انجمن شبانه روزی

[Alireza 68]

 سلام دوستان صبحتون بخیر باشه

به امید خدا امروز راهی مشهد هستیم

گفتیم بیایم اینجا ی حلالیتی هم بطلبیم از شماها و هرکی که بدی کردیم در حقشون


دعا گوش همتون هستیم

[سها]

سلام
خوش ب حالتون..

ما رو ب دعای خیر یاد کنین..
ان شاء الله بهترین بهره ها رو ببرین و براتون عالی باشه..

الحمدلله.. از ته دل خوش حالم..
هر چند دلم میخواست طور دیگه باشه..


در پناه خدا..
یاعلی.

[می توانم]

سلام بابازرگ
با کی میرید؟تنها یا با مامانتون؟
بلاخره اون قدم بزرگو برداشتید

[Alone WarrioR]

داداش به سلامت
خیلی خوشحال شدم
التماس دعا

[MeHreKhODaa]

یک تکنیک در رفع استرس
با عنوان Worry Box یا "جعبه نگرانی"

یک جعبه مقوایی مثل یک جعبه کفش بردارین
و دربش رو محکم چسب نواری بزنین
بالای آن شکافی کوچک ایجاد کنین
سپس هر نگرانی که نسبت به یک موضوع دارین رو
روی ی تکه کاغذ بنویسید و داخل جعبه بیاندازین
هر روز اینکارو بکنید
بعد از گذشت ۳ تا ۶ ماه جعبه را باز کنین و تمام نگرانی‌های گذشته خود را مجددا بخوانید
کلی می‌خندید و از طرفی میبینید در كمال ناباوری ۹۰٪ آن استرس‌ها تنها در ذهن شما حضور داشتند
و هیچوقت اتفاق نیفتادند!
اینطوری مغزمون تعلیم می‌بیند که به سادگی برای مسائل کوچک
مضطرب نشیم. و از طرفی با نوشتن آن در آن لحظه دیگر ذهنمان مشغول نگرانی و استرس نیست.
امتحانش ضرر نداره.

[همساده]

پیام بهبودی

برای من خود ارضایی به معنای فرار از واقعیت است و مثل یک داروی مخدر روان گردان و روحیه گردان عمل می­کند.

در من این فرار به دو شکل بود: در ابتدا خود ارضایی جنبۀ ذهنی نداشت. این احساس فیزکی منجر به خالی شدن ذهن من و پناه بردن به خلوتگاهی شد که در آن از فکر و اندیشه دور  بودم. من همة ارتباطم را با دنیا، دیگران و خودم از دست می دادم.

با این کار از  اضطراب های درونی و محیطی فرار می­کردم و راه نفوذ غم  را بر خود می­بستم. ولی خیلی طول نکشید که بالاخره خود ارضایی به صورت دوم در آمدو من بطور دائمی بوسیله تصورات کنترل می شدم واز تصاویر شهوت انگیز استفاده می­کردم و در ذهنم با یک شریک جنسی مجازی رابطه برقرار می کردم.

 این نوع دوم خلأ عاطفی مرا پُر می­کرد و جایگزین روابط من می­شد. نمی­دانستم که برقرار کردن رابطۀ جنسی با شخصی در درون خودم، باعث می­شود که از خودم جدا شوم.

هردو نوع خود ارضایی، چه با عکسها و چه بدون آنها راهی برای فرار از خودم بود. هر بار که این عمل را انجام می­دادم بیشتر خودم را از همه جدا می­دیدم و از تنهایی خود وحشت می­کردم. این یکی از نشانه های اعتیاد جنسی ما است. من داشتم به آرامی خودم را از دست میدادم.

[be yade hagh]

سلام دوستان...

خوب هستین؟ ان شاالله همگی سلامت و عالی باشین....

فکر می کنم دوستان خیلی هاشون نمیشناسن منو     ولی من امیدوارم که هر کسی خدا به این انجمن خوب هدایتش می کنه به هدفش که همون پاکی هست خیلی زود برسه   

یادم میاد یه دورانی من خیلی شکلک میگذاشتم توی هر پستم...یعنی این جوری بود که بعضی موقع ها از هر شکلک چند تا میگذاشتم   بعد آقای مجتبی پایلوت همیشه این رو تذکر میدادن که شکلک کم استفاده کنیم که سایت سریع تر بالا بیاد و پست ها سنگین نشن...   الان هم هنوز ایشون این تذکر رو میدن؟    ان شاالله که واقعا هر جا هستن سلامت و شاد باشن   و حلال کنن   یادش بخیر واقعا... خیلی دوران های زیبایی داشتیم خیلی اوقات اینجا...  ان شاالله همه واقعا همیشه عالی و سلامت باشین

 
کلا جوی که اینجا داره همیشه یه خلوص و صمیمیت خاصی توش وجود داشته... 

التماس دعا از همه بچه ها خوب کانون   

(پ.ن: باز هم نتونستم شکلک کم بذارم آخر آخرش...خب باید گل زیاد بدم دیگه...نه؟ :p :p  )

همگی خوبین ان شاالله؟  

[سنــا]

سلاااااااااااااام به یاد حق جون


خووووووبی ؟ خوش اومددددددددی


شله مشهدی چطوره

وای یادش بخیر جوونیامون

یادمه بهت میگفتیم استاد الان یادم نیست چرا


جای دوستای قدیمی واقعا خالیه الان یاد هپی گرل افتادم چقد دلم براش تنگ شده و  همینطور بارونی ... و   آقا هادی جاشون خالی و بقیه دوستای قدیمی

هر جا هستین خوش و سلامت باشین ان شاء الله

[Alone WarrioR]

سلام خانم به یاد حق

خیلی ممنون خوبیم شما خوبین ؟

همونظور که گفتین نمیشناسیم شما رو و مث اینکه شما هم خیلی کم میاین

اول اینکه امیدوارم هر جا هستین سالم باشین و  توی کاری که انجام میدین موفق باشین

و دوم هم اینکه وجود با تجربه ها و بزرگتر ها توی کانون خیلی خوبه

برای من که خیلی خیلی خوب بوده

لطفا بیشتر تشریف بیارین 

واقعا نگران روزیم که از یک سریا فقط یک اسم باقی مونده باشه

خیلی حیفه

واقعا یه اخر هفته و یا روز چند دقیقه و یه ارسال خیلی خیلی فرق داره با اینکه ادم اصلا نیاد

التماس دعا

تشکر

[سها]

سلام
به به..  ب ساد حق عزیز..
خوبی بانو؟
خوش آمدی..

اتفاقا چند روز پیش با گیتا صحبت میکردم ذکر خیرت شد..
(کلاس راغ بچه های قدیم رو گرفت اسم تو هم اومد.. )

ان شاء الله لطف خدا همیشه شامل کانون و کانونی ها باشه و صمیمیت وخلوص و همدلی و صداقت همنشینشون باشه..

و صمیمانه امیدوارم همه  نتایج خیلی خوبی از اینجا بودنمون برسیم..


در پناه خدا..
یاعلی.

[عاشق فاطمه زهرا]

علیرضا جان التماس دعا فراوان!

[پارادایس]

تنها کسانی که به دعای باران در کوهستان اعتقاد دارند با خود چتر میبرند

[آرمین]

سلام

چقدر خوشحال شدم شنیدم سفر علیرضا رو...
امیدوارم حسابی استفاده ببره و حسابی بهش خوش بگذره...
خیلی وقت بود انتظار این سفر رو می کشید...

و بازم چقذر خوشحال شدم خانم به یاد حق رو دیدم...

تو تاپیک ختم صلوات دیدم داداش شازده واسه خانم چکاوک صلوات فرستاده بود...
یادم اومد چند شب پیش خواب شون رو دیدم که اومدن کانون... و منم هی مدام تو خواب چک می کردم که آیا درست می بینم یا نه...

یادش به خیر با خانم چکاوک همکار بودم...
هرچقدر ایشون سریع و یهویی عمل می کردن... من سیستم کند و ذغالی بود... 
واسه نوشتن یه پست من یه هفته زمان میذاشتم تموم نمیشد... بعد ایشون 4 تا از همون پست ها تو نیم ساعت تولید می کردن... 

چند وقت قبل تر هم خواب طاهر رو دیدم...
ظاهرا ازدواج کرده بود... یکی از بچه ها پیام گذاشته بود که بچه اش تو راهه... و ما هم هی داشتیم ذوق می کردیم... 
خدا قسمتش کنه ان شالله...

چند وقت قبل ترش هم خواب عاشق رو دیدم... ولی یادم نیست چی بود... 

چقدر دلم تنگ شده واسه یه فعالیت درست و حسابی کانونی...
اون قدر این روزا بی انرژی و بی حالم که هیچ کاری نمی تونم بکنم...
امروز بعد از یک ماه تونستم با یه دل خوش چند تا تاپیک بخونم...
حالی که می دونم فردا صبح که از خواب پاشم خیلی خوش نخواهد بود...
قدر سلامتی تون رو بدونین...

التماس دعا...
یا علی...

[آرمین]

باید بیشتر تو غذا خوردنم دقت کنم

داداش عاشق می دونم یه 20 کیلویی اضافه وزن داری...
ولی نمی دونم الان منظورت تو کدوم بخش از غذا خوردنت بود...

از قضا...
من دارم یه سری فایل صوتی مربوط به پرخوری گوش میدم...
یه چکیده اش رو میذارم برات امیدوارم که به دردت بخوره...  

مؤمن ها در خیلی چیزا با غیرمؤمن ها متفاوتند؛ از جمله غذا خوردن.

3 نوع کلی غذا خوردن: پرخوری - اندازه خوری - کم خوری
آن چه به آن توصیه شده، «اندازه خوری» است.

منظور از روایاتی که گفته اند «کم» بخورید این است که «کمتر» بخورید یا به عبارت دقیق تر «اندازه» بخورید.

دستور غذا خوردن:

1-     هر وقت اشتها داشتی بخور.

2-     وقتی که هنوز اشتها داری، دست بردار.

حضرت علی (ع): از عادت پرخوری بپرهیز که این کار مایه ی سربرآوردن دردها و بیماری هاست.

توصیه به کم خوردن مثل باقی توصیه ها مخاطب خاص ندارد؛ بلکه مخاطبش تمامی انسان ها هستند؛ از لاغر گرفته تا چاق، از پیر تا خردسال و از زن تا مرد.

توصیه به کم خوردن را باید جدی گرفت. اینکه در موردش زیاد شنیده‌ایم یا حتا خودمان در موردش زیاد گفته‌ایم، به این معنا نیست که آن را یاد گرفته و به آن عمل کرده ایم.

اشتباهات را می‌توان در دو دسته گنجاند:

1-     اشتباهاتی که ناشی از جهل و نادانی هستند و نمی دانیم نباید انجام داد. (عذر آن‌ها کمی موجه است)

2-     اشتباهاتی که می‌دانیم غلط هستند و ضرر دارند و با این حال انجام می‌دهیم. (عذر آن‌ها غیرموجه است)

«پرخوری» جزء دسته‌ی دوم است. (به مانند پرخوابی، بیکاری و ...)

در این شرایط خطر پرخوری افزایش پیدا می‌کند:
1- زمان‌هایی که خیلی گرسنه‌ایم. 2- سفره‌هایی که غذا خیلی خوشمزه است. 3- وقتی میزبان هستیم و مهمان داریم. 4- وقتی مهمان هستیم. 5- مراسم‌های عروسی، تولد، ختم و ... 6- سفره‌های دارای تنوع غذایی زیاد 7- ریختن غذای بیش از حد در ظرف غذا 8- فرهنگ اشتباه تمام کردن غذاهای روی سفره 9- هنگام قرار گرفتن در جمع دوستان 10- عادت به تند غذاخوردن 11- هنگامی که به ما تعارف می‌کنند.

امام صادق (ع): وقتی بدون اشتها چیزی می خوریم، ثمره اش بلاهت و نادانی است. 

کارهای زشت کوچک، ما را به سمت کارهای زشت بزرگ می برند. پس اگر حتا به اندازه ی یک قاشق پرخوری می‌کنیم، از آن یک قاشق پرهیز کنیم تا پرخوری ما بیشتر نشود.

جلوی شکم را گرفتن واقعا کار سختی است. اما به همان اندازه مفید نیز هست. چنان‌چه موفق به انجام آن شویم، نرمش روحی بزرگی انجام داده‌ایم.

تغییر را باید کم کم انجام داد. برای رهایی از پرخوری نیز این چنین باید عمل کرد.

امام رضا (ع): «هر کس زیادتر از حد غذا بخورد، آن غذا گوارایش نشود و هر کس به اندازه بخورد (نه کم و نه زیاد) آن غذا برایش سودمند است و آب نیز این چنین است.»

البته خودم 10 15 کیلویی کم دارم... و نیازمند افزایش وزن...
ولی خب تکلیف استادمونه باید انجام بدم...
هم گوش میدم هم ازش خلاصه تولید می کنم...


بینابینش حرفای خوب دیگه ای هم میزنه که به درد سایر جنبه های زندگی می خوره...
البته برای اون ها که گوشی برای شنیدن دارن...

[طاهر]

چند وقت قبل تر هم خواب طاهر رو دیدم...
ظاهرا ازدواج کرده بود... یکی از بچه ها پیام گذاشته بود که بچه اش تو راهه... و ما هم هی داشتیم ذوق می کردیم... 
خدا قسمتش کنه ان شالله...

خواب؟
طاهر؟
ازدواج؟
بچه؟
فامیل دور؟