1399 شهريور 12، 22:40
پاشو برو از یخچال یه لیوان آب بردار بخور آروم تر میشی ایشالا
تو خوب بمون، نذار خوبا تموم شن
(1399 شهريور 12، 22:34)AhoorAli نوشته است:(1399 شهريور 12، 22:23)فرید نوشته است: سلام رفیق
بزن زیر گوشش نذار شاخ شه واست
تو چه حالی الان؟
(1399 شهريور 12، 22:27)AtrisA نوشته است: خوبین آقا اهورا؟
.
.
.
میاد و میره ...
تغییر وضعیت دادم ، ولی باز دوباره شروع شده ...
(1399 تير 2، 9:13)AhoorAli نوشته است: دیشب بود ...
تازه غسل کرده بودم ...
میخواستم بخوابم ...
به خدا گفتم ببخشید ، بهم رحم کن ، خواهش میکنم ...
من قول میدم که ایندفعه تمام تلاشم رو بکنم که ترک کنم ...
بعدش یه حس ناامیدی کوچیک تو وجودم ایجاد شد ...
یکم با ناراحتی خوابیدم ....
اما بعد از اون چی شد ؟
یه خوابی دیدم ،که خودمم تعجب کردم . خودمم موندم توش . یه خواب خیلی خوشحال کننده که الان از شدت شادی ، از قلبم یه گرمی خاصی احساس میکنم .
میدونین چی دیدم ؟
تو خوابم یه دری بود ...
در باز شد و من وارد بهشت شدم ...
باد خنکی احساس کردم ...
جوی های پر از آب ، سرسبزی ، خلاصه هر چیز خوبی که تصورش رو بکنید . یه صدای آرامش بخشی هم میومد که فکر کنم آیه قرآن بود . نمیدونم دقیق . حیف که یادم رفت چی بود ... اولش که کلمه ی 'کما' بود (فکر کنم به معنی همانطور که ) .
این کَما رو یادمه .
تهش هم فکر میکنم شنیدم اهل الجنه ...
این اهل الجنه رو مطمئن نیستم . (ولی جنه رو یادمه)
خلاصه از خواب پا شدم ...
از خودم و خدا پرسیدم چرا؟؟
من که این همه غرق عصیانم چرا ؟
یعنی خدا چه پیامی میخواد بهم بده ؟
رفتم تعبیر خواب رو دیدم از افراد مختلف ...
هیچکس رو نمیشناختم جز امام صادق و یوسف نبی ...
که تعبیرش رو خوندم : مراد هر دو جهان ، رسیدن به مقصود ، خرمی و مژده از طرف خداوند (این آخریه از محمد بن سیرین نوشته بود ...) و خیلی چیزای دیگه ...
که واقعا خوشحال شدم .
بچه ها الان واقعا میدونم که هدفی دارم .
میدونم که خدا داره نگاهم میکنه .
همیشه فکر میکردم خدا من رو رها کرده . خدا من رو نمیبینه . اما الان متوجه شدم . الان فهمیدم که اشتباه کردم .
همونطور که داره من رو نگاه میکنه و از گناهم ناراحت میشه ، شما رو هم داره نگاه میکنه .
بیاین دست از مسخره بازی برداریم .
بیاین یه بار هم که شده ، قدم برداریم سمت خدا .
در جاده ی خدا پا بزاریم .
در صراط مستقیم ...
این همه هم منابع و نعمت در اختیار داریم .
کمک و لطف خدا رو داریم ، قرآن رو داریم ، اهل بیت کمکمون میکنن ، همدیگه رو داریم ، کانون رو داریم ، هزار تا وویس و فیلم انگیزشی هست ، مطالب خوب و ... که اگه بخوام بنویسم ، تا ابد طول میکشه ...
یکبار هم که شده ناشکر نباشیم ...
خدایا ما رو در این مسیر استوار بگردان .... مرسی ....
بچه ها واقعا ممنونم
میخوام این دفعه یه همت اساسی بکنم .
پ ن : یه خواهشی ازتون دارم . ممکنه چند وقت دیگه هدفم رو فراموش کنم . این خوابم رو فراموش کنم . این پیامم رو فراموش کنم . لطفا اگه دیدین داره یادم میره ، یادم بندازین . اگه دیدین اورژانسی شدم و دارم سمت گناه میرم ، این پیام رو واسم بفرستین .
خیلی دوستتون دارم ...
به امید موفقیت
(1399 شهريور 12، 22:51)karma نوشته است:واقعا خوش به حالتون برادر اهورا(1399 تير 2، 9:13)AhoorAli نوشته است: دیشب بود ...
تازه غسل کرده بودم ...
میخواستم بخوابم ...
به خدا گفتم ببخشید ، بهم رحم کن ، خواهش میکنم ...
من قول میدم که ایندفعه تمام تلاشم رو بکنم که ترک کنم ...
بعدش یه حس ناامیدی کوچیک تو وجودم ایجاد شد ...
یکم با ناراحتی خوابیدم ....
اما بعد از اون چی شد ؟
یه خوابی دیدم ،که خودمم تعجب کردم . خودمم موندم توش . یه خواب خیلی خوشحال کننده که الان از شدت شادی ، از قلبم یه گرمی خاصی احساس میکنم .
میدونین چی دیدم ؟
تو خوابم یه دری بود ...
در باز شد و من وارد بهشت شدم ...
باد خنکی احساس کردم ...
جوی های پر از آب ، سرسبزی ، خلاصه هر چیز خوبی که تصورش رو بکنید . یه صدای آرامش بخشی هم میومد که فکر کنم آیه قرآن بود . نمیدونم دقیق . حیف که یادم رفت چی بود ... اولش که کلمه ی 'کما' بود (فکر کنم به معنی همانطور که ) .
این کَما رو یادمه .
تهش هم فکر میکنم شنیدم اهل الجنه ...
این اهل الجنه رو مطمئن نیستم . (ولی جنه رو یادمه)
خلاصه از خواب پا شدم ...
از خودم و خدا پرسیدم چرا؟؟
من که این همه غرق عصیانم چرا ؟
یعنی خدا چه پیامی میخواد بهم بده ؟
رفتم تعبیر خواب رو دیدم از افراد مختلف ...
هیچکس رو نمیشناختم جز امام صادق و یوسف نبی ...
که تعبیرش رو خوندم : مراد هر دو جهان ، رسیدن به مقصود ، خرمی و مژده از طرف خداوند (این آخریه از محمد بن سیرین نوشته بود ...) و خیلی چیزای دیگه ...
که واقعا خوشحال شدم .
بچه ها الان واقعا میدونم که هدفی دارم .
میدونم که خدا داره نگاهم میکنه .
همیشه فکر میکردم خدا من رو رها کرده . خدا من رو نمیبینه . اما الان متوجه شدم . الان فهمیدم که اشتباه کردم .
همونطور که داره من رو نگاه میکنه و از گناهم ناراحت میشه ، شما رو هم داره نگاه میکنه .
بیاین دست از مسخره بازی برداریم .
بیاین یه بار هم که شده ، قدم برداریم سمت خدا .
در جاده ی خدا پا بزاریم .
در صراط مستقیم ...
این همه هم منابع و نعمت در اختیار داریم .
کمک و لطف خدا رو داریم ، قرآن رو داریم ، اهل بیت کمکمون میکنن ، همدیگه رو داریم ، کانون رو داریم ، هزار تا وویس و فیلم انگیزشی هست ، مطالب خوب و ... که اگه بخوام بنویسم ، تا ابد طول میکشه ...
یکبار هم که شده ناشکر نباشیم ...
خدایا ما رو در این مسیر استوار بگردان .... مرسی ....
بچه ها واقعا ممنونم
میخوام این دفعه یه همت اساسی بکنم .
پ ن : یه خواهشی ازتون دارم . ممکنه چند وقت دیگه هدفم رو فراموش کنم . این خوابم رو فراموش کنم . این پیامم رو فراموش کنم . لطفا اگه دیدین داره یادم میره ، یادم بندازین . اگه دیدین اورژانسی شدم و دارم سمت گناه میرم ، این پیام رو واسم بفرستین .
خیلی دوستتون دارم ...
به امید موفقیت
چیزی که خگدت گفتی بهت بگیم
(1399 شهريور 12، 22:39)rezvaneh نوشته است: سلام
میتونین چندتا دراز نشست انجام بدین یا حرکت پروانه ؟
(1399 شهريور 12، 22:40)فرید نوشته است: امشب باید روش رو کم کنی
پاشو برو از یخچال یه لیوان آب بردار بخور آروم تر میشی ایشالا
(1399 شهريور 12، 22:41)آرمین نوشته است: سلام
اهورا بیخیالش.
یه آب خنک صورتت بزن و بعد بشین خدا رو شکر کن بابت پاکیت. خدا رو شکر کن بابت نعماتی که داری. با خدا صحبت کن.
یه کاری که دوست داری انجام بده و بعد هم خوابت گرفت برو بخواب.
من هم چشمانم بسته است و در حال ورود به تخت خواب.
(1399 شهريور 12، 22:45)mahdimontaser نوشته است: برادر اهورا تصمیم دارید نماز شب بخونید امشب؟
(1399 شهريور 12، 22:45)*دختر پاک* نوشته است:
یه کارتونی فیلمی چیزی
شبکه آی فیلم داره مختار نشون میده
یه گشتی تو خونه بزنید
اصلا اصلا دائم یک جا نشینید
پاشو
به خدا حیفه
این همه تلاش برای پاکی
دیگه بسه
روزهای پاکی زیاد منتظرتونه
(1399 شهريور 12، 22:46)AtrisA نوشته است:(1399 شهريور 12، 22:34)AhoorAli نوشته است:(1399 شهريور 12، 22:23)فرید نوشته است: سلام رفیق
بزن زیر گوشش نذار شاخ شه واست
تو چه حالی الان؟
(1399 شهريور 12، 22:27)AtrisA نوشته است: خوبین آقا اهورا؟
.
.
.
میاد و میره ...
تغییر وضعیت دادم ، ولی باز دوباره شروع شده ...
ی کار هیجان انگیز انجام بدین،ب چ علاقه دارین همون و انجام بدین .فیلم،آهنگ،نقاشی ،کارتون ,همه ی ما منتظر شما هستیم ک حالتون خوب بشه
(1399 شهريور 12، 22:51)karma نوشته است:(1399 تير 2، 9:13)AhoorAli نوشته است: دیشب بود ...
تازه غسل کرده بودم ...
میخواستم بخوابم ...
به خدا گفتم ببخشید ، بهم رحم کن ، خواهش میکنم ...
من قول میدم که ایندفعه تمام تلاشم رو بکنم که ترک کنم ...
بعدش یه حس ناامیدی کوچیک تو وجودم ایجاد شد ...
یکم با ناراحتی خوابیدم ....
اما بعد از اون چی شد ؟
یه خوابی دیدم ،که خودمم تعجب کردم . خودمم موندم توش . یه خواب خیلی خوشحال کننده که الان از شدت شادی ، از قلبم یه گرمی خاصی احساس میکنم .
میدونین چی دیدم ؟
تو خوابم یه دری بود ...
در باز شد و من وارد بهشت شدم ...
باد خنکی احساس کردم ...
جوی های پر از آب ، سرسبزی ، خلاصه هر چیز خوبی که تصورش رو بکنید . یه صدای آرامش بخشی هم میومد که فکر کنم آیه قرآن بود . نمیدونم دقیق . حیف که یادم رفت چی بود ... اولش که کلمه ی 'کما' بود (فکر کنم به معنی همانطور که ) .
این کَما رو یادمه .
تهش هم فکر میکنم شنیدم اهل الجنه ...
این اهل الجنه رو مطمئن نیستم . (ولی جنه رو یادمه)
خلاصه از خواب پا شدم ...
از خودم و خدا پرسیدم چرا؟؟
من که این همه غرق عصیانم چرا ؟
یعنی خدا چه پیامی میخواد بهم بده ؟
رفتم تعبیر خواب رو دیدم از افراد مختلف ...
هیچکس رو نمیشناختم جز امام صادق و یوسف نبی ...
که تعبیرش رو خوندم : مراد هر دو جهان ، رسیدن به مقصود ، خرمی و مژده از طرف خداوند (این آخریه از محمد بن سیرین نوشته بود ...) و خیلی چیزای دیگه ...
که واقعا خوشحال شدم .
بچه ها الان واقعا میدونم که هدفی دارم .
میدونم که خدا داره نگاهم میکنه .
همیشه فکر میکردم خدا من رو رها کرده . خدا من رو نمیبینه . اما الان متوجه شدم . الان فهمیدم که اشتباه کردم .
همونطور که داره من رو نگاه میکنه و از گناهم ناراحت میشه ، شما رو هم داره نگاه میکنه .
بیاین دست از مسخره بازی برداریم .
بیاین یه بار هم که شده ، قدم برداریم سمت خدا .
در جاده ی خدا پا بزاریم .
در صراط مستقیم ...
این همه هم منابع و نعمت در اختیار داریم .
کمک و لطف خدا رو داریم ، قرآن رو داریم ، اهل بیت کمکمون میکنن ، همدیگه رو داریم ، کانون رو داریم ، هزار تا وویس و فیلم انگیزشی هست ، مطالب خوب و ... که اگه بخوام بنویسم ، تا ابد طول میکشه ...
یکبار هم که شده ناشکر نباشیم ...
خدایا ما رو در این مسیر استوار بگردان .... مرسی ....
بچه ها واقعا ممنونم
میخوام این دفعه یه همت اساسی بکنم .
پ ن : یه خواهشی ازتون دارم . ممکنه چند وقت دیگه هدفم رو فراموش کنم . این خوابم رو فراموش کنم . این پیامم رو فراموش کنم . لطفا اگه دیدین داره یادم میره ، یادم بندازین . اگه دیدین اورژانسی شدم و دارم سمت گناه میرم ، این پیام رو واسم بفرستین .
خیلی دوستتون دارم ...
به امید موفقیت
چیزی که خگدت گفتی بهت بگیم
(1399 شهريور 12، 23:03)mahdimontaser نوشته است: خداکنه خراب نکنن