امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام
خدا رو شکر می کنم که پاکم و در جمع دوستانی هستم که برای پاکی تلاش می کنن.

دیروز به ایمیل یه دوست خارجی تو استرالیا پاسخ دادم. چقدر سخته انگلیسی نوشتن. یکی رو پیدا کردم که دقیقا سردردهای مشابه من داره. 
یکی ازم یه سری سوال خواسته بود برای روز معلم. تهیه کردم و براش ارسال کردم.
مقداری دورهمی دیدم و روحم شاد شد.
یه سری تمرینات پیانو انجام دادم و آخرین جلسه ترم دوم هم برپا شد.

امیدوارم سردرد امروز مانعی نشه برام که روز شادی رو بگذرونم.  53

------------------

عاشق و دریفت
چه گفت و گوی دوست داشتنی دارید.  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

سلام بچه ها

اینجوری شروع میکنم...
 دگرش هستم یک معتاد جنسی 30 روزه پاکم

معتادی که افکار منفی و بی عمل شدن و فاجعه درست کردن از افکار منفی و دادن احساس بهشون و نهایتا عملی شدن این بی عملی داره روز به روز بیشتر میشه...قبلا هم اینجوری بودم ولی بدون اینکه بدونم می رفتم سمت خودارضایی...و چند روز حال خرابی و ادامه سیکل و چرخش دوباره

ولی الان فهمیدم نیاز جنسی من شاید 10 درصد علت گرایش به پورن و خودارضایی بود باقیش ذهن بیمار منه

دیروز رفتم تقریبا 2 ساعت پیاده روی و (پیشنهاد: نرم افزار runtastic عالیه!) و بد نیود ولی دیدن زوج های جوان و زن و شوهرها بیشتر منو به تنهای خودم فرو برد. دوستام خیلی کم شدن و به اون شکل تو این سن دیگه دوست معنی نداره به نطرم (32 سال) هر تماسی هم هست بیشتر ابراز داشته و موفقیتهاست و اینکه تو چی داری و من چی دارم...قبلا خیلی رو راست بودم ولی دیگه یاد گرفتم شدیدا نقاب بزنم و حال خودم رو اگر هم بد باشه خوب نشون بدم.
کلا این روزها چیری که آزام میده تنهاییه و اینکه هنوز مجبورم تو خونه پدرم باشه.
چند سال درگیر دکتری بودم ولی دیدم به جایی نمیرسه و انصراف دادم و کلی ضربه خوردم. بعدش چند سال تو شرکت کار کردم و امسال تو یه شغل دولتی استخدام شدم.
ولی همش استرس دارم که نکنه نتونم از پسش بر بیام و اگه قبل بود میرفتم سراغ فیلم و خودارضایی ولی الان باید با استرسهام مقابله کنم
کوچیک بودم لکنت زبان داشتم ولی درسم خیلی خوب بود. خدارو شکر الان میتونم بگم مشکل تکلم ندارم ولی اون استرس ولم نمیکنه.
چند وقته تو انجمنهای آنلاین افسردگی و اعتیاد جنسی هم شرکت میکنم و خیلی کمکم میکنه که حال و احساس خودم رو در لحظه شناسایی کنم.

دیگه خیلی غیر مرتبط صحبت کردم و زیاد پیوستگی نداشت صحبتهام.

در ضمن پاک بودن فقط انجام ندادن اون نیست. کنترل نگاه و فکر خیلی مهم تره.

و خدا لعنت کنه که کسایی که صنعت پورن رو دامن میزنن که همه مشکل ما از اونجا شروع شد.
خیلی حالم بهتر شده
خوش حالم، امید به زندگیم بیشتر شده، اعتماد به نفسم چسبیده به سقف 4chsmu1 
جوری که دوست دارم از ثانیه ثانیه زندگیم بیشتر استفاده ببرم

خیلی عجیبه، هفته ی پیش همین موقع دوست داشتم زودتر بمیرم تا تموم شه Shy 
این قدر عجیبه که می گم نکنه شاید مشکل روانی دارم‌ 22
یا این که شاید این هم فریب شهوته 22

صبح بیدار شدم، برای خودم املت درست کردم، با یه لیوان شیر داغ Khansariha (69) 
بعدش نماز خوندم و قرآن کار کردم، به گلم رسیدم (از این رو به اون رو شد بنده خدا، یه سالی می شد که کسی بهش نرسیده بود 4fvfcja )
نهار آماده کردم، لباس هام رو شستم.
همش هم حس خوبی داشتم.
با این که تنهام، هیچ گونه وسوسه ای هم در کار نبوده. خدایا شکرت Khansariha (69) 
تا شب هم کلی وقت دارم که می تونم کارهای عالی انجام بدم.


نقل قول: سلام عاشق جان،ممنون که به نوشتم توجه کردی
ولی جوابی که دادی یک جواب احساسی برخاسته از اعتقادات شخص ات بود،
دین یک مساله شخصیه ، 
حالا بیا خدا رو از نوشته هایت حذف کن،
و فرض کن زندگی یعنی ؛ شخصی به دنیا بیاد و در دنیا مدتی باشه و از دنیا بره، واینکه بعدش چی میشه،طبیعتا خودش مسؤل کارخودشه،
هرم مازلو و علم و ... رو در نظر نگیریم،
حالا بنظرت کیفیت زندگی دراین کشوربا زندگی در یک کشور دیگه برای این شخص یکسانه؟

واضحه که یکسان نیست کیفیت زندگی توی کشورهای متخلف.
همین طور که خیلی از کشورها مردمش توی رفاه بیشتری نسبت به ما هستن،
خیلی از کشورها هم مردمش توی رفاه کمتری نسبت به ما هستن.

حرف من اما اینه (فارغ از احساسات و دین و مذهب)

اون چیزی که تعیین می کنه فردی در آرامش باشه یا نه، رفاه مادی نیست، معنویاته ....
انسان می تونه در اوج مشکلات و سختی های دنیا در آرامش باشه و احساس لذت و خوشبختی کنه.
از اون طرف می تونه در اوج ثروت و راحتی و رفاه مادی باشه، اما خودش رو خوشبخت ندونه.

بذار یه مثال ساده بزنم.
کسی که حرص و طمع داره، هیچوقت توی زندگی احساس شادی نمی کنه.
اگر یک کشور هم به نامش باشه دنبال اینه که کشور همسایه رو تصاحب کنه.

اما کسی که قانع باشه به داشته هاش، حتی اگر یه متر زمین هم به نامش نباشه، احساس آرامش و خوشبختی داره.

نقل قول: و خدا لعنت کنه که کسایی که صنعت پورن رو دامن میزنن که همه مشکل ما از اونجا شروع شد.
واقعا خدا از دهنت بشنوه دگرش جان
این صنعت پورن از یه طرف ما ها رو بدبخت کرده
از یه طرف هم زن های بیچاره ای رو که به خاطر مشکلات اقتصادی مجبور هستن توی این فیلم ها بازی کنن و ملعبه هوسبازی یه عده دیگه بشن
پول اصلیش هم می ره توی جیب یه عده سرمایه دار که پول روی پول بذارن.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

دوستان خیلی دلم گرفته و شدیدا احساس تنهایی دارم... Hanghead
سلام
امروز طب سوزنی رفته بودم.

یکی اومده بود که اعتیاد داشت.
دکتر بهش می گفت تو اراده داری. می تونی نری سمتش. کسی هفت تیر پشت سرت نذاشته که مجبور باشی سمت دود بری.
اون می گفت دکتر به خدا دست من نیست. من مجبور میشم بکشم. هفته ای یه تومن رو دود می کنم هوا.
- با این پول تو این همه سال می دونستی چه کارها میشه کرد؟ چقدر گردش و تفریح و حال خوب واقعی بخری تا اینکه دود بخری؟
- دکتر باور کن همه این ها رو می دونم. من ته دود رو درآوردم. تهدیگش رو هم درآوردم. تهش هیچی نیست. واقعا تهش چیزی جز بدبختی نیست. من همه این ها رو می دونم. اما نمی تونم عمل کنم.
- خودت اصلا هیچی. پس سهم زنت چی میشه؟ بچه ات چه گناهی کرده؟
- مواد میگه فقط من. بقیه هیچی. اعتیاد میگه فقط من. اونه که به من فرمان میده.

کار من زودتر شد. 
سوزن ها هنوز بهش بود.
بیرون که میومدم گفتم محمد هر کس یه جور گیره. خدا به همه مون کمک کنه.

احتمالا فکر کرد تنها گیر من سردرد هست.
ظاهر آدم ها گیرهاشون رو نشون نمیده.  53
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

خب امروز روز خیلی خوبی بود
ساعت ۱۲ زدم بیرون از خونه
و شب ساعت ۱۰ رسیدم خونه

این بین هم خیلی اتفاقای خوبی افتاد
از ساعت ۱۰ تا الان تو آپارات می چرخم 22

از این قسمتش اصلا راضی نبودم

اولش می رم می گم پنج دقیقه نگاه می کنم
اما وقتی می رم توش دیگه نمی تونم دربیام ازش 22

این قسمت رو در قدم اول باید درستش کنم. Khansariha (69)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام عاشق جان من جواب پست شما را آماده کردم ، ولی صلاح ندیدم عمومی ارسال کنم ، اگر صلاح دونستی یک ایمیل به من بده جوابشو بفرستم 
یک حالت دیگه اینه که بحث نیمه کاره رها بشه،
خودم پیشنهادم رها شدن بحثه،
چون گرایش فکری ما بنظرم با هم متفاوته .
سلام

امروزم طب سوزنی بودم.
دکتر دو ساعت و نیم با من ور رفت.
هر چی سوزن داشت از سر تا پای بدنم زد.
هیچی به هیچی.
فکر کنم هزینه سوزن هاش بیشتر از 70 تومنی شد که من پرداخت کردم.

مغزم داره منفجر میشه.
اگه برم خ.ا کنم، این مغز آروم می گیره؟
قطعا نه.
یه جاهایی فقط به این فکر می کنی که چی کار کنی اوضاع بدتر نشه.
بهتر شدن در دسترس نمی باشد.  53
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

(1398 ارديبهشت 8، 0:19)drift نوشته است: سلام عاشق جان من جواب پست شما را آماده کردم ، ولی صلاح ندیدم عمومی ارسال کنم ، اگر صلاح دونستی یک ایمیل به من بده جوابشو بفرستم 
یک حالت دیگه اینه که بحث نیمه کاره رها بشه،
خودم پیشنهادم رها شدن بحثه،
چون گرایش فکری ما بنظرم با هم متفاوته .


داداش هر طور شما صلاح بدونی بنده در خدمت هستم 302
از قسمت تماس با مدیران ایمیل هم می تونی ایمیل بزنی. 302 


(1398 ارديبهشت 8، 20:49)آرمین نوشته است: سلام

امروزم طب سوزنی بودم.
دکتر دو ساعت و نیم با من ور رفت.
هر چی سوزن داشت از سر تا پای بدنم زد.
هیچی به هیچی.
فکر کنم هزینه سوزن هاش بیشتر از 70 تومنی شد که من پرداخت کردم.

مغزم داره منفجر میشه.
اگه برم خ.ا کنم، این مغز آروم می گیره؟
قطعا نه.
یه جاهایی فقط به این فکر می کنی که چی کار کنی اوضاع بدتر نشه.
بهتر شدن در دسترس نمی باشد.  53

دعا تنها کاری هست که میتونم برات انجام بدم داداش 302


*******

امروز روز خیلی خوبی بود.
از وقتی که پاشدم تا الان که اینجا در خدمت شما هستم.
نفهمیدم چطور گذشت که نگران وسوسه و اینها باشم.

الان هم می خوام یه مقداری کتاب بخونم و بعدشم بخوابم Khansariha (69)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
[تصویر:  2gfm_capture.png]
این هم از آخرین ورژن های برنامه ها
امیدوارم بتونم خوب اجرا کنم
نظری داشتید بهم بگین 303
(1398 ارديبهشت 8، 23:57)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1398 ارديبهشت 8، 0:19)drift نوشته است: سلام عاشق جان من جواب پست شما را آماده کردم ، ولی صلاح ندیدم عمومی ارسال کنم ، اگر صلاح دونستی یک ایمیل به من بده جوابشو بفرستم 
یک حالت دیگه اینه که بحث نیمه کاره رها بشه،
خودم پیشنهادم رها شدن بحثه،
چون گرایش فکری ما بنظرم با هم متفاوته .


داداش هر طور شما صلاح بدونی بنده در خدمت هستم 302
از قسمت تماس با مدیران ایمیل هم می تونی ایمیل بزنی. 302 


(1398 ارديبهشت 8، 20:49)آرمین نوشته است: سلام

امروزم طب سوزنی بودم.
دکتر دو ساعت و نیم با من ور رفت.
هر چی سوزن داشت از سر تا پای بدنم زد.
هیچی به هیچی.
فکر کنم هزینه سوزن هاش بیشتر از 70 تومنی شد که من پرداخت کردم.

مغزم داره منفجر میشه.
اگه برم خ.ا کنم، این مغز آروم می گیره؟
قطعا نه.
یه جاهایی فقط به این فکر می کنی که چی کار کنی اوضاع بدتر نشه.
بهتر شدن در دسترس نمی باشد.  53

دعا تنها کاری هست که میتونم برات انجام بدم داداش 302


*******

امروز روز خیلی خوبی بود.
از وقتی که پاشدم تا الان که اینجا در خدمت شما هستم.
نفهمیدم چطور گذشت که نگران وسوسه و اینها باشم.

الان هم می خوام یه مقداری کتاب بخونم و بعدشم بخوابم Khansariha (69)


سلام برادر،پس حالا که شما هم موافقی بحث رو ادامه نمیدیم  53




آرمین جان من اگر اشتباه نکنم شما مشکل سردردهای میگرنی داشتی،
من از اول راهنمایی تا اول دبیرستان درگیر این موضوع بودم، بطوریکه وسط فاصله بین ابرو تا گوش(نیمدونم بهش گیج گاه میگن فکرکنم)چنان درد میکرد انگار با مته دریل دارن سوراخ میکنن،معمولا این سردرد حدودا ۲۴ ساعت با من بود که نه میتونستم بخوابم نه فکر کنم نه دراز بکشم، فقط درد،مدرسه و ... همش تعطیل فقط دراز میکشیدمچند قطره آب تو مقداری دارچین میریختم که دارچین مثل گِل بشه ،همونو به پیشونی ام می مالیدم،سوزشی که اون ایجاد میکرد درد میگرن رو یکم کم رنگ میکرد.
واقعا باهات همدردی میکنم هیچی مثل این بد نیست،
قسمت خوب قضیه اینه که این موضوع یک دفعه قطع شد و دیگه برام اتفاق نیفتاد،امیدورام یک روز بیایی و بگی همه چیز یک دفعه تموم شد.
سلام
عاشق جان ممنونم ازت.  53
دریفت جان ممنونم ازت. نمی دونم سردردم میگرن هست یا چه چیز دیگه ای. فقط درد رو می فهمم. امیدوارم همیشه سلامت باشی.  53

بدتر از همه اینه که ظاهرت مثل آدم های نرمال هست. مثل آدم های نرمال ازت انتظار دارن. مثل آدم های نرمال باهات رفتار میشه.
اما باطنت هیچ شباهتی به آدم های نرمال نداره.
فقط تویی که می فهمی چقدر داغونی.

یک روز دیگه با پاکی و حال بد سپری شد.
نمی دونم چرا این روزها تموم نمیشه.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

آقا مسابقه گروهی دیگه قرار نیست برگزار بشه؟




دوستان،
من دو تا سؤال دارم. نمی دونم جاش اینجاست یا نه.


1- من وقتی این کار بد را انجام میدم، خیلی خسته و کوفته میشم. جدیداً این خستگی و کوفتگی، بیشتر از قبل هست. انگار که کوه کندم. اصلاً دیگه تا چندین ساعت حال ندارم و همش می خوام که بخوابم. اصلاً اون موقع حوصله هیچکی را ندارم.


2- آیا افسردگی ناشی از این کار بد، بعد از ترک، از بین میره؟ من خیلی از این افسردگی و ناامیدی دارم رنج میبرم. با هیچکس نمی تونم بجوشم. در جمع دوستان، اصلاً نمی تونم بخندم و شاد باشم. حوصله خودم را هم ندارم. احساس می کنم هیچکس دوست نداره باهام همنشین و هم صحبت بشه.
 سپاس شده توسط
سلام
این یکی دو روزه دارم به این فکر می کنم که عیار آدم تو شرایط و روزهای سخت مشخص میشه.
تو شرایط ساده ای که هیچ مشکلی وجود نداره و همه چیز عالی پیش میره که هنر کردی نتایج خوب داشته باشی.
اگه مردی تو همین شرایط پاک بمون.  53

#روزهای_خوب_تو_راهه
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان