امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1394 آذر 9، 23:46)جدی نوشته است: مادر داشتن خیلی خوبه به خودی خود ..مادر منم که به طور خاص خیلی خوبه یک سری خوبی های منحصر به فرد داره...ولی بداخلاقه...هیچ ارامشی بم تزریق نمیکنه ...فقط سلب ارامشه     ...واه خدا(ببخش مادر خیلی پشت سرت حرف زدم من خیلی تو رو دوست دارم)

ادیسون صورتش و کله اش غیر طبیعی بزرگ بوده! هرکسی نگاه می کرد می گفت روانی و

 مشکل داره. سه ماه در شش سالگی مدرسه می ره .بعد از سه ماه معلم گوشش

می گیره  می گه تو کودنی!بدرددرس خوندن نمی خوری!ادیسون را از مدرسه بیرون

می کنه. می گه گریه کنان می یاد خونه.تا مادرم منو دید می گه:چرااز مدرسه اومدی!گفتم:

معلم اینجوری گفته!مادرم دست منو گرفت و به مدرسه اومد!روبه معلم گفت:کودن خودتی! 

من این بچه را درس می دم تا به همه ثابت کنم بچه ی من یک دونه است .من اورد خونه! 

یک اتاق خونه را مدرسه و  کلاس درس کرد.مادرم معلمم شد.مندر نه سالگی کتابی در

  شهرم نبود که نخوانده باشم! روزها و هفته ها از آزمایشگاه بیرون نمی آمد. یک کیسه   

نون خشک کنارش !وقت برای نان خوردن نمی گذاشت.تا آخر عمر هشت اختراع کرد که  

یکیش برق بود.وآخرعمرش سه خط وصیت نامه  نوشت.

((من از طفولیت دانستم که مادر چه چیز خوبیست.روزی که

 معلمم مراکودن خواند او از من دفاع کرد

من جداتصمیم گرفتم ثابت کنم که او در باره ی من خطا نیا ندیشده!

همه مدیون منند و من مدیون او! امروز همه از آن اوست.))
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


سلام به همه.به پاکهای عزیز و کسانی که تو این راه گام برداشتن از جمله خودم.
فقط اومدم بگم که احساس میکنم و به این نتیجه رسیدم هرچی گرفتاری و عقب افتادگی و رنج و نرسیدن به چیزای خوب و حتی عشق میتونه بخاطر این عمل زشت باشه.و خدا رحمت خودشو ازت دور میکنه .من دیگه خسته شدم .دیر فهمیدم اما هنوز دیر نشده .میدونم خدا دستمو میگره.عشق رو درونم بیدار مکنه.
به امید اون روز.دوستون دارم..


  •  
درد دل با ک توان گفت، یا رب مددی
دلم خیلی بیشتر از حجمش پره خیلی!
53 خدا همه دوستاي عزيزم رو تو اين روزاي پر ارزش دل شاد و حاجت روا كنه از همه ميخوام فقط به خودش توكل كنيد و همه چيز رو به دستاي مهربونيش بسپاريد
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


دو نفر دارن مادرمو خیلی اذیت میکنن
وای به حالشون مگه نمی دونن روز جزایی هم در کاره؟
انقدر ظلم؟
اونم به زن مظلوم بی کس

[تصویر:  nasimhayat.png]
چشمها را باید بست
جور دیگر باید دید
چهل روز شکستن
چهل روز بريدن
چهل روز پي ناقه دويدن
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنيدن
چه بگويم؟
چهل روز اسارت
چهل روز جسارت
چهل روز غم و غربت و غارت
چهل روز پريشاني و حسرت
چهل روز مصيبت
چه بگويم؟
چهل روز نه صبري نه قراري
نه يک محرم و ياري
ز دياري به دياري
عجب ناقه سواري
فقط بود سرت بر سر ني قاري زينب
چه بگويم؟
چهل روز تب و شيون و ناله
ز خاکستر و دشنام
ز هر بام حواله
و از شدت اندوه
و با خاطر مجروح
جگر گوشۀ تو کنج خرابه
همان آينۀ فاطمه
جا ماند سه ساله
چه بگويم؟
چهل روز فقط شيون و داغ و
غم و درد فراق و
فراق و ... فراق و ...
چه بگويم؟
بگويم، کدامين گله ها را؟
غم فاصله ها را؟
تب آبله ها را؟
و يا زخم گلوگيرترين سلسله ها را؟
و يا طعنۀ بي رحم ترين هلهله ها را؟
و يا مرحمت دم به دم حرمله ها را
چهل روز صبوري و صبوري
غم و ماتم دوري و صبوري
و تا صبح سري کنج تنوري
-------------------
اربعین حسینی تسلیت باد

[تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg]
خیلی نگرانم
میترسم
همین طور داره روزها میگذره.
ای خدا! میشه من برای همیشه پاک بشم.

خدایا! کمک...
 سپاس شده توسط
(1394 آذر 10، 23:25)مهدی‌یار نوشته است: خیلی نگرانم
میترسم
همین طور داره روزها میگذره.
ای خدا! میشه من برای همیشه پاک بشم.

خدایا! کمک...

سلام از هیچی نترسید فقط اعتماد کنید به خودتون..به خدا
باور کنید که میتونید شکستش بدید و به چیزی که میخواین برسید آره برا همیشه شدنیهههه 302 تو دلتون نگید حرف اسونه و عمل سخت چون اینم یه باور غلط هستش عمل راحت میشه زمانی که اعتماد کنیم و توکل
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


 سپاس شده توسط
خیلی ممنون
میدونم که میشه
قبلا هم ثابت کردم ... یعنی خدا بهم ثابت کرده.
اما میترسم ... از عزم های محکمی که گرفته میشه
و بعد در کشاکش حوادث سست میشه.
از این میترسم...
حسرت اون عزم محکمی رو میخورم که تو 17 سالگیم بستم و حدود یه سال پاک بودم...

یه چیزی که این چند سال عقبم انداخت،
بیماری و اختلال شبانه و در خوابی بود که خودم به سر خودم اوردم ...
اما الان دیگه برای این هم خدا رو شکر چاره دارم.

خدایا!
تو رو به رحمانیتت قسم،
امشب برات آزادی ما رو از آتش عنایت کن.

من نمیتونم این همه پستی رو در خودم ببینم.
تو که دیشب دیدی ...

من داشتم با ورشکستگی از گناه زشت در خیابون قدم میزدم
اما 
در همون حال هم شرافتم و غیرتم اجازه نداد
هرزگی چشم کنم.

خدایا!
من که از منظره های بیرونی گذشتم
چرا اسیر یه مشت پیکسل سر هم بسته، شدم.

ای خدا!
دستمو بگیر.

همین نوشتن
همین معروف به گناه شدن تو کانون

آبروم رفت خدا...
آبروم رفت

دستم رو بگیر
آقا جون!
یا امام صادق!
روز شهادت شما بود،
که این بیماری خواب منو شرمنده ی شما کرد.
اون روز به شما قول دادم تا روز ولادتتون از شرمندگی در بیام.

آقا جون!
یه لبخند رضایت شما،
برام از تمام عالم بیشتر ارزش داره.
فقط ببینم، بفهمم، درک کنم، لبخند به اون دو لب مبارک شما
که هر بار باز شدن مرواریدهای غلتان ازشون سرازیر شد
نشسته.
اون روز، آرزوی منه.
میشه کمکم کنید روز ولادتتون،
اون لبخند رو روی لبتون بنشونم.
میدونم کارام بده
میدونم برای شما مایه ی آبرو ریزی هستم
اما شما کریمید و لبخند میزنید تا غلام رو سیاهتون به ادامه ی راه تشویق بشه.
یا امام صادق!
خداوند جایگاه شما رو اکرام کرده
و محقق کرده که شما رو در پیروان و یاران و دوستانتون شادمان کنه.
خداوند محقق کرده...
اگه من نتونم بی عرضگی منه.
آقا جون!
کمک!
کلا خوابم نمی بره.
خوابم کم شده.
دیشب رفتم تو رخت خواب و چون شب قبلش نخوابیده بودم و تو روز هم کلی دوندگی داشتم.
با خودم گفتم : سرم به بالشت نرسیده خوابم می بره.
فکر می کنم یکی دو ساعتی فکر و خیال می کردم.
این خوب نیست. دوستش ندارم.
الان هم دلم نمی آد کانون رو ول کنم برم بخوابم.
در صورتی که چشمم کاسه خونه از بی خوابی.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

فقط خودم میفهمم حالم چقدر بده...
متفاوت بودن باعث میشه بقیه حرفتو نفهمن... یه مزیت هایی هم داره ولی اینکه بقیه نمیفهمنت همه ی کارو خراب میکنه....
وقتی توی وبم پست میذارم یه ناشناس که میاد وقتی اسممو نگاه نمیکنه فکر میکنه یه خانوم اونارو نوشته!!! اونجا راحت مینویسم حرفامو..
خودمم میدونم فکرام چقدر شبیه دختراست! ولی ازونطرف کارایی میکنم که پسرا هم جراتشو ندارن انجام بدن!
فکر کنم به خاطر این بوده که خودمو ثابت کنم...
یه فیلمی بود به این اسم :It's a Boy Girl Thing 2006 
وقتی دیدمش فهمیدم انگار دو نفرم! توش روح و روان دختره با پسره عوض میشه خیلی با نمکه! پسره ظاهر دختر داره خیلی بامزست!
ازونطرف همین باعث شده هم احساس دخترارو میفهمم هم پسرارو! روانشناسم میگفت خوش به حال زنت!
تا اینجاش خیلی خوبه.... ولی مشکل ازینجا شروع میشه که خودم نمیفهمم کدومم...روانشناسم بنده خدا داشت کمکم میکرد یکیو انتخاب کنم که همون باشم ولی 
نشد...رفت...
حالا من موندم با یه شخصیت احساساتی که توی خوابگاه جلوی اون پسرای بیشعور کم میاره! ... با یه شخصیت یاغی که توی بیابون میره گرگ از دستش فرار میکنه!
الان که مینویسم راحتتر میتونم تحلیلش کنم...
این حالت دوگانگی باعث میشه همیشه یکی از شخصیتام در عذاب باشه...عوضش همه جا عالی باشم! موفق میشم ولی برام لذتی نداره!
خدایا کمکم کن یه نفر باشم... 53
[تصویر:  w480]

[تصویر:  Na-Mahraam.jpg]

[تصویر:  86e8d03fe992.jpg]

[تصویر:  1434572922_-2134097256.jpg]
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان