با اجازه بزرگترا من یه حرف کلی میزنم
نرید دنبال اینجور دوستی ها
اینو به خواهرای گلم میگم:
بخدا 99درصد پسرا تنها هدفشون از دوستی فقط سو استفاده از دختراس
البته اینم بگم کم نیستن دخترایی هم که دنبال سو استفاده از پسرا هستند
منتها پسرا دنبال سو استفاده جنسی از دختران
و دخترا دنبال سو استفاده مالی
امیدوارم تو کانون کسی رو نداشته باشیم که ازش سو استفاده شده باشه
ولی این حرفای منو کسی میفهمه که ازش سو استفاده شده باشه
سلام تازه نفس . جسارتا چرا انقدر با افتخار میگی کاملا ادم غیر مذهبی هستم. میشه بدونم اعتقاد به چی معنی میکنی و شما که مذهب قبول نداری اخر این اعتقاداتت به کجا میرسه
سلام
خوب هستین ؟
خوشحالم که دارید در کنار هم بحث میکنید
فقط لطفا سعی کنید بحث فقط پیرامون مسائل دوستی و ازدواج باشه
و یه نکته
من به 99% اعتقاد ندارم
هستن پسرایی که بخاطر عشق و دوس داشتن ( نه سو استفاده جنسی ) وارد دوستی های قبل ازدواج میشن و به شدت ضربه میخورن
و از اونطرف هم هستن دخترایی که بخاطر عشق ( نه مسائل مالی ) وارد میشن اما ضربه میخورن
و تعدادشون هم خیلی کم نیست
متاسفانه گروهی که عاطفه بیشتر میزارن به شدت ضربه میخورن حتی اگه خودشون رابطه رو تموم کرده باشن
بچه ها موافقید بریم سر این بحث که چطور یه پسر باید بیاد جلو ، منظورم واسه ازدواجه
از طریق خانواده ؟
خودش بیاد جلو ؟
از طریق واسطه ؟
و اینکه آیا خوبه که دختر و پسر قبل خواستگاری همدیگرو ببینن ( منظورم یک یا دوبار هست )
یا حق
سلام
به عنوان شخص با تجربه تو این مورد میگم
مراقب دوستی ها باشید
خب من میگم اول واسطه بفرستن
اگه همه چی مناسب بود با خانواده اقدام کنن خیلی بهتره
راستش من خیلی تجربه ندارم . تو همون یه موردی که واستون نوشتم اگر طرف 100 سال هم میومد خواستگاری که من نمی شناختمش . با هم دوست بودیم و بیرون می رفتیم هم نمی شناختمش . چون تو دانشگاه هم کلاسی بودیم تونستم بفهمم که چه جور آدمیه . متوجهین . یعنی شناخت تو روابط اجتماعی باید باشه بعد هم که حسابی کسی رو شناخت باید بره جلو .
من که خیلی از دو تا چیز بدم میاد یک فرستادن واسطه است مگر اینکه خواهر یا مادر پسر باشه ؛ یکی هم اینکه پسرایی که می خوان برن با یه دختر حرف بزنن تو دانشگاه اول میرن همه جا جار می زنن . حالت دوم نشون می ده که طرف اصلا غیرت نداره وگرنه حاضر نمی شد اسم کسی که قراره ناموسش بشه رو خودش رو سر زبون ها بندازه . حالت اولم نشون می ده که طرف واقعا جدیه با خونواده اش مطرح کرده و یا اینکه خودش شخصا میاد جلو . البته شاید دوستان بگن اگه کسی خانواده رو بفرسته جلو که شما یکی رو به من معرفی کنین نمی تونه شناخت پیدا کنه ؟ من می گم که باید طرف رو به یکی از بزرگتر های فامیلتون که اقای با تجربه ای باشه معرفی کنین اگر دخترید و اون می تونه خوب طرف رو بشناسه و یه سری نظر کارشناسی بده دایی من که به نظرم می تونه واسه من به عنوان کارشناس عمل کنه پسر رو هم همین طور . روان شناس هم خیلی می تونه کمک کنه . یه سری تست های روان شناسی هم هست که خوب هستن . به طور کلی من می گم یا خود اقا پسر باید قدم پیش بذاره ولی بلافاصله خونواده ش رو هم وارد کنه . یا از اول خونواده رو بفرست جلو و خودش دنبال اونها بره . واسطه دور فرستادن خوب نیست . من بهم بر می خوره ... نمی دونم چرا ؟! ولی بر می خوره .
سلام
منم یه تصمیمایی گرفتم
(منظورم اینه که یکی رو انتخاب کردم)
26سالمه ، کارمندم و ارشد کامپیوتر می خونم ، طرف هم سال دوم پزشکیه..
تا این مرحله:
تو یه مجتمع آموزشی که من اونجا تدریس خصوصی دارم ، در زمان دانش آموزی شرکت میکرده ، ازش خوشم اومده ، چند روز اخیر در مورد ازدواج جدی فکر کردم ، تصمیم گرفتم و بعد به مرحله اجرا رسیدم،
بنظرم اومد به یه واسطه (خانم منشی مجتمع) که هردو مون رو خوب میشناسه قضیه رو بگم و همزمان نیز با مامان و خواهرم موضوع رو در میون بذارم، خوشبختانه پس از صحبت های اولیه ای که با خانوادش داشته ،،، نظرش مثبت بوده:rolleyes:
ولی باباش گفته تا آخر دانشگاهش نباید بحث ازدواج رو مد نظر قرار بده
حالا آخرین تصمیمم اینه که بذارم امتحانا این ترمش که تموم شد ، تو یه جلسه رودر رو و
بدون واسطه باهاش صحبت کنم..
لطفا نظرتون رو بفرمائید..
سپاس
عالیه موفق باشی
میگم ایکاش خدا 1لطفی در حق منم بکنه
تا 1کار خوب پیدا کنم اگه 1کار خوب داشته باشم تقریبا نصف مشکلم حل میشه
برام دعا کنید
تشکر ویژه از سمانه خانم و آقای "خدمموخودم" جهت پست مربوط به "ازدواج با این افراد ممنوع" ، خصوصا مورد 1و4 این پست:
1– افراد دارای هوش هیجانی پایین
تحقیقات روان شناسان در دهه های اخیر ثابت کرده که تنها هوشبهر (IQ) برای موفقیت در زندگی کافی نیست، بلکه ما برای داشتن یک زندگی خوب و خشنودکننده به نوع دیگری از هوش یعنی هوش هیجانی نیازمندیم. روان شناسان، هوش هیجانی را به صورت توانایی شناسایی احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمایزگذاشتن میان آنها و استفاده از اطلاعات حاصل از آنها در تفکر و اعمال تعریف کرده اند.
افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند، دارای ویژگی هایی هستند که زندگی با آنها را بسیار مشکل می سازد. از مهم ترین این ویژگی ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
*بروز ندادن احساسات
*توجه نکردن به احساسات دیگران
*ناتوانی در مقابله با هیجانات منفی مانند خشم، اضطراب و... (اغلب این افراد قادر به کنترل خشم خود نیستند)
*مقابله ناکارآمد با مسائل و مشکلات زندگی روزمره
*ناشادی و بدبینی کلی
4 – افزادی که به بلوغ عاطفی نرسیده اند
متاسفانه بسیاری از ما فکر می کنیم همین که همسر آینده مان به بلوغ جسمانی رسیده باشد، برای تشکیل زندگی کافی است. غافل از آنکه رسیدن به بلوغ عاطفی و اجتماعی نیز به همان اندازه بلوغ جسمی مهم است. همان طور که در مورد شهاب دیدیم، این گونه افراد مستقل نشده و به شدت به دیگران (خانواده یا دوستان) وابسته اند و بدون کمک آنها قادر به تصمیم گیری نبوده و به هیچ وجه مسئولیت پذیر نیستند. همه این ویژگی ها، زندگی کردن با این افراد را مشکل می سازد.
---------------------------
و نیز تشکر ویژه از خانم"homa Raha" بابت مطالب بجاشون..
در ادامه بحث قبلی لازمه بگم ، هنوز تصمیمم واسه صحبت مستقیم باهاش 100درصد نشده ، در واقع نمیخوام واسه این مورد هیچ ریسکی بکنم ، تصمیم اولیه ی خودمم این بود که با خانواده برم خونشون
اما چیزی که باعث شد رو ای تصمیم تجدید نظر کنم این بود که ، خودم هم دانشجو ام و کلی سرم شلوغه و اگه رسما برم جلو (با توجه به شرایط سنتی بودن خانواده های هردو طرفمون) مجبورم حداکثر تا 10 ، 12 ماه آینده مراسم عروسی بگیرم ، که سرمو خیلی خیلی شلوغ میکنه و نمیتونم تمرکز کافی رو پایان نامم داشته باشم..
و از این طرف هم نمیخوام این مورد مناسب که خودم پیدا کردم (و این واسم ارزششو 100 برابر میکنه) رو از دست بدم..
-سپاس-