امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سلام بچه ها دو موضوع ذهن من رو درگیر کرده ولی تا حالا پیش نیومده که بخوام درست و حسابی از کسی یا از اینترنت دربارش تحقیق کنم گفتم که با شما مطرحش کنم

سوال اول درباره بی خوابی(کم خوابی) و بد خوابی و رابطه ای که با خ.ا داره من مدت هاست که نمی تونم شب ها به راحتی بخوابم و هر کاری هم برای تنظیم ساعت خواب کردم شاید در یک هفته یا یک ماه جواب گرفتم اما بعد از یه مدت یا بعد از لغزش هایی که قبلا برام پیش میومد کلا بهمم می ریخت و روند خوابم نامنظم می شد
اما خب یه سری کابوس ها و افکاری که قبل از خواب به سراغم میاد 
هم باعث بد خوابی میشه
شاید با خودتون بگید که یه دلیل واضح بد خوابی ، بی تحرکی هستش ولی اکثر ما ها یا وقتمون رو تو مدرسه و دانشگاه ها یا محیط کار هستیم ولی باز هم بدخواب میشیم و نمی تونیم مثل بقیه خواب آرام و راحتی رو تجربه کنیم 
صبر کنید تموم نشده

و اما سوال دومم درباره سلامت نگاه هستش و رابطه ای که با خ.ا داره 
ما در طول روز بدون تفکیک جنس و سن باهم در تعامل هستیم در محیط کار ، مدرسه یا دانشگاه اما خب چطور می تونیم از ورود افکار آلوده از چشم به ذهنمون جلوگیری کنیم 
من از بعضی افراد شنیده بودم وقتی تو خیابون راه میری کلا سرتو بنداز پایین و سه موزاییک رو نگاه کن یا همون به قول خودمون سر به زیر اما این کار بنظرم در مواقعی که ما داریم با یه جنس مخالف صحبت می کنیم شاید اون فرد متوجه ضعف در ما بشه و اون رو به تمسخر بگیره و درنهایت برای سلامت نگاه در جامعه چه اقداماتی کنیم؟

ممنون 
 
سلام آقا سورنای گل  303  53



من نظر خودم رو میگم  تا دوستان دیگه که تجربیات و سواد واقعیش رو دارن جواب بدن و استفاده ببریم از نظراتشون .


1_ در کل خ.ا آثار جسمانیش بین افراد متفاوته و بسته به شرایط جسمی ، سن ، سلامتی روانی ،  غذایی و ... برا هرکی یه جور اثر جسمانی داره . 
برای خود من اثر منفی بسیاری داشته خ.ا روی کیفیت خواب و زمانش ، خصوصا اینکه شب تا صبح چهار پنج مرتبه از خواب می‌پریدم و نمیتونستم بخوابم .
( سر گرگ بیابون نیاد این حس و حالت مزخرف )

تقریبا با هربار لغزش تجربه ش کردم . بنظرم نظم هورمونی رو یه مقداری مختل میکنه و جدا از اون سلامت فکری و آرامش نرمال رو کلن از بین میبره در نتیجه بی خوابی پیش میاد . 

البته بی خوابی خودش یکی از علت های لغزش دوباره هم هست . 

خلاصه که بنظرم ببینید ریشه مشکل چیه . 
ینی لزوما انجام خ.ا. خوابتون رو بهم میریزه یا مزید بر علت میشه . 
مشکل بی خوابی ممکن نیاز به متخصص یا روانشناس داشته باشه که به راحتی حل بشه ؛ ولی خودم معمولا میبینم تابویی هست که میترسن از مراجعه به روانشناس یا متخصص و درک نمیکنم چرا ؟ 

پس اگه واقعا رو زندگی روزمره تون اثر گذاشته ، حتما دقیق و درست پیگیرش کنید اساس مشکل رو .



2_ بنظرم کلن ک نمیشه مهار کرد و اینطرف و اونطرف نگاه کرد ، نه صرفا بخاطر تمسخر و ... بلکه هر چقدر هم روش کار بشه باز از دست آدم میره . 
چیری که برا من موثر بود و از کانونی ها یادگرفتم ، تغییر نگرش نسبت به جنس مخالف بود . 
قبل از هرچیز به چشم انسان نگاه کنیم و بعد از اون خواهر یا برادر خودمون بدونیمشون، خیلی خیلی  مؤثره. 

ولی خب بازم غریزه ست و باید خیلی مراقب بود که یه فاز  توهم گونه به خودمون نگیریم و خودمون رو گول نزنیم . 

شما تا جایی که میتونی به طور معمول چشماتون رو هرجا اجازه ندین بره ولی اگرم رفت خارج از نگرش خواهر برادری فک نکنین ، اوایل فرقی حس نمیکنین ولی به مرور واقعا عادی تر میشه 53
نقل قول: سوال اول درباره بی خوابی(کم خوابی) و بد خوابی و رابطه ای که با خ.ا داره من مدت هاست که نمی تونم شب ها به راحتی بخوابم و هر کاری هم برای تنظیم ساعت خواب کردم شاید در یک هفته یا یک ماه جواب گرفتم اما بعد از یه مدت یا بعد از لغزش هایی که قبلا برام پیش میومد کلا بهمم می ریخت و روند خوابم نامنظم می شد
اما خب یه سری کابوس ها و افکاری که قبل از خواب به سراغم میاد 
هم باعث بد خوابی میشه
شاید با خودتون بگید که یه دلیل واضح بد خوابی ، بی تحرکی هستش ولی اکثر ما ها یا وقتمون رو تو مدرسه و دانشگاه ها یا محیط کار هستیم ولی باز هم بدخواب میشیم و نمی تونیم مثل بقیه خواب آرام و راحتی رو تجربه کنیم

سلام

مسلما با افزایش روزهای پاکیتون اثرات این بدخوابی هم کاهش پیدا میکنه

یه سری نکات هم هست که میتونه کمکتون کنه

همینطور که تو این پست توضیح دادم  خواب رو باید به تدریج اصلاح کنید
یک هفته و یک ماه کافی نیست و  بیشتر از این ها زمان میبره
فقط باید استمرار داشته باشین تو رعایت نکاتش و به تدریج ایجاد کنید تغییرات رو


گاهی جسممون خستست ولی بازم خوابمون نمیبره ؛ به این دلیل که ذهنمون خسته نیست
برای خستگی ذهن میتونید کتاب بخونید مثلا قبل خواب
برای همین تنظیم خوابتون سرچ کنید و کتاب های مفید رو بخرید و مطالعه کنید تا هم علمتون تواین زمینه بالا بره و هم  ذهنتون خسته و آماده خواب بشه
کتاب چاپی مسلما بهتره  تا کتاب دیجیتال ، چون استفاده از وسایل دیجیتال هم خواب رو بهم میریزه

اگرم ذهنتون آشفتست و نمیتونید بخوابید از نوشتن میتونید کمک بگیرید . خیلی تاثیر داره در خالی شدن ذهن

1 ساعت قبل خواب نور محیط رو کم کنید و شرایط رو برای خواب مهیا کنید.
البته اگه شرایط وسوسه پیش اومد  بهتره که از اون موقعیت فاصله بگیرید و اقدامات اورژانسی انجام بدین برای دفعش.
(1401 آبان 20، 0:46)Silent Voice نوشته است:
(1401 آبان 19، 23:08)آبی آسمانی نوشته است: آقای سایلنت ویس 
من تجربه ی خواب جداشدن از بدنم رو داشتم خیلی وحشتناک بود 
منظوزتون از پرواز روح اینه ؟


دقیقا


تو بیداری هم شده احساس کنید متعلق به این جا نیستید ؟ 
انگار یه جای دیگه هستید ؟
 سپاس شده توسط
(1401 آبان 21، 15:21)آبی آسمانی نوشته است:
(1401 آبان 20، 0:46)Silent Voice نوشته است:
(1401 آبان 19، 23:08)آبی آسمانی نوشته است: آقای سایلنت ویس 
من تجربه ی خواب جداشدن از بدنم رو داشتم خیلی وحشتناک بود 
منظوزتون از پرواز روح اینه ؟


دقیقا


تو بیداری هم شده احساس کنید متعلق به این جا نیستید ؟ 
انگار یه جای دیگه هستید ؟


معمولا بله
 سپاس شده توسط
من خودم تو ۲ برهه از زمان این حالت رو داشتم 
یکی زمانی که مشکل اضطرابی و مشکل روحی داشتم 

یکی هم زمانی که میخواستم با ماوراء الطبیعه ارتباط برقرار کنم  42

البته زمانی که از لحاظ روحی درگیر بودم هم تو خواب و هم تو بیداری این احساس رو داشتم بخاطر همین ازتون پرسیدم 
ولی مورد دوم منحصر به خواب بود
 سپاس شده توسط
سایلنت نوشت؛ 
امروز معلم دینی مون

البته بچها بحث و سر روح و. جن بردن
در کل بحث سر متافیزیک بود
معلم مون گفت تو سال ، ۱۳۷۷
تو میدان ونک تهران

ی ساختمانی بود
ورودی ۵٠ تومان
۵٠.٠٠٠
اون زمان کتاب درباره متافیزیک مینوشتم
دنبال اثبات وجود جن بودم
اعضای اون ساختمون یهودی بودن
اونجا مردم و با جن درمان میکردن
من رفتم اونجا گفتم من یه محققم
از اطلاعاتم خوششون اومد
حتی باهم نهار خوردیم
بعد اینکه مریضا تموم شد
ازشون پرسیدم شما چطور میگین جن هست
میگفت چن تا جن همون لحظه افتادن زمین و بلند شدن
کوچک بودن
ازشون پرسیدم از کجا معلوم اینا واقعا جن باشن
گفت بهشون دستور بده
من ب یکیشون گفتم برو انگشتر منو  از تبریز ک خونمونه
و. تو کمد خونه است بیار
میگفت این حرفم تموم نشده خیلی سریع اورد
بعد
 من همون لحظه با مادرم تماس گرفتم درباره این انگشتر سوال کرد گفت نیست!!

پ. ن؛  معلم دینی مون دکترا فلسفه و روانشناسی داره
 سپاس شده توسط
(1399 خرداد 25، 14:25)سفیر بهشت نوشته است: یکی از مشکلات من اینه که زیادی آسیب پذیرم و به نظر و حرف بقیه زیاد اهمیت میدم و فکر میکنم
زیادی فکر میکنم و این خیلی بده چون آرامشتو ازت میگیره و دیگه به جایی میرسه که نمیتونی جلو افکارتو بگیری...


چطور برای خودم زندگی کنم.. اونجوری که میخوام؟
چطور آروم باشم و خودخوری نکنم؟

سلام علیکم...شبت بخیر
ببین برادر به قول دکتر وین دایر در کتاب خود مقدس شما علت این رفتارها اینه که تسلیم نمیشیم...ما تسلیم این نمیشیم که یه روز برا خودمون باشیم..انرژی مقدس درونی خودمون رو آزاد نمیکنیم ولی دنبال تائید دیگرانیم...حضرت امیر هم فرمودند:راضی کردن همه مردم هدفیه که به دست آورده نمیشود...بنابراین به جای تائید دیگران حودتو دوست داشته باش و به خودت احترام بذار و وقتتو صرف خودت کن..به جای اینکه راجع به حرفای نزده دیگران فکر کنی به آنها کمک کن و محبتشان را دریافت کن..بی شک کمک کردن به دیگران شادی آور و تقویت کننده عزت نفس میباشد..ولی از خودت غافل نشو و همیشه سعی کن بهترین کار را انجام بدی اونوقت یهو میبینی که تغییر کردی...
دفعه بعدی من درس گرفتم
     

     درس گرفتم که اینبار اون باید از میدون به در بشه


                                                             محمد علی کلی
 سپاس شده توسط
سلام.
امیدوارم حالتون خوب باشه
من یک کمی در رفتار و افکار و طرز صحبتم با آدما کنکاش کردم. بررسی کردم. دیدم عقده حقارت همش میاد همه چیز را خراب میکنه 
اینو قبلا هم بهم گفتن که عزت نفس ندارم. 
ولی نمیدونستم میتونه ریشه خیلی از رفتارام باشه 
چند تا مطلب در مورد عزت نفس در اسلام خواندم دیدم خیلی از عصبانی شدنام خیلی از حرص خوردنام. اینکه نمیتونم با کسی حرف بزنم ارتباط چشمی برقرار کنم حتی سلام کنم .
آدم ها را دوست دارم ولی نمیتونم محبتمو بهشون نشون بدم. از محقق شدن خیلی از آرزوهام میترسم.

همشو فهمیدم تهش میرسه به چند تا عقده حقارت 
این روزا این عزت نفس چنان له شده که به زبان خودم به خودم فحش میدم. و  هیچ ارزشی برای خودم قائل نیستم.
کار داره به جایی میرسه که کم کم دیگه برای کسی هم ارزش قائل نیستم. 

حالا چه کنم؟
میدونم بعضی از شما دوستان بسی مطالعه دارین. راهکار داره؟ راهکارش چیه؟

از کجا شروع کنم. مثلا تمرینی داره؟ 
راهکار کلی داره یا باید نوع عقده حقارت را پیدا کنم و برای اون راهکار بذارم.
مثلا حس حقارت از اینکه زشتم و دوست ندارم کسی صورتمو ببینه و برای این ارتباط چشمی برقرار نمیکنم
یا مثلا حس حقارت از حرف زدن. فکر میکنم اگر حرف بزنم مسخرم میکنن.
اینجوری باید جزئیی پیداش کنم حل کنم یا کلیه؟؟


ببخشید خیلی شد Hanghead
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
نقل قول: سلام.
امیدوارم حالتون خوب باشه
۰
۰
۰
سلام 
کتاب بهترین نسخه خودت باش از داداش رضا رو امتحان کنین ، تمرین هم داره ...
کبوتر هوایی شدم
ببین عجب گدایی شدم 
دعای مادرم بوده که 
منم امام رضایی شدم 
نقل قول: سلام 
کتاب بهترین نسخه خودت باش از داداش رضا رو امتحان کنین ، تمرین هم داره ...

سلام صبحت بخیر
به نظر شخصی من ایشون صرفا تجربیاتشو نوشته ولی خب تجربیات دیگران میتونه اشتباهاتی هم داشته باشه مخصوصا اگه زمینه ای نباشه که تخصص های لازم رو داشته باشن. اما خب تو یه سری چیزا ممکنه نکات و تجربه های خوبیم تو کتابشون باشه
هنگام خوندن کتابا حتما دیدنقادانه هم نسبت به مطالب خوبه داشته باشیم  4chsmu1 چون تو چند تا حوزه ای که کتاب نوشتن ادمایی که تخصصشون بیشتر بود ایرادات درستی رو به کتاباشون داشتن  65
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام:

حکایت دنیا،حکایت سایه‌ی توست؛
اگر بایستی،می‌ایستد
و اگر دنبالش کنی؛
از تو دور میشود... 53258zu2qvp1d9v

غررالحکم_حدیث۹۸۱۸

نقل قول: کتاب بهترین نسخه خودت باش از داداش رضا رو امتحان کنین ، تمرین هم داره ...
بسی مرسی که جواب دادی 
قبلا یه کتابش بود خواندم خیلی با طرز نوشتنش نمیتونم ارتباط بگیرم.
و اینکه من اصلا اهل کتاب خواندن نیستم متاسفانه . ببیشتر دنبال راه حل تمرینی ام.  Hanghead
ولی سعی میکنم بگردم ببینم مقاله علمی کوتاه در موردش هست بخوانم. مقاله بهتره کوتاه و مختصر میگه.

نقل قول: سلام صبحت بخیر
به نظر شخصی من ایشون صرفا تجربیاتشو نوشته ولی خب تجربیات دیگران میتونه اشتباهاتی هم داشته باشه مخصوصا اگه زمینه ای نباشه که تخصص های لازم رو داشته باشن. اما خب تو یه سری چیزا ممکنه نکات و تجربه های خوبیم تو کتابشون باشه
هنگام خوندن کتابا حتما دیدنقادانه هم نسبت به مطالب خوبه داشته باشیم  [تصویر:  4chsmu1.gif] چون تو چند تا حوزه ای که کتاب نوشتن ادمایی که تخصصشون بیشتر بود ایرادات درستی رو به کتاباشون داشتن  [تصویر:  65.gif]
شما چی را پیشنهاد میدی 53258zu2qvp1d9v
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
 سپاس شده توسط
نقل قول: شما چی را پیشنهاد میدی  

راستش خودمم خیلی دنبال یه منبع معتبر میگردم تو این حوزه چون مشکل خودمم هست اما هنوز اون چیزی که میخوام رو پیدا نکردم یه سری کتاب روانشناسی هم خوندم ولی اصلا هیچی ازش گیرم نیومد که مفید باشه  بقیه اگه پیشنهادی دارن بگن که منم واقعا مشتاقشم
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام:

حکایت دنیا،حکایت سایه‌ی توست؛
اگر بایستی،می‌ایستد
و اگر دنبالش کنی؛
از تو دور میشود... 53258zu2qvp1d9v

غررالحکم_حدیث۹۸۱۸

نقل قول: قبلا یه کتابش بود خواندم خیلی با طرز نوشتنش نمیتونم ارتباط بگیرم.

منم همینطور .. اصلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم. 53258zu2qvp1d9v
 عزت نفس مشکل خیلیامونه.. Hanghead
.
.
.
 سپاس شده توسط
(1401 آذر 19، 14:19)*بنده پاک* نوشته است: سلام.
امیدوارم حالتون خوب باشه
من یک کمی در رفتار و افکار و طرز صحبتم با آدما کنکاش کردم. بررسی کردم. دیدم عقده حقارت همش میاد همه چیز را خراب میکنه 
اینو قبلا هم بهم گفتن که عزت نفس ندارم. 
ولی نمیدونستم میتونه ریشه خیلی از رفتارام باشه 
چند تا مطلب در مورد عزت نفس در اسلام خواندم دیدم خیلی از عصبانی شدنام خیلی از حرص خوردنام. اینکه نمیتونم با کسی حرف بزنم ارتباط چشمی برقرار کنم حتی سلام کنم .
آدم ها را دوست دارم ولی نمیتونم محبتمو بهشون نشون بدم. از محقق شدن خیلی از آرزوهام میترسم.

همشو فهمیدم تهش میرسه به چند تا عقده حقارت 
این روزا این عزت نفس چنان له شده که به زبان خودم به خودم فحش میدم. و  هیچ ارزشی برای خودم قائل نیستم.
کار داره به جایی میرسه که کم کم دیگه برای کسی هم ارزش قائل نیستم. 

حالا چه کنم؟
میدونم بعضی از شما دوستان بسی مطالعه دارین. راهکار داره؟ راهکارش چیه؟

از کجا شروع کنم. مثلا تمرینی داره؟ 
راهکار کلی داره یا باید نوع عقده حقارت را پیدا کنم و برای اون راهکار بذارم.
مثلا حس حقارت از اینکه زشتم و دوست ندارم کسی صورتمو ببینه و برای این ارتباط چشمی برقرار نمیکنم
یا مثلا حس حقارت از حرف زدن. فکر میکنم اگر حرف بزنم مسخرم میکنن.
اینجوری باید جزئیی پیداش کنم حل کنم یا کلیه؟؟


ببخشید خیلی شد Hanghead

سلام، عذرخواهی میکنم دخالت میکنم به من کتابه نیمه تاریک وجود از دبی فورد خیلی کمک کرد. شاید مناسب شما هم باشه
خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود - دبی فورد
[تصویر:  Untitled_2.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان