1393 مرداد 26، 21:51
هپی /11مرداد/8 روز
بابابزرگ/11 مرداد / 9 روز
هما/13 مرداد/3 روز
سنا/6 مرداد/2 روز
آرش/12 مرداد/7 روز
عطا / 13 مرداد /7 روز
تبسم92/ 13 مرداد/4 روز
سهیل/16مرداد/2روز
---------------------
امروز به صورت واقعی مربیه دوچرخه سواری بودم!
مربیه 4 تا خانوم بودم که باید تعویض دنده رو یاد میدادم و چند کیلومتری همراهیشون میکردم! خیلی کیف داد...
تمرینی پر از جیغ بود!!!
خانوما جلوشون ترمز بگیری هم جیغ میزنن!
اونجا هم با اقایون یکم مسابقه دادم از خجالت تک تکشون در اومدم! کلی اعتماد به نفسم رفت بالا...
جنبه ندارم دیگه! همینه خدا نمیزاره کاره ایی بشم! میگه اگه تحویلت بگیرم میای میگی جاتو بده من!
اونجا مثل ماکسیما بودم جلوی پیکان! وای خدا توی پارکی که بودیم زمینه ی تحریک بسیاااااااااااار زیاد بود و ما نیز بسیااااااار مقاوم
بودیم!
پسره پشت سرم دختررو گرفته بغلش داره فششششااااارش میده انگار داره ابلیمو میگیره!
روم نشد بهش بگم اقا خجالت بکش توی محیط ورزشی!
رشادت ها کردیم تا تونستیم در مقابل اون همه صحنه های چیز مقاومت کنیم! خودمو زدم به افسردگی که منم میخوااااااام!!!
خدا یکیرو برسون!!!!
خیلی خوش گذشت...
این پستم که بیشترش جوک بود!
موفق باشید....