امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

کانون برام تجربه شیرین و معلم خوبی بود  53258zu2qvp1d9v
ی موضوعی باعث میشد که هر بار بیخیال رفتن بشم 
اینکه دوس داشتم مثلا بعد از دو سال پاکی بیام و به بچه ها امید بدم 1
ولی با خودم کنار نمی اومدم .. کار نصف و نیمه دوست ندارم 
که برم و بعد چند وقت باز بیام .. هرچند که برای امید دادن باشه 
جایگزین این کار اینه :
 اما باز هم با کانون و همه ی کانونی ها عهد میبندم که من همیشه پاکم 
هر وقت به امید نیاز داشتید یاد من بیافتید و بدونید که میشه 
کلی سختی داره ، امااااااا میشه
تنگ میشه .... خیلییییییییییییییییییی Hanghead
ههههههه
نه ..
گفتم که ، از کار ناتموم خوشم نمیاد 
برم برگشتی نیست  53258zu2qvp1d9v
...
ممکنه همین الان آخرین لحظات باشه 1
پ.ن: قبل رفتن متنی مینویسم و بعد میرم .. دوست دارم یاد من باشید 
هر موقع حستون گفت نمیشه بگید سالک تونست ، پس میشه 
مطمئن باشید که من پاک میمونم 128fs318181
(1397 دي 27، 0:17)سالِک نوشته است: میدونی .. احساس کسی رو دارم که تازه متولد شده (البته الان حس نکردما  Gigglesmile)
کلی چیز هست که باید تحربه کنم  53258zu2qvp1d9v

امروز با دوست بهبودی ای صحبت میکردم، میگفت:
شهوت مثله میله های زندان میمونه، ما رو تو خودمون زندانی میکنه، و ما از پشت میله های زندان به زندگی نگاه میکنیم.
بعد از مدتی که از زندون شهوت اومدیم بیرون حس زندانی ای داریم که تازه از زندان آزاد شده و میتونه آزادی و محیط بیرون رو تجربه کنه و بعضی هاشون هم دیگه کارهای قبل زندان رو تکرار نمیکنن و دیدشون به زندگی جور دیگه ای میشه (مسلما بهتر)
کلی صحبت کردیم ولی لب کلامش این بود که وقتی از زندون شهوت آزاد بشی اونقدر چیزهای جدید و زیبایی هست که باید تجربه کنی ...
متنتو خوندم حرفاش تو ذهنم دوباره مرور شد 1
با خودم گفتم احتمالا تو به اون مرحله رسیدی 1
هر جا هستی سربلند باشی.
شاید خ.ا تنها چیزی بود که نتونسته بودم کامل ترکش کنم 
که الحمدالله اونم داره از بین میره 1
...
میفهمم .. ولی با اختیار دارم میرم نه از روی احساس 
به همین خاطر میدونم که برگشتی نداره  53258zu2qvp1d9v
...
قرار نیست فراموش کنی .. من هستم همیشه
نهایتاً توی کانون نیستم و تلگرام ،، اما ایمیل هست 1
...
اینطوری نگو علی جان 
عزیزی ، مثل همیشه  53258zu2qvp1d9v
..
به نظرم رفتن هم شیرینه  53
 سپاس شده توسط
فقط باید تو زمانش اتفاق بیافته  303
 سپاس شده توسط
(1397 دي 27، 0:52)سالِک نوشته است: شاید خ.ا تنها چیزی بود که نتونسته بودم کامل ترکش کنم 
که الحمدالله اونم داره از بین میره 1
...
میفهمم .. ولی با اختیار دارم میرم نه از روی احساس 
به همین خاطر میدونم که برگشتی نداره  53258zu2qvp1d9v
...
قرار نیست فراموش کنی .. من هستم همیشه
نهایتاً توی کانون نیشتم و تلگرام ،، اما ایمیل هست 1
...
اینطوری نگو علی جان 
عزیزی ، مثل همیشه  53258zu2qvp1d9v
..
به نظرم رفتن هم شیرینه  53
vayy یروزی برای نوه های آینده ی کانون تعریف میکنم سالک در تاریخ ۱۷ ژانویه ۲۰۱۹ تصمیم گرفت فراااار کنه
و با رفتنش جو سنگینی رو به کانون حاکم کرد
اصلا چماق من کو  Khansariha (51) 
شوخی میکنم... ناراحت نشو محمدرضا جان.... 
این قول رو بهت میدم که کلی ماجراجویی های جدید در انتظارته... همونطور که بقیه مون تجربه کردیم.... حداقل خودم....
آدم برای کشف افق های جدید باید ساحل آرامش رو ترک کنه  53 
یادت همیشه تو ذهن ها میمونه  53
[تصویر:  1.png] 
 سپاس شده توسط
سالک کجاست   Swear1
بگین بیاد دفتر کانون  Swear1 (ناظمای مدرسه هستن اعصاب ندارنا همونه  Gigglesmile)


خب کجا میخواین تشریف ببرید ؟ 45 Vamonde

کانونو تنها بذارین ؟ اره ؟


God
آخه ... روز آخریه که تو کانونم  53258zu2qvp1d9v
به زودی متن رو میفرستم
 سپاس شده توسط
(1397 دي 27، 13:38)سالِک نوشته است: آخه ... روز آخریه که تو کانونم  53258zu2qvp1d9v
به زودی متن رو میفرستم

سالک جان من خودم تجربه 3 بار دوری از کانون رو دارم و تجربه خوش آیندی نیست. دیگه تصمیم گرفتم بیام کانون و هر شرایطی داشته باشم اینجا بمونم. دوری از کانون نمی تونه شرایط بهتری رو به وجود بیاره.
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام. اینجا داره بارون میاد
صدای بارون همراه رعد و برق عالیه
برای همه پاکی رو میخوام از خدا 302
شما هم برام دعا کنین توی 10 روز آینده امتحانات دانشگاهم به خیر بگذره و چیزی که میخوام رو بدست بیارم. 4chsmu1 53 Khansariha (56)
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
[تصویر:  s3z_500x500_1545738509525071.jpg]

دقیقا واقعیته:(
پ ن:من بعد از ی بحث فوق جدی با پشتیبان Khansariha (60)   809197ps94ijjhwg

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
اینجا اما هوا انقدر سرده ک یخ میبندی 53258zu2qvp1d9v 
ــــــــــــــ
اتفاقا خیلی شغل سختیه!

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام رفقا

بحث رفتن از کانون و ... شد ...

همه فکر می کنن که طبق سنت یه روزی باید از  کانون برن.
همون طور که نسل های قبلی رفتن
ما هم یکی مثل اون ها
مثل هر سایت و مجازی دیگه
مثل مدرسه و دانشگاه و ...

حالا چه ترک کرده باشیم یا نکرده باشم. (فرد خاصی واقعا مد نظرم نیست)

من خودم رو بگم...

اگر پست های رهروان رو نگاه کنید،
الان نفر اول از لحاظ تعداد پست، خودم هستم با ۱۲۰۰ پست
بعدیش فردی به نام حمیدخان با ۹۰۰ پست ...

خب قبلا این طوری نبود. اول همین حمید خان بود.
من اصلا این حمیدخان رو نمی شناختم، یه حالت اسطوره طور داشت برام. بعضی موقع ها کانون هم می اومد سالی ماهی، سلامی می کرد و می رفت.
من با خودم می گفتم محمد، تو تعداد پستات به این حمیدخان رسید دیگه وقت رفتنت از کانونه.
اگر تونستی تا اون موقع ترک کنی که چه بهتر، اگر نتونستی دیگه نمی شه
مگه ندیدی که این حمیدخان ترک نکرد و کانون و ترک کرد ...

توی رهروان اول شدم از لحاظ تعداد پست، خ.ا رو هم نتونستم ترک کنم.
خیلی ناامید بودم و می خواستم همه چی رو ول کنم.
اما کانون رو ترک نکردم و موندم.

باور نمی کنید، اما تمام پیشرفت های من توی پاکی، از همون موقع ها شروع شد....
بله، من خیلی توی پاکی پیشرفت کردم.
درسته که الان سی روز بیشتر پاکی ندارم، اما این سی روز پاکی توی شرایط سخت بوده.
همین الان که باشما صحبت می کنم باور کنید که همه چی فوق العاده آماده است برای گناه ...
تنهایی اجباری، اینترنت خیلی پر سرعت، فشار جنسی، فشار روحی، اضطراب، دوری از خانواده، نبود دوست و آشنا و ....
اما ذهنم راحته ...

من از این که کانون رو انتخاب کردم، راضی و خوشحالم

اما ....

یک امای بزرگ وجود داره ... این که شما چطور از کانون استفاده می کنی....
مثلا همین الان آرمین داره زحمت می کشه و مطلب جمع می کنه توی این تاپیک - حال من بده
مطلب فوق العاده مهم و حیاتی مخصوصا برای ما.
و البته من می دونم آرمین داره چکیده ی حداقل یک کتاب رو این جا برای ما می نویسه....

چند نفر از شما این تاپیک رو دنبال می کنید؟؟؟
چرا؟؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

شب ب خیر کانون1 

اول ی موضوع ضافه ای بگم بعد برم اصل مطلب:
الان ک شب ب خیر کانون گفتم یادم افتاد...وقتی وارد خونه میشین سلام میکنین؟؟؟؟خونه ی خالی منظورمه ها1 ی عادتی و داشته باشین...حتی زمانی ک ب خونه میرسین و تنها هستین هم وقتی وارد شدین بلند سلام کنین...این دیوونگی شاید ب نظر برسه...اما حس بی نهایت قشنگی داره1 Confetti
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
من قبلا هم گفتم الان هم میگم ک موضوع روشن تر شه..شاید حرف منم تاثیری داشت و بعد جواب آقای عاشق.
چون آقای عاشق گفتن تعداد پستشون زیاده گفتم منم بگم...من میبینین ک روزانه چقدر تو شبانه پست میزارم یا بقیه ی تاپیک ها...و جزو اون افراد شلوغ و سروصدا کن کانون هستم....ی شب گفتم تو این همه پست میزاری همش حاشیه ست..اصل کاری ترکه ک نداری..پس لیاقت کانون و نداری...اومدم گفتم دیگه نمیام...و رفتم...رفتن من و همانا شکستن من:( رفتن من و همانا ناامیدی من:( .....و چقدر واقعا مدیون مدیر کانون هستم ک کاربریم و حذف نکردن و بعد ها هم گفتن ک میدونستم برمیگردی...
ببینین هرکسی ک اومده اینجا با حس ها و تجربه های متفاوتی اومده اما واقعا نمیتونیم منکر این شیم ک کانون باعث تحولی در ما نشده....من ب زور 1روز میموندم و واقعا تلاشی نمیکردم...کلا بلد نبودم ...بعد اینکه کانون اومدم شاید ترکم کوتاه مدت بوده باشه و بالاتر از 2ماه نره اما واقعا تاثیر گذار بوده..محتاط تر شدم...الان هم منم واقعا مخالف رفتن از کانون هستم و مطمئن از اینکه هرکی بره باز برمیگرده1 
کانون فقط برای خ ا نیست....کانون واقعا سوای دیگر مجازی ها هستش....اینجا محیطش فرق داره...و واقعا صلوات برای اون آقای منهدمی ک باعث و بانی این مجازی بودن1
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در جواب اقای عاشق:
من شخصا هرقدر تاپیک های متفرقه ک هست بهشون سر میزنم و پست میزارم (و واقعا هم میبینم ک بازدیدی نداره) ...اما از اون وقتی ک مدیر کل گفتن تو تاپیک های مفید فعالیت داشته باشید الان از اون ها هم استفاده میکنم...مثل قرار عاشقی ک تازگی ها شروع کردم(الان مثلا این تاپیک تو این چندروز باعث شده من با تاکید بیشتری نماز بخونم در حالی ک قبلا اینطور نبود...هرشب ک اعلام وضعیت میکنم مثلا قبلش ک میگم سخته نمیتونم بخونم گلوم خشک میشه..پس میری دروغ میگی و این حرف ها.) 
حال من بده رو هم من میخونم 1 این تاپیک دقیقا حال من و توصیف میکنه چون1 نیاز دارم بهش ک میخونم خب. Khansariha (56)


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان