امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

(1396 مهر 5، 19:42)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: شما اصلا مراسم می رید جایی؟ هیئت می رین؟ مسجد می رین؟
موافقش هستید؟ مخالف هستید؟ 


من هیچ وقت نمیرم 
اخرین باری که رفتم 10 سال پیش بود اونم به این خاطر یادم مونده که اون موقع محرم وصفر تو زمستون بود وسال 86 اینجا یه سرمای وحشتناک وطولانی رو تجربه کردیم
حقیقتش هیچ وقت خوشم نیومد ازین جور مجالس ,حس میکنم یه نمایش پر از ریاکاریه 
این که کدوم هیئت غذاش بهتره کدوم یکی طبلاش گنده تره کدوم یکی جمعیت بیشتری داره 
فلان مداح اومده کجا و...
حس میکنیم تنها چیزی که اهمیت نداره خود امام حسینه 
اینم واقعا از مظلومیتشه 
اما با برگزاری اینجور چیزا مشکلی ندارم تا وقتی که به من ضرری نرسونه 
که خب اکثرا میرسونه ! خودتون میدونید چجوریه 
یادمه شب تاسوعای چندسال پیش خونه یکی از فامیلا که توی یه مسیر منتهی به حرم امام رضاست خوابیدم
صبح در حالی که حس میکردم قیامت شده از خواب پریدم , کل خونه میلرزید 
رفتم لب پنجره دیدم یه صف خیلی طولانی از ادم با کلی بلندگو وطبل وزنجیر وسروصدای وحشتناک میرن سمت حرم  22
محمد/بیرق سبز/قرمز متاسفانه
هرچی تو این نزدیک چهارماه تلاش کردم متاسفانه خراب شد انقدر به ادم از نظر روحی فشار میارن که خواه نا خواه به بیراهه میره واقعا دلیل این همه فشار تو دو ماه رو نمیفهمم منی که دوچرخه سواری و پینگ پنگ رو به صورت نیمه حرفه ای بازی میکنم از نظر بدنی و روحی  کم اوردم وای به حال اونا که هیچ ورزش و تحرکی ندارن خدا لعنت کنه اونی که این سربازی اجباری رو تو کشورمون درست کرد
دوستان هم گروهیم منو ببخشید خیلی از نظر روحی بهم ریخته بودم و چاره ای به جز روی اوردن به اون چیزا نداشتم اخرشم دیشب همه چیز خراب شد
[تصویر:  355b0c83-680a-44de-b22b-8fa226123a99-7457402.png]
 سپاس شده توسط
درود 303
داداش محمد،همگروهی عزیز ی ادیت بکن اون متاسفانه رو بردار....فدا سرت اقا دوباره شروع کن 302
موری/بیرق سبز/سبز
فک کنم دیشب شیطون به همه پاتک زده چون منم ی فکرایی تو سرم بود ولی خب برا اولین بار مقاومتی سخت از خودم نشون دادم 22
خب هفته ای که گذشت:ی کارایی کردم ی کارایی نتونستم بکنم
هفته پیش رو: اون کارایی که نتونستم بکنم رو انجام بدم  Khansariha (13) Khansariha (13)

هفته ای که گذشته:خب من تا ۷/۳ بیشتر چیزارو رو از روی برنامه پیش بردم کارایی که برام سخت بود حال نداشتم رو سعی کردم انجام بدم
صبحونه رو که حوصلشو نداشتم تا دوشنبه ردیف بود ولی بعد از اون تا امروز نه که بعدا میگم چرا 
نمازا هم همونطور بود گرچه امروز نتونستم بخونم
دیگه اینکه نتم فقط روزانه بود که اونم تا دوشنبه هدفمند میومدم ولی بعدش نت تمام روز گرفتم...دیگه این چهار روز از خجالت نت درومدم 1 دیشبم ی لحظه خواستم برم دنبال کانال ولی حوصله سرچ کردنم نداشتم...
بنظرم بهتره اول بگم چرا همه کارام تا دوشنبه خوب بود...دلیلشم بادیه که به کمرمون خورد 22 والا دوشنبه شب یکی از دوستای قدیمیم زنگ زد گفت که بریم بیرون دیگه از من مقاومت از اون اصرار اخرش مجبور شدم برم البته خوش گذشتا ولی روز بعدش دیگه نرسیدم اصلا هیچ کاری بکنم ،ساعت ۱۲ ظهر پا شدم ،بعد نهارم اومدم حداقل درس بخونم که چون ذهنم درگیر بود اونم نشد،درگیر بیرون رفتن همون شب بود که اپنم رفتیم و تمام..روز بعد هم تقریبا به همین منوال که بعد گفتم دیگه از روی ناچاری ی دروغی به رفیقام بگم که از پنجشنبه دیگه بیرون نرم...اره دیگه چهارشنبه رو رفتیم و جشمتون روز بد نبینه موش ابکشیده برگشتیم خونه...و اینکه پدره فهمید من ایستگاه صلواتی نبودم و ی چجیزایی دیش اومد که واقعا اگرم پدره کار نداشته باشه دیگه خودم حوصله اونجا رفتن رو ندارم ...روز پنجشنبه که قرار نبود هیچجا برم باز نتونستم کارای زیادی بکنم احتمالا به خاطر اون ناراحتی روز قبلش بود و همچنین نت گرامی ولی خب خداییش بهتر از روزای قبلش بود یکم باخودم حرف زدم 1 و همین...
خب برسیم سراغ اصلیات...من حوصله مسواک زدنم نداشتم قبلا که باز تا دوشنبه خوب بود ولی اینبار خوشحال شدم نزدم 22 این ی مدتی که میزدم اصلا حواسم نبود این خمیردندونه مشکل داشت همش هربار ک میزدم ی لایه از پوست داخلی دهنمو میکند 22 دیگه دوشنبه بریم ی خمیردندون درست حسابی بگیریم...اورجینالم بود مثلا لامصب Khansariha (13)
ورزش فقط ی روز انجام دادم نخ دندونم که مثل مسواک بود
روز اول از ۱۵کاری که داشتم دوتاشو انجام ندادم ک اونم درسی بود
یکشنبه همه کارا درست بود ...دوشنبه از پنجتا ۳تا فقط
همه اینا گذشت تا امروز که باز تا ساعت ۱۰ خواب بود4chsmu1 احتمالا باید ساعت خواب شبمو بیار عقب تر ولی با شام تداخل داره 22
صبحونه کامل شد ولی ورزش و نرمش نه...ی سری کارای دیگه دارم مثل تمیز کردن و یکم درس و یکم دوباره مرتب کردن و تلگرام
هفته ای که داره میاد:والا باید دیگه صبحونه و مسواک و نت و نماز و ورزش روال بشه یعنی اگه اتفاقی هم افتاد از هفت روز دیگه پنج روزش درست و درمون انجام بدم
دیگه درس و درس و درس تا پیروزی 4chsmu1 باید سلعت مطالعه‌م به ۶ برسه  تا اخر هفته Khansariha (69)
دیگه اینکه اره دیگه تقریبا همین 22
خب حدود ۳۶ دیقه‌ست دارم فک میکنم و مینویسم..مابریم دیگه 303
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
 سپاس شده توسط
(1396 مهر 7، 10:46)mohammad_93 نوشته است: محمد/بیرق سبز/قرمز متاسفانه
هرچی تو این نزدیک چهارماه تلاش کردم متاسفانه خراب شد انقدر به ادم از نظر روحی فشار میارن که خواه نا خواه به بیراهه میره واقعا دلیل این همه فشار تو دو ماه رو نمیفهمم منی که دوچرخه سواری و پینگ پنگ رو به صورت نیمه حرفه ای بازی میکنم از نظر بدنی و روحی  کم اوردم وای به حال اونا که هیچ ورزش و تحرکی ندارن خدا لعنت کنه اونی که این سربازی اجباری رو تو کشورمون درست کرد
دوستان هم گروهیم منو ببخشید خیلی از نظر روحی بهم ریخته بودم و چاره ای به جز روی اوردن به اون چیزا نداشتم اخرشم دیشب همه چیز خراب شد

محمد جون الان خیلی مهمه که خودتو حفظ کنی. این شکستای بعد از اینهمه مدتِ طولانی، خیلی میتونه خطرناک باشه چون ممکنه سریالی بشه آدم. 
اگه یه بار تونستی تا اینجا پیش بیای، بازم میتونی مرد. راسی مگه سربازی عامل شکست میتونه بشه؟ چطور شد؟ اگه دوس داشتی راجبش بگو
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
دوستان این چند روزی مراقب خودتون باشید ، به قول موری دیشب شیطون به همه پاتک زده.
از قرار، بنده هم تحت هجومات شیطان قرار گرفتم دیشب. (البته چند شبه شروع شده)

اما خب فعلا به خیر گذشته. 49-2
همین که به همگروهی هام فکر می کنم خیلی کمکم می کنه.
اگر من که سرگروهشون هستم خراب کنم، دیگه چه انتظاری می تونم داشته باشم.

یه نکته ای رو هم بگم، یه چیزی به تجربه بهم ثابت شده که معمولا توی مناسبت ها، آمار شکست ها می ره بالا.
واقعا نمی دونم واقعا این ها ارتباط دارن یا نه. حتی اگر در حد یک حدس باشه، می شه بهش فکر کرد.
پس این چند روز بیشتر تحمل کنیم. 53258zu2qvp1d9v

عاشق / هفته ی سوم / به خاطر حسین سبز
 هفته ی پیش تا سه شنبه همه چیز خوب بود، اما از سه شنبه همه چیز ریخت به هم.
نمی دونم واقعا چرا این طوریه. الان نشستم روی کاغذ دارم فکر می کنم ببینم چرا اینطوری شدم.
اولش فکر کردم که به این خاطر بوده که تا دوشنبه خیلی به خودم فشار آوردم.
الان که خوب فکر می کنم به این نتیجه می رسم که برنامه رو سنگین ریخته بودم شاید.
بازم توی دام افتادم، همون دامی که خیلی وقت پیش ازش فرار کرده بودم.
ارزیابی :
برنامه ی درسی و شرکت در جلسات : کلاس هام خیلی هاش رو نتونستم شرکت کنم. درسی هم اون چیزی که می خواستم نشد.
کار های اداری دانشگاهی ، بیمه ، کپی مدارک و ... : این ها تقریبا انجام شد.
تفریحی : ورزش ، یک برنامه ی تفریحی برای آخر هفته ، کانون دو روز یکبار. ورزش رو یک روز انجام دادم، اما اصلا خوب نبود، یعنی مثل قبل نبود.
شرکت در مراسم دانشگاه ، سعی کنم هر شب باشه. تقریبا هر شب شرکت کردم. 
زبان و قرآن روزانه : مطالعه به صورت روزانه : این دو تا رو بیشتر توی راه انجام دادم.
برنامه ی هفته ی آینده :
نمی دونم. 22
الان روحم توی خلا داره پر می زنه. تا شب امیدوارم که اوضاع بهتر بشه. 22
اگه بهتر شد می ام مینویسم.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1396 مهر 7، 14:59)rezaKy نوشته است:
(1396 مهر 7، 10:46)mohammad_93 نوشته است: محمد/بیرق سبز/قرمز متاسفانه
هرچی تو این نزدیک چهارماه تلاش کردم متاسفانه خراب شد انقدر به ادم از نظر روحی فشار میارن که خواه نا خواه به بیراهه میره واقعا دلیل این همه فشار تو دو ماه رو نمیفهمم منی که دوچرخه سواری و پینگ پنگ رو به صورت نیمه حرفه ای بازی میکنم از نظر بدنی و روحی  کم اوردم وای به حال اونا که هیچ ورزش و تحرکی ندارن خدا لعنت کنه اونی که این سربازی اجباری رو تو کشورمون درست کرد
دوستان هم گروهیم منو ببخشید خیلی از نظر روحی بهم ریخته بودم و چاره ای به جز روی اوردن به اون چیزا نداشتم اخرشم دیشب همه چیز خراب شد

محمد جون الان خیلی مهمه که خودتو حفظ کنی. این شکستای بعد از اینهمه مدتِ طولانی، خیلی میتونه خطرناک باشه چون ممکنه سریالی بشه آدم. 
اگه یه بار تونستی تا اینجا پیش بیای، بازم میتونی مرد. راسی مگه سربازی عامل شکست میتونه بشه؟ چطور شد؟ اگه دوس داشتی راجبش بگو

درسته رضا جان دفعه قبلی که شکست خوردم همون بلای که گفتی سرم امد البته الان سنم بالاتر رفته بهتر میتونم کنترل کنم
درباره سوالت نهههه خودش که عاملش نیست ولی گفتم اون فشار روحی که به ادم میارن ادم ضعیف میکنه (یه نمونه اینه از ساعت 4 صبح تا ساعت 8 شب در اختیار اونایم بدون انکه یه دقیقه تو تختت استراحت کنی)  اون روحیه قوی که بتونم  جلوش مقاومت کنم  رو از دست داده بودم نمیدونم  شاید من اینجوری بودم ادم با ادم فرق دارم ولی من تسلیمش شدم 
دیشب خیلی اشتباه کردم
[تصویر:  355b0c83-680a-44de-b22b-8fa226123a99-7457402.png]
 سپاس شده توسط
رضا و یوسف عزیز، من پست هاتون رو خوندم.

می دونید، من مثل کسی هستم که لذت بزرگی رو تجربه کرده و دوست داره اون تجربه اش رو تقسیم کنه.
دوست داره بقیه هم مثل خودش اون احساس رو تجربه کنن.
من کوچیک همتون هستم اما احساس خوبی رو که توی گریه برای امام حسین (ع)‌ تجربه کردم،‌ هیچ جای دیگه تجربه اش نکردم.

وقتی دلت رو ببره، وقتی خودت رو فراموش می کنی، تمام بدی هات رو، تمام خوبی هات رو، وقتی اشکت جاری می شه،
دیگه انگار رو هوا داری پرواز می کنی.

حالا ممکنه شما بگی من رفتم هیئت و تجربه ی خوبی نداشتم.
من می گم یه خرده روی یه سری چیز ها چشمت رو ببند،‌ یه سری چیز های دیگه رو می بینی.
هیئت رفتی دور و برت رو نگاه نکن، کم و زیاد هیئت رو نگاه نکن. ضرر نمی کنی.

اصراری هم ندارم که حرف درستی می زنم و شما باید قبولش کنی.
همون طور که گفتم تجربه ی شخصی بود. 53258zu2qvp1d9v
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
این هفته هم خداروشکر مثل هفته های قبل خوب گذشت ، فقط بخاطر فشارهایی که روم بود خیلی وسوسه پیش میومد که باز خداروشکر به خیر گذشت
گروه : به خاطر حسین (ع)
وضعیت هفته سوم : سبز

راستی فردا روز صلوات منه ، از اونجایی که تاسوعا هست، لطفا به نیت آقا ابوالفضل العباس (ع) صلوات بفرستین ، من رو هم دعا کنید
ان شاالله مشکلات همه حل بشه 53
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
(1396 مهر 7، 10:46)mohammad_93 نوشته است: محمد/بیرق سبز/قرمز متاسفانه
هرچی تو این نزدیک چهارماه تلاش کردم متاسفانه خراب شد انقدر به ادم از نظر روحی فشار میارن که خواه نا خواه به بیراهه میره واقعا دلیل این همه فشار تو دو ماه رو نمیفهمم منی که دوچرخه سواری و پینگ پنگ رو به صورت نیمه حرفه ای بازی میکنم از نظر بدنی و روحی  کم اوردم وای به حال اونا که هیچ ورزش و تحرکی ندارن خدا لعنت کنه اونی که این سربازی اجباری رو تو کشورمون درست کرد
دوستان هم گروهیم منو ببخشید خیلی از نظر روحی بهم ریخته بودم و چاره ای به جز روی اوردن به اون چیزا نداشتم اخرشم دیشب همه چیز خراب شد

سلام داداش, این فشارهارو میشه تحمل کرد,من که سفته دست کسی داشتم و زنگ میزد تهدیدم میکرد چی بگم   2 جز شکستن کاری از دستم بر نمیومد , همش هول و هراس داشتم الان در خونه رو میزنن و آبرو ریزی میشه, کدوم سخت تره, 4 ماه که چیزی نیست,به این فکر کن قرار کل عمرت رو پاک باشی,پس این چهار ماهی که زحمت کشیدی و خودتو نگه داشتی مثل ورقی از یک کتاب می مونه , پس اگر از الان محکم ادامه بدی خواهی دید که این شکست رو میتونی تجربه کنی برای آینده ات و دیگه ازاین طریق نبازی , پس خودتو 10 سال بعد تجسم که داری این روزها رو میبینی که همش خاطره شده ,اون روز به احتمال زیاد تشکیل خانواده دادی و دادیم و بچه ای شاید داشته باشیم, اگر از اونجا به الان نگاه کنی میبینی ترکش میتونست زیادم سخت نباشه. 49-2
14 تا صلوات برای حامد عزیز به نیت شادی و سلامتیش
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
به نام خدا
15 صلوات برای داداش هیچکسم برای اینکه به آرزوهاش برسه
15 صلوات برای داداش حامد عزیز و نیت پاکشون ایشالا که موفق باشی داداش عزیز (چشم برای نیتتون هم صلوات می فرستم 4chsmu1 )
و 15 صلواتم برای داداش محمد که روزای خوبی کنارش داشتم  و امیدوارم روزهای خوبی برای خودت بسازی داداش عزیز
چون ارزش خودت و زندگیت خیلی بالاست که با یک اشتباه نخوای یه آینده ی خوب و بهتر  داشته باشی 49-2
مراقب خودتون باشین


امید 24/گروه ثارالله / هفته سوم سبز

برنامه ها رو هم واقعا الان نمی تونم بگم
ایشالا از هفته ی بعد به صورت مفصل بیان می کنم  Hanghead
با عرض معذرت از اعضای گروه Shy
موفق باشید
نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
 سپاس شده توسط
 آنچه باعث شد، عاشورا رقم بخورد
دنیاطلبی خواص بود
امروز و هر روز بزرگترين مشكل اجراي اسلام "خواص با وجاهت شرعيه" همان "معاويه صفتان" بوده اند 
آنها كه از دين فقط ميگويند، ولي عمل و رفتارشان ضد دين است
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
 سپاس شده توسط
با ذکر ۱۵ صلوات برای حامد عزیز به امید گره گشایی از کارهاش پست زیر رو ارسال میکنم،

نقل قول: یه نکته ای رو هم بگم، یه چیزی به تجربه بهم ثابت شده که معمولا توی مناسبت ها، آمار شکست ها می ره بالا.
واقعا نمی دونم واقعا این ها ارتباط دارن یا نه. حتی اگر در حد یک حدس باشه، می شه بهش فکر کرد.
پس این چند روز بیشتر تحمل کنیم. 53258zu2qvp1d9v 



حرفت دقیقا درسته ،ارتباطش بنظرم اینطوریه که چند روز تعطیلی پشت سر هم آدم خودش بی مسولیت و راحت میدونه ،بادخودش میگه خب چند روز تعطیلیه وقتشه که گناه کنم بعدش به اندازه کافی وقت هست ریکاوری بشم ،اینطوریه که همه چیز خراب میشه،با یک نگاه به گذشته آمار شکستهام تو تعطیلیا بیشتر درصد احتمال رو داشته،خیلی مراقب این تعطیلیا باید بود،وقتی میشه خیلی خوب از این تعطیلیا استفاده کرد چرا گند بزنیم بهش هم احساس گناه کنیم و هم تعطیلی چند روزه که قراره استراحتی کنیم یا برنامه عقب افتاده رو انجام بدیم با خستگی و ناراحتی پشت سر بذاریم،



(1396 مهر 8، 10:30)101 نوشته است: درود بر آسمانیها
وضعیت هفته سوم: قرمز
تجربه و ارزیابی: فقط یک کلمه میتونم بگم. متاسفم. ارزیابی خاصی نمی تونم داشته باشم چون شکست خوردم. به سختی دارم تایپ می کنم. از خودم و از همگروهیهای عزیزم قلبا عذرخواهی می کنم. قصد من این نبود. حق دارید از دستم دلخور باشید. ماکزیمم تلاش را داشتم. متاسفانه هفته رو با قدرت شروع نکردم. افت انرژی داشتم. خودم نبودم. 
برنامه: نیاز به ریکاوری جسمی و روحی دارم. برنامه من انجام هر کاری هست که حالم رو بهتر کنه و دوری از هر کاری که حالم رو بدتر.
این رو یقین بدونید که سه هفته بعد سبز خواهم بود. مرده یا زنده.
خداحافظ تا هفته بعد.
درورد ۱۰۱ جان،نیاز به عذرخواهی نیست،حداقل از من،چون اگر قرار بود همه سبز باشن اینجا دور هم نبودیم،قراره همه تلاش خومونو بکنیم که سبز بشیم،اونهم نه برای کس دیگه،بلکه برای خودمون،فقط ارتباطتت رو با گروه قطع نکن،اینکه بری هفته بعد بیایی شاید بنظرم ایده خوبی نباشه،همینجا بین ما باش داداش،خدا نگهدارت




در یک اقدام هفته پیش ایسنتا و تلگرامو از تبلت پاک کردم راحت شدم،الان فقط با کامپیوتر تو اینستا و تلگرام میرم اینطوری وقتی تبلت دستمه وقتم الکی تلف نمیشه میرسم به کانون و بعدش برنامه های آموزشی،
ارادت
سلام بچه ها
چه ایام خوبی هست این ایام برای شستن چشم ها، عوض کردن نگاهامون، درست دیدن ها.
توبه های اصیل. گرفتن تصمیم های جدید. شروع کردن ها.
ان شالله همه مون بهره مند بشیم از این ایام. 

الف) اعلام وضعیت پاکی:
آرمین / گروه یاران همدل / هفته سوم سبز  [تصویر:  khansariha%20(69).gif] 

ب) ارزیابی:
این هفته باز هم سردردها خیلی بد بود. فقط یه روز یه مقدار بهتر بودم. 6 روز دیگه سردرد.
چهارشنبه این هفته نوبت دکتر گرفته بودم برای ادامه مراحل درمانی. اما با توجه به جلسه ای که برگزار میشه، نمی دونم برم یا نه. رئیسم می گفت برو. من می گفتم نه. :22 یه جلسه آموزشی هست برای یه سری نیروی جدید. اگرم برم دکتر، رئیسم دست تنها می مونه؛ از اون طرف چیزهای خوبی که میشه تو همین جلسه یاد گرفت رو یاد نمی گیرم. 53258zu2qvp1d9v  

اوضاع پاکی خوب بود خدا رو شکر.
فقط یه شب تو خواب اگه حواسم نبود در رفته بود.
کلا تو خواب من باید خیلی حواسم جمع باشه.

این هفته بعد چند هفته رفتم استخر. هیچ کی نبود. خودم بودم و یکی دو نفر دیگه.   4chsmu1

از برنامه هم بگم براتون:

تسلط روی حفظ سوره یاسین
جاهایی که مشکل داشتم رو کشیدم بیرون و توجه کردم بهشون.
جهاد همچنان ادامه دارد.  53258zu2qvp1d9v

خواندن یک سوره از جزء سی ام از آخر، روزانه 
یه مقدار از برنامه عقب افتادم اما بعد خودم رو رسوندم و الان سر برنامه ام هستم.

مرتب سازی زندگی به هم ریخته و انجام کارهای عقب افتاده:
بالاخره بعد چند ماه کار کردن روی ذهن پدر و مادر گرامی، موفق شدیم یه میزتلویزیون برای تلویزیون جدید بگیریم. چقدر حرص خوردم من و چقدر جان دادم.  53258zu2qvp1d9v
هرچقدر که من دوست دارم سریع چنین کارهایی انجام بشه و بی خودی به آینده های دور حواله نشه، پدرم به شدت علاقه منده که طی ماه های آتی که معلوم نیست چند ماه بشه، انجام بشه  4chsmu1
و این تقاوت سلایق واقعا سخته. وقتی تو همه ی امور باشه. 53258zu2qvp1d9v

خواب بهتر
به طرز فاجعه انگیزی بده. دیشب ساعت 10:30 خوابیدم تا 1:30. بعد از درد بیدار شدم و تا 5:30 بیدار بودم. نماز صبح رو خوندم و خوابیدم.
این داروهایی که می خورم به نظرم خوابم رو به هم ریخته. درد رو که خوب نکرده هیچ.

مطالعه لااقل 3 روز در هفته
دو روز مطالعه کردم اما با سردردهایی که داشتم چیز زیادی نفهمیدم.

ج) برنامه هفته آینده:
تسلط روی حفظ سوره یاسین
خواندن یک سوره از جزء سی ام از آخر، روزانه 
مرتب سازی زندگی به هم ریخته و انجام کارهای عقب افتاده
خواب بهتر
مطالعه لااقل 2 روز در هفته

این هم گروهی های من کو؟  Swear1
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
اقا ارمین قضیه چیه که هر چی میخوام بهت پیام بدم نمیشه پیام داد

خوب پس اینجا کپی میکنم پیامو تا اونجا راه بیفته...ظاهرا سایت مشکل داره...یه لحظه پروفایل موری به جای اسم من بالای صفحه اومد.
ً..........‌‌‌‌.‌‌‌.‌...............
سلام آرش جان
خوبی؟ اوضاع بهتره؟

ممنون میشم تو نوشتن هات یه مقدار تامل بیشتری داشته باشی و تو ارتباط ها بیشتر رعایت کنی.

........................



درود به رفیق و داداش گل گرمابه و گلستانم.

حالم که خوبه ...یه درصد شما احتمال بده من بد باشم!؟ مگه میشه 4chsmu1

قضیه ترکم در کل مساعدتر از چند ماه قبله ....گرچه لغزش داشتم گاهی ...اما اگه نسبتی بخوام حساب کنم روو به پیشرفتم نسبت به فروردین به بعد!

در مورد استفاده ازلغاتی که کمتر تشنج درست کنه و کمتر قوانین رو زیر پا بزاره حدود نیم ساعت پیش سر سفره،بهش فکر کردم

به این نتیجه رسیدم که من جای مناسبی رو برای نوشته هام پیدا نکردم ،اینجا هدفش با کلمات و جملات من تناقض داره.

به هر حال به روی چشم‌.....تمام سعیمو میکنم لغاتی که با قوانین صفحه اول سایت مغایرت داره،از ذهنم نجوشه و انگشتام ننویسه .

این چند وقتم به این گاهی فکر میکردم که اون جمله ای که گفته بودی شخصیت رو زیر سوال میبره ،آیا میبره یا نه!

به نظرم اون فقط یه جمله ی کنایه ای بود که به خاطر نوشتنی بودنش میشد چند پهلو ازش برداشت کرد....اگه صوتی گفته میشد لحن رو میرسوند و میتونست همون جمله ی به ظاهر منفی و چهره خراب کن،یه جمله ی کنایی حساب بشه.

به هر حال اینا مهم نیست آرمین جان.مهم نتیجه ای بود که من از نوشته ها گرفتم.



بازم چشم رعایت میشه

مراقب خودت باش رفیق گلستان ما. 302

سعیتو بکن زود خوب بشی 53
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان