امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1396 مرداد 14، 9:26)همساده نوشته است: هیچ چیز با سرکوب از بین نمی رود،
برعکس،فقط قوی تر می شود. 
سرکوب کردن هر چیز،
سبب تشدید جاذبه آن می شود .
انچه را سرکوب کرده ایم ،
وارد لایه های عمیق اگاهی ما میشود.
...............................................................................
هدف ما از هوشیاری سرکوب غریزه جنسی و نیاز طبیعی روحی به جنس مخالف نیست. هدف ما رهایی از بردگی نفس است. 49-2

رهاایی فرقش با سرکوب چیه؟ بخای از شر غریزه جنسی خلاص بشی یا بقول شما رها بشی باید سرکوبش کنی اینا همش بازی با کلماته شما اگه تونستی از نیازهای ضروری مث غذا و خواب رها بشی از غریزه جنسی هم میتونی بله‌همونارم شاید بتونی واسه چند هفته سرکوبشون کنید ولی  اینکه ازشون رها بشی یکم خنده داره...
(1396 مرداد 14، 16:18)mohsennia نوشته است:
(1396 مرداد 14، 9:26)همساده نوشته است: هیچ چیز با سرکوب از بین نمی رود،
برعکس،فقط قوی تر می شود. 
سرکوب کردن هر چیز،
سبب تشدید جاذبه آن می شود .
انچه را سرکوب کرده ایم ،
وارد لایه های عمیق اگاهی ما میشود.
...............................................................................
هدف ما از هوشیاری سرکوب غریزه جنسی و نیاز طبیعی روحی به جنس مخالف نیست. هدف ما رهایی از بردگی نفس است. 49-2

رهاایی فرقش با سرکوب چیه؟ بخای از شر غریزه جنسی خلاص بشی یا بقول شما رها بشی باید سرکوبش کنی اینا همش بازی با کلماته شما اگه تونستی از نیازهای ضروری مث غذا و خواب رها بشی از غریزه جنسی هم میتونی بله‌همونارم شاید بتونی واسه چند هفته سرکوبشون کنید ولی  اینکه ازشون رها بشی یکم خنده داره...

سلام داش من تا الان فکر میکردم محسن اینا اسمته 128fs318181
اول اینکه من خیلی درگیر لفظ و معنی هستم واقعا ایراد به جایی هست. نمیدونم چرا اینجوری هستم ولی واقعا خیلی ریز میشم تو لفظ و کلمه...حتی این باعث شده سبک نوشتاریمم خراب بشه نمیتونم دو تا جمله درست از لحاظ دستوری بنویسم.کسی اینجا تا الان بهم گوشزد نکرده که جملاتم داغونن Khansariha (56) قبول دارم اینو( بطور مثال الان بهتر بود بگم:  اینو قبول دارم 4chsmu1)اما بلد نیستم. یه دوستی که تحصیلات بالای انسان شناسی و روانشناسی داشت میگفت بخاطر اینه که جلو جلو فکر میکنی یعنی افکارت چند ثانیه جلوتر میپره و بعلاوه هزارتا فکر تو مغزت همزمان داره میچرخه...بگذریم ایشالا که خوب بشم 53258zu2qvp1d9v
اما پیامی که گذاشتم از خودم نبود. بیا یه کم بیشتر بحث کنیم راجع بهش.
اول با این شروع کنیم که واقعا سرکوب کردن با رها کردن تفاوت داره یا نه؟ بعد اگه حرفامون به نتیجه رسید ببینیم که آقا مگه خواب و غذا رو میشه ول کرد که ما میخوایم غریزه جنسی رو ول کنیم. به قول یکی از دوستان خنده داره نیست اصن میگیم مثلا یه ماه پاکی جنسی دارم؟
خوب اول راجع به رها کردن با یه مثال ملموس و غیر جنسی:
همین امروز مطابق معمول پدرم بهم تیکه انداخت و لیچار بارم کرد واقعا هم حقم نبود. اینجا من از پدرم رنجش گرفتم و عصبانی شدم. خوب  حس رنجش قوی درون من ایجاد شد. با این رنجش سه جور میشه برخورد کرد:
۱-تخلیه کنم: که قبلترها معمولا اینکار رو میکردم با قهر با بحث و جواب دادن با گلایه به بقیه اعضای خانواده و حتی با شهوترانی
2- سرکوب کنم: به دلایل اخلاقی یا حتی دینی بگم پدرمه ولایت داره بر گردنم هر چی بگه حق داره من حق اعتراض و رنجیدن ندارم.
 این راه حل دومی نمیدونم چیه چطور علمای اخلاق بهش عمل میکنن ولی واسه من جواب نمیده سرکوب کردم به قول این پیام بهبودی عکس العملم قویتر میشد جایی دیگه.
امارا سوم 49-2
3- رها کنم: گاهی مثه امروز من حق رو کاملا به خودم میدم و میگم این رنجش حق منه ولی خدایا من این حق رو رها میکنم نمیخوام ازش استفاده کنم. کنترل نتیجه رو رها میکنم. این افکار رو که حق منه پدر قدرشناسی داشته باشم رو رها میکنم. تلاش برای اینکه دفعه بعد کاری کنم که پدرم راضی بشه رو رها میکنم.  
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام دوستان....اومدم بگم که من هرموقع فشار جنسی بهم میاد پشت چشام یه گرمی خاصی احساس میکنم (البته نمیدونم گفتن این قضیه به چه دردی میخوره ؟!!!). بگذریم.. 303 ...اما همین که اخرین پست همساده ی عزیز رو خوندم یاد خواسته ی خودم افتادم که همیشه فکر میکنم باید رفتار پدر بزرگوارم چیزی برخلاف اون چیزی که هست,باید میبود!(حالا برچه منطقی به این نتیجه رسیدم بماند!) ......
در کل بسی از راه سوم همساده لذت بردم!
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 14، 16:56)همساده نوشته است:
(1396 مرداد 14، 16:18)mohsennia نوشته است:
(1396 مرداد 14، 9:26)همساده نوشته است: هیچ چیز با سرکوب از بین نمی رود،
برعکس،فقط قوی تر می شود. 
سرکوب کردن هر چیز،
سبب تشدید جاذبه آن می شود .
انچه را سرکوب کرده ایم ،
وارد لایه های عمیق اگاهی ما میشود.
...............................................................................
هدف ما از هوشیاری سرکوب غریزه جنسی و نیاز طبیعی روحی به جنس مخالف نیست. هدف ما رهایی از بردگی نفس است. 49-2

رهاایی فرقش با سرکوب چیه؟ بخای از شر غریزه جنسی خلاص بشی یا بقول شما رها بشی باید سرکوبش کنی اینا همش بازی با کلماته شما اگه تونستی از نیازهای ضروری مث غذا و خواب رها بشی از غریزه جنسی هم میتونی بله‌همونارم شاید بتونی واسه چند هفته سرکوبشون کنید ولی  اینکه ازشون رها بشی یکم خنده داره...

سلام داش من تا الان فکر میکردم محسن اینا اسمته 128fs318181
اول اینکه من خیلی درگیر لفظ و معنی هستم واقعا ایراد به جایی هست. نمیدونم چرا اینجوری هستم ولی واقعا خیلی ریز میشم تو لفظ و کلمه...حتی این باعث شده سبک نوشتاریمم خراب بشه نمیتونم دو تا جمله درست از لحاظ دستوری بنویسم.کسی اینجا تا الان بهم گوشزد نکرده که جملاتم داغونن Khansariha (56) قبول دارم اینو( بطور مثال الان بهتر بود بگم:  اینو قبول دارم 4chsmu1)اما بلد نیستم. یه دوستی که تحصیلات بالای انسان شناسی و روانشناسی داشت میگفت بخاطر اینه که جلو جلو فکر میکنی یعنی افکارت چند ثانیه جلوتر میپره و بعلاوه هزارتا فکر تو مغزت همزمان داره میچرخه...بگذریم ایشالا که خوب بشم 53258zu2qvp1d9v
اما پیامی که گذاشتم از خودم نبود. بیا یه کم بیشتر بحث کنیم راجع بهش.
اول با این شروع کنیم که واقعا سرکوب کردن با رها کردن تفاوت داره یا نه؟ بعد اگه حرفامون به نتیجه رسید ببینیم که آقا مگه خواب و غذا رو میشه ول کرد که ما میخوایم غریزه جنسی رو ول کنیم. به قول یکی از دوستان خنده داره نیست اصن میگیم مثلا یه ماه پاکی جنسی دارم؟
خوب اول راجع به رها کردن با یه مثال ملموس و غیر جنسی:
همین امروز مطابق معمول پدرم بهم تیکه انداخت و لیچار بارم کرد واقعا هم حقم نبود. اینجا من از پدرم رنجش گرفتم و عصبانی شدم. خوب  حس رنجش قوی درون من ایجاد شد. با این رنجش سه جور میشه برخورد کرد:
۱-تخلیه کنم: که قبلترها معمولا اینکار رو میکردم با قهر با بحث و جواب دادن با گلایه به بقیه اعضای خانواده و حتی با شهوترانی
2- سرکوب کنم: به دلایل اخلاقی یا حتی دینی بگم پدرمه ولایت داره بر گردنم هر چی بگه حق داره من حق اعتراض و رنجیدن ندارم.
 این راه حل دومی نمیدونم چیه چطور علمای اخلاق بهش عمل میکنن ولی واسه من جواب نمیده سرکوب کردم به قول این پیام بهبودی عکس العملم قویتر میشد جایی دیگه.
امارا سوم 49-2
3- رها کنم: گاهی مثه امروز من حق رو کاملا به خودم میدم و میگم این رنجش حق منه ولی خدایا من این حق رو رها میکنم نمیخوام ازش استفاده کنم. کنترل نتیجه رو رها میکنم. این افکار رو که حق منه پدر قدرشناسی داشته باشم رو رها میکنم. تلاش برای اینکه دفعه بعد کاری کنم که پدرم راضی بشه رو رها میکنم.  

اسمم محسنه  4 
حرف شما درسته من منکر تفاوت لغوی رها کردن و سرکوب کردن نیستم  من حرفم اینه که تو خ ا ایندو نتیجش یکیه من واقن نمیفهمم چجوری میخای رهاش کنی وقتی یه نیازه حتی اگه به قول شما رهاش کنیم اثر و نیتجش فرقی نمیکنه حالا میخای اسمشو بذار رها کردن سرکوب کردن یا هر چی دوست داری. شما میتونی یه هفته به خودت فشار بیاری و غذا نخوری ولی معدت که این چیزا سرش نمیشه کار نداره شما حس گرسنگی رو داری سرکوب می کنی یا رهاش کردی  یا هرچی  21
 سپاس شده توسط
من ی چیزی رو تجربه کردم
انسان فوق العاده قابل برنامه ریزی هستش
بدجوری به سیستم عادت گره خورده
توی هر زمینه ای ک نگاه کنین عادتهای مختلفی داریم از همون غذا خوردن تا ساعت خواب و هرچیزی ک بگی
درسته نیاز جنسی جزء نیازهای انسان حساب میشه این هم نیازی بوده ک از زمان تولد با ما بوده ولی کی متوجهش میشیم؟
هرکس به طریقی و توی زمان مختلفی یکی از همون بچگی پی برده بهش و کنجکاوانه ادامش داده
یکی وقتی ۱۶ ۱۷ سالش بوده متوجهش شده
پس قبل از اسم نیاز میتونیم بگیم پی بردن به این نیاز و ادامه دادنش به عنوان عادت ذهنی باعث شده این توجیه رو داشته باشیم ک نیازه و باید براورده بشه
ماه رمضون وقتی ما گرسنمون میشه از کنار این گرسنگی ک نیازمونه رد میشیم وقتی افطار میشه گاهی هم شده ک میل ب غذا نداشته باشیم با اینکه نیازمونه در طول روز بهش پاسخی ندادیم
پس نیازها هم قابل کنترل هستن و میتونیم به عنوان عادت تمرینش بدیم و این عادت رو عوض کنیم
انسان قادره هر چیزی رو توی وجودش با یه تصمیم عوض کنه
مثال میزنم راهبه هایی ک هرگز ازدواج نمیکنن و ... سرکوب کردن فقط حس رو قویتر میکنه ولی وقتی کسی قبول کنه این مسئله نباید باشه قضیه فرق میکنه عادتهاش رو با باورهاش  تطبیق میده و خیلی کارها جایز نیستن موضوع اون قبول کردن اولیس قانع شدنه  303
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 14، 20:15)mohsennia نوشته است: اسمم محسنه  4 
حرف شما درسته من منکر تفاوت لغوی رها کردن و سرکوب کردن نیستم  من حرفم اینه که تو خ ا ایندو نتیجش یکیه من واقن نمیفهمم چجوری میخای رهاش کنی وقتی یه نیازه حتی اگه به قول شما رهاش کنیم اثر و نیتجش فرقی نمیکنه حالا میخای اسمشو بذار رها کردن سرکوب کردن یا هر چی دوست داری. شما میتونی یه هفته به خودت فشار بیاری و غذا نخوری ولی معدت که این چیزا سرش نمیشه کار نداره شما حس گرسنگی رو داری سرکوب می کنی یا رهاش کردی  یا هرچی  21
چه باحال محسنه محسن اینا Khansariha (69) 
تفاوت ماهوی وجود داره نه لغوی( فکر کنم این بمونه واسه قسمت بعدی بحثمون بهتره) الان یه چیز مهمتر:
من همساده یا اون ادمین کانون ترک با غریزه جنسی مشکل داشته و بد میدونسته اون رو یا با انحراف این غزیزه؟
اول اینکه بیا صادق باشیم با خودمون من که گرفتار خودارضایی و چشم چرونی هستم یه پناهگاه مخفی و خوب و دنج دارم تحت این عنوان: همه آدما مثه من هستن. من قبلترها وقتی مثلا میخوندم که n درصد جوونا خودارضایی میکنن یا معتاد به پورن هستن تو چشام یه برقی میزد و یه حالی میکردم که نگو و نپرس Shy این نشانه بیماری ذهنه که میگه تو تنها نیستی و تو غیرطبیعی نیستی. اونوقت همین ذهن بیمار وقتی میبینه تو همین کانون یه نفر یه سال پاکی جمع کرده میگه بابا اون مشکلش اندازه تو حاد نیست اون طبعش سرده و و و...وقتی میگن شهوت مرموز و موزیه یه حقیت محضه.
میدونی که خیلیا با نقصی به عنوان پرخوری مواجهن؟ باورت میشه همونجوری که من غریزه جنسی طبیعی خدادادی رو به ابتذال و انحراف کشوندم اینقدر گاهی اذیت میشم که میگم خدایا من نمیخوام این حس رو اصن گوربابای ازدواج و بچه و تشکیل خانواده بیا این حسو بگیر از من. باورت میشه یه عده هم همین غذا خوردن ساده و روتین ما که شما مثال میزنی همین حس طبیعی رو به انحراف و ابتذال کشوندن باورت میشه دارن از اعتیاد به پرخوری  رنج میکشن و درد میکشن شاید حتی بیشتر از من؟ دیدم که میگم تو جلساتشون بودم پای حرفاشون نشستم.
مشکل اینه که شخص پرخور شخصی که وارد رابطه عاطفی وابسته گونه شده وشخصی مثه همساده که دچار خودارضایی شده غریزه رو از حالت طبیعی خارج کرده الانم تلاش به اینه که برش گردونه به مسیر طبیعی که آفریدگار دنیا براش در نظر گرفته.
...............................................................................................................................................................................................
دوم اینکه پاسخ مناسب به غریزه جنسی خودارضایی هست یا نیست؟ پورنوگرافی هست یا نیست؟ آخه همساده اگه نیازش طبیعیه مثه غذا خوردنه چرا باید تو یه روز ۶ بار لغزش کنه؟ چرا باید وقتی عصبانی میشه سریع لغزش کنه؟
خودارضایی یک نتیجه است.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 14، 20:06)دکتر آرش! نوشته است: سلام دوستان....اومدم بگم که من هرموقع فشار جنسی بهم میاد پشت چشام یه گرمی خاصی احساس میکنم (البته نمیدونم گفتن این قضیه به چه دردی میخوره ؟!!!).  بگذریم.. 303 ...اما همین که اخرین پست همساده ی عزیز رو خوندم یاد خواسته ی خودم افتادم که همیشه فکر میکنم باید رفتار پدر بزرگوارم چیزی برخلاف اون چیزی که هست,باید میبود!(حالا برچه منطقی به این نتیجه رسیدم بماند!) ......  
در کل بسی از راه سوم همساده لذت بردم!
خودتم میدونی چقدر انرژی میگیرم از بودنت بیشتر پیشمون بیا Khansariha (45) 
منم وقتی از لحاظ جسمی بهم فشار میاد سرم درد میگیره بیقرار میشم.تو اینجور مواقع دوش آب سرد ورزش و پیاده روی خوردن چیزهای سرد یا سرکه توصیه میشه.البته بین توصیه شنیدن و عمل کردن هزاران فرسنگ راهه. منظورم اینه از بعد روانی و روحانی مشکلمون که باعث اکثر لغزشهامونه بگذریم بعد فشار جسمی هم قابل کنترله فقط عمل کردن میخاد. عمل همون حلقه مفقوده افراد گرفتار
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 14، 21:12)همساده نوشته است:
(1396 مرداد 14، 20:15)mohsennia نوشته است: اسمم محسنه  4 
حرف شما درسته من منکر تفاوت لغوی رها کردن و سرکوب کردن نیستم  من حرفم اینه که تو خ ا ایندو نتیجش یکیه من واقن نمیفهمم چجوری میخای رهاش کنی وقتی یه نیازه حتی اگه به قول شما رهاش کنیم اثر و نیتجش فرقی نمیکنه حالا میخای اسمشو بذار رها کردن سرکوب کردن یا هر چی دوست داری. شما میتونی یه هفته به خودت فشار بیاری و غذا نخوری ولی معدت که این چیزا سرش نمیشه کار نداره شما حس گرسنگی رو داری سرکوب می کنی یا رهاش کردی  یا هرچی  21
چه باحال محسنه محسن اینا Khansariha (69) 
تفاوت ماهوی وجود داره نه لغوی( فکر کنم این بمونه واسه قسمت بعدی بحثمون بهتره) الان یه چیز مهمتر:
من همساده یا اون ادمین کانون ترک با غریزه جنسی مشکل داشته و بد میدونسته اون رو یا با انحراف این غزیزه؟
اول اینکه بیا صادق باشیم با خودمون من که گرفتار خودارضایی و چشم چرونی هستم یه پناهگاه مخفی و خوب و دنج دارم تحت این عنوان: همه آدما مثه من هستن. من قبلترها وقتی مثلا میخوندم که n درصد جوونا خودارضایی میکنن یا معتاد به پورن هستن تو چشام یه برقی میزد و یه حالی میکردم که نگو و نپرس Shy این نشانه بیماری ذهنه که میگه تو تنها نیستی و تو غیرطبیعی نیستی. اونوقت همین ذهن بیمار وقتی میبینه تو همین کانون یه نفر یه سال پاکی جمع کرده میگه بابا اون مشکلش اندازه تو حاد نیست اون طبعش سرده و و و...وقتی میگن شهوت مرموز و موزیه یه حقیت محضه.
میدونی که خیلیا با نقصی به عنوان پرخوری مواجهن؟ باورت میشه همونجوری که من غریزه جنسی طبیعی خدادادی رو به ابتذال و انحراف کشوندم اینقدر گاهی اذیت میشم که میگم خدایا من نمیخوام این حس رو اصن گوربابای ازدواج و بچه و تشکیل خانواده بیا این حسو بگیر از من. باورت میشه یه عده هم همین غذا خوردن ساده و روتین ما که شما مثال میزنی همین حس طبیعی رو به انحراف و ابتذال کشوندن باورت میشه دارن از اعتیاد به پرخوری  رنج میکشن و درد میکشن شاید حتی بیشتر از من؟ دیدم که میگم تو جلساتشون بودم پای حرفاشون نشستم.
مشکل اینه که شخص پرخور شخصی که وارد رابطه عاطفی وابسته گونه شده وشخصی مثه همساده که دچار خودارضایی شده غریزه رو از حالت طبیعی خارج کرده الانم تلاش به اینه که برش گردونه به مسیر طبیعی که آفریدگار دنیا براش در نظر گرفته.
...............................................................................................................................................................................................
دوم اینکه پاسخ مناسب به غریزه جنسی خودارضایی هست یا نیست؟ پورنوگرافی هست یا نیست؟ آخه همساده اگه نیازش طبیعیه مثه غذا خوردنه چرا باید تو یه روز ۶ بار لغزش کنه؟ چرا باید وقتی عصبانی میشه سریع لغزش کنه؟
خودارضایی یک نتیجه است.

اول بگم که بحث رو یه مقدار از موضوع اصلی خارج کردید من بحثی دررمورد اثار خ ا و غیره ندارم من فقط حرفم این بود رها شدن ازش با سرکوبش هیچ فرقی نمی کنه اصلن هم منکر این نیستم که نمیشه چرا شما میتونی تا هر وقت دلت خواست این حسو سرکوب کنی. یه بحث دیگه اینکه گفتید من این غریزرو به ابتذال کشوندم بله قطعا افراط در هر عملی یه انحراف محسوب میشه ولی تعریفتون از به ابتذال کشوندن غریره جنسی چیه؟   این نیازه تو بدن همه ارضا کردن این نیاز به ابتذال کشوندنشه یا چی‌؟ 
در مورد سوال دوم باید بگم قطعن خ ا پاسخ درست به غریزه جنسی نیست ولی من یه سوال دارم شما اگه یه هفته غذا نخوری به خودت بیشتر اسیب زدی یا از سره اجبار فست فود یا... بخوری. 
اگه خ ا پاسخ غریزه جنسی نیست سرکوب کردن اون یا رها کردنش هم قطعن نیست.
 سپاس شده توسط
سلام
ببخشید جفت پا می پرم وسط بحث تون.  4chsmu1
اومدم بگم که من از سفر برگشتم. دیگه نگران من نباشید.  4chsmu1

شیراز خیلی شهر خوبیه. آدماشم همین طور. لحجه شون هم عالی.
لحن آروم و آرامش وجودی شون که دیگه حرف نداره.  Khansariha (69)

سه روزی که شیراز بودیم خیلی خوش گذشت.
سفر هوایی هم خیلی باحال بود. حس شهربازی داشتم با ترن هایی که بالا پایین میره دل آدم میریزه.  4chsmu1

اون جا استاد خوبی هم داشتیم. یه خانم پرحوصله که هر چقدر دوست داشتی برات توضیح میداد و می تونستی ازش سئوال بپرسی.
جمع کاری خوبی دور همدیگه بودن. از همین اندک برخوردها هم معلوم بود چقدر هوای هم رو دارن. 

معاون ما برخلاف چیزی که سر کار ازش دیده بودیم، خیلی خوش مشرب بود. 
خیلی که چه عرض کنم یه چیزی اون ورتر.
به اندازه ی سهمیه سالانه ام، تو این سه روز خندیدم. 

خنده و شوخی جای خود. جدیت کار هم جای خود.

بچه ها مدام می گفتن ما ازت می ترسیم.
اونم هی می گفت مگه من شاخ و دم دارم؟ مگه دیوم؟

محل اقامت تون یه جای مرتفع بالای شیراز بود.
اینجا:

[تصویر:  photo_2017_08_05_22_46_09.jpg]

خاطره انگیزترین بخش سفر برای من شبی بود که همه مون رو جمع کرد تو هوای آزاد.
به یکی از بچه ها گفته بود فالوده بگیره و بیاره.
برامون تا ساعت 3 حرف زد.
اینکه از بین تمام همکاران، هر کدوم مون رو برای چی آورده. انتظارش از ما چیه. تجربیاتش از 28 سال سابقه اش. از تمام پیشنهاداتی که بهش شده و رد کرده. از تمام تلاش هایی که کرده و نتیجه گرفته. از تمام اشتباه هایی که کرده و درس گرفته.

دیروز برامون تو تلگرام نوشت:

نقل قول: 1) نه گفتن
2) استقبال از انتقاد
3) خوش بینی
4) عدم ترس از شکست
5) توانایی تمرکز بر هدف


و امروز لفت داد.  53258zu2qvp1d9v

به اندازه ی کافی برامون حرف زد.
دیگه وقت عمله.   Khansariha (69)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

خیلی خوش برگشتین آرمین خان


ممنون از محسن محسن اینا و همساده خان که بحث مفید می کنن


من حال ندارم یکی ''لهجه'' رو از پست آرمین خان برداره ببره تالار ادبیات قسمت سوتی های املایی


هر کی میخواد رای بده بجنبه
فردا رای ها رو می شمارم

[تصویر:  nasimhayat.png]
میدونی قصدم نبود روده درازی کنم یا اظهار فضل کنم (البته امیدوارم Khansariha (56)  ) ولی باید مقدمه چید تا به سوال اصلی رسید اینکه رها کردن با سرکوب کردن چه فرقی داره؟
اتفاقا پیامی که کلید زد بحث ما رو کاملا متفاوته با این نظر که آدم میتونه تا هر وقتی که بخواد غریزه جنسیشو سرکوب کنه.یعنی شاید یه روش باشه ولی به من یکی که جواب نداده. من نظری ندارم که آیا سرکوب کردن راهکاره یا نه یعنی شاید برای یکی باشه ولی برای من نه.
خیلی هم خوب پس ما الان هم عقیده ایم که خودارضایی پاسخ مناسبی برای ارضای غریزه جنسی نیست. این خیلی نقطه خوبیه 49-2
ولی شما معتقدی که  نقش فست فود رو داره از گرسنگی مردن که بهتره. من میگم نه نقش زهر مار رو داره گرسنگی رو که از بین نمیبره هیچ میکشه داغون میکنه
دلایلم  رو با همون مثال غذاخوردن  که شما زدی پیش میبرم:
۱- شهوت سیری ناپذیر و توقف ناپذیره هربار از من بیشتر و متفاوتتر میخواد: کجاش طبیعیه که من تو یه روز سه گیگ فیلم ببینم و چند گیگ ترافیک حروم کنم خب با یه کلیپ یا یه عکس اولین بار شروع کردم چه فرآیندی طی شد که اینقدر مصرفم سنگین شد؟  چرا من هی دنبال چیزهای نو و جدید میگردم برای شهوترانی؟  چرا من وقتی سریالی میشم یهو میرم چند بار در روز؟ چرا من با چشم چرانی بقیه رو مورد شهوترانی قرار میدم و تصویر سازی ذهنی میکنم؟ چرا من نمیتونم کنترل کنم شهوت رو مثلا عهد کنم که دو هفته ای یه بار انجام بدم؟  خب آدم  طبیعی یه وعده غذا میخوره سیر میشه نمیره که تمام یخچال رو جارو کنه آدم طبیعی نمیره سر یخچال همسایه به حریم خصوصی دیگران تجاوز نمیکنه برای پاسخ به گرسنگیش 
2- خودارضایی میشه راه رهایی  فشار به جای مقابله با احساسات:  چرا من وقتی استرس میگیرم یا از یه قضیه ناراحت میشم خودارضایی میکنم؟ چرا عصبانیتم رو با رفتن تو اتاقم و پشت لپ تاپ نشتن و لغزش تخلیه میکنم؟ چرا حس خود کم بینی بهم دست میده به این کار دست میزنم؟ چرا حتی خوشحالیامم با این کار جواب میدم؟ آخه کجا آدم طبیعی که گرسنه میشه به جای تشنگی میره غذا میخوره خوابش میاد جای رختخواب میره سر یخچال
3- خودارضایی راه کم خطری نیست به بیمارستان تیمارستان زندان یا قبرستان منجر میشه: چرا خود ارضایی به معنای فرار از واقعیته و مثل یک داروی مخدر روان‌گردان و روحیه‌گردان عمل می‌‌کنه؟ چرا باعث می‌شه که از خودم جدا بشم.؟ چر هر بار که این عمل را انجام مییدم  بیشتر خودم رو از همه جدا می‌‌بینم و از تنهایی خودم وحشت می‌‌کنم؟ چرااحساس بی‌لياقتی، بی ارزشی، تنهايی و ترس سراغم میاد حتی وقتی که کاری به انگاره های دینی و اخلاقی ندارم؟ چرا بارها شده از خدا طلب مرگ کنم؟ آخه کجا آدم با فست فود خوردن این همه عذاب میکشه؟ شده آدم کالباس بخوره که گرسنگیش برطرف بشه بعد از اون ور یه تنفری درونش به وجود بیاد که افسرده بشه؟ آیا همش به این دلیل نیست که خودارضایی مخالف فطرته انسانه
فکر کنم معنای به ابتذال کشیدن غریزه جنسی تو مثالهایی که زدم باشه.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
نقل قول: اول بگم که بحث رو یه مقدار از موضوع اصلی خارج کردید من بحثی دررمورد اثار خ ا و غیره ندارم من فقط حرفم این بود رها شدن ازش با سرکوبش هیچ فرقی نمی کنه اصلن هم منکر این نیستم که نمیشه چرا شما میتونی تا هر وقت دلت خواست این حسو سرکوب کنی. یه بحث دیگه اینکه گفتید من این غریزرو به ابتذال کشوندم بله قطعا افراط در هر عملی یه انحراف محسوب میشه ولی تعریفتون از به ابتذال کشوندن غریره جنسی چیه؟   این نیازه تو بدن همه ارضا کردن این نیاز به ابتذال کشوندنشه یا چی‌؟ 
در مورد سوال دوم باید بگم قطعن خ ا پاسخ درست به غریزه جنسی نیست ولی من یه سوال دارم شما اگه یه هفته غذا نخوری به خودت بیشتر اسیب زدی یا از سره اجبار فست فود یا... بخوری. 
اگه خ ا پاسخ غریزه جنسی نیست سرکوب کردن اون یا رها کردنش هم قطعن نیست.
داداش محسن
تفاوت اساسی بین غریزه ی جنسی و غریزه ی غذا خوردن وجود داره.
نیاز اصلی جنسی بیشتر از این که جسمی باشه ، روحیه.
اون قسمت جسمی نیاز ، خود به خود ، به صورت طبیعی توی خواب یا .... دفع می شه.

شما اگر یک سال هم غریزه ی جنسی رو ارضا نکنی ، اتفاقی از لحاظ جسمی برات نمی افته. چون خود به خود جسم وارد عمل می شه.
بله، قبول دارم ممکنه از لحاظ روحی برات مشکل ایجاد بشه ، این بحثش جداست.
ولی این طور نیست که دچار کمبود چیزی بشی یا ...

داریم و داشتیم بچه هایی رو که یک سال پاکی داشتن
واقعا هم از هر لحاظی دچار مشکل نشدن ، نه روحی ، نه جسمی.

من خودم قبل از شروع به انجام این کار به بلوغ رسیده بودم و این کار رو انجام نمی دادم. از هر لحاظی هم سالم بودم و مشکلی نداشتم.
اتفاقا بعد از شروع این بلا ، هم از لحاظ روحی ،‌ هم از لحاظ جسمی دچار آسیب شدم.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 14، 22:34)همساده نوشته است: میدونی قصدم نبود روده درازی کنم یا اظهار فضل کنم (البته امیدوارم Khansariha (56)  ) ولی باید مقدمه چید تا به سوال اصلی رسید اینکه رها کردن با سرکوب کردن چه فرقی داره؟
اتفاقا پیامی که کلید زد بحث ما رو کاملا متفاوته با این نظر که آدم میتونه تا هر وقتی که بخواد غریزه جنسیشو سرکوب کنه.یعنی شاید یه روش باشه ولی به من یکی که جواب نداده. من نظری ندارم که آیا سرکوب کردن راهکاره یا نه یعنی شاید برای یکی باشه ولی برای من نه.
خیلی هم خوب پس ما الان هم عقیده ایم که خودارضایی پاسخ مناسبی برای ارضای غریزه جنسی نیست. این خیلی نقطه خوبیه 49-2
ولی شما معتقدی که  نقش فست فود رو داره از گرسنگی مردن که بهتره. من میگم نه نقش زهر مار رو داره گرسنگی رو که از بین نمیبره هیچ میکشه داغون میکنه
دلایلم  رو با همون مثال غذاخوردن  که شما زدی پیش میبرم:
۱- شهوت سیری ناپذیر و توقف ناپذیره هربار از من بیشتر و متفاوتتر میخواد: کجاش طبیعیه که من تو یه روز سه گیگ فیلم ببینم و چند گیگ ترافیک حروم کنم خب با یه کلیپ یا یه عکس اولین بار شروع کردم چه فرآیندی طی شد که اینقدر مصرفم سنگین شد؟  چرا من هی دنبال چیزهای نو و جدید میگردم برای شهوترانی؟  چرا من وقتی سریالی میشم یهو میرم چند بار در روز؟ چرا من با چشم چرانی بقیه رو مورد شهوترانی قرار میدم و تصویر سازی ذهنی میکنم؟ چرا من نمیتونم کنترل کنم شهوت رو مثلا عهد کنم که دو هفته ای یه بار انجام بدم؟  خب آدم  طبیعی یه وعده غذا میخوره سیر میشه نمیره که تمام یخچال رو جارو کنه آدم طبیعی نمیره سر یخچال همسایه به حریم خصوصی دیگران تجاوز نمیکنه برای پاسخ به گرسنگیش 
2- خودارضایی میشه راه رهایی  فشار به جای مقابله با احساسات:  چرا من وقتی استرس میگیرم یا از یه قضیه ناراحت میشم خودارضایی میکنم؟ چرا عصبانیتم رو با رفتن تو اتاقم و پشت لپ تاپ نشتن و لغزش تخلیه میکنم؟ چرا حس خود کم بینی بهم دست میده به این کار دست میزنم؟ چرا حتی خوشحالیامم با این کار جواب میدم؟ آخه کجا آدم طبیعی که گرسنه میشه به جای تشنگی میره غذا میخوره خوابش میاد جای رختخواب میره سر یخچال
3- خودارضایی راه کم خطری نیست به بیمارستان تیمارستان زندان یا قبرستان منجر میشه: چرا خود ارضایی به معنای فرار از واقعیته و مثل یک داروی مخدر روان‌گردان و روحیه‌گردان عمل می‌‌کنه؟ چرا باعث می‌شه که از خودم جدا بشم.؟ چر هر بار که این عمل را انجام مییدم  بیشتر خودم رو از همه جدا می‌‌بینم و از تنهایی خودم وحشت می‌‌کنم؟ چرااحساس بی‌لياقتی، بی ارزشی، تنهايی و ترس سراغم میاد حتی وقتی که کاری به انگاره های دینی و اخلاقی ندارم؟ چرا بارها شده از خدا طلب مرگ کنم؟ آخه کجا آدم با فست فود خوردن این همه عذاب میکشه؟ شده آدم کالباس بخوره که گرسنگیش برطرف بشه بعد از اون ور یه تنفری درونش به وجود بیاد که افسرده بشه؟ آیا همش به این دلیل نیست که خودارضایی مخالف فطرته انسانه
فکر کنم معنای به ابتذال کشیدن غریزه جنسی تو مثالهایی که زدم باشه.


شهوت سیری ناپذیری درسته خوب این الان کجاش مورد داره ،گرسنگی هم سیری ناپذیره خواب هم همینطور و بقیه نیاز های انسان بعدم شما خودتون تو پست قبلی گفتید که همین نیاز گرسنگی رو خیلیا با پر خوری و فلان به ابتذال کشوندن الان میگید که ادم با یه وعده غذا سیر می‌‌شه خوب این همونه عزیز من افراط تو هر کاری اشتباس‌!
بعدم من یه سوال دیگه دارم ازتون مگه کسیو نداریم که به سکس اعتیاد داسته باشه الان شما باید کل این موضوع رو ببری زیر سوال؟؟؟ بعد شما میگی نقش فست فود رو نداره، به ادم گرسنه زهره مارم بدی میخوره... 
در مورد قسمت بعدی حرفتون باید بگم چرا تا حالا یه بار پیش خودمون فکر نکردیم که شاید همه ی  اینا از تلقین باشه خوب معلومه از وقتی به سن بلوغ رسیدیم تو ذهنمون کردن که این کار بده ضرر داره گناه داره کور میکنه فلان میکنه بهمان میکنه این تو ذهنمون هک شده، فک نمیکنم بخای منکر قدرت تلقین بشی قانون جذبه به هرچی فک کنی و ایمان دا‌شته باشی واست اتفاق میافته. 
در ضمن بگم شاید خیلی از حرفایی که میزنم اعتقاد قلبی خودم نباشه شاید خیلی جاها برعکس هم باشه صرفا واسم سواله.
 سپاس شده توسط
بحث ها رو خوندم،‌ حرف همساده رو میخوندم میگفتم عه این حرف منو زده، دوباره حرف محسن رو میخوندم میگفتم عه محسنم حرف منو زده،  صحبت های عاشقم قبول دارم. Khansariha (56)
حرف محسن در مورد فست فود رو قبول داشتم تا اینکه همساده جاش رو با زهرمار عوض کرد و به نظر منطقی تر میومد 65 
همساده که گفتی مشکل جلو جلو فکر کردن داری، منم همین مشکل رو دارم جدیدا خیلی بهش توجه میکنم و هر وقت یه متن رو می نویسم حداقل 4یا 5 بار ویرایش میکنم. اگه راه حل خوبی پیدا کردی به منم بگو Khansariha (56)
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 14، 22:37)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
نقل قول: اول بگم که بحث رو یه مقدار از موضوع اصلی خارج کردید من بحثی دررمورد اثار خ ا و غیره ندارم من فقط حرفم این بود رها شدن ازش با سرکوبش هیچ فرقی نمی کنه اصلن هم منکر این نیستم که نمیشه چرا شما میتونی تا هر وقت دلت خواست این حسو سرکوب کنی. یه بحث دیگه اینکه گفتید من این غریزرو به ابتذال کشوندم بله قطعا افراط در هر عملی یه انحراف محسوب میشه ولی تعریفتون از به ابتذال کشوندن غریره جنسی چیه؟   این نیازه تو بدن همه ارضا کردن این نیاز به ابتذال کشوندنشه یا چی‌؟ 
در مورد سوال دوم باید بگم قطعن خ ا پاسخ درست به غریزه جنسی نیست ولی من یه سوال دارم شما اگه یه هفته غذا نخوری به خودت بیشتر اسیب زدی یا از سره اجبار فست فود یا... بخوری. 
اگه خ ا پاسخ غریزه جنسی نیست سرکوب کردن اون یا رها کردنش هم قطعن نیست.
داداش محسن
تفاوت اساسی بین غریزه ی جنسی و غریزه ی غذا خوردن وجود داره.
نیاز اصلی جنسی بیشتر از این که جسمی باشه ، روحیه.
اون قسمت جسمی نیاز ، خود به خود ، به صورت طبیعی توی خواب یا .... دفع می شه.

شما اگر یک سال هم غریزه ی جنسی رو ارضا نکنی ، اتفاقی از لحاظ جسمی برات نمی افته. چون خود به خود جسم وارد عمل می شه.
بله، قبول دارم ممکنه از لحاظ روحی برات مشکل ایجاد بشه ، این بحثش جداست.
ولی این طور نیست که دچار کمبود چیزی بشی یا ...

داریم و داشتیم بچه هایی رو که یک سال پاکی داشتن
واقعا هم از هر لحاظی دچار مشکل نشدن ، نه روحی ، نه جسمی.

من خودم قبل از شروع به انجام این کار به بلوغ رسیده بودم و این کار رو انجام نمی دادم. از هر لحاظی هم سالم بودم و مشکلی نداشتم.
اتفاقا بعد از شروع این بلا ، هم از لحاظ روحی ،‌ هم از لحاظ جسمی دچار آسیب شدم.


درسته عاشق جان من گفتم، شما میتونی یه سال یا بیشتر این غریزرو سرکوب کنی خیلی از مرتاض ها هم هستن که یه سال رو با یه بادوم سر میکنن ولی این تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نمیکنه شما نیازتو سرکوب کردی در نهایت. 
واینکه گفتید اگه ارضا نکردن نیاز جنسی مشکلی رو واستون ایجاد نمیکنه، در حال حاضر که علم خلاف اینو میگه.
من حرفم اینه که اگه خ ا راه پاسخ به این نیاز نیست سرکوب کردنش هم قطعن نیست من خودم زیاد دیدم افرادی که بواسطه این کار نه از لحاظ روحی لطمه خوردن نه جسمی، پس شاید اینا همش فکرایی که توسره من میگذره و همش تلقین باشه...
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان