خلاصه تجربیات خوب ما با موضوع گفتگو با نفس :
می نویسم گاهی لازمه
باهاش تعارف نداشته باشم
محکم باهاش برخورد کنم
بهش بگم راه من سقوط و نابودی خودم نیس این راه یعنی عقب رفتن پس کشیدن
یادش بیارم حس بدی که داشتم از آخرین خ.ا و حسرت و پشیمونی بعدشو ، حقارت و خواری بعدشو
یادش بیارم لذت پاکی رو
یادش بیارم وقتی پاکم چه حسی دارم
خوردن یه بستنی وقتی پاکم،
خوردن یه لیوان آب وقتی پاکم
تو آینه خودمو نیگاه کردن وقتی که پاکم
دیدن یه منظره
یه خواب راحت
روزای بعد از پاکی و پیروزی
درس خوندن
گردش با دوستام
نیگاه به آسمون کردن
...
تکرار کنمو تکرار کنم براش
بگم برای نفسم ، همممشو یادش بیارم
ارزشمو جای خودمو حق خودمو قدرت خودمو بزرگی خدایی که میبینه منو
_______________________________________________________________________
گاهی با یه بستنی آروم می شه
گاهی با بی محلی
گاهی لازمه دعواش کنی یه برخورد قاطع یه نه محکم
گاهی دوستانه باهاش حرف بزنی
مهم اینه
رو خودم کار کنم
مراقب باشم
مراقب روحم، دلم ، ذهنم ...خواب نره یه وقت ، بیدار نگهش دارم ، با تلنگرای کوچیک
شروع کنیم به تربیتش به رام کردنش کم کم این بچه تربیت بشه
قلدر بازی درمیاره لج می کنه بهت دستور میده کم کم ضعیفش می کنیم و ( این آجیل )
________________________________________________________
شروع از کارای کوچیک مثل :
یهو دلت میگه چقده دلم میخواد الان چیبس بخورم
تو از عمد نخور
مثلا می خوای در رو ببندی یا مثلا تشنته آب می خوای به یکی دیگه دستور نده خودت پاشو انجامش بده
یا تو اوج خواب تنبلیت میاد مسواک بزنی ولی یه نه محکم به نفست بگو و برو مسواک بزن
تو کانونی وقتت داره میگذره اما دلت می خواد هنوز بگردی ،یه نه محکم بگو و کانون رو ببند و برو به کارت برس
و ...
هزار کار خیلی کوچیک دیگه که تو رو به مقصد میرسونه اینجوری خیلی قوی میشین
با ریاضت کشیدن فرق می کنه
میتونید ببینید اگر تو نیتتون رضای خدا نبود اونوقت بهش عمل نکنید
کم کم اون اقتدار در برابر نفست رو که دنبالشی بدست میاری
با همین کارای کوچیک
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت علی( ع ) : اگر بین دوچیز مردد بودی که کدام رو انتخاب کنی ،
چیزی رو انتخاب کن که بر خلاف نفست هست.