امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1399 اسفند 8، 1:13)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1399 آبان 2، 0:24)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: خدایا من چرا رشد نمی کنم؟
گفتی خاک شیم، درخت می شیم.

خدایا نفس، نفس گرفته این زیر.

پس کی درخت میشم، سبز می شم. گل می دم. Hanghead


این پست رو من چند ماه پیش اینجا زدم.
اینجا زیاد پست نمی زنم،
کلا ترجیح میدم بریزم تو خودم.

می گن درون گرام،

در نتیجه ببینید که چقدر حالم خراب بوده که اینجا پست زدم.
اون موقعی که این پست بالا رو زدم واقعا حالم بد بود.
دوستان شاید یادشون باشه.

الان حالم برعکس خیلی خوبه.

خدا رو شکر.
دو ماهه پاکم، چی بهتر از این.
یوتویوب رو گذاشتم کنار، آپارات رو گذاشتم کنار.
دارم به کتاب عادت می کنم.
رابطه ام با قرآن عالی.
و کلی اتفاق های خوب دیگه که این مدت افتاده.
حاشیه ها که کم شده، روی درس و مقاله ام تمرکز کردم و کلی کار دکترام رو جلو بردم.

شاید به اون چیزی که می خواستم نرسیدم. اما به چیزای خیلی بهتر رسیدم.
فکر می کردم حتما باید ازدواج کنم تا رضایت خاطر داشته باشم.
اما رضایت خاطر چیزیه که از درون آدم می جوشه، ربطی به ازدواج نداره.
نه این که نخوام ازدواج کنم، اما دیگه برام مثل قبل اتفاق بزرگی نیست.

ازدواج خیلی اتفاق بزرگیه تو زندگی آدم.
ما اگر شکست عشقی خورده باشیم،‌ اشکالی نداره که افسرده شیم.
این کار ما رو کوچیک نمی کنه، این که ما دوست داشته باشیم که با کسی ازدواج کنیم و به هر دلیلی نشه، باید ناراحت بشیم.

خیلی از مشکلات و ناراحتی ها و حال بد آدما، به خاطر اینه که توی زندگی همدم و همراه و زوج و همسر ندارن.
این حال بد مضاعف میشه، وقتی توی دل اشتیاق زیاد به ازدواج دارن، اما اون رو توی کلام و در ظاهر انکار میکنن.
- چون امیدی ندارن که ازدواج کنن، پس این اشتیاق رو سرکوب می کنن.
- چون فکر می کنن کسی که به خاطر نداشتن همسر ناراحته و اون رو ابراز می کنه، آدم ضعیف النفس و کوچیکیه.
- چون اگر به اطرافیان بگه من ناراحتم که همسر ندارم، ممکنه مسخره اش کنن و بگن تو نمی فهمی، مجردی بهتر از تاهله.

واقعیت اینه که میل و علاقه به ازدواج، نیاز به داشتن همسر، عشق یا هر چیز دیگه ای که اسمش رو بذاریم،
نعمت بزرگیه که توی تک تک انسان ها وجود داره و بقای نسل بشر رو تضمین می کنه.

ازدواج چیز کوچیکی نیست، من اگر الان بمیرم روی سنگ قبرم مینویسن ناکام.
من اگر ناکام هستم، درد داره، رنج داره.
من حق دارم که ناراحت باشم.
ازدواج بد نیست، داشتن همسر بد نیست، همه همسر ها بد و خیانت کار و ... نیستن.
همه ازدواج ها ناموفق نیست.

ازدواج خوبه، اما قسمت من نشده،

به نظر میاد خیلی تسکین دهنده است، اگر حالا که من نتونستم ازدواج کنم، بیام و از این دست حرفا بزنم.
مثل وزنه برداری که کلی زحمت می کشه، اما وقتی توی مسابقه سوم میشه، می گه زیادم برام مهم نبود.
این تسکین نیست، این فریبه.

مهم بود برام، اما شکست خوردم.
رنج پذیرش شکست، زیاده. اما قابل تحمل تره از دروغی که به خودم بگم.

من اصلا از اول دوستش نداشتم،
بهتر شد که جدا شدیم،
خوب شد که نشد.

حقیقت اینه که اول شدن توی مسابقه وزنه برداری زیادم مهم نیست،
اما تا وقتی برای تو مهمه، ادای آدم بزرگا رو در نیار.

ازدواج هم حقیقتا زیاد مهم نیست،
اما تا وقتی که توی ناخودآگاهت این رو نپذیرفته باشی، هر چقدرم که این رو تکرار کنی، فایده ای نداره.

حقیقت اینه که من این مدت تجربه کردم که چطور میشه بدون ازدواج هم رضایت خاطر داشت و خ.ا هم نکرد.
و حالا ناخودآگاهم کمی باهام همراهی می کنه.
گاهی وقتا بد قلقی می کنه، یه روز می بینم که دستم به کار نمی ره، بدون دلیل ناراحتم.
سخت نمی گیرم بهش، می دونم که فیلش یاد هندوستان کرده.
حالم که بهتر شد، بر میگردم سرکارم، برمیگردم به مقاله ام.
بر می گردم سر روزمرگی هایی که عاشقشون هستم.

با این امید که شاید چند ماه بعد یا چند سال بعد، بالاخره منم نیمه گمشده ام رو پیدا می کنم،
اگر هم نشد، چیزهای زیادی هست که به خاطرش رضایت خاطر داشته باشم.


کلیدش اینجاست، درد رو سرکوب کنی، توی قفس زندانیش کنی، اینقدر سر و صدا می کنه که گوشت کر شه.
باید بغلش کنی. باید بپذیریش.

متن پخته ای بود از خوندنش لذت بردم  53
با بیشترش موافقم
چطور میشه فهمید؟
انگار باهام حرف نمیزنی...
انگار دارم غریبه میشم....
میدونی که چقدر بهت نیاز دارم؟
واقعا میخوای بعد از این همه روزخوش بذاری بری؟؟
 ... اما الان... الان انگار کسی دست گذاشته رو گلوم و فشار میده... میخواد خفم کنه.... 
انگار کسی دست و پامو بسته... طوری که نتونم هیچ تکونی بخورم....
میتونی ببینی درونم چقدر بهت نیاز داره... همتون رفتین.  یا شاید انقدر دورم که نمیبینمتون... یا شما خیلی ساکتین. چیزی شده؟
من کاری کردم؟
میدونی؟ شیطون خیلی حرفه ایه.... حالا که داره سختش میکنه، چرا من سخت تر از قبل نشم؟
چرا من مقاومتم رو برای تغییر نشکنم؟
تو اوج نا امیدی.... وقتی هیچ کسو ندارم به دادم برسه.... بهتون فکر میکنم، این قلب اروم میگیره.... چه نعمت بزرگیه داشتنتون.... امیدوارم دستمو برسونید به هدف.... که من تا به هدف نرسم ، اروم و قرار ندارم.
نه مشاور ، و نه هیچ کس دیگه به جای من زندگی نمیکنه.... اصل و اساس زندگی من با تصمیمهای درشت و ریزم ساخته میشه...همینه که بهم گفت: من درمانت نمیکنم، بلکه خودتی که درمانو پیدا میکنی.
درمانو پیدا کردم.... تویی. تو درمان تمام زخم های کوچیک و درشت قدیمی و تازه ی زندگیمی.... هرچقدر بهت نزدیک تر میشم، هرچقدر رنگم به رنگت نزدیک میشه، بیشتر ارامش به وجودم سرازیر میشه.و هیچ کس... هیچ کس حتی مشاور نمیتونه درک کنه چطور انقدر ارام؟ خوشحال؟ سرزنده؟
خلاف پیشبینی بقیه زودتر بهت نزدیک شدم... دلیلش فقط همینه.
دل به دل که برسه ، تپش که ارام بشه... دیگه فرقی نداره ... چون منبع ارامشو پیدا کردی ، دیگه زیر سوال بردن چرا؟
خدایا.... چقدر مومن بودن خوبه. دارم میبینم که میگم. هرکس هر مقدار به تو نزدیک تر بود، به اهل بیت به شهدا نزدیک تر بود همونقدر ارام تر بود.... خدایا...
منم دلم میخواد  مومن واقعی بشم. ... دوست دارم ارامش از چهره ام بباره....دوست دارم وقتی مادر و پدرم درد و دل میکنن، مثل یه مادر و پدر مهربون و با تجربه دست رو زخماشون بکشم... شفا پیدا کنه.
مگه غیر اینه که این همه زحمت برام کشیدن؟ منو وقتی یه نقطه بودم ، از همون موقع دوست داشتن و بهم رسیدن... 
و از همه بیشتر... این تو بودی که دل اونارو مهربون کردی نسبت به من.
خدایا تنهام. ببین. دوباره رسید روزایی که یک بار برای همیشه قراره باهاش مواجه بشم و ان شاءالله با پیروزی بگذرم.
خدایا...
من راه نابلدم.... شروع نکرده خسته شدن شنیدی؟ تجربه یا بگیم خاطره، روی شونه هام هنوز هستن. یا مثل دو تا دست یه شال گردن پیچیدن دور گردنم.... از زانو هام ببین....که پر از زخمه.... خدا حالا که  راه جدیدی بهم نشون میدی، من در راه اصل میخوام انجامش بدم..... چون من تو رو میخوام. خواهش میکنم کمکم کن خدا ی عزوجل...
محکم
استوار...
یه جوری که دشمن ازم بترسه. شیطون بترسه از من... 
و بین دوستا محبوب باشم.
و ارام... و موفق.... 
همه ی اینا تو یه کلمه بخوام بگم : مومن.
میدونم مومن تر بودن سخت تره.... میدونم....
ولی فکر کنم به سختیش بیارزه.
دل بریدیم از هر کمکی که از غیر تو برسه... هیچ کس درمان من نبود و نیست.تو درمان من رو میدونی. خدایا.... پس بهم بگو من چیکار کنم نزدیک تر بشم؟
انقدر که پرم از نا خوشی... اینارو باس درست کنم.ولی بحث دل اگه باشه 
دلم رفت... و اینطوری... قشنگه. و منم دوستش دارم. 
نمیدونم... اجازه دارم خدا؟ بهم اجازه میدی؟ توروخدا احازه بدیا .... من نیاز دارم.... بهم بگو اینده چی میشه؟
من چطوری میمیرم؟
ایا مومن میمیرم؟ یا باز این شیطون نخود آش میشه و کافر میام ؟
 ترس ...ترس از نرسیدن و مردن قبل از چشیدن.... این دیگه چیه؟
"شهید زندگی کن"
و این شهید زندگی کردن .... آغاز دفتر جدیدی از زندگیه. دوست دارم طوری زندگی کنم که بشم سرباز امام زمان..... سربازی رو به هرکس نمیدن خب..... 
یه سرباز قوی محکم، با استقامت، که حرفش با عملش یکیه، سرش بره قولش نمیره،  کافرا ازش ترس دارن، که دوستاش دلشون میره برا بودن کنارش.... که یه ارامش و یه قدرت... یه صدای بدون ترس..... که یه مرد راه، یه تکیه گاه،
بشم کسی که امام زمون بتونه بهش اعتماد کنه... یه کار بسپره دستش.

ترس خلافه مومنه.... اینو یه نشونه میذارم که یادم بمونه هرجا از هرچی ترسیدم یعنی دارم اشتباه میزنم....

اللهم ارنی الطلعه الرشیده
بسم الله الرحمن الرحیم
~~~~~~~~~~^^^^^~~~~~~~~~~
وَ أَنْ لَیْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری. (النّجم: 39 و 40)

رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم‏)‏:
هرگاه نماز می‌گزاری آن‌گونه باش که گویی آخرین نماز توست.

حضرت علی(ع):
«ریشه قوت قلب، توکّل بر خدا است».
فردی از امام رضا(ع) می پرسد حد و مرز توکل چیست؟
حضرت می فرمایند: «توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی...»

امام سجاد (ع):
«بار الها!مرا به سوی تو حاجتی است که برای
رسیدن به آن طاقتم طاق شده و رشته ی چاره جویی هایم در برابر آن گسسته است، ...
بار الها بر محمد و الش رحمت فرست و دعای مرا پذیرنده، و به ندایم التفات کننده، و به زاریم رحم آورنده و صوتم را نیوشنده باش، و رشته ی امیدم را از خود مگسل، و پیوند توسلم را از خویش قطع منمای، و مرا در این حاجت و حاجات دیگرم به غیر خود حواله مکن... .»
حس میکنم خودمو مسخره کردم....
درست نمیگم؟ Hanghead

+بله درست فهمیدی
و این موقعیت همون خبر خوشی بود که منتظرش بودی....
حالا وقتشه فرصتو بچسبی و قدرشو بدونی....
خدا خیلی دوستت داره.... همیشه هم باهاته.
نگران هیچی نباش وقتی تکیه گاهت خداس.... منطق و عقلو بذار درکنار انصاف. 
-خدا میدونه میخوامش  809197ps94ijjhwg

-خدا میدونه سختمه.... خدا میدونه رمقمو میگیره....
ولی...
+زهرا
خدا فرا تر از توان هیچ کس بهش وظیفه ای نمیده.خدا از استعدادی که در تو هست اگاه تره به خودت، اگه جلوی خودت نمیایستی خدا شرایطو جور میکنه برا شکفتنش....
یا علی بگو برو تودلش.... سختی هست، ولی کسی که خدا رو داره سختی کشیدنش هم قشنگه.
سخت که میشه... یه نگاه میکنه به خودش، میگه باریکلا....بالاخره یه چالش جدید رسید ، چندوقت بود زندگیمون عادی شده بودا.... غیر اینه زهرا؟ Gigglesmile

- خیلی خوب گفتی... بهش نیاز داشتم.دمت گرم



[تصویر:  photo_2017_02_28_08_18_03.jpg]
بسم الله الرحمن الرحیم
~~~~~~~~~~^^^^^~~~~~~~~~~
وَ أَنْ لَیْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری. (النّجم: 39 و 40)

رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم‏)‏:
هرگاه نماز می‌گزاری آن‌گونه باش که گویی آخرین نماز توست.

حضرت علی(ع):
«ریشه قوت قلب، توکّل بر خدا است».
فردی از امام رضا(ع) می پرسد حد و مرز توکل چیست؟
حضرت می فرمایند: «توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی...»

امام سجاد (ع):
«بار الها!مرا به سوی تو حاجتی است که برای
رسیدن به آن طاقتم طاق شده و رشته ی چاره جویی هایم در برابر آن گسسته است، ...
بار الها بر محمد و الش رحمت فرست و دعای مرا پذیرنده، و به ندایم التفات کننده، و به زاریم رحم آورنده و صوتم را نیوشنده باش، و رشته ی امیدم را از خود مگسل، و پیوند توسلم را از خویش قطع منمای، و مرا در این حاجت و حاجات دیگرم به غیر خود حواله مکن... .»
هر موقع میخوام گریه کنم ، جاذبه میره بالا  2

هیچ کاری نمیتونم بکنم  Tears

هیچی 

هیچ کسیو هم ندارم 

از چند روز پیش ،  بیشتر بچه های دانشگاه میومدن پی ویم و باهام صحبت میکردن و میگفتیم و میخندیدیم 

اول گفتم خدا رو شکر ، باز اهورا خریدار داره 

باز کسایی هستن ک بیان پیشش ...

ولی بعد دیدم ن ...

اونا فقط جواب تمرینا رو میخواستن ...

خرشون ک از پل گذشت ، همشون رفتن ...
هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک


[تصویر:  woman-praying-free-bird-enjoying-nature-...00-256.jpg]
هییی حواست به خودت باشه ها
داری بدکاری میکنی ها 
داری ناشکری میکنی ها
خدا باهاته دوست داره 
خدایا کمکم کن کم نیارم خدایا کمکم کن
میترسم هر لحظه میترسم دوباره برگردم به اون باتلاقی که توش گیر افتاده بودم
ولی تو هوام رو داری نه ؟
تنهام نمیزاری نه ؟
همونطور که عاشقتم به پام میمونی نه؟
همش میترسم میترسم همه چی تازه داره خوب میشه یعنی میشه همینطور بمونه همینطور باشیم کنار هم با هم بدون مشکل نمیدونم خیلی عجیبه این روزا 
خدایا این روز ها عجب دلم هوایت را میکند من تنها را تنها نگذار
 چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
Khansariha (2)
  
وقتی از بقیه عصبانی میشم ناراحت میشم میتونم یه کاری کنم یا قطع ارتباط یا قهر یا..... 
ولی وقتی ادم از خودش ناراحت میشه،از خودش نا امید میشه نمیشه کاری کرد و خیلی بده Tears
با خودت میگی چیکار کنم چجوری شروع کنم وقتی این همه خراب کردم با کی حرف بزنم از کی راهنمایی بخوام به حدی میرسم ک میگم مرگ واقعا ارامشه.
 
امیدوارم دفعه بعد از خودم و کارام راضی و خوشحال باشم
خدایا‌
درجستجوی‌آنچه‌برایم‌مقدر‌نکرده‌ای ‌
خسته‌ام‌نکن. 53
 سپاس شده توسط
تنهایی عجب دردیه[تصویر:  y%20(568).gif]
تحملم داره تموم میشه [تصویر:  y%20(455).gif]
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
 سپاس شده توسط
شب سختیه انگار 
البته همه شب ها سخت شده
روزها هم سخت تر.
امروز یه تیکه از فیلم تکراری را دیدم. فیلم اعجوبه. قشنگه. توش گفت همه یه روزای بدی دارن...
بسی فکر کردم. نا شکری نمیکنم . ولی یه چندسالیه همش شده روز بد.
نمیدونم، شایدم تعریف من از خوب و بد فرق داره
ولی بنظرم واقعا به این روزا میگن بد 53258zu2qvp1d9v
حسرت خیلی چیزا رو دلم داره میمونه. چیزایی که برای تقریبا همه عادیه. چیزایی که یه روزایی هم برای من عادی بوده. حسرتش میمونه و من نمیتونم کاریشون کنم 46 هر چقدرم منطقی رفتار کنم بازم ...
نمیدونم
شایدم اینا روزای خوب ان. روزای بد تو راهن
میدونم کلی نعمت دارم. ولی واقعا نمیدونم چرا دل خوش ندارم که شکرگذاری کنم
خدا،  میدونم ایراد از شما نیست. ایراد از منه
ولی ایراد کجاست ؟ چطوری میشه رفعش کرد؟
چرا نمیتونم آدم شکر گذاری باشم
واقعا دوست دارم از ته دل برای نعمت هایی که دارم بگم خدایا شکرت. 
ولی نمیشه بسی سخته
شاید غم نداشته ها سخت تره.  
غم نداشته هام سخت تر نیست خدا. شاید چون یه روزایی طعم داشتن خیلی چیزا را چشیدم تحملش سخت تره واسم همین

میدونم مسخره است . ولی برای خیلی از،نداشته ها شکر. میدونم اگر چیزایی که میخوام را داشته باشم، آدم بدی میشم. مغرور. خودخواه. خودبین. سرکش. و شاید حتی فاسد
دنیا بسی عجیب و آدما بسی عجیب تر

یادمه بچه بودم. هر کسی دعا میکرد آخرش میگفت خدایا آرزوهای سانازم برآورده کن.اون روزا آرزوهای ساناز بسی سر زبون ها بود . آدم ها خیلی با اشتیاق میگفتن آرزوهای ساناز هم برآورده کن. چون میدونستن همون آرزوهای خودشونه ولی از زبان ساناز. همین. 
خدا دوتاش را برآورده کرد. 
اولین آرزو  ازدواج یک از فامیل ها بود. بسی دوست داشت ازدواج کنه. بالاخره ازدواج کرد. ولی دیگه کلا ما را و کل فامیل اش را رها کرد. اون آدم را قبل از ازدواج هفته ای یا ۱۰ روزی یه بار میدیدم. حکم خواهر بزرگتر را داشت. ولی الان چند سال از ازدواجش میگذره و بچه داره ولی من دیگه ندیدیمش. نمیدونم اگر تو خیابون ببینم بشناسم یا نه. اصلا نمیدونم اون آرزو درست بود یا نه. حتی تو عروسیشم نبودم. کی فکرشو میکرد.

آرزوی دوم بچه دار شدن یکی از فامیل ها بود..بعد از سال هااااااا بچه دار شدن. و الان اون بچه را میبینم . کلی آدم بد اخلاق بزرگسال هم بازی اشن. دلم براش میسوزه. خیلی الکی و سر هیچی دعواش میکنن. واقعا این چه آرزوی مسخره ای بود .خیلی آرزوی زشتی بود.

دیگه آرزو نمیکنم . به واقع کاخ آرزوهام شکسته. خیلی وقته شکسته. کلی از آرزوها برآورده نشدن. اونایی هم که برآورده شدن تهش غصه داشتن. دیگه آرزویی ندارم. 
البته یه آرزو اون ته ته ته وجودم مونده. بسی دوست دارم ظهور امام زمان را ببینم . 
شاید هم بشه کسی چمیدونه 53258zu2qvp1d9v
این آرزو برای خودمه. با بقیه اش فرق داره 53258zu2qvp1d9v
شاید بشه و نتیجه خوبی هم داشته باشه 53258zu2qvp1d9v

بسی حرف زدم. معذرت. وسوسه داشتم . نتونستم حرف نزنم 53
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
یا من تو ایران زندگی نمی کنم یا افرادی که میگن همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم...

ما سالهاست قربانی مسائل جنسی هستیم،چه فضای مجازی و چه فضای واقعی،سن این مسائل هم خیلی وقته دیگه صرفا جوانی و نوجوانی و... نیست به کودکی(۷ تا ۱۲) رسیده ولی این روزا برخی تو مجازی برا پخش یه کلیپ،عزا گرفتن و برخی جشن.

با اونا که جشن گرفتن کاری ندارم،حرفم با اوناست که عزا گرفتن،اینا تا حالا کجا بودن،ایران زندگی می کردن؟یا تو توهم خودشون غرق بودن؟

چرا نمی خوایم باور کنیم اوضاع خوب نیست؟
چرا نمی خوایم باور کنیم سقوط کردیم؟
چرا حالا یادمون افتاده ابتذال یعنی چی؟
چرا حالا کودکان برامون مهم شدن؟
چرا حالا برا فرهنگ سینه میزنیم؟


احتمالا این اشک تمساح هایی که این روزا ریخته میشه برا اینه که رومون نمیشه از وضعیتمون،برا اینه که نمی خوایم قبول کنیم تباه شدیم،می خوایم با تیتر کردن چند تا مرثیه و زدن دو تا توییت ختمش کنیم که نگن عه این چیزا جدید نیست،عجیب نیست،آره می خوایم حفظ ظاهر کنیم بگیم کو؟کجا؟ما؟ایران؟از این چیزا نداشتیم تا حالا،درستش میکنیم، بچه! فیلترینگ رو راش بنداز هر چی هست فیلتر کن،اونایی که پخش کردن،زندان،اونی هم که ساخته اعدام!

و اینگونه صورت مسئله رو پاک می کنیم و بعدش،خبر ها سرازیر میشه که فرهنگ و کودکان و نسل جوان رو نجات دادیم و فتنه رو در نطفه خفه کردیم و جامعه در امنیت و محتوا زرد،سفید شده و این اهمیت قشر جوان رو برا ما نشون میده که چقدر به فکرشون هستیم!
حذف 65
:گاهی نفهمیدن بهتر از فهمیدنه 
vayy
سال 1400 آخرین فرصت
اخهههههه اینننننن دیگههههههههه چییییییی بووووود  20 809197ps94ijjhwg

 خواب دیدن اگع دست خودم بود نمیذاشتم.... خدایا چرا همچین شذ؟؟؟؟  
خدایا  2
حتما خودپسند شدم....اینو گذاشتی یه رفرش بزنم....
شرمنده تم خدا ببخشید .
من انقدر کار کنم که پوشش بده ، تاثیراتش ناخوداگاهمو
ولی شیطون اگه فکر کردی عذاب وجدان میگیرم کارا امروزم عقب میمونه کور خوندی

پ.ن:  809197ps94ijjhwg
بسم الله الرحمن الرحیم
~~~~~~~~~~^^^^^~~~~~~~~~~
وَ أَنْ لَیْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری. (النّجم: 39 و 40)

رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم‏)‏:
هرگاه نماز می‌گزاری آن‌گونه باش که گویی آخرین نماز توست.

حضرت علی(ع):
«ریشه قوت قلب، توکّل بر خدا است».
فردی از امام رضا(ع) می پرسد حد و مرز توکل چیست؟
حضرت می فرمایند: «توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی...»

امام سجاد (ع):
«بار الها!مرا به سوی تو حاجتی است که برای
رسیدن به آن طاقتم طاق شده و رشته ی چاره جویی هایم در برابر آن گسسته است، ...
بار الها بر محمد و الش رحمت فرست و دعای مرا پذیرنده، و به ندایم التفات کننده، و به زاریم رحم آورنده و صوتم را نیوشنده باش، و رشته ی امیدم را از خود مگسل، و پیوند توسلم را از خویش قطع منمای، و مرا در این حاجت و حاجات دیگرم به غیر خود حواله مکن... .»
 سپاس شده توسط
یعنی آدم بده ی قصه منم؟ 46
 سپاس شده توسط
سلام 
خوبی ؟ دلم یکم گرفته شاید هنوز نرسیدم شاید خیلی مغرور شدم شاید یکم دور شدم ازت 
شاید هر دومون فراموش شدیم ولی تو هنو داری مگه نه داری کسایی رو که هنو به یادتن
چقدر خوب چقدر خوب که تنها نیستی چقدر خوب که دلت نمیگیره 
ولی من فرق دارم بعضی اوقات احساس میکنم حالم خوب نی ولی خوب خوت میدونی دیگه نمیدونم چمه شبیه همیشه 
ولی اگه حدسم درست باشه دوباره ازت دور شدم و این یعنی اوج بدبختی 
چیکار کردم دیگه چه کاریم غلط بوده که هنوز لایق درگاهت نیستم هنو لایق دعا کردن و آرزو کردن نیستم اشتباهم چیه 
شاید اینه هنو خیلی ضعیفم خیلی ضعیفم که هنوز چشمام  اشک میاد ازشون
 چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
Khansariha (2)
  
 سپاس شده توسط
تو گروه میخواستم بنویسم دیدم حالم خیلی داغونتر ازونیه که حرفای معقولانه بزنم اومدم اینطرف!

امروز توی یه ماشینی بودم که فرمون کرم و داشبورد طرح چوب داشت.... خیلی شبیه اونی که قبلا داشتم....

هوا هم گرم شده...

کاملا حس و حال منو برد سمت اون ترس عجیب.....

دو سال گذشته ولی هنوزم وقتی حال و هواش میاد بهم میریزم.....

الان یه فیلم از روزایی که اونجا بودم رو خواستم باز کنم هنوز بازش نکردم اشکم درومد!

بازش کردم ولی چیز ناجوری توش نبود...

هوای خوب...درختا... اصلا نمیدونم اون حس بد از کجا میومد....

فیلمه کاملا نشون میده حق با من نبوده!

اشتباه میکردم!

اصلا بدبخت نبودم!

صاحب قبلی اون ماشین هم افسردگی شدید داشت!

احساس وحشتناک منم از روزی که خریدمش شروع شد!

انگار یه چیزی شبیه طلسم بوده!

وقتی به هیچ نتیجه ایی نمیرسم پناه میبرم به خرافات و مزخرفات!

هیچکس حرفم رو باور نمیکنه....

اینقد حرفم مسخرست!

توی تعویض پلاک هم کلا بهم ریخته بودم....

نمیتونستم نگاش کنم!

اون فقط یه تیکه اهن بود!

شایدم همزمان شده بود با افکار خراب من!

به هر حال یه حسی بود که هیچکس درکش نمیکرد....

قرصایی که مصرف میکردم اینقد بی حالم میکرد....

ولی اروم نمیشدم....

سرپرستار ازون طرف گیر میداد میگفت افرا همکارا میگن سرعتت خیلی کمه!

خب چکار کنم؟!

هفته ی بعد ازونجا اومدم بیرون!

یه فیلم هم از رفتنم گرفتم!

به خودم قول دادم دیگه پامو اونجا نذارم!

از ته ته ته دلم کمک میخواستم....

الان هم همون حس رو دارم....

واقعا کمک میخوام چون اگه حالم خراب بشه و عملکردم خراب بشه باز دوباره باید برگردم به همون کار!

یا خودکشی....

کسی که به زندگیم نگاه میکنه میگه : پاشو قوی باش! بجنگ! 

مثل تو فیلما باید قهرمان باشم و با تمام آسیب ها برم جلو تا پیروز بشم!

ولی من که قهرمان نیستم!

توی فیلم هم نیستم!

ولی روی قولم هستم...

دیگه پامو جایی نمیذارم که سرپرستار بهم بگه سرعتت کمه!

دوس دارم یه بار دیگه با خودم عهد کنم که دیگه اشتباه نکنم!

یه عمر اشتباه کردم و ترسیدم دیگه بسه!

افرا حدود 7 سال از زندگیش رو بر باد داده! 

دیگه تمومش میکنم!

53
ببار ای بارون ببار.....


بر دلم گریه کن خون ببار....
بر شب تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ....ای بارون.
فدای غم های تو....
خون میچکد از چشمای تو...
بیتابه روی زیبای تو...
میسوزه عالم در پای تو... ای اقا.
خون دل اسمون.... زبون میگیره صاحب زمون
ای امان ای امان ای امان... عمه جان عمه جان عمه جان.  
دل زارم در تبه.....
گوشه ی چادر زینبه....
امشب جون همه بر لبه....
روضه خون مادر زینبه.... ای زینب.
دلم زار زینبه..... گوشه ی چادره زینبه....
امشب جون همه بر لبه..... روضه خون مادر زینبه...وای زینب.
رسیده جون بر لبم.... این سوز سینه ی پر تبم... ایمون تیره ی شبم.... قربونی غم زینبم.... وای زینب.
اگر که غوغا نکرد... اگه شکوه ز غم ها نکرد...سفره ی دلشو وا نکرد... غصه جیگرشو پاره کرد...ای زینب.
بسم الله الرحمن الرحیم
~~~~~~~~~~^^^^^~~~~~~~~~~
وَ أَنْ لَیْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری. (النّجم: 39 و 40)

رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم‏)‏:
هرگاه نماز می‌گزاری آن‌گونه باش که گویی آخرین نماز توست.

حضرت علی(ع):
«ریشه قوت قلب، توکّل بر خدا است».
فردی از امام رضا(ع) می پرسد حد و مرز توکل چیست؟
حضرت می فرمایند: «توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی...»

امام سجاد (ع):
«بار الها!مرا به سوی تو حاجتی است که برای
رسیدن به آن طاقتم طاق شده و رشته ی چاره جویی هایم در برابر آن گسسته است، ...
بار الها بر محمد و الش رحمت فرست و دعای مرا پذیرنده، و به ندایم التفات کننده، و به زاریم رحم آورنده و صوتم را نیوشنده باش، و رشته ی امیدم را از خود مگسل، و پیوند توسلم را از خویش قطع منمای، و مرا در این حاجت و حاجات دیگرم به غیر خود حواله مکن... .»
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان