انجمن شبانه روزی

[مهدوی]

  دوباره عکس ها تو کانون خراب شدن
خداوندا

چی شد؟

[*بنده پاک*]

  دوباره عکس ها تو کانون خراب شدن
خداوندا

چی شد؟

 شما عکسی که تو امضای من هست را میبینید؟

[مهدوی]

  دوباره عکس ها تو کانون خراب شدن
خداوندا

چی شد؟

 شما عکسی که تو امضای من هست را میبینید؟

نمیدونم چی بود

اما میشه دوباره آپلودش کرد
نشد هم بهترش پیدا میشه

[صادقین]

من یه نظری دارم

چطور برای کمک به دوستانی که تو کانون هستن و در عین حال ازدواج هم کردن تاپیکی بزنید تو قسمت مشاوره و ازدواج داخل خوده کانون، با این موضوع ( خودارضایی بعده ازدواج )

به نظرم این تاپیک کانون رو کامل تر کنه و نیازه، چون خودم تو گروه سرو دیدم این افراد رو...

سلام
انجمن تشکیل خانواده مربوط به ازدواج هست.
تاپیک های متعددی داره و مسائل ازدواج مطرح شده.
و در تاپیک تجربیات ازدواج می تونیم تجربیات خودمون و دیگران در مورد ازدواج رو قرار بدیم.
مسائلی که مطرح می شه به خ ا هم ارتباط داره.
پست های اخیر انجمن شبانه روزی که مربوط به ازدواج بود، به این تاپیک منتقل شد.

 شما عکسی که تو امضای من هست را میبینید؟

با سلام
امضای شما رو درست کردم.
-----
یا علی

[*بنده پاک*]

 شما عکسی که تو امضای من هست را میبینید؟

با سلام
امضای شما رو درست کردم.

بی نهایت ممنونم 
خیلی خیلی لطف کردین
بسی ممنونم.
 گفتم یعنی نشده باشه مثل قبل کلا عکس ها خراب بشه

نمیدونم چی بود 

اما میشه دوباره آپلودش کرد
نشد هم بهترش پیدا میشه 

 امضای منو یادتون رفته. 
 کلا گفتم عکس ها خراب نشده باشه
که خداروشکر فکر کنم طوری نیست
من هول کردم

[جناب خان :)]

هروقت میام کانون حس نوستالژی عجیبی بهم دست میده
بچه های قدیمی کمتر هستن و هرروز (خداراشکر) اسمای جدید میبینم که طبیعتا ما فسیل ها را نمیشناسن
دلتنگم برای بچه های قدیمی که دیگه نیستن یا خیلی کمرنگ هستن، خانم الون بات هپی، آقای درخشنده، خانم می توانم، آقای نمیدانم، خانم خداهمراهمونه، خانم چیکا، خانم موجود زمینی، آقای پارادایس، خانم مهرخدا، آقای وجدان بیدار، خانم هستی 70، آقای علیرضا68، خانم انیس، آقای امیرحسین خان، روزبه، خانم میهریبان باری (ویجدان سیز)، سالک، باد صبا، رند، علی آن نوان، سنکتیتی و خیییییییییییییییلیای دیگه که بخوام بنویسم ته نداره
حتی خانم شادن، داداش همساده، خانم کویین، آقا رامین، خودم   و ..... با اینکه هستیم
یادمه یبار داماد شده بودم خانم خداهمراهمونه نقش خواهر دامادو داشتن و  شعرای پاتختی را میخوندن
امان از جوونی و خامی  
چقدر شلوغ و شیطون بودیم
آقای وجدان بیدار تو کار قاچاق اعتبار بودن چندبار از آقای ام اچ بی گرافا اخطار گرفتند  چندتا قاچاق هم برا من داشت
خانم کویین میگفتن این شکلک   شبیه منه، حالا چه تصویری از من تو ذهنشون داشتن خدا میدونه 
آقای نمیدانم را خدا را شکر خارج از اینجا جویای احوالش هستم،
خانم می توانم واقعا حیف شد که نیستن
خانم الون بات هپی یه سبکی تو پست گذاشتن داشتن که به الونیسم معروف شده بود یادمه چندباری الونیسم کردم هرچند این سبک پست گذاشتن زیاد به مذاق مدیرایی مثل خانم سها خوش نمیومد

پیر شدیم دیگه
حیف شد دو سه سال پیش که کانون به روز شد یادداشت های قدیممون پرید

[یاقوت]

می توانم خانم فال منو یجوری دربیار که یه خانم خوب گیرم بیاد  

"حالا که لبهای قرمز رنگت مانند یک چشمه است که قند از آن می جوشد(شیرین است)"
اینم از فال ما  

نه اقا چرا سانسور؟؟؟
ولی جناب خان معنی فالت یعنی اینکه قند و شکر گرون میشه و لاغیر ...
خیلی دلخوش نباش

من خودم بیشترترترترترتر قهرم باهاتون

جتاب خان برادر رامین راست میگه الکی صابون ب دلت نزن.

شایدم منظورش این بوده ک قند و شکر برا دندونات ک تازه روکش کردی ضرر داره خخخخخ اصلن همین بوده منظورش

قسمتی از پیام های مربوط به ماجرای ازدواج و خواهر داماد 

---

 
اقای جناب خان تو این چند روز همش من احساس میکردم چقدر غریبم و کسی آشنا نیست، الان میبینم برا شماها ک بدتر از من هست : )

میگم دیگه خواب نمیبینین ؟

پ ن: ب اقای نمیدانم بگین ک اندازه همون موقع حضورشون تو کانون شهرت دارن ،غذا ها و خاطره ها و دست خطشون هنوزم بازدید داره .
تاپیک نوستالژی های کانونی برای قدیمی ها میتونه جذاب باشه دوستان جدید اگر پستی توجهتون و جلب کرد میتونین اونجا ارسال کنید 

[مهدوی]

سلام
پست جناب خان چقدر خوب بود

میگم دیگه خواب نمیبینین ؟ 

نه دیگه این وظیفه به من محول شد
دیشب خواب دیدم کانون توی دنیای واقعی بود و همه تو تالار جمع شده بودیم آخرش معلوم شد عروسی زندگی آزاده

خدایی خیلی خوب بود
جزئیاتش رو یادم نمیاد
نمیدونم چرا وقتی خواب میبینیم اول صبح همش یادمونه ولی بعد از چند ساعت فراموش میشه

[یاقوت]

سلام
پست جناب خان چقدر خوب بود

میگم دیگه خواب نمیبینین ؟ 

نه دیگه این وظیفه به من محول شد
دیشب خواب دیدم کانون توی دنیای واقعی بود و همه تو تالار جمع شده بودیم آخرش معلوم شد عروسی زندگی آزاده

خدایی خیلی خوب بود
جزئیاتش رو یادم نمیاد
نمیدونم چرا وقتی خواب میبینیم اول صبح همش یادمونه ولی بعد از چند ساعت فراموش میشه

عاغااااا این خواب داستانی داشته 
شب یلدا یادتونه؟یادتونه جناب خان گفتن خواب دیدم خانم یاقوت بن شدن (فکر کنم همچین چیزی بود  )از شانس اون روز رفتم دیدم سال ۹۵هم خواب ام اچ بی گرافا رو دیدن   
یعنی این کارشون خیلی باحال بود   هرچند وقت ی بار خواب میبینن .

---

 
زندگی آزاد؟
نکنه اقای عاشق بودن شما اشتباه دیدین؟  (یعنی قانون جذب و خواب و همه چی و قاطی کردم تو کانون اقای عاشق داماد بشن از سال ۹۸همه رفتن هنوز ما اول صف گیر کردیم  )
دقت کردین همه ی اون هایی ک سکوت بودن رفتن عروسی کردن؟اقای قاصدک ،لئا جان اصلا ب ذهنمون نمیرسیدن   ب نظرتون مورد بعدی کدوم یکی از اسطوره های سکوت کانون میره خونه بخت و ما سورپرایز میشیم؟  
مشکوک ها ک زیادن  

---

 
من برعکس ،همیشه بعد از چند ساعت خوابم یادم میاد و ب شدت خواب زیاد میبینم و ب شدت دچار دژاوو هستم .یعنی روزانه تکرار میشه برام ک یهویی انگار برق ب بدنم وصل میشه یادم میاد ک من این اتفاق و دیدم و همچین چیزهایی 

[مهدوی]

که اینطور


جناب خوان لطفاً خواب ما رو هم ببین شاید فرجی شد ما هم به حاجاتمون رسیدیم

---

نه عاشق نبود
منو عاشق و صادقین و آرمین روی یه میز نشسته بودیم فکر کنم
شازده هم خیلی نامحسوس تردد میکرد
ولی جدای از شوخی، زندگی آزاد بود

---

منم همیشه دچار دژاوو میشم
خیلی حس عجیبی داره
جالبترش اینه که سعی میکنیم مرحله بعدش رو یادمون بیاد ولی هیچی نیست


کانون در حال حاضر خیلی نیازمند خبر ازدواج یکی از بچه‌هاست
به نظرتون کی میتونه باشه؟
من خبر ازدواج قاصدک رو که پستش رو خوندم خیلی خوب بود
خیلی خوبه که یه نفر دیگه بیاد خبر ازدواج اون یکی رو بده


من نوبتم برسه میرم تو تاپیک اخبار خبرشو میزنم

[یاقوت]

والا طبق لیستی ک دست ماست اقای عاشق از اقایون و خانم شادن از خانم ها اول لیست هستن   البت دوستانی ک رفتن خونه بخت از وسط لیست رفتن

---

 
میگم چهره هم داشتن ؟؟تالار بود؟؟؟؟
مگه کرونا نیست؟!رفته بودین عروسی؟؟؟

[مهدوی]

میگم چهره هم داشتن ؟؟تالار بود؟؟؟؟

بعضیا که یه چهره ای ازشون توی ذهنم دارم آره، دیدمشون
ولی بقیه رو نه

مثلاً زندگی آزاد (آقا دوماد  ) یه کت و شلوار مشکی تنش بود
قد بلند
موها و چشمای مشکی
و یه کم لاغر(در واقع رو فرم بود  )


عاشق و صادقین و آرمین هم که کنارم بودن همون جوری هستن که همیشه تصورشون میکنم

مگه کرونا نیست؟!رفته بودین عروسی؟؟؟ 

نه ولله خبری از کرونا نبود
امیدوارم رؤیای صادقه باشه
هم کرونا بره
هم زندگی آزاد یا هر کدوم از بچه‌ها ازدواج کنه
هم همه کانون یه قرار ملاقات حضوری و دسته جمعی بذاریم  

[محسنین]

سلام   

توی بوی عید نوشتم قرن جدید با پاکی شروع میشه   

خوب فکرشو کنید ...... .

هرچی بودیم و هرچی که شده ، مربوط به یک قرن قبله   

یک قرن پیش یه اتفاقی افتاده 
، ولی ما توی قرن جدید ، قراره دوباره شروع کنیم ....

یک قرن جدید - یک شروع جدید - یک زندگی جدید - یک دنیا شگفت انگیز 



و واقعا ببینید چه سعادتی داریم  همه ما   

فکر کنید 20 سال دیگه ، بچهایی که هم سن الان من هستن ، بیان کانون ، و ببینین هوووو چقدر گذشته از اون زمانی که مولانایی توی کانون بوده .
اگر عمری باشه :
دست خودمه که این 20 سال رو چطور رقم بزنم . ..... .

دست خودمه  روز 24/ 12 / 1419 

بیام و بنویسم :  مولانا / 14 بهمن 1399 / 20 سال پاکی   

البته اگر خدا عمری بده 

---

دست خودمه که یه روز بیام کانون بنویسم بچه ها من دانشگاه مورد علاقه ام قبول شدم .  



دو قرن رو تجربه می‌کنیم 




هرکدوم از ما ، وقتی آیندگان تاریخ تولدمون رو ببینن ، با یه حالت شگفت زده میگن اههه متولد یه قرن قبله . 


حالا کاری نداریم که کلا 10 ، 15 سال بوده   
بحثش خیلی حالب بود . دوست داشتم بگم 

[عارفه]

سلام و درود دوستان

اگر تو جمعمون مهندس کامپیوتر یا آگاه به فضای مجازی داریم من چندتا سوال داشتم که خیلی درگیرم کرده...

چند ماهیه یک کانال پرایوت درست کردم تو تلگرام گاهی خاطراتم رو میذارم و برای هیچ کس تا حالا فورواردش نکردم اما زیر پست هام اونجا که عکس چشم داره یعنی تعداد بازدید ها بعضیاش تا ۴ و ۵ رسیده بعضیاشم کمتر. نمی دونم جریان چیه چطور پست هام بازدید شدن، کیا ممکنه بازدید کرده باشن؟ شماره مو داشتن یا غریبه بودن؟!
بعدم اینکه من پلاس ریختم که نسخه اصلی تلگرام نیست، آیا ممکنه بخاطر اون باشه؟

[محسنین]

سلام
صادقین/25 بهمن 1399/ 30 روز خوب
الحمدلله

خدا سپاس‌گزارم که توفیق داد تا آخرین روزهای سال که هم‌زمان با ماه رجب بود، رو با پاکی پشت بذاریم و آماده‌ی استقبال از بهار بشیم
ان شاء الله با ظهور حضرت صاحب الزمان اروحنا فداه، تاریکی ها و سیاهی ها زدوده بشه.

از برادر بزرگوار، آقای زندگی آزاد بابت برگزاری این مسابقه سپاس‌گزارم
خدا خیرت بده برادر

سلاااااااااااااااااااااااااااااااام   


چه زود  گذشت   


انگار همین دیروز بود مسابقه شروع شد   


خدا خیرتون بده ، این مسابقه خیلی کمکم کرد . 

راستی دوستان داریم وارد 1400 میشیم ، توی اعلام وضعیت ها حتماً 25 بهمن 1399 بنویسید ، بعداً خاطره میشه .
. چرا ؟ 

از این زاویه نگاه کردید که به قرن جدید با پاکی وارد میشیم   

سلام قرن جدید پاک ما داریم می آییم      


مولانا /25 بهمن 1399 / 29 روز خوب

فعالیت داوطلبانه هم رو انجام دادم ، انشاالله سودمند بوده باشه 

سلام
خدا رو شکر، ماشاءالله داداش مولانا

عالی گفتی داداشم. بله حتماً خاطره می‌شه
اما سال 1400 آخرین سال قرن چهاردهم هجری شمسی هست.
چون هجرت پیامبر (ص) در سال اول هجری بوده.
و اولین قرن هجری شمسی از اول فروردین سال 1 شروع شده و آخر اسفند سال 100 به پایان رسیده.

قرن جاری از اول فروردین 1301 شروع شده و آخر اسفند 1400 به پایان می رسه.
لذا قرن جدید از اول فروردین 1401 شروع می‌شه

ان شاء الله همگی با پاکی و بهترین حال ها وارد سال جدید بشیم.
یا علی

سلام . در راستای پست قبل ، داداش مهدوی و آقای صادقین نکات خوبی فرمودن   

من که نمیدونستم واقعاً   ولی خوبه اگر شخص دیگه هم باشه که نمیدونه مطلع بشه