امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

داداش رضا این جمله که خودارضایی هدیه خدا به ماست رو راهنمات بهت گفته یا جای معتبری خوندی؟

جونم در اومد تا فهمیدم رابطه عاطفی یکی از راههای نفوذ شهوته و گاهی یکی از اشکال شهوت و چقدر عجیبه که نود درصد ما این تجربه رو داریم.

هر چیزی که ما به جای نیروی برتر ازش بخواسم استفاده کنیم واسه پر کردن خلا های روحانی و عاطفی اون یه ربطی به شهوت داره.

سر همین قضیه باز امروز لغزش کردم.

یه خبر خوب
دیشب رفتم تو جمع دوستان یهو قلیون آوردن بکشن میدونستن من قلیونی حرفه ای هستم اول همه گذاشتن جلو من، منم گفتم نمیکشم.فکر کردن قلیون ایرادی داره یا من از بودن تو جمعشون ناراحتم.ولی من گفتم دیگه حال نمیکنم اتفاقا داداشم اونجا بود از تعجب شاخ درآورده بود.
خلاصه خیلی راحت وسوسه ش گذشت.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
دوستان خوبم سلام 



داداش همساده دمت گرم ..خیلی خوب کردی که از وسوسه گذشته ..من یه جایی خونده بودم که ترک عادت های کوچیک منتج به ترک عادت های بزرگ میشه ..حالا این که عادت کوچیکی نبوده و بزرگ بوده و واقعا دمت گرم که ترکش کردی..

داداش آرمین آفرین ..مسخره کن این دشمن رو ..مسخره کردن یکی از راههای پیروزی بر دشمن هستش ..کما این که خانم جی کی رولینگ تو رمان تخیلی هری پاتر وقتی داشت توی کلاس مبارزه با جادوی سیاه .طرز مبارزه با لولوخرخره  رو توضیح میداد این رو توضیح داد ..لولو خرخره به صورت چیزهایی که ما ازشون میترسیم در می اومدین ..برای یکی عنکبوت بزرگ ..برای یکی مثلا مرگ عزیزانش ..و راه مبارزه باهاش این بود که به یه فکر خنده دار و یا مسخره فکر میکردیم ..البته اون کتاب تخیلی بود ولی نویسنده اش تیزهوش بود  و از نکات ظریفی مثل این خیلی خوب استفاده کرد ..من خودم یه مدت یه سری بازی اندرویدی خوب داشتم که موفع وسوسه میدویدم و بازیشون میکردم ...1  

راستی این لینک رو یه نیگاه بکن برای ابزار های کنترلی ..این لینک..

جدی جان راست میگی شما عزیزم ...حق با شماست .. دردهای روحی آخر سر میزنن به بدنن و علمی هم ثابت شده ...اتفاقا یکی از دلایل بیماری نقرس هم ضربه ی شدید روحی هستش ..ایشالله که خدا همه مون رو کمک کنه و شفا بده ..



به لطف خدا از وقتی تو مسابقات گروهی شرکت کردم سبز بودم قاصدک جان ...ببخشید که نتونستم اعلام وضعیت کنم 





یا علی و این که خیلی دوستون داارم 
سلام دوستان؛

رضا هستم یک معتادجنسی و 4 روزه که پاکم خدا روشکر

همیشه گفتم ترک بدون جلسه و انجمن امکان پذیر نیست، اگر هم امکان پذیر باشه، دوام زیادی نخواهد داشت. وقتی از جلسات فاصله میگیریم دوباره خلا روحی درونمون بوجود میاد، وسوسه ها از هر طرف به ما حمله میکنن، لغزش کوچکترین پیامد این اتفاقه.

ما در جلسات سعی میکنیم که اقرار کنیم، اقرار و اقرار و اقرار. اقرار یک ابزار بسیار قوی برای برون ریزی هست. وقتی اقرار میکنیم آرامش کسب میکنیم.
در جلسات بدنبال آرامش میگردیم و این آرامش روحانی گویی دست خداست که در جلسات حضور دارد. اینکه من از لفظ جلسه استفاده میکنم، صرفا جلسات حضوری ترک نیست بلکه منظور همین گروه است. ما معتقدیم خدا در گروه حضور پر رنگ تری دارد.

بنابراین کوچکترین کاری که باید بکنیم، اقرار هست. وقتی داری گذشتتو و اون چه که فکرتو به خودش مشغول کرده تایپ میکنی، خیلی زودتر فراموششون میکنی. وقتی دیگران راجع به مشارکت هات نظر میدن، احساس فوق العاده ای بهت دست میده، تو تنها نیستی، اینجا همه کمکت میکنن.

بیایم به دور از هرگونه خجالتی، چیزی که درگیرش هستیم رو در گروه مطرح کنیم،
باور کنید اقرار ابزار خیلی قوی برای آرامش هست.
وقتی عصبی و آروم باشی ترک خیلی برات آسون تر میشه.

دعای مخصوص ماه رجب خیلی خوبه و خیلی بهم کمک میکنه، بعد از نماز ظهر و مغرب میخونم. چند وقتیه شروع کردم ولی همین چندبار خوندن خیلی کمکم کرده.
امروز روز خوبی بود، مثل همه ی روزای خوب و بدی که میتونه خوبی جای بد بودنشون بگیره. این ماییم که انتخاب میکنیم چه روزی رو برای خودمون رقم بزنیم.
دوستان برای آقای تواب هم دعا کنید، مواقعی که کسی نیاز به کمک داره ما فقط میتونیم براش دعا کنیم. میتونیم براش پست بزاریم ولی باید چارچوب رو رعایت کنیم. هیچوقت پای صحبت افراد گرفتار و بد نشینیم، تاثیر اندک اون ممکنه ما رو تا پای شکست بکشونه.

وضعیت مدارس خیلی بده، در تمام طول عمرم هیچوقت خودمو رسوا نکردم، هیچوقت گناهمو آشکار نکردم، اما تو الان تو مدارس همه چی برعکسه.
همه دارن تلاش میکنن بقیه رو شکل خودشون کنن، دوستان بد در کمین اند.
امروز تو مدرسه اتفاقات خیلی عجیبی افتاد، این ماه های آخر خیلی وضع خرابه ولی اینو میدونم که از دست من هیچ کاری بر نمیاد. من فقط میتونم براشون دعا کنم، همینو بس.

تو همین مدرسه کسایی هستن که سعی میکنن بقیه رو تحریک کنن، بعضیه فیلم نگاه میکنن؛ مطمئنم خیلیاتون میدونید اما هستن کسایی که خودارضایی نمیکنن تو کلاس ولی بهشون توجه میکنن. مطمئنن قربانیان کسایی هستن که توجه میکنن. این نگاه ها روزی کار دستشون میده.

اما من چشامو میبندم و سریع از موقعیت خارج میشم، اجازه نمیدم هیچ فکری بیاد سراغم. دقیقا مثل امروز.


نقل قول: درخشنده
اقا رضا فکر میکنم من از شما سنم کمتر باشه ولی به هر حال هرچی میدونم رو میگم در مورد اون 5 سال...


منم یکیو داشتم که بهش فکر میکردم...الانم هست ولی دیدم نمیشه راه رو عوض کردم.... طرفم همه چیزش مرتبه خونوادشون خیلی منو قبول دارن 

ولی به خاطر سنم اصلا نمیتونم حرفشم بزنم... اگه سنم بیشتر بود نتیجش مشخص بود....

الانم خب نمیتونم کاری کنم...احتمالا شما هم نمیتونید کاری بکنید...پس یه راه میمونه اونم تلاش برای بهتر شدنه...

قطعا فکر کردن به این موضوع و عذاب کشیدن نتیجه ایی نمیده! ولی کار کردن برای بهتر شدن و مطرح بودن خیلی خوب جواب میده...

سیزدهم فروردین همین سال بود به خودم گفتم اقا تو که بچه ایی پس از فکرش بیا بیرون. هروقت سنت رفت بالای 25 و خدا خواست خودش جور 

میشه...فقط تو الان کاری بکن که فردا بتونی خوشبختش کنی.... اگه ازدواج هم کرد حتما خدا خواسته....

ایشالاه که خدا یکی بهترشو بهت بده....سعی کن به این فکر کنی که همسر آیندت رو چطوری خوشبخت کنی....حالا هرکی که میخواد باشه...

خیلی سادست...

موفق باشی 

لطف داری درخشنده جان؛ سن ملاک نیست، مهم تجربه است.
حرفای خوبی زدی، اما این افکار شمشیر دو لبه است. گاهی انگیزه میشن واسه تلاش و گاهی باعث شهوترانی میشن.
من میخوام افکارم رو کنترل کنم و تونستم کنترلشون کنم اما میخوام به کل فراموششون کنم.
هر چقدر هم از این حرفایی که شما میگی به خودم گفتم اما من میخوام همه چی رو کلا فراموش کنم.
چون این افکار قطعا به من ضربه خواهد زد.

اما راه حلش رو خیلی وقته پیدا کردم، هنوز نمیدونم تنها راه حل همینه یانه:
امیرالمومنان میفرماید:
اگر نفس ات را به کاری مشغول نکنی، او تو را مشغول میکند.
راهش کار و کار و کاره. اما خب باید خیلی روی خودم کار کنم چون واقعا سخته.



نقل قول: همساده
داداش رضا این جمله که خودارضایی هدیه خدا به ماست رو راهنمات بهت گفته یا جای معتبری خوندی؟

جونم در اومد تا فهمیدم رابطه عاطفی یکی از راههای نفوذ شهوته و گاهی یکی از اشکال شهوت و چقدر عجیبه که نود درصد ما این تجربه رو داریم.

هر چیزی که ما به جای نیروی برتر ازش بخواسم استفاده کنیم واسه پر کردن خلا های روحانی و عاطفی اون یه ربطی به شهوت داره.

سر همین قضیه باز امروز لغزش کردم.

یه خبر خوب
دیشب رفتم تو جمع دوستان یهو قلیون آوردن بکشن میدونستن من قلیونی حرفه ای هستم اول همه گذاشتن جلو من، منم گفتم نمیکشم.فکر کردن قلیون ایرادی داره یا من از بودن تو جمعشون ناراحتم.ولی من گفتم دیگه حال نمیکنم اتفاقا داداشم اونجا بود از تعجب شاخ درآورده بود.
خلاصه خیلی راحت وسوسه ش گذشت.

نه معتبر نیست، خودم گفتم. از نظر من هدیه ای است از طرف خدا.
ما برای حفظ پاکیمون خیلی خیلی خیلی بیشتر تو زندگی تلاش میکنیم. وقتی میگم باید کار کنم خب این باعث پیشرفت خیلی زیادی میشه.
همین که داریم روی خودمون کار میکنیم، هدفگذاری میکنیم، احساستمون رو بیان میکنیم، میدونید چه تاثیری داره ؟
برای همین من اول از خدا تشکر میکنم و بعد برای پاکی تلاش میکنم. باور کنید ما از خیلی های دیگه بهتریم.
خیلی بهتر از بقیه خودمون رو میشناسیم و خیلی بیشتر از بقیه روی خودمون کار میکنیم.

مثلا من خودم برای آخر هفته ها برنامه گذاشتم که حتما درس بخونم، اوایل ساعات مطالعه کم بود یعنی قدم های کوچیک برداشتم ولی الان قدم هام داره بزرگ تر میشه.
دارم خیلی قوی تر میشم. و خوبیش اینه که دارم این باور رو در خودم بوجود میارم که هیچی جلودارم نیست. حتی خودارضایی.
و این خودش خیلی کمک میکنه، قبلن بعد از هر خودارضایی شاید یه هفته دپرس بودم ولی الان فقط چند ساعته. و این زمان داره خیلی کم میشه.

حالا خودتون قضاوت کنید، دوست دارین یک بنده ی پشیمون گناه کار باشین یا یک بنده ای که گناه نمیکنه ولی به خدا نزدیک هم نیست.

فکر نمیکنید اگه ما از اول پاک بودیم الان اینقدر موفق بودیم، اینقدر به خدا نزدیک بودیم ؟ قطعا نه.

پس ما داریم آماده میشیم واسه امتحان های بزرگ، هدیه ی خودارضایی زندگیمون رو عوض کرده و ما با یه دید دیگه به زندگی نگاه میکنیم.

ببخشید طولانی شد، با اینکه دوست ندارم پست طولانی بزارم ولی بازم طولانی میشه.
با سپاس و احترام. منتظر نظراتتون هستم. اگر هم حرف اشتباهی زدم حتما بگید  53 53 53
به نام خدا
سلام دوستان همساده هستم.
اولا اینکه خاک دو عالم تو سرم که جلسه حضوری رو ول کردم.هیچی جای اونو نمیگیره.یه جوری مطمئنم اینجا سر کارم ولی چرا برنمیگردم جلسه فقط بخاطر اینه که خودمحور خودرای هستم و تنبلم که برم جلسه.
داداش رضا راجع به اقرار کردن هم حتما اگه حالم مساعد بشه مطلب میزارم.
دوستان منظور رضا همون حرفیه که من یکی دو ماهه اینجا میزنم و الان خدا رو شکر نتیجه شو تو کانون دیدم(اینم اقرار من :راستش حس خوبی بهم دست میده حس غرور وقتی میبینم اینقدر رو یه چی تاکید کردم که داره جا میفته.خدا کنه این حس تایید طلبی نباشه)
همون حرفی که گفتم هیچی رو تو ذهن و دلت نزار باید حرف زد تا حرف نزنیم هیچی درست نمیشه.حالا اقرار چه تفاوتی با حرف زدن داره ایشالا در آینده میگم.
راجع به سوالت داداش رضادوست دارین یک بنده ی پشیمون گناه کار باشین یا یک بنده ای که گناه نمیکنه ولی به خدا نزدیک هم نیست.
صادقانه بگم من دوست داشتم خودارضایی نکنم و اسیر شهوت نباشم بعد اصلا خدا منو بسوزونه یا اصلا بهش نزدیک نباشم.دوست ندارم شعار بدم ولی اگه این شهوت لعنتی نبود الان یه آدم روحانی بزرگ بودم گند زده به همه زندگیم به جوونیم به دنیام به آخرتم موقع خودارضایی بیشتر از هر کافر و بت پرستی از خدا دور میشم.وقتی اسیر و بنده شهوتم خدا اصلا تو زندگیم نیست حالا چه دور چه نزدیک.پس چه جوری  اینو یه هدیه بدونم.

من اشتباه کردم که این راهو انتخاب کردم وگرنه مسیر بندگی من خیلی هموارتر بود.ایشالا خدا کمک کنه خلاص بشم
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام بچه ها

آقا این برنامه قرائت خیلی کارسازه ها ، خیلی هم سخته در دراز مدت. شما ممکنه دو هفته بخونی ولی بعدش شیطون می آد نمی ذاره. حالا از ما گفتن از شما نشنیدن. نگاه کنین الان ساعت 12 شبه و من هنوز یه صفحه ام رو نخوندم. چرا این جوریه؟ حتما یه چیزی پشتش هست دیگه. حالا بماند که حدیث داریم می گه کسی که روزی 50 آیه قرآن نخونه مسلمون نیست. این اصلا به کنار ، من خیلی شنیدم این انس با قرآن زندگی آدم رو در دراز مدت عوض می کنه. گفتم این جا مطرح کنم که خودم مجبور بشم بخونم. 
اصلا تبلیغ می کنم: ترک تضمینی ، کافی است دو ماه روزی یک ربع از عمر خود را با تمرکز و تفکر قرآن بخوانید.

(1394 ارديبهشت 21، 7:53)Man Mitavanam نوشته است: اقایون داداشام چرا اینقد کم واسه ختم قران اومدین؟؟؟؟؟
کی میخواد اسون ترک کنه؟؟؟کی میخواد بدونه خدا از انسان چی خواسته؟؟؟قراره تو این دنیا چیکارا کنه؟؟؟کی میخواد دلش اروم بشه؟؟؟

<<الا بذکر الله تطمئن القلوب>>


راستی داداش عاشق بنظرتون از اول قران شروع کردن بهتر نیست؟؟اونطوری منظم تر پیش میره به نظرم 
هدف هم بذاریم تا اخر سال تموم کنیم 
البته شما بزرگ مایی هرطور صلاح میدونین
من کوچیک شمام
چرا خوب اومدن که ، چهار نفر عضو شدن. به نظرم حرف شما هم خوبه. ولی این شکلی که من گفتم به نظرم بهتر جواب میده. سوره غافر (یا مومن) کوچیک تره و مضامینش بیشتر به درد ما می خوره. سوره بقره کلی از آیه هاش در مورد جهاد و بنی اسرائیل و ... است. اما آیه دوم سوره غافر می گه.

خداوندی که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، دارای مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ 

من خودم هر وقت این آیه رو می دیدم کلی امیدوار می شدم. 
داداش توکل بر خدا 
(1394 ارديبهشت 21، 23:27)همساده نوشته است: به نام خدا
سلام دوستان همساده هستم.
اولا اینکه خاک دو عالم تو سرم که جلسه حضوری رو ول کردم.هیچی جای اونو نمیگیره.یه جوری مطمئنم اینجا سر کارم ولی چرا برنمیگردم جلسه فقط بخاطر اینه که خودمحور خودرای هستم و تنبلم که برم جلسه.
داداش رضا راجع به اقرار کردن هم حتما اگه حالم مساعد بشه مطلب میزارم.
دوستان منظور رضا همون حرفیه که من یکی دو ماهه اینجا میزنم و الان خدا رو شکر نتیجه شو تو کانون دیدم(اینم اقرار من :راستش حس خوبی بهم دست میده حس غرور وقتی میبینم اینقدر رو یه چی تاکید کردم که داره جا میفته.خدا کنه این حس تایید طلبی نباشه)
همون حرفی که گفتم هیچی رو تو ذهن و دلت نزار باید حرف زد تا حرف نزنیم هیچی درست نمیشه.حالا اقرار چه تفاوتی با حرف زدن داره ایشالا در آینده میگم.
راجع به سوالت داداش رضادوست دارین یک بنده ی پشیمون گناه کار باشین یا یک بنده ای که گناه نمیکنه ولی به خدا نزدیک هم نیست.
صادقانه بگم من دوست داشتم خودارضایی نکنم و اسیر شهوت نباشم بعد اصلا خدا منو بسوزونه یا اصلا بهش نزدیک نباشم.دوست ندارم شعار بدم ولی اگه این شهوت لعنتی نبود الان یه آدم روحانی بزرگ بودم گند زده به همه زندگیم به جوونیم به دنیام به آخرتم موقع خودارضایی بیشتر از هر کافر و بت پرستی از خدا دور میشم.وقتی اسیر و بنده شهوتم خدا اصلا تو زندگیم نیست حالا چه دور چه نزدیک.پس چه جوری  اینو یه هدیه بدونم.

من اشتباه کردم که این راهو انتخاب کردم وگرنه مسیر بندگی من خیلی هموارتر بود.ایشالا خدا کمک کنه خلاص بشم


من با داداش رضا موافق ترم ، با شما هم موافقم

البته شاید این کلمه هدیه خوب نباشه در مورد خ.ا ، خ.ا کار زشت و بد و کثیف و ... است. نمی تونه هدیه باشه.
بذار یه مثال بهتر بزنم ، رضا جان شما هم گوش بده شاید به نظرت از این به بعد این جوری بگی بهتر باشه ، 

نه ، خ.ا هدیه نبود برای من ، ولی یه تو گوشی آبدار بود واسه من که بفهمم نه اینقدرا هم که فکر می کردم آدم نیستم. آیا کسی توی این جمع هست که بگه تو گوشی می تونه هدیه باشه؟ مطمئنا نه! ولی از یه نظر نگاه کنیم ، تو گوشی پدر به پسرش ، وقتی پدر می فهمه پسره سیگاری شده ممکنه مسیر زندگی پسر رو عوض کنه. 
من اعتراف می کنم که مسیر زندگیم عوض شد. و واقعا به این تو گوشی نیاز داشتم ، اما چرا به این تو گوشی نیاز داشتم؟ چون از ابتدا مسیر درست رو انتخاب نکردم ، اگر از اول سیگار نمی کشید پدر هم توگوشی به پسرش نمی زد. پس رضا جان جواب سوالت همین جا داده شد. 

بله اگر من می تونستم این مسیر به قول شما هوشیاری رو بدون تو گوشی طی کنم ، چه بهتر. اما خودم کار رو به جایی رسوندم که به این تو گوشی یا به قول شما هدیه نیاز داشته باشم.

من قبل از خ.ا همش تو سر خودم می زدم که چرا مثلا فلان کار رو نکردم ، یا فلان چیز رو ندارم. اما بعد از خ.ا همه چیز رو فراموش می کردم یا به قول شما هوشیار می شدم. خب من می تونستم قبل از خ.ا هوشیار بشم و این خیلی بهتر می بود. 

یه چیز دیگه هم هست. این تو گوشی زمانی می تونه فایده داشته باشه که راه ما رو عوض کنه. و الا خیلی افراد هم بودن که توگوشی باباشون باعث شد بیشتر برن معتاد بشن و ...

اینم مشارکت عاشق 
سلام

اینم از نتایج گروه رهروان:

[تصویر:  15362920811037949427.jpg]
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

ماشالاه داداش همساده به خاطر قلیون 53

-----------------

دوستان دیروز روزای خوبم از 98 رسید صفر.... معذرت میخوام.... اون خوابه اعصابمو خورد کرده بود.... الان هم ناراحت نیستم...چون فرق دارم با کسی که 

این 98 روز انجامش داده.....

حسمم هیچ فرقی نکرده یعنی راحت تا 98 روزی که بار اول  رفتم دوباره میتونم برم....آدم وقتی جلوش خودشو نگه میداره  خیلی قویتر میشه....

53
به نام خدا
سلام دوستان همساده هستم یه دوست بهبودی
آرمین واقعا خیلی کار خوبی کردی این جدول رو گذاشتی.بهترین جدولیه که تو عمرم تو کانون دیدم.
یه جور مثه کارنامه اعمال میمونه
بعد مدتها بهت زده شدم یه چند دقیقه خیره شدم به صفحه مانیتور.با واقعیت خودم رو به رو شدن درد داره ولی لازمه.نزدیک بود گریه م بگیره.
این همه حرف
این همه ادعا
این همه خود محوری
این همه نقد راجع به نظر بقیه
رفقا همش کشکه
آخر سر این جدول نشون میده چند چندی...
حس میکنم پشت یه سری چیزایه الکی قایم کردم خودمو...یه سری حرف فقط بلغور میکنم بدون اینکه خودم فهمیده باشم.
اصلا نا امید نیستم به بهبودی ولی کاملا از شیوه عملم ناامیدم.
یه جای کار میلنگه بد جورم میلنگه.
.................................................
راجع به طرح ختم قران راستش رفقا من تازه بعد چند سال نمازام تقریبا مرتب شده و دارم هر روز زیارت عاشورا میخونم هنوز کاملا عادت نکردم به این شرایط میترسم قرآن روزانه رو هم اضافه کنم زیاده روی بشه و زده بشم.البته آخر هفته ها تو حرم امام رضا زیاد قرآن میخونم.
راستی دور جدید مسابقات کی شروع میشه؟
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
اینه Khansariha (69) اینه Khansariha (69) اینه Khansariha (69)

آفرین به گروه ما Khansariha (48)
فکر کنم ما اول شدیم varzesh
بچه های گروه بیاین به پاس زحمتایی که کشیدین... اینجا رو بترکونین Khansariha (48)

داداش سورد »»»»»»»»»» ایول Khansariha (69)
داداش نمیدانم »»»»»»»» ایول Khansariha (69)
داداش سام دی سون »» ایول Khansariha (69)
داداش دریل »»»»»»»»» ایول Khansariha (69)
داداش درخشنده »»»»» ایول Khansariha (69)
داداش قاصدک »»»»»»»ایول Khansariha (69)


جوایز ما رو بدین می خوایم بریم Khansariha (57) 
بچه های گروه خشم بروسلی ان شالله دور بعدی شما هم هم جبران می کنید 53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
درخشنده داداش همین 98 روزی هم که رفتی باور کن کار هر کسی نیست...
ای ول داری...
ان شالله این بار میری جلو تا پاکی ابدی...
کاش همه اراده ی تو رو داشتیم...

همساده منم خیلی ناراحتم از خودم...
منم مثل تو کارم میلنگه... نه یه جا... چند جا...
خیلی سخته درست کردن این شرایط... ولی باید همت کرد...
ان شالله با هم می تونیم...

دور جدید مسابقه هم از هفته بعد شروع میشه به امید خدا...
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

نقل قول:
دور جدید مسابقه هم از هفته بعد شروع میشه به امید خدا...

بله داداش آرمین جان "به امید خدا." هم از هفته بعد تو مسابقه هفتگی شرکت میکنه البته به امید خدا .... 4
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
مسابقه 3 هفته ایی بوده؟ فکر کردم باید 4 هفته بشه! خیلی خوب بود...ایشالاه توی دور بعدی باز یه خودی نشون بدیم! توی ماهانه که کلاس کارمون 

اومد پایین!

مرسی آرمین جان...زمان میبره بازم روزام جمع بشه بترکونیم Khansariha (69)

نقل قول: به نام خدا
سلام دوستان همساده هستم یه دوست بهبودی
آرمین واقعا خیلی کار خوبی کردی این جدول رو گذاشتی.بهترین جدولیه که تو عمرم تو کانون دیدم.
یه جور مثه کارنامه اعمال میمونه
بعد مدتها بهت زده شدم یه چند دقیقه خیره شدم به صفحه مانیتور.با واقعیت خودم رو به رو شدن درد داره ولی لازمه.نزدیک بود گریه م بگیره.
این همه حرف 
این همه ادعا
این همه خود محوری
این همه نقد راجع به نظر بقیه
رفقا همش کشکه
آخر سر این جدول نشون میده چند چندی...
حس میکنم پشت یه سری چیزایه الکی قایم کردم خودمو...یه سری حرف فقط بلغور میکنم بدون اینکه خودم فهمیده باشم.
اصلا نا امید نیستم به بهبودی ولی کاملا از شیوه عملم ناامیدم.
یه جای کار میلنگه بد جورم میلنگه.

همساده جان خیلیا از حرفای شما استفاده کردن... حداقل یه نفرو اینجا نجات دادی... 

ایشالاه کنترل همه چیز رو توی دستت بگیری 53

----------------------
میگم متین دو حنجره چه چیزایی میخونه بعد ملت چه حرفایی پشت سرش میزنن!

میگه به تو فرصت داده بودم تو اونو قدر ندونستی.........تو نخواستی خوب باشی و...

توی اهنگ یارو مثلا مرده میگه بزار یه بار برگردم!

چقدر خدا بهمون فرصت میده هر روز! تا روز مرگ وقتش هست جبران کنی ولی هر بار که میشکنی کار خودت سخت تر میشه! قبل از شکست 

اگه بدونی بعدش کار برات سخت تر میشه انجامش نمیدی....

--------------------

ای کاش منم ایمانم قویتر بود.......... کنجکاویم کار دستم داده....

مثلا وقتی میبینم توی کتاب دینی نوشته ادم اولش خون بسته ایی بود و خدا تبدیلش کرد به گوشت و بعد انهارا استخوان کردیم و به استخوان ها 

گوشت پوشاندیم... بعد میریم زیست بخونیم میبینیم طی انسان با تکامل موجودات دیگه به وجود اومده(دوستانی که رشتشون تجربی نبوده اگه 

خواستن کامل توضیح میدم) حالا کدومو قبول کنیم؟

توی دینی نوشته قران اعجاز محتوایی داره و با علم روز مطابقت داره! 

بعضی وقتا حس میکنم این ماییم که داریم همه چیرو ربط میدیم به قران... مثلا یکی بود میگفت امام علی اون زمان گفته زمانی میرسه که با اب 

نور درست میکنن! بعدش میگن منظور ایشون درست کردن سد و تولید برق بوده! 

خب این ماییم  که هرچی میبینیم ربطش میدیم به قران....

خیلی سوالایی دارم که جوابش رو کسی نمیدونه....مثلا حضرت عباس (اگه اشتباه میگم درستش رو بگید یکم شک دارم) وقتی که دستش رو قطع

کردن مشک اب رو با اون یکی دستش گرفته بعد که اون یکی دستش رو هم قطع کردن با دندوناش مشک رو نگه داشته...

خب وقتی دست دومش رو قطع کردن با چی مشک رو گذاشته که با دندونش نگه داره؟!!! اصلا لحظه ی اول با قطع شدن دست اینقدر فشار خون افت 

میکنه که طرف نمیتونه سرپا وایسه!

یه جای دیگه توی کتاب ادبیات اقای محمد رضا حکیمی در مورد عاشورا نوشتن: سیاهی شب سنگین شده سکوتی رعب اور همه جا را فرا گرفته بود!

بعد پایینتر گفته گاه جغدی از گوشه ایی بر میخاست! 

انگار اقای حکیمی  زمان امام حسین اونجا بودن و داشتن نصفه شب جغدارو تماشا میکردن! دوربین مادون قرمز هم داشتن ایشون!

میگن خدا شیطان رو به خاطر سجده نکردن به ادم از بهشت انداخته بیرون! حالا چطوری دوباره شیطون برگشته اومده تو که ادم یا زنشو گول بزنه از 

درخت سیب بخورن؟!

حیف ذهن و حافظه ی ما که با این چیزا پر شده....

---------
همساده راس میگه ... ادعا و حرف و اینچیزا کشکه ...چرا؟ چون اخوند روبروی خونه ی ما هر روز میره مسجد جلوی اون همه ادم نماز میخونه مردم 

رو هدایت میکنه هر شب ساعت 1 یه خانومی میاد میره خونشون تا هدایت بشن!!! بعد که هدایت شدن تشریف میبرن خونشون!

(منم اون موقع دارم درس میخونم. صدایی میاد مراقبم دزدی چیزی نباشه(تجربه ی دزد گیری هم داریم!)) 

این یه توهینه به منی که دارم این گناه رو ترک میکنم... هرشب باید عذاب بکشم از دست این مردک! یه روز هم بهش گفتم حاج اقا خاک بر سرت ولی 

دلم خنک نشد!

خدایا خودت نجاتمون بده 53

------------------------

داداش همساده  میای باهم شروع کنیم؟ من اخرین شکستم 21 اردی بهشته .....یه حس خوبی میده با هم 

پیش بریم...

توی مسابقه ی 20 روزه باش بعد از 20 روز باهمیم توی ماهانه....باشه؟

هرروز اعلام وضعیت کنیم...هرروز تلاش کنیم برای اینکه فردا صبح خوشحال یه روز به روزای خوبمون اضافه بشه...

بترکونیم هرچی گناه و گناهکاره! 53
نقل قول: همساده راس میگه ... ادعا و حرف و اینچیزا کشکه ...چرا؟ چون اخوند روبروی خونه ی ما هر روز میره مسجد جلوی اون همه ادم نماز میخونه مردم 

رو هدایت میکنه هر شب ساعت 1 یه خانومی میاد میره خونشون تا هدایت بشن!!! بعد که هدایت شدن تشریف میبرن خونشون!
درخشنده عزیزم حرفت درست و کاملا متین. ولی درست نیست تر و خشک باهم بسوزن. چون میدونم گذر اخوندی به  اینجا نمیفته خواستم متذکر بشم که تو هر طیفی خوب و بدی وجود داره درست نیت ادم همه رو به یک چشم ببینه. 
اینکه گفتم گذر اخوندا به اینجا نمیفته واقعا یه آهی هم از ته دل کشیدم که چرا نباید بیان ببین اینجا یه عده جوون دارن برای پاکیشون تلاش میکنن و بعضی وقتا از جان مایه میذارن. کاش اینجا هم چند تا مشاور درست و کار بلد داشت و تا وقتی بچه ها اورژانسی میشن بهشون کمک میکردن .نه فقط مواقع اورژانسی هر موقع دیگه که احتیاج به کمک داشتن بهشون کمک میشد. کاش اینجا هم زیر نظر یکی از همین مراکز دینی که تو دنیای مجازی فعالن میبود. کاش به اینجا هم توجه میشد. واقعا دست گل بچه هایی که اینجا زحمت میکشن و اینجا رو سر پا نگه داشتن درد نکنه. 
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
خب منم نوشتم اخوند جلوی خونمون دیگه...نگفتم همشون بدن....شده پیش یکیشون بودم داشت نماز میخوند انرژی مثبتی که پخش میکرد رو حس 

میکردم خیلی هم قبولش دارم .....

ماشالاه خوده بچه ها خیلی خوب اینجارو میچرخونن....فقط با یکم تلاش بیشتر هممون پاک میمونیم... 53
به نام خدا
داداش درخشنده یه چندتا نکته:

1- اول اینکه یه واقعیت در مورد ما که گرفتار شهوتیم وجود داره: ما رفتار مردم رو جنسی تلقی میکنیم.مثلا دختره داره به من نگاه میکنه من فکر میکنم غرضی داره.دختره سوار یه ماشیین شاسی بلند میشه من میگم بلندش کرد.این یه واقعیته و تا هوشیار نشیم از بین نمیره.

2- فیلم رسوایی با اینکه از کارگردانش بدم میاد ولی جالبه راجع به همین قضیه هستش که تو گفتی یک هزارم درصد احتمال بده جریان مثه این فیلم باشه.

3- از کجا معلوم اون روحانی هم مثه منه همساده نیست؟یه اسیر شهوت که داره دست و پا میزنه و از این وضعش رضایت نداره داره از درون متلاشی میشه صدها بار توبه کرده گریه کرده پیش خدا ولی هنوز اسیر شهوته.

4- به این فکر کن که ته دلش نمیخواد این کار رو انجام بده درست مثه وقتی که ما خودارضایی میکنیم.از این کار متنفره ولی اسیر شده.

5- من یکی از موفقترین آدمهایی که تو راه ترک شهوت دیدم یه روحانی بود که خلا لباس شده بود سر این قضیه.خودش میگفت وقتی رو منبر میرفته مردم رو موعظه کنه دوست داشته زمین دهن باز کنه و ناپدید بشه چون قبل منبرش...من پای مشارکتهایه این بابا نشستم خیلی درد کشیده بود خیلی بیشتر از ما وجدانش اذیتش کرده بود.

پس رفقا بیاین از این به بعد واسه هر کسی که دیدیم داره شهوترانی میکنه و اسیر شده دعا کنیم حتی بازیگر فیلم پورنو که ما فکر میکنیم مختاره از سر لذت انجامش میده واقعا اسیر شهوته پس بدون قضاوت کردن واسه همه گرفتارا دعا کنیم.
.........................................................
راجع به کنجکاوی و سوالات دینی

راجع به قضیه شهادت حضرت اباالفضل من متنتو که خوندم حادثه مجسم شد در نظرم و اشک تو چشام جمع شد.السلام علیک یا ابالفضل عباس...
اینکه ماجرای شهادت اینجوری بوده یا نه منم قبل از تو شنیده بودم از کسی دیگه که این شبهه رو وارد کرد.
نمیدونم تو اصل موضوع واسه من تفاوتی نمیکنه من هر وقت این قضیه شهادت حضرت ابالفضل رو میشنوم اول از همه دلم میشکنه واسه مظلومیتشون آخه اومد آب ببره واسه بچه ها...همه امیدش ناامید شد...فکرشو کن مرد امیدش ناامید بشه... حالا چه مشک از رو زین افتاد یا به دهن ایشون بود به مقصد نرسید و بچه های امام حسین تشنه موندن اصل قضیه اینه...دلم آتیش میگیره

 بعد میشینم فکر میکنم این بزرگوارا اینقدر سختی کشیدن بچه شیر خواره شونو کشتن که خدا فراموش نشه...همه و همه واسه این بود که نشانه های خدا از روی زمین محو نشه...هر کی تو راه خدا جونشو داده واسه این بوده که من همساده بشینم فکر کنم اینا چرا اینکارو کردن؟وظیفه من چیه؟مسئولیتم چیه؟حالا روضه خون هر جوری میخواد قضیه شهادت رو بگه تو اصل قضیه فرق نمیکنه اینا جون دادن که ما رو به خدا نزدیک کنن حالا به هر کیفیتی این جون رو دادن شاید قضیه اصلی نباشه.

البته الان مد شده هم روشنفکرا هم مذهبیها هر کدوم به نحوی دارن ضربه میزنن به سوگواری امام حسین.یکی به حرفای روضه خون گیر میده؟یکی به سند شهادت امام حسین؟یکی میگه گریه افسرده میکنه!یکی میگه نمار نخونی روضه گوش بدی بی فایدست!یکی میگه نباید بری کربلا پول بدی به عربا!یکی میگه باید شاد باشیم نه اینکه گریه کنیم!یکی میگه باید جای سینه زنی بشینیم کلاس تفسیر کربلا بزاریم و قرآن بخونیم!یکی به پولی که خرج میشه واسه نذری گیر میده!
کلا اینا مده رو بورسه اگه میخوای یه روشنفکر شناخته بشی یا یه آدم مذهبی که درک عالی از دین داره باید از این حرفا بزنی...
کلا الان راحتترین کار اینه شبهه وارد کنی به این قضایا!حالا شایدم بعضی حرفها درست باشه و افراط و تفریطهایی تو کار باشه!ولی من کلا هیچ وقت حس اینجوری به روضه امام حسین نداشتم همیشه وقتی میبینم یکی به هر نحوی داره یاد اونو زنده میکنه فکر میکنم داره با نیروی برتر ارتباط برقرار میکنه!اگه ایرادی هم تو کارش میبینم از خدا میخوام که کمکش کنه عملش خالص بشه!

راجع به بقیه شبهات و قضایای دینی مثه همین قضیه شیطان اگه واقعا طالب پیدا کردن جواب همه این سوالات ریز هستی الان تو عصر اینترنت میتونی جواب بیابی و البته هیچ لزومی هم نداره قانع بشی...ولی به نظر من اولین کار عاقلانه اینه که رد نکنی چیزی رو تا اینکه از اهل فنش بپرسی.

.....................

یه نکته دیگه ببینید الان یه دوست بهبودی گفته برین سخنرانی آقای پناهیان رو گوش بدین تا هوشیار بشین.خوب من با این آقای پناهیان ایراد بنیادین دارم تفاوت دیگاه خیلی بزرگ و هیچ وقت نمیرم سخنرانی ایشون رو گوش بدم.ولی این دوستمون این ابزار بهش جواب داده و اومده به بقیه هم معرفی کرده دمش گرم. منم پستشو لایک کردم.کلا هر کسی یه جوری با نیروی برترش ارتباط برقرار میکنه ما نباید فکر کنیم راه فقط یه چیزه و اونم فقط مخصوص ماست مثلا یه دوست بهبودی دارم خودش میگه موقع وسوسه فقط با کمک حضرت ابالفضل پاک میمونه و همیشه این شعر رو میخونه:

ای که حاجت ز خدا میطلبی دقت کن
دست الله به سوی حرم عباس است


خوب حالا من بیام بگم نه اینجوری نیست؟بابا طرف داره جواب میگیره دمش گرم با متد و روشش
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان