سلام
این تاپیک زده شده تا در صورتی که در مورد موضوع مشخصی نیاز به
مشاوره داشتیم، بتونیم از مشورت کانونیها استفاده کنیم.
داشتن تاپیک اختصاصی باعث میشه که موضوع مورد مشاوره بین پستهای دیگه گم نشه و قابل پیگیری باشه.
تذکر: در صورتی که شخصی موضوعی رو مطرح کرده و هنوز
در حال پیگیری هست، شخص دیگهای اجازه نداره موضوع تازهای رو مطرح کنه.
سلام.. گرفتن مشورت توی هر زمینه ای و صحبت کردن با بقیه میتونه بار زیادی از روی شونه هامون بلند کنه... بعضی وقتا یه مسئله ای هی تو ذهنمون رژه میره و کل فکر مارو به خودش مشغول میکنه.. شب و روز جلوی چشم ماست ، عذابمون میده ، پرخاشگرمون میکنه.. اونو به یکی بگیم خدا به وسیله همون فرد بهمون کمک میکنه و یهوی میبینی کلید حل مشکلت توی حرفاش پیدا میشه و مشکلتو حل میکنی..
و اینکه دو تا عقل بهتر از یه عقله و یه مشکلو که تنهایی سختمونه حل کنیم بیایم اینجا و با دوستای کانونی که با مهربونی و دلسوزی به حرفامون گوش میدن و هدفشون کمک کردن به ماست در میون بزاریم..
قطعا اگه ناراحتی یا باری رو از رو شونه های کسی با کمک کردن برداریم خدا با لطف و محبت و رضایت بهمون نگاه میندازه و چی بهتر از این
ایشالله مشکلات و گرفتاریای همه حل شه...
یکی از مشکلات من اینه که زیادی آسیب پذیرم و به نظر و حرف بقیه زیاد اهمیت میدم و فکر میکنم
زیادی فکر میکنم و این خیلی بده چون آرامشتو ازت میگیره و دیگه به جایی میرسه که نمیتونی جلو افکارتو بگیری...
چطور برای خودم زندگی کنم.. اونجوری که میخوام؟
چطور آروم باشم و خودخوری نکنم؟
(1399 خرداد 25، 14:25)رضا خان نوشته است: [ -> ]یکی از مشکلات من اینه که زیادی آسیب پذیرم و به نظر و حرف بقیه زیاد اهمیت میدم و فکر میکنم
زیادی فکر میکنم و این خیلی بده چون آرامشتو ازت میگیره و دیگه به جایی میرسه که نمیتونی جلو افکارتو بگیری...
چطور برای خودم زندگی کنم.. اونجوری که میخوام؟
چطور آروم باشم و خودخوری نکنم؟
منم یه زمانی هر کی هر چی میگفت ناراحت میشدم
سعی کردم مثل نظر دیگران زندگی کنم
تا جایی که دیدم دارم به یه آدم چند شخصیتی تبدیل میشم
آدمی که هر جایی طبق نظر بقیه رفتار میکنه
رفتار هایی که هیچ کدومش را خودش دوست نداشت
بهم خیلی بر خورد
احساس کردم هیچ هویتی ندارم
برای همین سعی کردم خودم باشم
از این جمله ها بیشتر استفاده کردم
من این مدلی دوست دارم
قرار نیست همه آدم ها مثل هم فکر کنن
مگه قراره چقدر عمر کنم
بگذار همون جوری که خودم دوست دارم زندگی کنم
خط قرمز های زندگی را فقط یه نفر میتونه تعیین کنه فقط خدا
دیگه بقیه اش دست خودمه
(1399 خرداد 25، 14:25)رضا خان نوشته است: [ -> ]یکی از مشکلات من اینه که زیادی آسیب پذیرم و به نظر و حرف بقیه زیاد اهمیت میدم و فکر میکنم
زیادی فکر میکنم و این خیلی بده چون آرامشتو ازت میگیره و دیگه به جایی میرسه که نمیتونی جلو افکارتو بگیری...
چطور برای خودم زندگی کنم.. اونجوری که میخوام؟
چطور آروم باشم و خودخوری نکنم؟
سلام
آقای رضا خان مشکلتون حل شد ؟
اخه ادامه ندادین
انقدر از نظرات و قضاوت های دیگران نترسید
ما هرطور که باشیم ممکنه قضاوتمون کنن
شما در هر حال کار درست رو انجام بدید
ما مسئول طرز فکر دیگران نیستیم
اگر هم از اشتباه کردن میترسین ، همه آدما اشتباه می کنن
و مگه چندبار قراره زندگی کنید که برای خودتون زندگی نکنید؟
نقل قول: چطور برای خودم زندگی کنم.. اونجوری که میخوام؟
یه لیست تهیه کنید از انچه دوست دارید تا پنج سال آینده بهش برسید، هر آنچه که بهش علاقه دارید بدون در نظر گرفتن هیچ محدودیتی در زندگیتون
یه لیست دیگه تهیه کنید از امکانات و تواناییی ها و استعداد هاتون، هر آنچه واقعا الان از پسش برمیاین
یه لیست دیگه تهیه کنید از محدودیتهاتون که باعث میشه به خواسته هاتون نرسید
این لیستها رو کنار هم بگذارید،
1-چه خواسته هایی هستن که تواناییشو دارید ولی محدودیت دارید
2-چه خواسته هایی هستن که تواناییشو ندارید و محدودیتی هم براش وجود نداره
3-چه خواسته هایی هستن که تواناییشو ندارید و محدودیت دارید
4-چه خواسته هایی هستن که هم تواناییی و استعدادشو دارید و هم محدودیتی وجود نداره
لیست تهیه شده از این چهار مورد بالا رو بذارید جلوتون و ببینید کدوم دسته اشو میتونید سریعتر بهش برسید و کدومشون اولویت بیشتری براتون داره
بر همون اساس شماره گذاری کنید و خواسته هاتون رو جداگانه و به ترتیب براش تک به تک برنامه ریزی کنید و جلو برید
ممکنه دو یا سه خواسته رو بتونید همزمان باهم پیش برید و یا شاید یکی یکی جلو برید.
بستگی به خودتون، مدیریت برنامه ریزیتون و درصد اهمال کاریتون داره
نقل قول: چطور آروم باشم و خودخوری نکنم؟
هر وقت فکری به ذهنتون رسید که خواست آزارتون بده یا باعث خود خوری بشه فورا یجا یادداشتش کنید و به خودتون بگید من فعلا وقت ندارم یادداشت میکنم بعدا بهش فکر میکنم 24 ساعت بعد سراغش برید اگر دیگه براتون اهمیتی نداشت خطش بزنید ولی اگر باز ذهنتون رو درگیر میکرد
هر انچه دز مورذش به ذهنتون میرسه رو یادداشت کنید تا ذهنتون خالی شه و اروم شه و بعد یادداشتها رو پاره کنید
امیدوارم تجربه ام به دردتون بخوره
ممنونم از خانم رضوانه و خانم مهر خدا
من فردا خیر سرم ارائه دارم
نه متنم معلومه نه پاورپوینت درست کردم
الانم از استرس دارم میمیرم
کلا به غیر اینم استرس های زندگیم خیلیه
دارم عصبی و دیوونه میشم
هیچ کاری نمی تونم انجام بدم
ببخشید نمیدونستم کجا بنویسم
(1399 تير 2، 13:48)*دختر پاک* نوشته است: [ -> ]من فردا خیر سرم ارائه دارم
نه متنم معلومه نه پاورپوینت درست کردم
الانم از استرس دارم میمیرم
کلا به غیر اینم استرس های زندگیم خیلیه
دارم عصبی و دیوونه میشم
هیچ کاری نمی تونم انجام بدم
ببخشید نمیدونستم کجا بنویسم
سلام
برای فردا که دیگه هر طور هست یه چیزی آماده کنید که بتونید تحویل بدید و ارائهتون انجام بشه.
توکل به خدا. انشاءالله که سربلند باشید.
و
هر کس فرداش ارائه داشته باشه و هیچ کاری نکرده باشه استرس میگیره. در واقع اگه این شرایط رو داشته باشه و بیخیال باشه و بعد هم هیچکاری نکنه و ارائه نده و درس رو هم بیفته، بیمار محسوب میشه.
اما همیشه شما دقیقه نودی هستید؟
بقیه استرسهای زندگیتون هم مربوط به همین دقیقه نودی بودن هست؟
استرس ممکنه ناشی اهمالکاری باشه.
ناشی از کمالگرایی.
ناشی از مشکلات روحی.
ناشی از اعتماد به نفس پایین.
ناشی از با یه دست ده تا هندونه برداشتن باشه.
مشکل رو پیدا کنید و در اون راستا تلاش کنید.
استرس خودش رفع میشه.
فکر کردم اینو بگم یکی میگه وقت هنوز داری و میتونی و استرس نداشته باش
و چرا این مدلی شد
همه به یه طرزی گفتن چرا تا حالا کاری نکردی
حقیقتش مامانم همیشه میگه خاله ات دقیقه ۹۰ ایه
تو دقیقه ۹۹ ای
با وقت اضافه
سعی امو میکنم تمومش کنم
کلی از مطالبش را حذف کردم
اصلا مگه استاده خودش چقدر درس داده
بعدم ارائه بچه ها چیزی خیلی خاصی نبود
ولی کلا از ارائه دادن میترسم
دیشب یه ذره کارتون نگاه کردم
این مدل کارتون ها را نگاه میکنم یه ذره انرژی میگیرم
و اعتماد به نفسم بیشتر میشه
ولی بعد دوباره روز از نو
کلا اعتماد به نفس ام خیلی پایینه
سعی کردم بهترش کنم
ولی هنوز خیلی کمه
نقل قول: فکر کردم اینو بگم یکی میگه وقت هنوز داری و میتونی و استرس نداشته باش
ببخشید برخلاف میلتون اقدام کردم.
سبک استرسدرمانی ما یکم فرق داره.
نقل قول: سعی امو میکنم تمومش کنم
کلی از مطالبش را حذف کردم
بهترین کار رو کردید.
تو زمان کم باید از حاشیهها گذشت و اصل مطلب رو ادا کرد.
پاورپوینت هم که بیشتر باید عکس باشه. با عنوان.
نوشتهها باید تو ذهن باشه.
حتما موفق میشید.
چون یک کانونی هستید و شرایط سخت رو میدونید چطور مدیریت کنید.
نقل قول: ولی کلا از ارائه دادن میترسم
همه تو اولین ارائههاشون چنین مشکلی دارن.
یه ۱۰ ۲۰ تا ارائه که بدید قابل قبول میشه.
من اساتید ارائه رو هم که میبینم با اون همه سال سابقه ارائه و تدریس ارائه، اکثرشون ده دقیقه اول وضعیت نرمال ندارن. از قورت دادن آب دهانشون. مکثهاشون. حرکتهاشون مشخصه.
شما که دیگه باتجربهتر از اونها نیستید؟
پس سخت نگیرید.
به خودتون بگید این یه تجربه هست و همه چی خوب پیش میره.
بی نهایت ممنونم
واقعا نیاز بود یکی یه ذره امید بده
من تا حالا دو تا ارائه حضوری داشتم
گفتن خوب بوده ولی میتونسته بهتر باشه
این یکی که آنلاین هست
یه ذره استادش نا آشنا است
آدم میترسه خوشش نیاد
تا حالا که از ارائه کسی خوشش نیومده
ولی به قول شما اینجانب یک کانونی هستم و کلا هر روز در تلاش و جنگ به سر میبرم
این که دیگه از ایستادن در مقابل وسوسه ها اونم وقتی شرایط کاملا جور هست سخت تر که نیست
واقعا سخت تر نیست
بی نهایت ممنونم ازتون
تشکرات ویژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژه
فقط خدا کنه خوشش بیا نمره ما را بده
سلام
ببخشید این موقع مزاحم شدم
ولی یه سوال مهم دارم
اگر جوابش را پیدا کنم تا چندین روز پاکیمو تضمین میکنم
ولی اگر پیدا نکنم میشه یه نقطه ضعف جدید که شیطان دوباره دست میگذاره روش
اینجا میپرسم
من واقعا خودمم نمیدونم از زندگی چی میخوام؟
اینجا یه تاپیک هست به اسم هدف از ترک خودارضایی
ولی من سوالم اینه هدفتون از زندگی چیه
شما از زندگی چی میخواهید؟
اصلا چیزی میخواهید؟
ممنون میشم جواب بدین
شاید لا به لای جواب های شما منم جوابم را پیدا کنم
وقتی برای این جوابی ندارم باعث میشه به خودم بگم
تو که انقدر مفلس و بدبختی که حتی هدف از زندگی هم نداری
چرا بیخودی دست و پا میزنی و زور میزنی که نشکنی
دیگه چه فرقی داره
سلام خانم پاک
خدا از ما عبادت میخواد ، ما ام آرامش و آسایش و حس خوب میخوایم ، همین.
لطفا بقیه دوستان هم نظرشونو بگن