شاد کنی؟
.....ممنووووووووووووووون
ترک جونم مرسیییییییییییی...بابا زودتر عروس میشدی شاید بخت مام زودتر باز می شد...والا
........
هپیییییییییییییی عزییییییییییییییزم.....چقد من دوستت دارم اخه.....انقد که تو ماهی دختر.....
خوب مگه چه اشکالی داره عروس شاد باشه....مهلومه که شادم
......خوب عروس شدم بابا...بعد از 18 سال
.....
فک نمی کنی دسته گل یه کم برات زوده؟
.....واح!چه جلافتا!ما همسن شماها بودیم اسم شوهر میومد تا بناگوشمون سرخ میشد!!والا
هپی جون همونجا بیا....شیرینیم میدیم...جهنم ضرر!شامم میدیم
به به...عزیز دل من....
سهای خوبم....خیلی دوستت دارما....اصن خیلی....خیلی خیلی....
چه دعاهای قشنگی.....خیلی خوب بودن....:13:....
دلم میسوزه بخوام بگم راست میگی و شرایط یقینا طوری پیش میره که کمتر میام.....من 1 سال و نیم تو کانون زندگی کردم....
....بخشی از وجودم توی کانونه.....هعــــــــــــــــــــی...بگذریم
....
به به...همشهری خوبم....
امیرحسین.....اولین رفیق کانونیم....ممنونم ازتون....انشالله همه ی جوونا و بچه ها و پیرا خوشبخت بشن