.
عطار نیشابوری
فریدالدین ابوحامد محمد ابن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار کدکنی ولادتش به سال 537 ه.ق در کدکن از توابع نیشابور اتفاق افتاده است.
پدرش در کودکی او را به مکتب حمزه نیشابوری سپرد و بدین سان محمد به دوران تحصیل پا نهاد و چیزی نگذشت که با کلام خدا آشنا شد و او در مکتب از دیگر همسالان سبقت می گرفت و تا نوجوانی با گذراندن دوره های مختلف به درسهای عمیق تر پرداخت و فنون ادبی سنگین علم حکمت کلام و نجوم را آغاز کرد و علم طب و گیاه شناسی را نیز نزد بزرگان آن روزگار فراگرفت و بالاخص در ادب عربی و فهم اشعار و احادیث قرآنی به مقامی درخور توجه دست یافت.
زمانی که حمله مغول ها به ایران رخداد او به همراه خانواده اش به شادیاخ نیشابور رفت و پس از دیدن فجایع مغول ها به درد آمد و برای تسکین خود برای اولین بار شروع به سرودن کرد و اولین شعری که سرود این بود :
چون روی تو در هلاک خواهد بودن قِسم تو دو گز مغاک خواهد بودن
بر روی زمین چند کنی جای و سرای چون جای تو زیر خاک باید بودن
در جوانی به هند سفر کرد که این سفر دو دستاورد برای او داشت: یکی به علم و معرفت او افزود و دیگری دلبسته ی دختر زیبای جوانی شد که بعد ها در سفر دوم با او ازدواج کرد اما پس از چند سال آن زن به بیماری مبتلا گشت و سرانجام جان سپرد و بار دیگر عطار غمگین شد.
مجدداً راه سلوک و عرفان پیش گرفت وبه حکمت و عرفان پرداخت تا اینکه یادگار همسرش، پسر جوانش در جوانی فوت کرد و دگر بار عطار به سوگ نشست .
سرانجام در پی حمله سراسری چنگیز عطار به همراه عده ای از بزرگان و دانشمندان و هنرمندان اسیر شد اما مردم نیشابور را به مقاومت و پایداری دعوت کرد. سربازان مغول هم او را به بند کشیدند و به زندان افکندند. در زندانی که روزگار می گذرانید روزی جلاد وارد زندان شد و شمشیر خود را کشید تا شیخ را که پیر تر از همه بود بکشد، اما خادم شیخ از او خواست که هزار درهم بدهد و شیخ را بخرد و جانش را نجات دهد، اما شیخ به جلاد گفت: مرا مفروش که ارزشم بیش از این درهم هاست. در همین هنگام یکی از سربازان مغول برای اینکه توهینی به او کرده باشد گفت: پیر را مکش در ازای آن یک توبره کاه به تو می دهم و شیخ گفت: بفروش مرا که بیش از این نمی ارزم.
در همان زمانشمشیر جلاد بر گردن شیخ فرود آمد و چون زخم کاری نبود و شیخ هنوز جان در بدن داشت انگشت در خون خود فرو برد و نوشت:
در کوی تو رسم سرفرازی این است مستانِ تو را کمینه بازی این است
با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است
قتل او به سال 618 بوده و مزارش در شهر نیشابور است .
آثار عطار:
منطق الطیر، الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، جواهرالذات، وصیت نامه، بلبل نامه، حیدرنامه، شاهنامه، مختارنامه، شترنامه، خسرونامه، دیوان غزلیات، قصاید و رباعیات.
گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس هم راه بگویدت که چون باید رفت ...