امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

خسته ام و امیدوارم
روزای اول وقتی می دیدم یکی یک ساله که تو کانونه و کلی ستاره داره ولی ترک نکرده  می گفتم ، نه بابا من دیگه تا سال دیگه حتما ترک می کنم. سال پیش وقتی یکی رو می دیدم دو سال تو کانونه و ترک نکرده ، می گفتم که حتما تلاش نکرده و من تاسال دیگه حتما حتما مثل آب خوردن ترک کردم. من اونی خواهم بود که ترک کرده.
الان از اون دو سال یه دو سه ماهی هم گذشته و هنوز ...
نمی خوام توی دل دوستان رو خالی کنم. الان می بینم بعضیا رو که چهار سال ، پنج سال نلاش کردن و نشده. دوستانی هم بودن که ترک کردن. 
از هر ده نفر ، چند نفر ترک می کنه؟  اما می دونید چیه؟ من می تونم اون یه نفری باشم که قراره ترک می کنه و اینه که بعدش آدم رو اذیت می کنه. 
من می تونستم این دو ساله ترک کنم. بشم آرمان ، بشم رزمجو ، بشم آرمین و ... اما نشد. 
از خودم خسته ام ، اما امیدم به خداست. 
تازه وارد اگر توی دلت خالی می شه ، بذار بشه. این طوری بهتر از اینه که دو سال بگذره و همچنان درگیر باشی. توجه کن چون منی ، تلاش کردم ، کم تلاش کردم ولی تلاش کردم. اگر همون تلاش کم نبود ، الان معلوم نبود تو گوشه ی کدوم زندان نشسته بودم. به خدا قسم ، اونی که الان گوشه ی زندانه یه آدمیه مثل ما.
چی می گم. بی خیال. 
مهم اینه که امیدم به خداست و می خوام تلاشم رو چندین برابر کنم. تا این کوفتی رو ترک کنم.
.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

دوباااااااااااااااااااااااااااااااااره شروع میکنم 

چاااااااااره ای ندارم 

باید باید باید پایان خوشی رو رقم بزنم

من میخوام پس میتونم 

من آدمم من میتونم

من توانایشو دارم پس میتونم

من تلاش میکنم تا بتونم هر انچه برای پیشرفت نیاز دارم رو بدست بیارم
راست میگن عاشق خان
شما فکر کن تلاش واسه ترک نکنی
معتاد میشی اما نه معتاد معمولی 
تعارف ندارم باهت. 
کارت به جایی می رسه که یه روز ده بار خ... کردی ولی بازم تشنه ای
به جایی که باید بخوابی فردا باید بری سر کار ولی بیدار می مونی سرچ میزنی واسه تحریک بیشتر
به جایی که تنت درد می کنه از یک روز پر از ورزش بیشتر انرژی سوزوندی داره عضلاتت منهدم می شه ولی بازم دنبالشی
به جایی می رسی که واست مهم نیست بچه طفل معصوم پیشته یا بزرگترت کارتو می کنی و میدونی می فهمن و می فهمن 
گرفتی؟
ببین تلاش نکنی این طوریاس
فک نکن ای بابا من ترک نکردم 
نه اقا جون خودتو با خودت مقایسه کن

از اون ور بامم نیافتیم
اقا من حساب می کنم می بینم نمی تونم از یه حدی پاکیم بیشتر شه
نگاه بقیه میکنم
پاکن
حداقل رکوردشون چند ماه شده و کمتر از یه حدی هم نمی شه فاصله هاشون
وارد یه سیکل معیوب می شم
هی خودمو سرکوب میکنم
بیشتر به خ... فکر می کنم _ هرچند به ترک کردنش _ درنتیجه بیشتر تحریک می شم
خوب بابا خودتو با ترک نکش
بقیه زندگیتو درست کن
شاید در این زمینه هم پیشرفتی حاصل شد

کلا نه خودمونو واسه ترک بکشیم نه ولش کنیم
این ایده برای ادامه زندگی بهتره
من هر دو تا اشتباهو کردم
خیلی وحشتناک شد دنیام تو اون دوران ها

[تصویر:  nasimhayat.png]
یه دور که پستمو خوندم 
خودم یه نیشخندی زدم
مسخره است اظهار نظر کردن من
ولی واسه موفق شدن فقط خوندن تجربیات موفق ها کافی نیست
گاهی تجربیات شکست خورده ها بهت میگه چه کار کنی به شکست می رسی

[تصویر:  nasimhayat.png]
گاهی ادم دلش یه ذره هم زبونی و هم دردی میخواد 
که نیست

[تصویر:  nasimhayat.png]
خب دیشب بدترین شب زندگیم بود ولی خداروشکر که گذشت ان شالله عاقبت.بخیر بشیم هممون فقط از خدا عاقبت بخیری میخوام
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
بعضی از بچه های کانون قهرمان های من هستن

مهم نیست چقدر رکورد زدن  و الان کجان. مسابقه دو و میدانی که نیست. هر کس واسه خودش اهمیت داره زندگیش. گناه دیگران یا پاک بودنشون تاثیری روی من نخواهد داشت. فقط اینکه ببینم یکی دو سال پاک بوده، نتیجه میگیرم میشه دو سال هم پاک بود! همین و بس

اصلا برای من اهمیت نداره اینکه 2 سال پاک هستن بعضیا یا 10 سال
. اون کسی که پنج ساله ثبت نام کرده و الان 10 روزه پاکه، قهرمان منه

میدونید چرا؟
چون میتونست توی تک تک این روزهای تلاشش ، نیازش رو طبیعی فرض کنه و دنبال راه حل هایی مثل گناه و.. باشه
اون بیرون کسی که میخواد خ... رو ترک کنه کارش دیوونگی به حساب میاد. مردِ حسابی تو میخوای با نیازی که طبیعیه بجنگی؟! با خودت چی فکر کردی؟ فکر کردی میتونی؟ و از این حرفها...

به خودم میگم از وقتی از کانون رفتم نیازمو طبیعی فرض کردم. ولی به کجا رسیدم؟
پای توجیه گناهم اعتقادمو از دست دادم. چون نمیشد بگم مسلمونم و دارم گناه میکنم.  گناه رو هم میخواستم عادی کنم، پس زدم زیر مسلمون بودن! دینشون رو انقدر راحت ادمای این بیرون پر پرِ بی بند و باریشون میکنن

قدم بعدی چی بود؟ سیگاری شدم
سیگار رو هم توجیه کردم. سیگاری که اینهمه ضرر داره واسه سلامتی. از چاله در نیومده افتادم توی چاه
و  از یه جایی به بعد دیگه نمیری سمت چیزی. کشیده میشی

شاید نتونید تصور کنید 3 ماه پیش به چه چیزی تبدیل شده بودم!
خیلی حرفها جاشون اینجا نیست

تا اینکه دفعه ی قبلی که اومدم کانون تصمیم گرفتم برم و دست به گناه نبرم. و پاک موندم. نمیدونم چند روزه. اتفاقا فکر میکنم همین رمز موفقیتم بعد از سالهاست. اینکه نشمردم روزای سالم زندگی کردنم رو
اصلا چرا باید روزهای سالم بودنمو بشمرم؟ چرا روزای ناسالم بودنم رو نشمرم؟!
و سعی نکنم کمترشون کنم؟

نمیدونم باورتون میشه یا نه ولی دیروز برای اولین بار از زمان سیگاری شدنم پاکت سیگارم رو هم پاره کردم.
و میخوام این رو هم ترک کنم

بچه ها من روزهای پاکی داشتم. روزهای غرق ناپاکی هم داشتم
و دوست دارم بهتون بگم هیچ نجابتی توی ناپاکی نیست

چند سال پیش اگر یکی می گفت ، این تصویر چند سال آیندته. اول می زدم توی گوشش ، بعد بهش می خندیدم.
اما دست تقدیر و دست خودم ، دست به دست هم دادن و ما شدیم این.
ای خاک بر سرت محمد ، با این گندی که زدی به زندگیت.
ببین خدا صفر و آکبند داده دستت چیکارش کردی.
روز اربعین دو میلیون توی مسیر نجف کربلا بودن ، تو این جا نشسته بودی سرت به کثافت کاری خودت مشغول بود.
نه این بار دیگه پاکش نمی کنم. فقط همین یک بار بذار خالی شم.
...
این بار نمی تونم بیام لبخند مصنوعی بزنم که انگار نه انگار.
...
نیاز طبیعی؟ اگر طبیعیه چرا نمی تونیم باهاش کنار بیام؟ چرا من نمی تونم بپذیرمش و باهاش زندگی کنم؟
چرا حالم از این کار بهم می خوره؟ نگین چون از بچگی بهم این طور گفته شده.
به ما گفتن دروغ هم بده ، غیبت هم بده ، حسادت هم بده و هزار هزار بده ی دیگه رو از بچگی توی گوش ما کردن.
ولی من غیبت که می کنم ککم هم نمی گزه.
اما بعد خ.ا ، چنان حالم بد می شه ، که می خوام بمیرم. حالت تهوع شدید از کاری که کردم.
ولی آب ریخته شده رو مگه می شه جمع کرد.
آقا اعتیاد که شاخ و دم نداره.
حاضری چی بدی که دیگه خ.ا نداشته باشی؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
تف تو خودارضایی
محمد! همون عزت نفس و غرورت رو به کار بگیر.
ذاتا آدم مغروری هستی
بزن تو سر عوضیش
سلام و درود بر دوستان عزیزی که هیچ وقت فراموش شدنی نیستن
53
دیری است که دعاهایمان »ندبه« شده است و هر صبح جمعه مشعل چشم های ما با زلال اشک روشن می شود. و من در کوچه های سرگردان »غیبت« تو را می جویم شاید مرا به میهمانی نگاهت بخوانی.
...«ღღ
کویر وجودم در انتظار باران ظهور توست
ღღ»...
[تصویر:  14a5beeb2cd5ff.gif]
(1395 آذر 17، 13:51)تارک نوشته است: سلام و درود بر دوستان عزیزی که هیچ وقت فراموش شدنی نیستن
53

چشام درست داره میبینه این پست جدیده یا من اشتباهی رفتم اون پستای اولی رو دارم میخونم؟ 65
 سپاس شده توسط
سلام بر تارک عزیز
خوش سر زدی به ما برادر
 سپاس شده توسط
سلاااااام 49-2

خوبین؟
ما شما رو میشناسیم تارک
ولی شما ما رو نمی شناسین

چه خبر؟
روزگار چطوره؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
با احساسات من بازی کردین
من همیشه فکر میکردم تارک دختره 2
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
Hanghead


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان