انجمن شبانه روزی

[*بنده پاک*]

کسی کارتون soul رو دیده که تازه اومده؟
شنیدم خیلی باحاله

من دیدم 
بسی دوست داشتم

به نظر من هم در مورد آدم هایی حرف میزنه که نمیدونن هدفشون چیه و هیچ کاری نمیکنن
هم در مورد آدمایی حرف میزنه که برای یه هدفی از همه همه چیز زندگیشون میزنن و فکر میکنن رسیدن به اون هدف یعنی موفقیت تمام

 من که خیلی دوست داشتم

کسی کارتون soul رو دیده که تازه اومده؟
شنیدم خیلی باحاله

همونی که خانوم کانونی معرفیش کردن ؟  
منم شنیدم،
فلسفی هم هست یکم
انیمیشنه به تناسخم ربط داره
یعنی داستانش بر اون اساسه

تناسخ چه اسم سختیه
اینا را از کجا بلدین شما

کلا نسل شما و نسل خودم حرف که میزنن من اول میرم تو نت سرچ میکنم بعد میام جواب میدم


شما ندیدین؟؟؟

[یآرا]

کسی کارتون soul رو دیده که تازه اومده؟
شنیدم خیلی باحاله

من دیدم
ارزش وقت گذاشتن رو داره
شخصا انیمه لاورم . ..
و این با اینکه تایپ من نبود ولی دوسش داشتم

[mahdimontazer]

شما ندیدین؟؟؟

من آخرین کارتون درست حسابی که دیدم به ۵،۶ ماه پیش بر میگرده
اگر وقت شد می بینم

[یآرا]

یه چند روزه میخوام یه چیزی بگم هی فرصت نمیشه 

من عضوای کم سن و سال کانون رو که میبینم اینقدر ذوووق میکنم ..چقدر ماشاالله پخته و سنجیده و با ادبن 
آقامهدی منتظر، مولانا و .. خدا حفظتون کنه چقدر شماها مایه امیدید 
من ی خواهرزاده 14ساله دارم متاسفانه پدر مادرش اینقد این بچه رو کنترل کردن اینقدر به ریز و درشت کاراش ایراد گرفتن که این بچه عصبی شده تمام وقتش پای گوشه تازگیم فن پیج ی خواننده پاپ شده کل خونوادش شکارن از دستش .. اعتمادبنفسش خیلی ضعیف شده مدام گیر میده به صورتش به رنگ پوستش به لباساش و هی میگه خاله من دماغمو عمل کنم خوب میشم؟ موهامو کراتین کنم قشنگ میشه؟ 
وسط بحران بلوغه و میبینم که چقدر داره اذیت میشه چقدر هی خودشو با بقیه مقایسه میکنه چقدر همه بهش انتقاد میکنن هی امر و نهی میکنن بهش .. بچه قاطی کرده و خیلی لجباز و عصبی شده 
دامادمون اصرار داره چادر بپوشه اینم قبول نمیکنه میگه تو مدرسمون (که از مدارس خاصم هستن) هیشکی چادری نیس من نمیخوام بد تیپ باشم
ی وقتا میاد اینجا پیش من میمونه مکالماتشو با دوستاش میشنوم این رو اون کراش داره این با فلانی رل زده ی اصطلاحاتی
  
تنها با من میونه اش خوبه حالا به من ماموریت دادن بیارمش پیش خودم راضیش کنم ببرمش چادر بخرم براش 
میگم خواهر من چه اصراریه آخه شما اینقدر دارید با بچه لج می کنید و به زور میخواید چادر سرش کنید میگه باید بپوشه بزرگ شده دیگه



متاسفانه خواهرم اینا با خانواده های مذهبی هم فکر ارتباطی ندارن و کلا با فامیل درجه یک پدری و مادر (خواهر و برادر خودمو و شوهرش) ارتباط دارن تو خونواده شوهرشم چادر ی جورایی اجباره که هر جا بتونن از زیرش در میرن یا مثلا چادر میپوشن نماز نمیخونن روزه نمیگیرن
تو خونواده منم ک این خواهرزاده بزرگترینشونه و مابقی نوادگان کوچیکن 

حالا من موندم این وسط، هم نگران آینده این بچه ام با رفتاری که خواهرمو شوهرش دارن میکنن و دوستایی ک داره هم نمیدونم چطور میتونم کمکش کنم ک از منم نبره 

خلاصه که من از دیدن این نوجوونای کانون که اینقدر پخته عمل می کنند خیلی خوشم میاد خدا شمارو برای پدر مادرتون حفظ کنه

پ.ن:
تربیت بچه چقدر مقوله پیچیده ایه

 سلام شادن جان

به هیچ عنوان زیر بار نرید که ببخواید اجبارش کنید بابت چادر..
اینکه فن گرل هست هم مقتضی سنشه هم اینکه من درکش میکنم.. خود منم فن گرلم... فندومم و غیره... کراش داشتن هم ان چنان مسعله ای نیست
ببینید بیشتر باهاش حرف بزنید که به این باور برسه که چادر بهترین پوششه... تا از نظر روحی و درونی به این باور نرسیده  جز ضرر
چیزی در پی نداره....
راستش وحشت کردم وقتی اینو گفتیدانگار یه اهوی دیگه رو دارم میبینم مخصوصا وقتی اون قسمتش که ((اوردنش پیش من تا برم باهاش چادر بخرم))
کاش بتونید با خواهرتون صحبت کنید بره شخصا پیش مشاور بعد با همسرش  و اخر سر با  دخترشون...

منم تو همین شرایط بودم....
دقیقا 14 سالگیمو یادمه... واقعا ترسیدم وقتی اینارو خوندم
اینو به خواهرتون بگید که سخت گیری بیشتر بچه رو برای پیچوندن شما حرفه ای تر میکنه... و باعث میشه مشکلاتشو با شما در میون نزاره
هیچکس از توانایی یه دختر برای دروغ گفتن و پیچوندن خبر نداره

منم تا یه سنی خیلی بهم فشار میوردند که چادر بزن... ولی واقعیت این بود که ازش بیزارم بودم....
و تویه بازه ی زماانی واقعا رد دادم....  به معنای واقعی کلمه....
تفکر خانواده ی من طوری بود که میگفتن برو موهاتو سبز و بنفش و ابی کن  .. هیچ اشکالی نداره ولی چادر بزن ((پدرم اینطور بود نه مادرم مادرم خیلی بهتره تو این مسایل))
من کلا با اصل قضیه مشکل داشتم.. که این چادری که شما میگید بیشتر باعث جلب توجه میشه.. ((بخاطر نوع عبا های کویتی مورد استفاده سمت ما))واقعا جلف بود.. تازه فرضا جلف هم که نباشه من دام نمــــــــــی خواد فداکاری کنم در حق بقیه
بعدشم  که بنده خودم به این باور رسیدم چادر بهترین پوششه یه روز راست و حسینی اومدم گفتم من میدونم چادر بهترینه ولی من نمیخوامش و حتی شده کتک هم تحمل میکنم اما زیر بار حرف زور نمیرم..
خانواده ام چندین و چندین بار رفتن پیش مشاور.. تا اینکه اوضاع بهتر شد... شکر خدا  الان به اختیار خودمه

لطفا شماهم ب خواهرتون پیشنهاد مشاور رو بدید و حتی شخصا با شوهر خواهرتون صحبت کنید.. خدارو خوش نمیاد اینطوری..
اگر مجبور بشه اما عشقی به چادر نباشه هم شان چادر پایین میاد هم یه روز کنارش میزاره..
یادمه منم اینو به پدرم گفتم (( بابا چادر مقدس تره اینه که من سرم کنم اما تو دلم به زمین و زمان فحس بدم به خاطر این فیض اجباری))

امیدوارم ضمن بر فضولی نباشه



اون دختر تمایل داره به زیبا بودن و هیچجوره نمیشه منکر این قضیه شد
و تتعریف انسانها از زیبایی هم متفاوته...

[CHAKAVAK]

هیچکس از توانایی یه دختر برای دروغ گفتن و پیچوندن خبر نداره

[*بنده پاک*]

هیچکس از توانایی یه دختر برای دروغ گفتن و پیچوندن خبر نداره

[عاشق فاطمه زهرا]

کانون طوری شده که آدم وقتی میاد توش فعالیت می کنه،
لذت می بره.

خدا رو شکر

وقتی مدیریت و بچه ها دست به دست هم بدن و همدل باشن، همینه. به امید خدا کانون قله ها رو باید فتح کنه.

دوست داشتم کمی صحبت کنم،

از این صحبت های دل انگیز،
من کلا صحبتای انگیزشی رو قبول ندارم. کسی که کارش این باشه که انگیزه بده به دیگران رو خوشم نمیاد،
اما صحبتی که از اعماق دل آدم شکوفه بزنه، به دلم می شینه.
من بهش می گم صحبت دل انگیز. صحبتی که آدم میشنوه و انگیزه می گیره، اما انگیزشی نیست. جالب شد. نه؟


می دونید رفقای کانونی من، من آدم درون گرایی ام در مجموع.
یعنی می تونم ساعت ها توی تاریکی قدم بزنم و موزیک آروم گوش بدم.
نمی دونم شایدم در مجموع آدم درون گرایی نباشم، اما دیشب یکی از اون شبایی بود که چند ساعت توی شهر قدم زدم و آروم آروم فکر کردم.

با ناراحتی و غم چی کار باید کرد؟ باید یه فرصتی داد که هضم بشه دیگه؟
بگذریم، نیومدم که غم و غصه های خودم رو بریزم روی دایره،
قراره دل انگیز باشه دیگه؟


داشتم فکر می کردم که این جمع کانونی ما شبیه گروه پنگوئن ها توی کولاک و سرما هستیم.


اینا چرا این طور به هم می چسبن؟ چون تنهایی توی اون سرما دووم نمی آرن.
وقتی دور هم جمع می شن، به هم قوت قلب میدن، به هم انرژی می دن، اگر یکی سردتر باشه، اونی که گرم تره کمکش می کنه.
این پنگوئن ها تنهایی توی سرما یخ می زنن.

ما از ترس سرما اینجا دور هم جمع شدیم،
ما همه از دنیاهای متفاوت هستیم،
شاید اگر ترس سرما نبود، یه روز هم این جمع دووم نمی آورد.
آبمون با هم توی یه جوب نمی رفت.

گاهی می بینم یکی بعد از چند سال برمیگرده و کمک می خواد،
مثل شبحی که از توی تاریکی و برف و کولاک یه هو ظاهر میشه و بعد برمیگرده توی تاریکی.
چرا رفته؟ یا قهر کرده، یا ناامید شده، یا با یکی حرفش شده، یا دیگه خوشش نیومده از کانون،
بله اونی که پاک بشه و ازدواج کنه، بعد بره که خوش به سعادتش.

هوا بس ناجوانمردانه سرد است،
ما اینجا اومدیم که کلی چیز یاد بگیریم،
ما این جا اومدیم که تلاش کنیم ورژن بهتری از خودمون بسازیم،
اومدیم نقص هامون رو برطرف کنیم،
اومدیم قوی شیم،

اما اگر هیچ کدوم نشه، همین که جمعیم، باعث می شه یخ نزیم و دلامون زنده بمونه. قدرش رو بدونیم.

[mahdimontazer]

داشتم فکر می کردم که این جمع کانونی ما شبیه گروه پنگوئن ها توی کولاک و سرما هستیم.

چه تشبیه جالبی

[هومان]

هرکس یه خودشو یه نصیحت بکنه:

1-

[*بنده پاک*]

هرکسی خودشو یه نصیحت بکنه:

1-فقط پاشو شروع کن. با نشستن هیچی درست نمیشه. واقعا تو چت شده؟

2_

کار قشنگی بود بسی ممنونم

[مهدوی]

هرکسی خودشو یه نصیحت بکنه:

1-فقط پاشو شروع کن. با نشستن هیچی درست نمیشه. واقعا تو چت شده؟


2_ گذشته رو فراموش کن 

[*شهریار‌*]

هرکسی خودشو یه نصیحت بکنه:

1-فقط پاشو شروع کن. با نشستن هیچی درست نمیشه. واقعا تو چت شده؟

2_ گذشته رو فراموش کن

3_ ذهنت رو مدیریت کن . نذار هر آت و آشغالی بره توش

[mahdimontazer]

هرکسی خودشو یه نصیحت بکنه:

1-فقط پاشو شروع کن. با نشستن هیچی درست نمیشه. واقعا تو چت شده؟

2_ گذشته رو فراموش کن

3_ ذهنت رو مدیریت کن . نذار هر آت و آشغالی بره توش




4-اگر می خوام خودارضایی رو ترک کنم باید تمام تلاشم رو بکنم.
من تموم عمر وقت ندارم.

[عاشق فاطمه زهرا]

هرکسی خودشو یه نصیحت بکنه:




1-فقط پاشو شروع کن. با نشستن هیچی درست نمیشه. واقعا تو چت شده؟






2_ گذشته رو فراموش کن




3_ ذهنت رو مدیریت کن . نذار هر آت و آشغالی بره توش

4_ خوب زندگی کن.

[هومان]

هرکسی خودشو یه نصیحت بکنه:




1-فقط پاشو شروع کن. با نشستن هیچی درست نمیشه. واقعا تو چت شده؟






2_ گذشته رو فراموش کن




3_ ذهنت رو مدیریت کن . نذار هر آت و آشغالی بره توش




4_ خوب زندگی کن.

5- خوشبختی یه مقصد نیست ، یه احساسه که خودت تصمیم میگیری داشته باشی یا نه 

پس خیلی سخت نگیر ،، همین الانشم خوشبختی