1392 دي 1، 20:15
یا حسین می گفت ...
شمر خوان را می گویم.... از روز عاشورا به بعد ...
تا چنــــــــد روز بغض داشت و با کسی حرف نمی زد ...
انگار هنوز هم چشمان خیس دختر بچه جلوی چشمش بود...
از آن سال به بعد شمرخوانی نکرد ...
لباس عمو عباس را می پوشید و برای مشک آوردن تیر می خورد ...
~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
داستــــــــــان زنـــــــدگی الــــــــوووووووووووووون
[img=0x0]http://8pic.ir/images/u2kig0x2xk6igwj759y.png[/img]
[img=0x0]http://8pic.ir/images/u2kig0x2xk6igwj759y.png[/img]