1394 آذر 10، 2:16
ویرایش شده
(1394 آذر 9، 23:46)جدی نوشته است: مادر داشتن خیلی خوبه به خودی خود ..مادر منم که به طور خاص خیلی خوبه یک سری خوبی های منحصر به فرد داره...ولی بداخلاقه...هیچ ارامشی بم تزریق نمیکنه ...فقط سلب ارامشه ...واه خدا(ببخش مادر خیلی پشت سرت حرف زدم من خیلی تو رو دوست دارم)
ادیسون صورتش و کله اش غیر طبیعی بزرگ بوده! هرکسی نگاه می کرد می گفت روانی و
مشکل داره. سه ماه در شش سالگی مدرسه می ره .بعد از سه ماه معلم گوشش
می گیره می گه تو کودنی!بدرددرس خوندن نمی خوری!ادیسون را از مدرسه بیرون
می کنه. می گه گریه کنان می یاد خونه.تا مادرم منو دید می گه:چرااز مدرسه اومدی!گفتم:
معلم اینجوری گفته!مادرم دست منو گرفت و به مدرسه اومد!روبه معلم گفت:کودن خودتی!
من این بچه را درس می دم تا به همه ثابت کنم بچه ی من یک دونه است .من اورد خونه!
یک اتاق خونه را مدرسه و کلاس درس کرد.مادرم معلمم شد.مندر نه سالگی کتابی در
شهرم نبود که نخوانده باشم! روزها و هفته ها از آزمایشگاه بیرون نمی آمد. یک کیسه
نون خشک کنارش !وقت برای نان خوردن نمی گذاشت.تا آخر عمر هشت اختراع کرد که
یکیش برق بود.وآخرعمرش سه خط وصیت نامه نوشت.
((من از طفولیت دانستم که مادر چه چیز خوبیست.روزی که
معلمم مراکودن خواند او از من دفاع کرد
من جداتصمیم گرفتم ثابت کنم که او در باره ی من خطا نیا ندیشده!
همه مدیون منند و من مدیون او! امروز همه از آن اوست.))
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است
أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید
به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کلهای با خاک میگفت که این دنیا نمیارزد بکاهی