انجمن شبانه روزی

[عارفه]

زندگی پس از زندگی امروز به طرز غریبی عجیبه.
حتما تکرارشو ببینید.
واقعا زبون بنده قلم پروردگاره. دارم استغفار می کنم بابت حرفای منفی که به زبون آوردم...

[یآرا]

تحصیلی رفت مجارستان ، بعد از سه سال رفت آلمان پناهنده شد و بعد از دو ماه توی کمپ بودن بهش خونه دادن . . .

شرایطشون توی کمپ چطور بود؟ 
شنیدم شرایط غذایی و رسیدگی های پزشکی توی این کمپ ها خیلی ضعیفه..
خونه مجانی؟ چه سودی برای دولت المان داره ؟

شرایطشون خوب بود.
رسیدگی و پولی هم که بهشون میدادن همینطور..
ظاهراً در جریان نیستید ، آلمان کشور مهاجر پذیری هست ، نه تنها آلمان بلکه خیلی از کشور ها مثل انگلستان وقتی شما پناهنده میشید مستمری ماهیانه دارید و تازمانی که سر کار نرفتید دولت هزینه ها تون رو ( تا سقف مجاز) تقبل می‌کنه ، کلاس رایگان زبان و . . . خونه. و . . . .
و بعد از دو سال بعد از شاغل شدن . . با دادن مالیات شما کاملاً شهروند میشید . . .
اونجا ظاهراً عدالت اجتماعی سعی میشه بیشتر رعایت شده . . .منظورم اینکه اینطوری نیست که فقط حق و حقوق رو به آلمانی ها بدن به مهاجر ها هم خوب می‌رسند . . . بعضی کشورها با مهاجر ها خوب برخورد نمی‌کنند
البته خب بعضی ها هم هستند که ده ساله توی کمپ هستند و هنوز اکسپتیشون نیومده ِِ

[مرد مقاومت]

بسم الله 
آقا ببینین اسم کی هست 
آقا آرمین 

[سپهرر]

تحصیلی رفت مجارستان ، بعد از سه سال رفت آلمان پناهنده شد و بعد از دو ماه توی کمپ بودن بهش خونه دادن . . .

اها درسته

اما بنظرم کار درستی نیست از این روش، غیر از خطراتی که داره احتمال دیپورت شدنشم زیاده

من خودم دوست دارم که برم اما میخام از راه تحصیلی برم و بزودی اینکار رو میکنم

[سپهرر]

سلام به همه دوستان گرامی 

امیدوارم که خوب و سلامت باشید

دوستان میخواستم اطلاع رسانی داشته باشم در مورد سخنرانی حاج آقای عالی 

ایشون هر روز تو شهر اصفهان سخنرانی دارند و به صورت آنلاین هم پخش میشه

سخنرانی ایشون هر روز ماه مبارک رمضان حوالی ساعت 12.45 ظهر به صورت آنلاین از آپارات پخش میشه





از شما دوستان عزیزم دعوت میکنم تا در این محفل نورانی شرکت کنید
 

لینک پخش آنلاین سخنرانی در آپارات

دوستان اگر وارد لینک شدید و صفحه برگزاری مراسم رو ندیدید، صفحتونو رفرش کنید تا بیاد 

[یآرا]

تحصیلی رفت مجارستان ، بعد از سه سال رفت آلمان پناهنده شد و بعد از دو ماه توی کمپ بودن بهش خونه دادن . . .

اها درسته

اما بنظرم کار درستی نیست از این روش، غیر از خطراتی که داره احتمال دیپورت شدنشم زیاده

من خودم دوست دارم که برم اما میخام از راه تحصیلی برم و بزودی اینکار رو میکنم

بله اونکه صد در صد
منم تحصیلی دارم اقدام میکنم
ولی هنوز لیسانس م تمام نشده

[مهدوی]

سلام

شبانه روزی یه جوری شده که موقع ورود باید دستمونو با زاویه 45 درجه دراز کنیم و بلند بگیم هَلو

آقا ایام ماه مبارک و تعطیلات عیدتون چطوری میگذره؟
ما که خانواده‌مون در حال افسردگی گرفتنن
دارن خدا خدا میکنن کی مدارس و دانشگاه ها باز بشه حداقل مشغول کاری باشن؛ نه سفری میشه رفت، نه کار خاصی میشه انجام داد
البته چند روز پیش و دقیقاً یک روز قبل از شروع ماه مبارک، یه سفر یک روزه رفتیم.
دوست ندارم اینو بگم ولی این وضعیت قراره حدود سه سال طول بکشه
تازه میدونستید امسال دوتا ماه رمضون داره؟


راستی با ساعت های به وقت شام چه میکنید؟
خدایی خیلی ستمه هنوز سحری نخورده گوشیت اذون بگه.
و هنوز غروب نشده، ربنا پخش کنه و با روح و روانت بازی کنه

خوبه گفتیم به امسال امیدواریم ها

---

ضمن عرض خیر مقدم و تبریک سال نو خدمت قدیمی ها و رفقای نابمون، عرض شود که لطفاً این سر زدناتون رو بیشتر کنید دلمون به اومدنتون شاد شه
الآن داداشا قاصدک و من می‌توانم و سرباز گمنام و خانم زینبی اومدن چقدر خوشحال کننده بود

و من هنوزم منتظر اومدن بقیه ام؛ البته بعضیا اومدن ولی روح استایل اومدن

تحصیلی رفت مجارستان ، بعد از سه سال رفت آلمان پناهنده شد و بعد از دو ماه توی کمپ بودن بهش خونه دادن . . .

شرایطشون توی کمپ چطور بود؟ 
شنیدم شرایط غذایی و رسیدگی های پزشکی توی این کمپ ها خیلی ضعیفه..
خونه مجانی؟ چه سودی برای دولت المان داره ؟

نمیدونم ولی یه دوستی میگفت به خاطر رشد منفی جمعیت و خروج تعداد زیادی از آلمانی ها نیاز به نیروی کار دارن.
البته نوع مهاجرت هم مهمه؛ یکی از راه قانونی اقدام میکنه و میره زندگی میکنه، یکی هم ممکنه به روش نادرستی اقدام کنه که البته سختی های زیادی هم داره

زندگی پس از زندگی امروز به طرز غریبی عجیبه.
حتما تکرارشو ببینید.
واقعا زبون بنده قلم پروردگاره. دارم استغفار می کنم بابت حرفای منفی که به زبون آوردم...

ممنون بابت اطلاع رسانی؛ بازپخشش رو تماشا کردم جالب بود
قسمت امروز هم خوب بود و ظاهراً فردا ادامه‌اش هست.

بسم الله 
آقا ببینین اسم کی هست 
آقا آرمین 

این یکی واقعاً قشنگ بود
خب حالا که شاد شدیم؛ سؤال:
آرمین چه فرمود؟
این یکی اما واقعاً مهمه

[عارفه]

واقعا اینجا خانه ارواح شده آقای مهدوی. حرف می زدید صداتون می پیچید. گروه دخترا هم خیلی خلوت شده. نمی دونم همه رفتن اعتکافی چیزی کنج عزلت گزیدن.


راستی من زبان ترکی استانبولی شروع کردم. کی بلده؟

Ben Arefe.

[مهدوی]

واقعا اینجا خانه ارواح شده آقای مهدوی. حرف می زدید صداتون می پیچید. گروه دخترا هم خیلی خلوت شده. نمی دونم همه رفتن اعتکافی چیزی کنج عزلت گزیدن.


راستی من زبان ترکی استانبولی شروع کردم. کی بلده؟

Ben Arefe.

خب این خاصیت ماه رمضونه
کل روز خسته ایم، بعد از افطار هم که همه خوابشون میاد، نصف شب هم رفقا یا مشغول مناجات و ختم قرآن هستن یا درس و مطالعه یا مثل من فیلم میبینن


زبان ترکی خیلی قشنگه
Merheba Arefeh Hanem



به جان خودم اگه کسی ترکی بلده و بگه اشتباه گفتم با من طرفه

[عارفه]

نه درست گفتید 

Memnun oldum 


شما هم مثل من الان فکر می کنید این یعنی ممنونم ولی اشتباه می کنید. این یعنی خوشوقتم

[silent scream]

آرمین چه فرمود؟
این یکی اما واقعاً مهمه 

حس می‌کنم به اولین‌پیام مدیرکل بعد غیبت طولانیشون ؛ به اندازه کافی نپرداختیم و واکنش نشون ندادیم.

اگه درست برداشت کرده باشم از طلبکار بودنمون ناراحت بودن ؛ اینکه هیچ حقی گردنشون نداریم و بلکه خیلی حق گردنمون دارن و ما جوری رفتار می‌کنیم که انگار بدهکارمون هستن..   و فکر کنم بخش عمده این ناراحتیشون به خاطر پیام‌های ما بوده با مضمون "پس ما چی؟" "چرا ما رو رها کردید؟" و این بیان‌ها.. 

[Töprak]

راستی من زبان ترکی استانبولی شروع کردم. کی بلده؟ 

ترکی استانبولی به چه درد می خوره آخه؟

[silent scream]

روزی نبود که کانون رو باز کنم و یکی گله و شکایت نکرده باشه.
روزی نبود که کانون رو باز کنم و کسی جایی (پست، ایمیل، پیام پروفایل یا پیام خصوصی) ناراحتی و دلخوریش رو ابراز نکرده باشه.

 
من فکر می‌کردم گله کردن کاربرها از نبودنشون توی یادداشت‌ها یه جور ابراز دلتنگی کاربرهاست و نشون میده چقدر حضورشون توی کانون برامون با ارزشه که وقتی نیستن اینقدر نبودنشون به چشم میاد که میایم توی پروفایلشون و گله می‌کنیم از نبودنشون.. 
فکر نمی‌کردم برداشت کنن بدهکار ما هستن و وظیفه‌ای در قبال ما دارن.. 

من همیشه با این دید می‌اومدم که قوت قلب کسی باشم. آرامش خاطر کسی باشم. راهنمای راه کسی باشم.
وقتی هیچ‌کدومش نیستم، پس چرا باشم؟

ولی من اگر نصف کارهای آقای مدیرکل و در قبال نصف کابرهای کانون هم انجام میدادم به خودم مدال میدادم. چه برسه اینکه این همه مدت کانون و سرپا نگه دارم و اینقدر راهنما و انگیزه باشم برای بقیه.

ظرف وجود آدم به هر اندازه که گنجایش داشته باشه به همون اندازه هم پر میشه.
و باز بیشتر که دقیق شدم دیدم این کم‌لیاقتی و ظرف کوچیک، همه ناشی از آلودگی‌های درونیمه.
یه گل زیبا و خوشبو نه فقط فضا رو عطرآگین می‌کنه، نه فقط فضا رو دوست‌داشتنی می‌کنه، بلکه همه رو به اون محیط دلگرم و جذب می‌کنه.
نه این‌که آدم‌ها رو فراری بده و دلخور کنه.

اخه مشکل اینجاست که کاربرهای کانون ادمای عادی نیستن. وقتی ناراحتیم از یه موضوع رفتارها و عکس‌العمل‌هامون خیلی بده.. و متاسفانه مدتی این اعصاب‌خوردی‌هامون سر چیز‌های دیگه و ناراحتی‌هامون رو میاوردیم کانون و سر مدیریت خالی می‌کردیم..  میزگرد پارسال گویای این موضوعه.. و فکر می‌کنم اکثر ناراحتی‌های آقای آرمین هم به خاطر همون میزگرد بود و رفتار های بد کاربرها.. البته ما بخشی که توی خود کانون پست میزاشتن و دیدیم. ایمیل‌هایی که براشون ارسال شد و هیچ‌وقت ندیدیم.. 

چطور میشه همزمان هم یه مدیر بابصیرت، باتدبیر، باکفایت و بالیاقت بود و هم همزمان این همه بغض و کینه و ناراحتی و دلخوری باشه؟

منی که اگر یک پنجم مدیرکل این ویژگی‌ها رو داشتم بیلبورد میزدم توی سطح شهر و خودم رو به عنوان باکفایت‌ترین مدیر موجود معرفی می‌کردم.
اخه اینجا یه سایت عادی و یک جمع عادی نیست که مدیر با واکنش کاربرها لیاقت خودشو بسنجه.. 

بی‌خبری بهتره یا بدخبری؟

حقیقتا مورد دوم بهتره.
فکر کنم مدیر کل نمی‌دونن چقدر حضورشون برامون کمک کنندست. حتی اگر صرفا انلاین بشن و هیچ‌کار دیگه ای هم نکنن.
به قول آقای ماه‌بنی‌هاشم:

نمیدونی حتی یه سپاس ساده زدنت چند اسب بخار انرژی تولید میکنه وگرنه اینارو نمیگفتید

[يا ماه بني هاشم]

آرمین حق داره اینجوری فکر کنه . بنده خدا چندین ساله مدیر کله و همه ازش انتظار دارند. هر مشکلی پیش میاد تقصیر ایشون میندازند.

این همه خوبی کنی و این همه ازت انتقاد بشه.

ولی خوب واقعیت چیه؟ ایا انتقاد کاربرا به معنی بد بودن شماست؟ 
یعنی دوستت ندارند؟ یعنی تلاشت نتیجه نداشته؟

نه. وقتی کاربری انتقاد میکنه یا پیشنهادی میده از دید خودش با سواد و نگرش خودش یه مشکلی رو میبینه که برای اینکه کانون براش مهمه میاد و نظرشو میگه. بیتفاوت رد نمیشه.

درسته بعضی ها شعور انتقاد کردن ندارند و ممکنه داخل پیامشون بی ادبی کنند. همه که با ادب نیستند. طرف ممکنه دکتری داشته باشه ولی بلد نباشه مودبانه انتقاد و پیشنهاد کنه.


من خودم چند بار به آرمین انتقاد کردم یادمه یه بار بهش گفتم کانون فعلی خیلی بی روح داره دنبال میشه. البته یکم مودبانه تر گفتم. مثلا اینجوری گفتم با عرض ارادت کانون فعلی خیلی بیرروح دنبال میشه.


بگذریم

میخوام بگم حق داره. ولی اینکه ما منتقدا چه قدر دوستش داریم و حتی اونهایی که با بیادبی ازش انتقاد کردند چه قدر دوستش دارند و چه قدر حالشون خوب میشه وقتی فقط انلاین شدنشو میبینن یا اسم خوشگلشو با اون تم سبز مدیر کلی میبینن . وقتی سپاسشو زیر پیاما میبینن . وقتی امید دادنش رو میبینن چه قدر حال هممون خوب میشه. چه قدرر خوب بلده امید بوه. چه قدر تجربه داره. چه قدر کمک کنندست. چه قدر خوب راهنمایی و حمایت میکنه. اینا رو یعنی نمیدونه؟


وقتی میگیم مدیر کل رو 2 سال 2 سال عوض کنید یه دلیلش همینه که یه بنده خدایی مثل آرمین اینقدر بهش بی احترامی نشه. 2 سال ایمیل بد ببینه. 2 سال انتقاد ببینه. 

پیشنهادم اینه که یا آرمین برگرده و خیلی سخت نگیره (انتقاد هاو پیامهای ناراحت کننده که براش فرستاده میشه رو کوچیک ببینه و اعتبارها و تشکر ها و سپاسها رو بزرگ ببینه) 

یا اینکه برگرده و خودشو بازنشسته کنه و همون کاری که عاشقشه یعنی امید دادن به بچه ها و کمک کردن که میدونم عاشق این کاره و ارزششو میدونه رو انجام بده ولی دیگه انتقادی ازش نشه. پیام دلخوری براش ارسال نشه.

به هر حال کانون سرزندگیش به وجود همچین ادمای بزرگیه.
آرمین ها و سها ها و علیرضا68 ها و صادقین ها و سنا ها و مهدوی ها و یاباب الحوائج ها و یاقوت ها و رامین . ها و ....

این ادمای حال خوب کن که بی دریغ این همه کمک میکنن 
کانون رو سرزنده نگه داشتن
اگه درگیر زندگی شدند و وقت نداشتن بیان حق دارند نیان

ولی یکی مثل آقا آرمین که خودشون دوست دارند بیان و کمک کنن و امید بدهند و هنوز ماهی چند ساعت وقت واسه این کار پیدا میکنن

همچین وجود ارزشمندی بخوان نیان این مشکلی هست که ما کاربرای عادی باید حلش کنیم.

باید دست به دست هم بدیم و این گنج بی بدیل رو برشون گردونیم.

انشالله که بزرودی اون چراغ زرد رنگه اکانتشون خاموش میشه.
برای سلامتیشون همگی با هم 10 صلوات محمدی پسند بفرستیم.

[محسنین]

فکر نمی‌کردم برداشت کنن بدهکار ما هستن و وظیفه‌ای در قبال ما دارن.. 

سلام وقت همگی بخیر و خوشی 
ان شاءالله طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق 


خانم سایلنت اسکریم  ؛
ولی بنظرم منظور آقا آرمین عزیز این پیام ها نبود ...


یادمه اون اواخر من هم جزو همون دسته ای بودم که گله و شکایت داشتن ... هرجا سرپرست بودم توی کارگاه ها ناراضی بودم و کلن درحال شکایت و از همه جا این سیل نارضایتی سرازیر میشد به سمت آقا آرمین  . 

یادمه همون دوره همه جای کانون همین شرایط شده بود  ، هرکی نسبت به یه جایی گله داشت ، هرکی نسبت به یه عضو دیگه ناراحتی و حس منفی داشت و همه اش می‌افتاد رو شونه آقا آرمین و همه میومدن تا آقا آرمین مشکلشون حل کنه . 
عمیقا متأسفم که من هم جزوی از این سناریوی  شِکوِه و گله بوده و هستم ... قبل تر ها نسبت به آقا آرمین بود و جدیدا نسبت به آقای صادقین . 


آقا آرمین حق دارن به دل گرفته باشن اون حرف ها رو .
لزوما اون سری حرف های آخر نمونده تو ذهنشون . تو همه ی این سال ها جمع شده و اونجا اوجش رسید .

داشتم فرض میکردم ؛  منِ نوعی  که برای کانون هیچ کاری نکردم و هیچ مقدار از دینی که به گردنم بوده رو ادا نکردم ، فقط کافیه یه مورد بی احترامی بهم بشه یا انتقاد تندی ازم صورت بگیره  ؛ 

برای همون یه مورد حتی اگه تازه وارد باشه ، احتمالا دیگه هیچ وقت نمیتونم با کانون موندن فعالیت  کنار بیام   

فرقی نداره آدمایی که اینجان عادین یا غیر عادی ؛ حالشون خوبه یا بد ؛ 
ذات اون عمل مهمه که براساس درک نکردن و ناشی بودنه ؛ و ضربه ش رو میزنه .


آقا آرمین هم نه کانون مطابق انتظارشون بازدهی داشته ، نه اعضا درک درستی از کارها و فعالیت هاشون داشتن . 

آقا آرمین که  طی این سال ها فعالیت حداقل ۴ ، ۵ ماه به معنی واقعی کلمه شبانه روز توی سایت آنلاین بودن و اون زمان رو ، 
از کل عمرشون خالص صرف رشد و توسعه کانون شده بود ، جدا از درگیری و دغدغه ی ذهنی تایم های آفلاین بودن  ، 

وقتی میبینن اوضاع و روند پاکی اعضا رضایت بخش نیست و به علاوه میشن مقصر و دیوان عالی و مرجع پاسخگویی همه  شکایات و مشکلات هرجای کانون و جدا از اون ،

 باید با هزار  خواهش و تمنا  اعضا رو برای فعالیت و مشارکت تو  تاپیک های مختلف دعوت و مجاب کنن، همزمان حواسش به همه چی و همه جا  هم باشه... نمیشه که ... 

یه مدت پیش یه پستی دیدم که آقا آرمین حدود ۳ سال قبل ارسال کرده بودن ، و چه دردسر ها که سر پشتیبانی و توسعهٔ سایت کانون کشیده بودن ؛ 

با خودم گفتم ، واقعا فکر کردی مسخره بازیه این سایت سر پا مونده ؟ الکی الکی این بستر فراهمه که راحت درمورد تمام مشکلات و دردسر هایی که حتی خانواده ت رو ازشون مطلع نمیکنی حرف بزنی و کمک یا مشاوره  بگیری  ؟

 الکی الکی یه جایی فراهم شده که یه سبک زندگی معقول و سالم بسازی ؟ 
واقعا من قدرشو ندونستم . 

بهتره بگم ، خودخواه بودم (: 
و خودخواهانه رفتار کردم (: 

قدر دانی از کانون یعنی کمک به همسفر هامون.
قدر دانی از کانون یعنی درک کردن و مدد رسوندن به مسئولان کانون . 
قدر دانی از کانون یعنی استفاده درست و حسابی از تمام ظرفیت های مفیدش .

متأسفم . شرمنده ام. بابت اینکه  همیشه در سطح  مدعی  و دغدغه مند بودن موندم 

---

خب منطقی باشیم ، آدمی که به معنی واقعی کلمه ؛ 

 کل زندگی و ظرفیت اعصابش رو شبانه روز میذاره برای کانون و آخرش هم میشه مسئول و مقصر  تمام اشکالات و نقایص سایت ( مثلا آقا آرمین که نمیتونه بشه مربی اخلاق سایر اعضا که شکایت از فلانی رو می‌بردیم پیش آقا آرمین ، اگه یه بار بود اوکی ولی من خودم یادمه توی بازه ۱ ماهه ۵ ، ۶ بار اتفاق افتاد و خودم هم یکی از این موارد بودم  ... ) 

ما آگاهانه اینکارو نمی‌کردیم ولی واقعا طلبکارانه رفتار کردیم . 
و الان هم داریم (حداقل  دارم  ) پیش می‌برم همون روند رو .  
خب انتظار داریم  فعالیت داشته باشن ؟ 

بنظرم بجز آزار ، اذیت و فشار روانی چیزی عاید آقا آرمین نمیشه حتی اگ میخواد درحد سپاس ساده باشه . 

ما انرژی میگیریم ولی خود آقا آرمین چی  ؟

---

منی که اگر یک پنجم مدیرکل این ویژگی‌ها رو داشتم بیلبورد میزدم توی سطح شهر و خودم رو به عنوان باکفایت‌ترین مدیر موجود معرفی می‌کردم

من هم همینکارو میکردم احتملا 

ولی بنظرم آقا آرمین خودشون هم متوجه با کفایت ترین و لایق ترین  بودن ، هستن خودشون ؛ ولی خودشون رو  مفید ترین نمی‌دونن. 


چند درصد اعضایی که میان کانون قدرشو میدونن ؟
چند درصد تمام وجودشون رو برا پاکی میذارن ؟ 
چند درصد کانون براشون نمیشه صرفا عادت به حضور داشتن ؟ کانون اون مدت شده بود مثل یه شبکه اجتماعی که همه همو نقد میکنن ، هرکی نظر و عمل خودشو پیش میبره و اصلا یادمون رفته بود که اینجا کانون ترک خ.ا هست و محلی برای ساختن سبک زندگی سالم . حالا تو این مسیر  همسفرهایی داریم که ازما بیشتر تو مسیر بودن ؛ همسفر هایی داریم که از مسیر خارج شدن و زدن به جاده خاکی ، همسفر هایی داریم که به رشد و آگاهی ما اضافه میکنن  همه این مسیر برای رسیدن به یه مقصده ؛ برای یه هدفه ، که  اون رشد و تعالی هست.  

وقتی آقا آرمین می‌بینه اینهمه وقت باید بذاره ، آخرشم درصد پاکی و میل یه رشد و پیشرفت بین اعضا  کم باشه ، همه هم طلبکار و گله مند از شرایط خودشون و سایت و گروه و فلان عضو و ...  چرا بمونن؟ 

درسته در حد سپاسشون و مشارکت ساده شون بینهایت انرژی میده به ما ولی خودشون چی ؟  اگه پیش‌فرض‌ آقا آرمین نسبت به کانون و تمام خاطرات خوب و بد گذشته آقا آرمین رو داشته باشیم حاضریم بمونیم ؟ 

حقیقت اینه اکثر مدیران کانون تا یه جایی صبر میکنن . 
تا یه جایی با همون درصد اندک اعضایی که نیاز نیست التماسشون کنی برای مشارکت داشتن  توی تاپیک ها و فعالیت ؛ راضی هستن و خودشون رو خوشحال نگه میدارن . 

تمام اون نظرات و بازخورد های منفی  اعضا در طول چند سال ، کم کم جمع میشن ... کم‌کم ته نشین میشن تو عمق مغز و فکر  اون مدیر ؛  مدیری که کانون کل زندگیش بوده نادم و پشیمون  میشه، از زمان و عمری  که مصداق درست اسراف و زیاده روی بوده ؛ و از اون به بعد دیگه نمی‌تونه کنار بیاد .

اگه تا الان هم چند نفری از مدیران چند ساله که موندن بخاطر ظرفیت و توان شخصیشون بوده ، یا شایدم فقط برای سرپا موندن کانون به سختی وایسادن و دارن تحمل میکنن . 

آقا آرمین هم واقعا شگفت انگیز بوده  که اینهمه صبر و تحمل داشتن .

اینکه چندین سال به دوش کشیدن اینهمه سختی رو ؛ 
 و خیلی  خوبه ک  الانم تظاهر نمیکنن که همه چی نرماله و صرفا با کمتر کردن فعالیتشون قال همه چی رو بکنن نشون میده که واقعا قلبشون برای کانون میتپه  ؛


 اگه بخوان بمونن و مشارکت هم داشته باشن؛ روحی و جسمی  اذیت میشن ، به خصوص که مشکلات جسمانیشون هم هنوز به همون شدت ادامه داره .

آقا آرمین با توجه به زحمتی که کشیدن انتظار بیشتری از بازدهی و پیشرفت داشتن ‌.

 پس الان فکر میکنن مشکل از  زحمت و تلاش ها نبوده و مشکل از شخص  خودشون  بوده که نشده اون چیزی که باید . 


اما هممون می‌دونیم که اینطور نیست آقا آرمین عزیز 
دم شما گرم که اینجا رو سرپا نگه داشتین . و خوش قلبی و صفای شما نیازی به فکر یا قضاوت نداره . 
آقا آرمین از اون دسته آدمایی هستن که لبخند خدا روی زمین بوده و هستن برای ما (: 
هرکدوم از این آدما می‌شناسم، تو زندگیشون، مشکلات و دردسر هاشون بیشتر از عموم و نرمالِ آدم های اطراف  بوده .
 حیف که خیلی هامون نمیتونیم  کمکی کنیم به این فرشته های زمینی (: 

---

خطاب به آقا آرمین اگه این پست رو میبینن ؛ 


 دم شما گرم که زندگی منو تغییر دادین (: 
 چرا و چطورش نیازی به توضیح و تشریح نداره .

دم شما گرم که به من یاد دادین باید از هر فرصت و لحظه ی  زندگی برای  رشد و تعالی استفاده کرد (: 

دم شما گرم که منِ نوعی رو از منجلاب و لجنزار گناه و آلودگی  خارج کردین (: 

دم شما گرم که باعث شدین هر لحظه که باهاتون همکلام  بودم  دلم خواست مثل شما فکر کنم و منش و بزرگی تون رو حتی بتونم درحد یه نوجوون   تقلید کنم (: 

دم شما گرم که از من رنجیدین و دم نزدین (: 
و یه دنیا معذرت ، بابت همه چیز 

یه مدت پیش یه پیامی براتون نوشته بودم : 

محسنین (1401 آذر 24 - 20:20)

داشتم فعالیت های قدیمیتون رو میدیدم ... 

واژه های  زحمت یا تلاش  خیلی بی ارزشه در مقابل کارهای شما ....

چی باعث شد انقد پای کانون بمونید ؟

آیا این همه‌رنج و مشقّت ارزششو داشت ؟ 

     امیدوارم یه روزی جواب اینو پیدا کنم ...

مگه از جنس تیتانیم بوده باشید شماها  ...

کاش دوباره بیایید پیشمون... 

هرچند دستمون خالیه در قبال کارهاتون ... 

هرچند شما دیگه سنگ تموم گذاشتید برای کانون و کانونی ها ...

هرچند دیگه سخته برگشتن به اینجا ...

امشب به خودم  قول میدم و با خدا عهد میبندم

در مقابل کانون   دیگه هیچ وقت آدم بی ملاحظه قبلی نباشم . 

چون :

 ktark.com فراتر از یه کد url هست ... 

فراتر از چهارتا عدد و رقم و حروف فراتر از جایی برای پر کردن اوقات فراغت .

 حتی یه عضو ساده  کانون بودن هم وظیفه سنگینیه در مقابل مجاهدت های بزرگانی مثل شما ... 

یعنی میشه یه بار دیگه ببینیمتون (:  

یه بار دیگه ذوق مرگ بشم از دیدن سپاس شما زیر پست ها (:
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

کار شما و کانون دیگه تموم شده ۹۰ دقیقه بازی سنگین و طولانی  ... حق دارین خسته  باشین، ولی کاش....
۵ دقیقه وقت اضافه بگیره داور مسابقه تا بتونیم دقایق اضافه رو با تمام وجود با شما و تجربیاتتون سپری کنیم ...
باشد که رستگار شویم  ...

آقای عاشق کاملا درست گفتن ...

و تو چه دانی آرمین کیست ؟
و من چه دانم آرمین کیست ... ؟

سلام من برسان ای نسیم باد صبا
بدان دیار که آنجا مقام یار منست

نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار
چنانکه لایق این عهد استوار منست

و گر ملول نگردد بگویش آهسته
که در فراق رخت زیستن نه کار منست



ببینم پیامم میرسه به دیار شما  یا نه  

با پستتون نکات جدیدی  رو گرفتم (:  

و البته هم چقد ناراحت و شرمسار  شدم درمورد تاریخچه ی اعمال و رفتار خودم نسبت به شما و دیگر  مدیران و سرپرستها...


مسئولیتم نسبت به کانون و شما خیلی سنگین تر شد .

حالا دیگه شدیدتر از قبل ،  وظایف جدیدی  برای خودم نسبت به کانون دارم .

 از اون انگیزه قوی ها که میشه به عنوان قانون و قاعده ای برای زندگی ، نوشت و  چسبوند رو ديوار و هرموقع خسته بودم بهش نگاه کنم و دوباره شارژ بشم و تلنگر بخورم تا دوباره  برگردم به مسیر. 

بازم براتون آرزوی سلامتی و بهروزی دارم آقا آرمین عزیز