1392 شهريور 9، 15:04
در عملیات فتح المبین وقتی رضا که فرماندهی گردان حمزه را به عهده داشت متوجه میشود که تانکها ان ها را محاصره کرده اند
به نیرو ها دستور عقب نشینی میدهد
و در مقابل اصرار زیاد نیرو ها به انها میگوید مگر من فرمانده شما نیستم
پست دستور میدهم اینجا را ترک کنید نیرو ها گریان برمیگردند
رضا یکه وتنها با ارپی جی و تیربار و .. حواس عراقی ها را پرت میکند تا نیروهایش سالم از میدان خارج شوند
هنگام برگشت نیروها حاج احمد متوسلیان انها را میبیند که دارند به عقب برمی گردند
از انها سوال میکند که برادر چراغی
کجاست که جواب میشنود
یکه و تنها میان تانکهای عراقیماند تا ما به عقب بیاییم
حاج احمد به هر نحوی که شده می خواد به جلو برود و رضا را بیرون بیاورد اما نیروها به سختی جلوی او را میگیرند
بغض گلویش را میگیرد
اما رضا به لطف خدا توانسته بود از ان معرکه سالم بیرون بیاید