1395 شهريور 5، 8:05
واسه دور جدیید اسم منم اضافه کنین لطفا.
(1395 شهريور 5، 11:40)چشم های خاکستری نوشته است: سلام...التماس دعا داداش
بچه ها دارم میرم امام رضا...
این سه هفته همش سرخ بودم...
ایشالا بهتر بشم....
به کمک امام رضا
(1395 مرداد 31، 23:19)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: سلام دوستان
هفته پیش خوب نبود.
اما اما دلم می خواد توبه ی واقعی کنم ، یه توبه ی بی بازگشت. توبه نصوح.
این چند روزی به فکرشم ، منتظرم یه زمانی سیم هام وصل شه اون ور.
این کلیپی که توی امضام هست (رو دانلود کلیک کنید می آره) بی ربط نیست.
دو تا ترفند که بدون اونا ترک کردن خیلی سخته.
۱- معمولا وسوسه که می آد آدم یه مقداری می تونه مقاومت کنه ،
ولی بعضی مواقع وسوسه به اوج خودش می رسه. جایی که دیگه نمی شه تحملش کرد.
و به نوعی نفس شروع می کنه به لجبازی.
در این جور مواقع ، لازم نیست حتما بخوای جلوی نفس بایستی.
کافیه که اون رو به تعویق بندازی ، مثلا بگی که من فردا خ.ا می کنم.
یا این که به خودت بگی : اگر امروز رو خوب تحمل کنی و یک لحظه هم فکر بد نکنی ، فردا خ.ا می کنم.
و گرنه تو که لجبازی کنی منم بد تر لجبازی می کنم.
اینطوری شهوت فروکش می کنه ، وقتی فروکش کرد و ذهنت سر جاش اومد می تونی دوباره بشینی چاره کنی برای فردا.
(حتما باید چاره کنی و گرنه فرداش روز از نو روزی از نو)
خلاصه این که این به تاخیر انداختن در بعضی شرایط خیلی جواب می ده.
توجه کنید که در جای درست باید از این روش استفاده کنی تا جواب بگیری.
(1395 شهريور 5، 22:53)Mohandes Sharif نوشته است: سلام بچه ها ،
و درود آقا سهیل عزیز ..
راستشو بخوای راست میگی ، حق با شماست .
جدیدا به این نتیجه رسیده ام ، به خاطر ترک های ناموفق زیاد گذشته ، موضوع ترک یه ذره پیچیده شده ، یعنی به این راحتی نیست که فک کنم بسه دیگه بذاریمش کنار ؛ و واقعا هم به این نتیجه رسیدم که خیلی کم در مورد این بیماری میدونم ،
جدا همین طوره که شما میگین ، من بعد خ.ا تنها میشم و خودم متوجه این موضوع نبودم ، تا این که از زبون شما شنیدم . همیشه بعد خ.ا میرفتم تو خودم ، معمولا یه خلوت واسه خودم و شاید تا 6-7 روز دوست نداشتم کسی بیاد تو این خلوتم ، یعنی دوست داشتم رابطه داشته باشم با بقیه ولی در حد رفع نیاز ها ، شاید دلیل این موضوع که خجالتی ام ، تعارفی ام ، اجتماعی نیستم و ... همین باشه . این که این پیله ای که واسه خودم درست کردم مدام قطور تر میشده با هر خ.ا .
اصن خ.ا باعث شده که یه ذره وزنم زیاد هم بشه . چون ( نمیدونم چرا ) بعد خ.ا خیلی تمایل به خوردن دارم . همش حس میکنم نرژی رفته رو باید اینجوری برگردونم . و میشه یه خوردن عصبی و بی کنترل و استراحت بی مورد و اضافه وزن .
یه مورد دیگه هم که خیلی به کمکتون نیاز دارم در موردش درسه ..
من امسال کنکور ارشد دارم . خیلی برنامه ریخته بودم برای تابستون . و الان که اینو مینویسم باید عین اسب درس بخونم تا دوباره شهرستان نرم . ولی همش به خاطر خ.ا درس نخوندم . نمیدونم چرا ، ولی اصن ناخودآگاهم عادت کرده .. بعد خ.ا تا 5-6 روز اصن نمیتونم درس بخونم ، فکرهم نمیتونم بهش بکنم .
فکر کن کافی بود ماهی 2 دفعه شکست داشته باشم تا کلا اون ترمو تا مشروطی برم ، یا مثلا تو امتحانا شکست بخورم ، هیچی دیگه !
نظر شما چیه .. شما ها هم اینجوری بودین ؟
میدونم مهمه که بذاریم کنارها ، ولی نمیشه یه راهی رفت که حداقل شکست هامون اینجوری تو بقیه جنبه های زندگی گند نزنه ؟!