1392 تير 14، 9:08
1392 تير 14، 9:44
(1392 تير 14، 5:54)ما می توانیم91 نوشته است: سلامداداش سلام. خیالت راحت. تو هم توی زندگیت خیلی از کارا کردی و به قولی یه ماموریت هایی رو به پایان رسوندی که فقط تو میتونستی اون رو انجام بدی. هیچگاه از رحمت خدا ناامید نشو
چند هفته ای هست که مطلب نمی دم
چند تا از دوستام دیگه کانون نمیان
نمی خوام اسم ببرم
خودم که حال و روز خوشی ندارم...
دنیای یکنواختی دارم
روز ها و شب های تکراری و پر از درد و غم و غصه
دارم یواش یواش کم میارم
دارم به خود کشی فکر می کنم ولی جرات انجامش برام سخته
چقدر خوشحال میشم
یه شب سر به زمین بزارم برای خواب
ولی صبحی دیگه وجود نداشته باشه
اینجوری خیلی عالی میشه
موندم خدا برای چی منو زنده نگه داشته
من که بدردش نخوردم تو این چند سالی که عمر کردم
ان شاءالله همتون موفق باشید
به نام یگانه خدای هستی
ارادتمند شما
diamond111
diamond111
1392 تير 14، 10:05
نقل قول: کاملا درسته..توقران هم گفته اگه میتونید ازدواج کنید
اما آخه من هر چه قدر فکر کردم راهکاری عملی جز ازدواج ندیدم..!
بعد این راهکار هم که از هرچیز دست نایافتنی تر..
و به قول یه نفر اگه ازدواج بخواد مانع شهوت و انحراف باشه(البته میگفتن واسه همین هم شده) اصلن از ازدواج متنفرم(که البته باز نظر ایشون بود و فکر کنم تا حالا هم تغییر کرده باشه..)
و اینجاست که میگم,خب مگر این یه غریزه نیست که پاسخ این نیاز غریزی واسه انسان مهیا شده؟..پس کو؟!
و میگم,خدایا چرا؟؟!
___
نمیدونم تا حالا چند بار خواستم اینارو بگم..
و تو سوره 33 آیه نور این رو گفته
آنها كه وسيله ازدواج ندارند بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بينياز سازد
خدا قول داده و رو حرفش هم هست
دوستانی که ترک بلند مدت پیدا میکنن رو خدا به فضل خودش بی نیاز کرده
چون تلاش اون هارو دیده تو عفت ورزی
اسم هم نمیارم
ما هم تلاشمون رو میکنیم در هر صورت تا لطف خدا شامل حالمون شه
ممنونم ازت آرمین جان بابت گروهبندی
منم از گروه راضی ام
هر چارتاشون از دوستای خوبم هستن
و تو گروه هر پنجتامون باید هوای همو داشته باشیم
الان الون من عزیز و روزبه عزیز بهتره بریم سعید جی و نمیدانم رو پیدا کنیم و بهشون پیام بدیم
پایه هستید؟
آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید.
1392 تير 14، 10:18
سلام دادا
خوبی
پستت روخوندم
باهاش خیلی اشک ریختم
الانم باچشم اشک الود دارم برات پست میزنم
دادا چندسالته مگه
چقدر طعم تلخی وخوشی دنیا روچشیدی
مشکلات نباید کمرت خم کنه
خودت رو جای این کسای که میگم تصورکن
خانواده شهدا
مخصوصن خانواده شهید احمدی روشن ورضایی نژاد
جای اون پدرومادری ک جوانشون رو باهزار امید وارزو بزرگ میکنن
تا افتختر خودشون وجامعشون باشن
یابه مردی فکر کن شب که میخاد بره خونه
خجالت زن وبچه اشو میکشه که دست خالی میره
یاخودتوجای منی بزار که توی دوماه دوتاپاره قلبم از دست دادم
پاشومرد
بایست ومبارزه کن
ناامید ازدرگاه رحمت بی همتای مهربان نباش
مواظب خوبیات باش عزیزم
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
1392 تير 14، 10:27
ویرایش شده
(1392 تير 14، 5:54)ما می توانیم91 نوشته است: سلامداداش مامیتوتنیم
چند هفته ای هست که مطلب نمی دم
چند تا از دوستام دیگه کانون نمیان
نمی خوام اسم ببرم
خودم که حال و روز خوشی ندارم...
دنیای یکنواختی دارم
روز ها و شب های تکراری و پر از درد و غم و غصه
دارم یواش یواش کم میارم
دارم به خود کشی فکر می کنم ولی جرات انجامش برام سخته
چقدر خوشحال میشم
یه شب سر به زمین بزارم برای خواب
ولی صبحی دیگه وجود نداشته باشه
اینجوری خیلی عالی میشه
موندم خدا برای چی منو زنده نگه داشته
من که بدردش نخوردم تو این چند سالی که عمر کردم
ان شاءالله همتون موفق باشید
همه دارای مشکلاتی هستن
اگه تو در این دنیا جایی نداشتی مطمئن باش اصلا بوجود نمیومدی
یا اصلا خدا به جای تو یه حیوون می افرید
همه مشکلات رو بزار کنار با خدا باش خدا همه اش رو حل می کنه.
خدا تو قران میگه :
"لاتیاسوا من روح الله انه لاییاس من روح الله الاالقوم الکافرون"
شما اگر یاس و ناامیدی را که مطمئنا از شیطان هست در خودت تقویت کنی در ایمانتون تزلزل ایجاد میشه و از بین میره
و خدا نکرده دچار مسائل شیطانی که یکیش همین ایده خود کشی هست میشی.
زندگی زیباست داداش. یه روزی توبه میکنی و پیر میشی و به این روزا میخندی.
اما خدا نکنه روزی برسه توی جوونی تصمیم اشتباه و جبران ناپذیری بگیری.
1392 تير 14، 10:31
سلام و درود به رهروان پاکی
نقل قول: هر چارتاشون از دوستای خوبم هستنخیلی خوشحالم که توی یک گروه پر انرژی هستم
و تو گروه هر پنجتامون باید هوای همو داشته باشیم
من فقط داداش علیرضا رو میشناسم
داداش مگه ما دو تا گم شدیم پیدامون کنید
دورادور حواسم بهتون هست
سعیمو میکنم بیشتر سر بزنم .
ممنون آرمین جان بابت گروهی که بهم دادی
1392 تير 14، 11:56
اولا به نیمه پر نگاه کن
زندگی اوج داره افول داره
همیشه یه وقتایی آدم اینجوری میشه
این جمله رو تو خوشی و ناخوشی یادت بیار
این نیز بگذرد
بابابزرگ می گفت اگه تو جنگ با گناه ببری بردی که فاتحی
شکست بخوری شهیدی
بذار اگه زورمون به نفس نمیچربه شهید بشیم نه منافق
تا آخرین توان بجنگیم و بعد شکست ناراحت شیم
نه اینکه بی تفاوت شیم
خودکشی هم یعنی ناامیدی از حدا
فک کنم فک کردن بهش هم حروم باشه
به هیشکی وابسته نشو اینجا همه دوستن اما همه مشکلاتی دارن پس از نبود کسی ضربه نخور
1392 تير 14، 13:29
خوبید؟؟؟
اقا دیشب زدم به جدول.....جالب یود که3اصلا خواب صحنه دار ندیدم
این روز همش او فکر شکستم...
.ولی پاکم.
فعلا
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
1392 تير 14، 13:40
ویرایش شده
(1392 تير 14، 13:29)همای رحمت نوشته است: سلام
خوبید؟؟؟
اقا دیشب زدم به جدول.....جالب یود که3اصلا خواب صحنه دار ندیدم
این روز همش او فکر شکستم...
.ولی پاکم.
فعلا
دیدی یادت نی (شکلک خنده)!
سعی کن با روش گیوتین تق!گردن افکار رو بزنی
برا پرت کردن حواست ویرهاوس یا سودوکو نصب کن رو گوشیت
(1392 تير 14، 13:29)همای رحمت نوشته است: سلام
خوبید؟؟؟
اقا دیشب زدم به جدول.....جالب یود که3اصلا خواب صحنه دار ندیدم
این روز همش او فکر شکستم...
.ولی پاکم.
فعلا
دیدی یادت نی (شکلک خنده)!
سعی کن با روش گیوتین تق!گردن افکار رو بزنی
برا پرت کردن حواست ویرهاوس یا سودوکو نصب کن رو گوشیت
1392 تير 14، 17:23
کاشکی موقع فشار شهوت یه آتیشی چیزی به جونمون میوفتاد
تا از دست ورزی و افکار جلوگیری میکرد
دیگه نمیدونم تو این جور موقع ها چیکار کنم
البته نشکستم ولی......تا مرز پیش رفتم
طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
1392 تير 14، 17:42
(1392 تير 14، 17:23)حمید خان نوشته است:
کاشکی موقع فشار شهوت یه آتیشی چیزی به جونمون میوفتاد
تا از دست ورزی و افکار جلوگیری میکرد
دیگه نمیدونم تو این جور موقع ها چیکار کنم
البته نشکستم ولی......تا مرز پیش رفتم
خب دیگه امتحانی نمی موند تهش!
حب چی سبب شد که رو مرز وایسی؟این هر چی هس ممکنه باعث موفقیت باشه
1392 تير 14، 17:46
(1392 تير 14، 17:23)حمید خان نوشته است:سلام داداش
کاشکی موقع فشار شهوت یه آتیشی چیزی به جونمون میوفتاد
تا از دست ورزی و افکار جلوگیری میکرد
دیگه نمیدونم تو این جور موقع ها چیکار کنم
البته نشکستم ولی......تا مرز پیش رفتم
بابا ایولا داری خیلی از ماها اینجا کم میاریماااا
به قول داداش جوان بچسب به همون چیزی که سعی کرد نشکنی
داداش نذار تنها باشی تورو خدا مواظب خودت باش
پرواز برای نفسی که خدواندگار ترسیم کننده ی زندگی اش اورا به چالش کشانده است
تقریبا میشود گفت غیر ممکن شده اشت...
1392 تير 14، 21:38
(1392 تير 14، 17:23)حمید خان نوشته است:جمیدددد شیرههههههه
کاشکی موقع فشار شهوت یه آتیشی چیزی به جونمون میوفتاد
تا از دست ورزی و افکار جلوگیری میکرد
دیگه نمیدونم تو این جور موقع ها چیکار کنم
البته نشکستم ولی......تا مرز پیش رفتم
همین که نشکستی خیلی خوبه. دیگه نذار تا مرزش پیش برییییی . همون اول نگهش داررر
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما