از این مدل اعلام وضعیت آقای مجاهد خوشم اومد و منم تصمیم گرفتم برم بررسی کنم ببینم تو این چهار سالی که کانون بودم روند ترکم چطوری بوده
12مهر 94 (روز عضویت تو کانون) تا 15 بهمن 95488 روز خوب داشتم. این آدم واقعا من بودم خودم بهش غطبه می خورم 17 بهمن 95 تا 14 دی 96331 روز خوب یکسالگیم نافرجام موند حدودا از اواخر دی ماه 96 تا 22 تیر 97 به طرز مشکوکی در بهترین ها اعلام وضعیتی نداشتم از 23 تیر 97 تا 12 مهر 97 80روز خوب از 13 مهر97 تا 10 آذر 97 حدودا 44 روز خوب از 11 آذر 97 تا 21 فروردین 98127 روز خوب
و اما... از 22 فروردین 98 تا امروز 178 روز خوب
پ ن1: سال 97 از نظر پاکی اصلا سال خوبی نبوده برای من و به خاطر این بود که نسبت به باورهام سست شده بودم و دیگه مثل قبل جدی نبودم
پ ن2: الان سومین بار هست که 178 روز خوب رو تجربه می کنم
پ ن3: تو پستی که 22 فروردین 98 زدم با خودم عهد کردم که امسال توی ترک جدی باشم.
پ ن4: دو سه روزی هست که وسوسه هام زیاد شده و به خاطر کنترل نکردن ذهنم هست اما الان که این پست رو می زنم حالم بهتره چون گرد و غباری که روی باورهام و قول و قرارم نشسته بود رو تکوندم.
پ ن5: خدایا شکرت، وقتی 4 سال پیش با حال خرابم اومدم پیشت و گفتم من دیگه خسته شدم، تا دیروز فکر می کردم خودم به تنهایی می تونم از پسش بربیام ولی دیدم نمیشه، من دیگه هیچ قدرت و اراده ای ندارم مگر اینکه تو کمکم کنی و راه رو برام هموار کنی
ممنونم ازت که صدام رو شنیدی و دستمو گرفتی
آره می دونم حرفای قشنگ زیاد زدم
آره می دونم رو من حساب می کردین
اما خراب شد
خراب نشد خرابش کردم
7 هفته خوب داشتم
بر باد رفت
انگار تازه نزدیک شده باشم به ساحل نجات
شیرجه زدم وسط باتلاقی که قبلا توش بودم!
تا دوباره این مغز را عادت بدم که عادت بد قبلی رو ترک کنه طول میکشه
ولی عادتش می دم
مگه دست خودشه؟
مغز منه ذهن منه اختیارشم مال منه
هر کی هم میگه نه...عوامل بیرونی باعث میشن داره توجیه می کنه
اختیار است اختیار است اختیار
به سلامتی همه با معرفت های کانون که مثل شیر ایستادن اینجوری هوای رفیق شون رو دارن. (مرد مجاهد ، عاشق فاطمه زهرا )
یه انرژی تو حرفاتون بود که مو به تنم سیخ شد
بمب انرژی شماها هستید من که در قیاس شما ترقه هم نیستم
این از قدم اول
خدایا خودت گفتی تو یه قدم به سمت من بیا باقیش رو خودت ردیف می کنی دیگه
بسم ا... من شروع کردم.