امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

وسواس و درمان آن (سرپرست: آبی آسمانی)

#16
به نظرم در درجه ی اول باید از خودمون بگیم  Hanghead

نوع وسواس و مدت درگیری و....

راستی صداقت بخرج بدید ما همه برای کمک به همدیگه اینجا هستیم ...


اول از خودم  4chsmu1

مشکلم وسواس فکری هست ...

افکار وسواسیم رو مینویسم براتون ...

تقریبا از کودکی این مشکلو داشتم ...

یادمه همش به اطرافم نگاه میکردم و میشمردم ...
بعد اعداد رو با هم جمع میکردم و اگه حاصل عدد زوج میشه دوباره شروع میکردم به شمارش و جمع و ضرب تا حاصل عدد فرد بشه ...
الان این مشکلو ندارم شکر خدا ( حدودا 6 -7 ساله بودم )


9 - 10 ساله بودم که دچار وسواس نجسی و پاکی شدم ...
ولی به تدریج و با تغییر سبک زندگی و کاهش اضطراب یه چند سالی راحت بودم تاااا 17 سالگی ...

کلاس یازدهم بودم ...
شرایط خونه زیاد خوب نبود ..
از اون طرف دغدغه ی درس و کنکور هم بود و اضطراب هایی از این قبیل ...
که افکاری شروع شدن که هنوز هم ادامه دارن ...

نکنه از یاد خدا غافل شی ...
نکنه کافر شی ...
وای پس بدو بدو نماز بخون ...
نکنه درگیر غرور شی ...
نکنه دزد بشی ...
تو امروز خودارضایی میکنی ...
و ...



منتظر حرف های شما هم هستم 1
#17
دوستان تا حالا با مشاور صحبت کردین
#18
از حدود سال 92 کم کم به وسواس مبتلا شدم
الان 8 ساله که وسواس دارم
هم فکری هم عملی.
#19
(1400 ارديبهشت 28، 13:20)سفیر بهشت نوشته است: از حدود سال 92 کم کم به وسواس مبتلا شدم
الان 8 ساله که وسواس دارم
هم فکری هم عملی.


میشه بیشتر درباره ی افکار و نوعش بدونم ؟؟ میخوام هر روز یه چالش بذاریم برای درمان ...

نقل قول: دوستان تا حالا با مشاور صحبت کردین
مشاور بله 
ولی زیاد خوب نبود 
پیش روانپزشک رفتم ..
بهم گفت شخصیتت تحلیل گره ...
و شخصیت های تحلیل گر معمولا وقتی تو شرایط اضطرابی قرار میگیرن دچار وسواس فکری میشن ...
#20
من زیاد با وسواس آشنایی ندارم
اگه میشه یکم درباره اش توضیح بدین منم بفهمم  Hanghead
 چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
Khansariha (2)
  
#21
نقل قول: مشاور بله 
ولی زیاد خوب نبود 
پیش روانپزشک رفتم ..
بهم گفت شخصیتت تحلیل گره ...
و شخصیت های تحلیل گر معمولا وقتی تو شرایط اضطرابی قرار میگیرن دچار وسواس فکری میشن ...
اها الان شرایط بهتر شده
چه جالب تحلیل گر
 سپاس شده توسط
#22
خانوم آبی آسمانی بعدا با اجازه ببشتر توضیح میدم 
الان اینو بگم که نماز و همین توصیه آیت الله بهجت خیلی میتونه بهمون کمک کنه
پیشنهاد میکنم توصیه آیت الله بهجت رو حتما انجام بدید ، حتی اگه توی انجام دادنش وسواس دارید بازم انجام بدید هرجوری هست انجامش بدین حتی شده به زور.
#23
یه بار دیگه میزارم

بیمه عاقبت بخیری از زبان آیت الله بهجت رضوان الله علیه

آیت الله محمد تقی بهجت می فرمودند :هر کس هر روز سوره یس بخواند و ثواب آن را به حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه کند و همچنین دعای عهد و ثواب آن را به مادر امام زمان ارواحنا فداه هدیه کند، سورة واقعه هم خوانده و ثوابش را به أمیرالمؤمنین علیه السلام هدیه کند .چه بخواهد و چه نخواهد عاقبت بخیر می شود نخواهد هم به زور می شود!
#24
(1400 ارديبهشت 28، 13:29)Bright Star نوشته است: من زیاد با وسواس آشنایی ندارم
اگه میشه یکم درباره اش توضیح بدین منم بفهمم  Hanghead

خوش بحالت
یعنی آدم هر مرضی داشته باشه.ولی وسواس نداشته باشه


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
#25
کیا حاضرن هر روز به توصیه آیت الله بهجت برای عاقبت بخیر شدن عمل کنیم؟
1- سفیر بهشت
#26
(1400 ارديبهشت 28، 13:47)سفیر بهشت نوشته است: کیا حاضرن هر روز به توصیه آیت الله بهجت برای عاقبت بخیر شدن عمل کنیم؟
1- سفیر بهشت

نمیدونم
من واسه خودم یه سری کارا دارم که باید انجام بدم و وقت نمی کنم اینا رو انجام بدم.
شاید اگه مجبور شدم انجامش بدم.
....
یه چیزی بگم.شاید این حقیقت نداشته باشه.
احساس می کنم توجهت به این دستورالعمل هم از آثار وسواس باشه.
ترسی که وجود وسواس در دلت انداخته که نکنه جهنمی بشی و از این حرفا.ممکنه حتی انجامش باعث شدت گرفتن وسواس بشه.چون یه جور اعتنا به ترست هست.شایدم نه.شاید باعث بشه یه اتکای ذهنی پیدا کنی برای القای آرامش به خودت. و بتونی باهاش افکار وسواسی رو بی اثر یا کم اثر کنی.
اگه احساس می کنی که واقعا حالت رو خوب می کنه انجامش بده.
من با وجود تجربه ی ۱۰ ساله که دارم تو وسواس این رو می گم.
بهترین درمان بی اعتنایی هست.اما می دونی مشکل کجاست؟
به خاطر وجود وسواس فکری و درک بسیار ضعیف.حال بسیار بدی که ایجاد می کنه  که نمی تونی ازش چشم پوشی کنی.قلب درد و سوختن قلب.خیلی سخته که بی اعتنا باشی.حتی اگه مادر آدم رو جلو چشمش بزنن شاید این قدر سخت نباشه بی اعتنایی کردن تا وسواس فکری.نمی دونم  این بی اعتنایی چطوری باید باشه.کی باشه.کی نباشه.
نمی دونم.شاید این هم خودش وسواس باشه.یه آدم سالم همیشه بی اعتنایی رو می تونه درک کنه.اما من نمی تونم


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
#27
نقل قول: خوش بحالت

یعنی آدم هر مرضی داشته باشه.ولی وسواس نداشته باشه
فکر میکنین 
وسواس هم یه نوع گرگ هست همه گرگا مهار کردنشون سخته ...
 چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
Khansariha (2)
  
#28
نمیدونم چی بگم ولی به امتحانش می ارزه
#29
(1400 ارديبهشت 28، 13:58)سفیر بهشت نوشته است: نمیدونم چی بگم ولی به امتحانش می ارزه

یه راهکار بهت پیشنهاد می دم.
برای این که بتونی یه اتکای ذهنی برای خودت ایجاد کنی که فکرای وسواسی رو بی اثر کنی.
سعی کن یه چهارچوبی برای خودت بسازی.چهار چوبی که به هیچ وجه ازش تخطی نکنی.
چند تا قانون ذهنی برای خودت تصویب کنی و تحت هیچ شرایطی و هر چی که فکر وسواسی اومد تغییرش ندی و درش شک نکنی.
اون ها رو مبنا قرار بدی تحت هر شرایط.ولو از آسمان بد ترین فکرای وسواسی اومد به ذهنت که نکنه اشتباه باشه و نکنه این قانون اشتباه باشه و هزار نکنه ی دیگه.به هیچ وجه.تاکید و تکرار می کنم به هیچ وجه ازش عدول نکن.
و هر گاه فکر وسواسی اومد این چهار چوب ها و قوانین رو میاری جلوش و بر اساس این چهار چوب و قوانین عمل می کنی.
به عنوان مثال:یکی از قوانینت اینه که به فکر وسواسی فقط یک بار جواب می دم و دیگه جواب نمی دم تا وقتی که بره پی کارش.و بعد اون جواب هر چقدر که فشار اورد دیگه نه راجبش فکر می کنم و نه جوابش می دم  و نه جوابم رو تغییر می دم.
این رو انجام بده .بعد مدتی انجامش برات راحت می شه و کم کم احساس درک مسایل رو پیدا می کنی.
کم کم اتکای ذهنیت قوی میشه و هیچ فکر وسواسی دیگه نمی تونه ذهنیتت رو تغییر بده.
یه اتکابرای خودت بساز و بگو این درسته و با تمام وجود روی همین ایستادگی کن.مثل ایمان به خدا.و مثل نماز بهش مقید باش.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
#30
اختلال وسواس چیست؟

وسواس و افکار مزاحم یک فشار فکری است برای ادامه یک فکر یا یک عمل که فرد به غیر منطقی بودن آن واقف است اما قادر به توقف آن نیست . وسواس را می توان یك ایده، فكر، تصور، احساس یا حركت مكرر یا مضردانست كه با احساس اجبار و وعلاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه غیرعادى و نابهنجار بودن رفتار خود است. 
روانكاوان نیز وسواس را نوعى غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مى ‏كنند و آن را حالتى مى ‏دانند كه در آن، فكر، میل، یا عقیده‏ اى خاص، كه بیشتراوقات اشتباه است آدمى را اسیر خود مى ‏کند، آنچنان كه اختیار و اراده را از او سلب می کند و بیمار را وامى ‏دارد كه حتى رفتارى را برخلاف میل و خواسته ‏اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگى كار یا افكار خود آگاه است اما نمى ‏تواند از قید آن رهایى یابد. قبل از آنکه به سراغ درمان وسواس برویم  بهتر است انواع وسواس را بشناسیم .
انواع وسواس
۱. وسواس فکری
و آن یعنی فکری که فرد علی رغم میل خود مرتبا” در ذهن خود به آن مشغول است و قادر به رهایی از آن نیست و همیشه سعی دارد به نتیجه ای برسد که چنین نتیجه ای هیچ وقت حاصل نمی شود. در نتیجه فرد در مسایل و امورات زندگی خود نمی تواند هیچ تمرکزی داشته باشد. وسواس فکری می تواند در ارتباط با وقایع گذشته و یا کارهایی که در حال حاضر در دست اقدام دارد را شامل شود اما هیچ وقت به هیچ نتیجه عملی نرسد. نمونه هایی از وسواس و افکار مزاحم میتوان بیان کرد عبارتند از:
اندیشه درباره بدن:
در این نوع بخشى زیادی از مشغولیت ذهنى بیمار متوجه بدن اوست. او مرتبا به پزشك مراجعه مى ‏كند و در صدد به‏ دست آوردن دارویى جدید براى سلامت ‏بدن است.
رفتار حال یا گذشته:
مشغولیت فکری در رابطه با اینکه مثلا چرا در گذشته آن کار را كرده؟ آیا حق داشته است یا نه؟ و یا اینکه کاری که می خواهد انجام دهد درست است یا نه؟ یا تصمیمات او درست یا علط است؟
در رابطه با اعتقادات: گاهى فكر وسواسى زمینه اعتقادى دارد.
مسایلى در زمینه خوبی و بدی، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را به خود مشغول مى ‏دارد.
افکار افراطى:
افکار مداوم در مورد اتفاقات ناگوار، نگرانی در مورد مرگ نزدیکان و عزیزان، در ذهن خود مرتبا” صلوات فرستادن به این دلیل که مبادا کم باشد و یا درست صلوات نفرستاده باشم، ضرب یا تفریق اعداد در ذهن بطور مکرر اما بدون قانع شدن، و غیره. 
۲. وسواس فکری عملی
یعنی فشار فکری (اجبار) که فرد را به انجام و یا تکرار یک عمل وا می دارد. شستن دست به کرات با وجود اینکه می داند این عمل غیر منطقی است اما قادر به توقف آن نیست. گاهی اوقات یک فرد وسواسی ساعتهای طولانی در حمام می ماند. گاهی اوقات وسواس فکری عملی بسیار خطرناک است مثل وسواس اقدام به خود کشی و دگر کشی.
وسواس عملى به شكل هاى گوناگون خود را بروز مى‏ دهد كه ما به نمونه‏ ها و مواردى از آن اشاره مى‏ كنیم :
شستشوى مكرر:
رفتار منحرفانه:
نمونه آن اجبار برای دزدى است و در افرادى دیده مى‏ شود كه هیچ‏ گونه نیاز مادى ندارند.
دقت وسواسى:
نمونه‏ اش را در منظم كردن بیش از اندازه وسایل است
شمردن:
مثل شمردن پله اصرار بر این كه اشتباهى در این امر صورت نگیرد.
راه رفتن:
راه رفتن اجبارى است. شخص از این سو به آن سو راه مى ‏رود و اصرار دارد كه تعداد قدم ها معین و طبق ضابطه باشد.


منبع
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان