مسابقه بهترین ها شرط: داشتن 6 ستاره (سرپرست: شادن و مرد مجاهد و rezvaneh)

**یوسف** · 1398 مرداد 20، 21:17

یوسف / 31 خرداد / 51 روز خوب

**عاشق فاطمه زهرا** · 1398 مرداد 20، 22:11

عاشق فاطمه زهرا / 19 تیر 98 / 33 روز خوب

خدایا شکرت

پرچم بعدی عید غدیر Khansariha (69)

**sanctity** · 1398 مرداد 21، 0:17

سلام دوستان.
sanctityا / 22 تیر 98 / 30 روز خوب

**Mr Degaresh** · 1398 مرداد 21، 11:00

سلام به همگی

متاسفانه باز هم خراب شد. داغونم.
با شرایط اقتصادی الان قید ازدواج رو زدم. از وقتی این تصمیم رو گرفتم دیگه حدی واسه خودم نذاشتم و دارم له میشم.
تف به این زندگی نکبت بار که حداقل نیاز یه موجود زنده که نیاز جنسیه شده کابوس و بلای جان ما...واقعا اگه یه جامعه بهتر بودیم اینقدر واسه این قضیه عذاب میکشیدیم. وقتی برنامه ریزی میکنی با این روش زندگی تا فلان سال شرایط رو مهیا کنی و آمادگی ازدواج داشته باشی ولی در کمتر از یک سال همه چی از نظر اقتصادی خراب میشه باز هم باید تقوا پیشه کنم....تا کی

نمیدونم....فقط میدونم حالم بده.
تا کی بار گناه رو به دوش بکشم. گناهی که من فقط مقصرش نیستم.
ازدواج هم شده واسه یه قشر خاص
بچه ها کمکم کنین

Mr Degareshا / 21 مرداد 98 / 0 روز خوب

**Mr Degaresh** · 1398 مرداد 21، 23:03

(1398 مرداد 21، 16:02)مرد مجاهد نوشته است:
(1398 مرداد 21، 11:00)Mr Degaresh نوشته است: سلام به همگی

متاسفانه باز هم خراب شد. داغونم.
با شرایط اقتصادی الان قید ازدواج رو زدم. از وقتی این تصمیم رو گرفتم دیگه حدی واسه خودم نذاشتم و دارم له میشم.
تف به این زندگی نکبت بار که حداقل نیاز یه موجود زنده که نیاز جنسیه شده کابوس و بلای جان ما...واقعا اگه یه جامعه بهتر بودیم اینقدر واسه این قضیه عذاب میکشیدیم. وقتی برنامه ریزی میکنی با این روش زندگی تا فلان سال شرایط رو مهیا کنی و آمادگی ازدواج داشته باشی ولی در کمتر از یک سال همه چی از نظر اقتصادی خراب میشه باز هم باید تقوا پیشه کنم....تا کی

نمیدونم....فقط میدونم حالم بده.
تا کی بار گناه رو به دوش بکشم. گناهی که من فقط مقصرش نیستم.
ازدواج هم شده واسه یه قشر خاص
بچه ها کمکم کنین

Mr Degareshا / 21 مرداد 98 / 0 روز خوب

سلام دگرش جان
عیدت مبارک برادر بزرگ و دغدغه مندم ..
داداش جون، صحبتهایی میشه کرد درباره شرایط ازدواج و سختیهاش و ...
اینکه در چه شرایطی میشه اقدام کرد، در چه شرایطی نمیشه ..
اینکه دیگران چه وظیفه ای دارن، ما چه حقی داریم .. چه وظیفه ای داریم ..
اینکه خداوند چه وعده ای داده و چی ازمون خواسته ..

فکر میکنم هممون کمابیش به این صحبتها واقف هستیم و بنده هم قصد جسارت و ملامت ندارم ..

فقط میخوام روی دو تا نکته تاکید کنم؛
اول اینکه برای هر آدمی، در هر وضعیتی، مهلک ترین سم ناامیدیه ..
بیایم و این حقیقت رو با جون و دل باور کنیم که خداوند فرزندان آدم رو تکریم کرده و بهشون قدرتی داده که مقهور شرایط و محیط نشن ..
این موانع صرفا ممکنه باعث بشن تغییراتی در نقشه هامون ایجاد کنیم .. ولی اصلا نمیتونن ما رو از اهدافمون منصرف کنن ..

نکته دوم داداش مهربونم ..
میخوام یه نکته مربوط به ذهن رو بگم ..
داداش جون، یکی از چیزایی که خود ارضایی به شدت ازش آب میخوره،
تفکر چکشی و جزمی داشتنه ..
دیگه تصمیم گرفتم این جور ..
دیگه تصمیم گرفتم اون جور ..

تجربه کردیم و تجربه شده که وقتی ذهنمون رو بندازیم تو بن بست، به خودارضایی نزدیک میشیم از نظر ذهنی ..
اصلا خودارضایی هم خودش در همچین فرآیندی پر و بال میگیره ..
یه تحریک جزئی بهم وارد شده .. یه فکر .. یه نگاه ..
میتونستم ده تا کار بکنم .. ده تا ایده بزنم و واکنش نشون بدم؛
اما انگار یه برنامه دو خطی روم نصب شده که:
اگر .. تحریک وارد شد -------->
آنگاه .. خودارضایی کن!

بیا نه تمام تخم مرغامون رو در سبد ازدواج بذاریم و بگیم تا قبلش نمیشه ترک کرد
و نه کلا قیدش رو بزنیم و نفی کنیم نیازمون رو ..

خدای ما چقدر مهربونه آخه ..
تو سوره نور فرموده کسایی که ازدواجی رو پیدا نمیکنند، .. طلب عفت کنند .. استعفاف کنند ..
این اومدن ما به کانون .. این نماز خوندنمون .. با خدا حرف زدنمون .. کاهش نگاهها چشم و حفظ دامنمون ..
همه اینها طلب پاکی و عفت کردنه ..

قشنگه ..
خدا از ما این طلب رو خواسته ..
به جای نتیجه و رکورد .. که خیلی هم خوب میتونه باشه در جای خودش ..
به این طلب فکر کنیم .. به پافشاری روی دغدغه پاکی ..

سلام مجاهد جان. ممنونم ازت بابت وقتی که گذاشتی. درسته گزینه تشکر وجود داره ولی به نظرم در جواب همدردیت کافی نبود. آرومم کردی. ممنونم ازت همدرد عزیز.
حرفهات کاملا درسته. متاسفانه نا امیدی هر چند وقت یه بار کل سلول های بدنمو فرا میگیره و میشم یه آدم دیگه...
حرفهات بیش تر از قبل منو به فکر وادار کرد.
سپاس

**عاشق فاطمه زهرا** · 1398 مرداد 21، 23:08

عاشق فاطمه زهرا / 19 تیر 98 / 34 روز خوب

(1398 مرداد 21، 11:00)Mr Degaresh نوشته است: سلام به همگی

متاسفانه باز هم خراب شد. داغونم.
با شرایط اقتصادی الان قید ازدواج رو زدم. از وقتی این تصمیم رو گرفتم دیگه حدی واسه خودم نذاشتم و دارم له میشم.
تف به این زندگی نکبت بار که حداقل نیاز یه موجود زنده که نیاز جنسیه شده کابوس و بلای جان ما...واقعا اگه یه جامعه بهتر بودیم اینقدر واسه این قضیه عذاب میکشیدیم. وقتی برنامه ریزی میکنی با این روش زندگی تا فلان سال شرایط رو مهیا کنی و آمادگی ازدواج داشته باشی ولی در کمتر از یک سال همه چی از نظر اقتصادی خراب میشه باز هم باید تقوا پیشه کنم....تا کی

نمیدونم....فقط میدونم حالم بده.
تا کی بار گناه رو به دوش بکشم. گناهی که من فقط مقصرش نیستم.
ازدواج هم شده واسه یه قشر خاص
بچه ها کمکم کنین

Mr Degareshا / 21 مرداد 98 / 0 روز خوب

توضیحات مردمجاهد رو خوندم، خیلی خوب نوشته بود.

من هم یه نکته ای رو بهش اضافه می کنم که از خودش یاد گرفته ام.
بعد از خ.ا معمولا آدم عصبانی می شه.
می دونم الان از دست خودت خشمگینی، از دست جامعه، از دست محیط و ...
حتی ممکنه ترکش های این خشم به اطرافیانت هم بخوره ...

من نمی گم بهت عصبانی نباش.
چون نمی شه.

می گم جهت لوله تفنگ رو درست بگیر.
تمام خشمت رو خالی کن سر خ.ا

نه سر خودت، نه سر اطرافیانت.
دگرش در ذات خودش، در اعماق وجودش، یا حتی نه در ظاهرش، در تمام وجودش
یک انسان خوبه، یک انسان پاکه

حالا این انسان پاک خطایی هم مرتکب شده ...
اصلا همین که عصبانی می شه یعنی هنوز که هنوز دلش برای پاکی می تپه.

پس بیا و خ.ا رو یه وصله ی ناجور به خودت ببین و کل وجودت رو زیر سوال نبر و خشمت رو فقط به سمت خ.ا نشونه بگیر.