گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

[*بنده پاک*]

سلام عیدتون مبارکااااااااااا 
خوبین خوشین سلامتین؟ 
ببخشید نبستم. حدود یک ماهی میشه یه جایی میرم کارآموزی . قرار شد دو ماه برم اگر قبولم کردن بازم ادامه بدم. اگر هم نه که هیچ. خیلی کارشون زیاد و سخته. از طرفی هم درست تو این یک ماه یه کار کوچیک دورکاری هم بهم دادن اونم اضافه شد به کارها. 
انقدر درگیر بودم که حتی خوابمم به قدر کافی نبود. از دیروز بعدازظهر تا الان انقدر خوابیدم و خستگی در کردم تا تونستم بیام اینجا.

حالا تا یک ماه دیگه برم ببینم چی میشه. اگر شد که دیگه برنامه ریزی میکنم یه جایی از روز را برای اینجا میذازم. اگر هم نشد که مثل قبل میام. 
دلم میخواد اینجا باشم. اگر نباشم پاکیم صدمه میبینه   امروز نزدیک بود پاکی را از دست بدم. میترسم. همیشه بعد از ماه رمضان اوضاع خیلی سخت میشه.

ببخشید که نبودم. به امید پاکی ابدی همگیمون 
یه راه جدید برای مهار وسوسه هم پیدا کردم. وقت وسوسه اگر اطرافم مهر کربلا باشه با یه دستم مهر را میگیرم با یه دست دیگه مچ اون دست را میگیرم  یه جورایی همه چی را قفل میزنم به مهر کربلا. 
کمکم میکنه جلو وسوسه بایستم.

حدودا ۴۷۰ روز پاک دارم فک کنم. دقیقش را وایسادم رند بشه بیام بگم. این روزا با جلوی نفس ایستادن بدست اومد. جلوی نفسم وایسادم نماز اول وقت و مسجد و نماز شب و قرآن. و دعا و.... اجرایی کردم. تا شد. هر روز از پاکی مساوی با ایستادن در مقابل یک یا چند تا خواهش نفسانی. 
زندگی من اتوماتیکش خ.ا و گناه. خیلی سخته ترکش. واقعا سخته. بعد ۱۰ سال خیلی سخته. ۱۰ سال باهات بوده. ۱۰ سال هر وقت ناراحت و استرس داشتی بوده. سخته بگی حالا وقتی استرس ، خ.ا نباشه. اگر شانس اینو دارین که زودتر ترک کنین، پس ترکش کنین. اگر هم ندارین فقط مبارره کنین. ته همه این مبارزه ها میشه کلی روز پاک . 
نمیدونم این روزای زیاد تهش میشه پاکی ابدی یا شکست. فقط میدونم قبل مرگم تونستم اندکی طعم پاکی را بچشم. خوشمزه است  خدایا شکرت    
اینم تجربه کردم خدا هر بار ببینه خیلی دلم پاکی نمیخواد کمک نمیکنه و احتمال شکست زیاد میشه. ولی اگر ببینه از ته دل پاکی میخوام حتی تو بدترین وسوسه ها نجاتم میده. خلاصه که فقط از ته دل پاکی بخواه. باقیش را بسپار دست خدا. 
دعا میکنم هیج کدوممون کم نیاریم و تا تهش بریم 
من واسه این روزا خیلی خون دل خوردم . از خدا و پیامبر و اهل بیتش خیلی کمک گرفتم. جلوی خیلی از خواهش های نفسانی را گرفتم. کنترل نگاه ذهن گوش زبان و....
هر چیزی نخورم هر جایی نباشم هر کاری نکنم هر چیزی گوش ندم و..
اگر الان وسوسه ام فقط برای اینه که یه ذره فقط یه ذره از این قانون هام دوری کردم. اگر دوباره محکم پای کار قانون هام باشم درست میشه. انگیزه مهمه که دعا میکنم خدا بهم بده.
 چقدر حرف زدم. ببخشید   
خیلی دوست دارم تند تند بیام. انشالله یک ماه دیگه که اوضاع مشخص شد میام. 
عیدتون خیلی خیلی مبارک  

[.پارادوکس.]

پارادوکس /۱۸ روز 

[العبد المرحوم]

سلام
امیدوارم حال همگی خوب باشه 
عیدتون مبارک باشه
خب مثل اینکه به اواخر چله نوشتن رسیدم ولی خب سعی می‌کنم از الان به بعد همراهی کنم
در مجموع توی دو روز گذشته (جمعه و شنبه) حال خیلی بهتری نسبت به همه این ایام داشتم ، خداروشکر 
امروز صبح رفتم نماز عید فطر و بعدش هم یه جشن مختصر به مناسبت عید ،روز جمعه بالاخره ارزیابی سال گذشته رو که نصفه رها کرده بودم کامل کردم و امروز هم اهداف سال جدید و ارزیابی فروردین و هدفگذاری اردیبهشت رو انجام دادم ، توی تعیین اهداف کلی و سالانه همیشه به مشکل برمیخورم و چون یک سال محدوده زمانی بزرگی نمیتونم برای اهداف مقدار تعیین کنم و بیشتر شبیه آرزو میشه تا هدف ولی خب نسبت به سال گذشته سعیمو کردم واقع‌بینانه تر و معین تر بنویسم ؛ امسال سال مهم و سرنوشت سازیه برام و امیدوارم آسون از دستش ندم
پیشرفت اندک درسی بعد از مدت ها توی آزمون هم توی این حال خوب بی‌تاثیر نبود و بقیه روز هم تقریبا به برنامه‌ام رسیدم البته بازم بیشتر به دلیل اینکه واقع‌بینانه تر از روزای قبل بود
برای پاکی هم فکر می‌کنم باید از اول خط قرمز و هدف تعیین کنم (خودمم نمیدونم چطوری دقیقا)و شروع فعالیت توی تاپیک کنترل ذهن و نگاه و استمرارش هم ضروریه برام
______________

خیلی شکست خوردنم زیاد شده بود، طوری که توخواب نمیدیدم ۲۰ روزو...

خیلی مبارکهههه 
ان‌شاءالله همین فرمون تا ۲۰۰ روز
_______________

 کلا میونه ی خوبی با روزهای تعطیل ندارم .

منم معمولا و خصوصا غروب جمعه ها 
__________________

حدود یک ماهی میشه یه جایی میرم کارآموزی . قرار شد دو ماه برم اگر قبولم کردن بازم ادامه بدم

ایولللل
ان‌شاءالله هرچی خیره پیش بیاد ساناز بانو

حدودا ۴۷۰ روز پاک دارم فک کنم.

خداقوت  
دمت گرم واقعااااا 
ان‌شاءالله زودی برگردی و بیشتر برامون از تجربیاتت بگی


و همچنان برا ما هم دعا کنین

[زینبی]

سلام

انگاری بقیه فراموش کردن ارزیابی کنن

روزا ، روژان، بنده پاک و...

هنوز دیر نشده ها تازه 3 روز از اریبهشت گذشته با بررسی برنامه فروردین میشه برای اردیبهشت تعیین هدف کرد

[.پارادوکس.]

پارادوکس / ۱۹روز

[.پارادوکس.]

پارادوکس / ۱۹روز

روز معمولی ای بود ، بعد از ظهر به بعد کنترل نگاه نداشتم . علی رغم بیداری ساعت ۵ صبح خواب های نامنظمی داشتم که نشات گرفته از استرس بود و درک کاملی از شرایط داشتم . امروز نمازهام و اول وقت خوندم ، حسِ گمراهی و دوری از معنویت و این روزها با تمام روح و ذهن حس میکردم . 

---

سلام ، امیدوارم حالتون خوب باشه 

خیلی دوست دارم با شما عزیزان حرف بزنم و جویای احوالتون باشم ولی متاسفانه یا فرصتی پیش نمیاد یا من حالم خوب نیست و به هر شکل پیش نمیاد به کسی پیام ارسال کنم ولی به فکرتون هستم 

@بنده پاک ، عزیزم خیلی خوشحال شدم از شنیدن این خبر که مشغول هستی . میتونم از حس و حالت بپرسم ؟ تجربه ی شاغل شدن خوبه ؟ من کار کردن و دوست دارم . مشغول شدن به کار فکرم و آزاد میکنه . 
پستی که ارسال کردی حاوی نکات ارزشمندی بود ، خیلی ممنون از حضورت 


@سنا ، عزیزم انشالله به زودی مشکلتون حل میشه ، امروز به فکرتون بودم   

[Denira]

سلام 
خوب هستین؟
سال نوتون مبارک
نمازه روزه هاتونم قبول حق ان‌شاءالله 

[Denira]

سلام

ممنون از دخترایی که همراهی میکنن
زینبی جان بی زحمت اونایی که ارزیابی و برنامه ریزیشون رو انجام دادن اعتبار بهشون بده و  بقیه رو هم تشویق کن انجام بدن
ببخش بهت زحمت میدم

بچه ها جون یه مشکلی برام پیش اومده که به شدت محتاج دعاتونم
شاید این روزا کمتر سربزنم ولی به یادتون هستم
دعام کنید 
التماس دعای زیاد

گلم من فعال شدم؟

[عارفه]

سلام و درود
امروز من خیلی به سختی شروع شد. یعنی اینقدر خوابیدم و نمی خواستم بیدار بشم که ساعت یازده شد. 
دلیلشم می دونم، ترس از اتفاقات تازه زندگیم.
شروع کردم به نوشتن همین حسم به عنوان روزانه نویسی امروزم. بعد بریدا رو مرور کردم.
به این جمله برخوردم کمکم کرد. گفتم براتون بنویسم:

هر چه بود قانون زندگی همین بود. شب تاریک همین بود و هیچ کس نمی توانست از شب تاریک بگریزد، هر چند تصمیمی نمی گرفت، هرچند شهامت تغییر هیچ چیز را نداشت؛ چون همین بی تصمیمی همین بی تغییری در درون خود یک تصمیم، یک تغییر بود. بدون گنجینه‌های نهان در شب تاریک...

درکت می کنم پارادوکس جان، منم چقدر از دوری از خدا رنج می برم
اگه ایمانم قوی بود اینقدر نمی ترسیدم از اتفاقات نامعلوم آینده
درینا جان خوش آمدی
فکر کنم هنوز فعال نشده چون اسمت تو صفحه اول نبود. تو تاپیک ثبت نام پست گذاشتی؟

[شادن]

سلام بچه ها شبتون بخیر باشه..
من همیشه به ته دیگ بحثها میرسم
خیلی خیلی مشغولم و فرصتم خیلی محدوده اینجا هم نمیرسم سر بزنم احساس عذاب وجدان دارم که کاری نمیکنم از طرفیم واقعا فرصتی پیدا نمیکنم ک بتونم بیام سر بزنم
دم همه شمایی که دارید برای بهبودی تلاش می کنید خیلی خیلی گررم

نجات ما توی خسته نشدن و دست برنداشتن از تلاشه

[*آسمان*]

سلام خواهریاااا

دلم براتون تنگ شده بود

ایشالا بعد از کنکور بیشتر میام

دوستدارتون  هستم

[Hanifa]

                                ⚜ ﷽ ⚜  

لیست

اعلام وضعیت ها

*بنده پاک* / ۵ دی / ۴۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره پانزدهم

SlENT sream ا/ ؟ فروردین / ۴ روز خوب در انتظاره ستاره پانزدهم

العبد المرحوم/ ۳۱ فروردین / شروع روزای خوب / درانتظار ستاره ششم

 Roza_r ا / ۳ فروردین / ۲۸ روز خوب / درانتظار ستاره هشتم

Hanifa ا / ٢٠ بهمن / ۷۴ روز خوب/ درانتظار ستاره هشتم

Rozhan ا / ۲۸ فروردین / ۲ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

یارآ / ۲۷ اسفند / ۱۳ روز خوب / در انتظار ستاره پنجم



ایرانا / ۲۹ دی / ۴ روز خوب /  در انتظار ستاره دوم

*آسمان* / ۱۸ فروردین / ۱ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

.پارادوکس. / ۱۶ فروردین / ۱۹ روز خوب / در انتظار ۲۰ روز خوب

selinا / ۲۴ اسفند   / ۱ روز خوب/ در انتظار ۱۰ روز خوب

ویلو / ۸ فروردین / ۳ روز خوب / در انتظار ستاره سوم



یَسنٰی/ ۱۱ فروردین / ۲۲ روز خوب / در انتظار ۳۰ روز خوب

عارفه / ۱۸ اسفند / ۳۷ روز خوب / در انتظار ستاره سیزدهم


MaryamK ا / شروع روزای خوب / در انتظار ۱۰ روز خوب

Raha99 ا / ۳۰ آبان /  ۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره دوم

---

خدا قوت به همگی 
پ.ن: اگه میشه برای اعلام وضعیت از این قالب استفاده کنید که بهتر بتونم لیستو بروزش کنم 
نام کاربری/ شروع پاکی / ... روز خوب

[Denira]

سلام و درود
امروز من خیلی به سختی شروع شد. یعنی اینقدر خوابیدم و نمی خواستم بیدار بشم که ساعت یازده شد. 
دلیلشم می دونم، ترس از اتفاقات تازه زندگیم.
شروع کردم به نوشتن همین حسم به عنوان روزانه نویسی امروزم. بعد بریدا رو مرور کردم.
به این جمله برخوردم کمکم کرد. گفتم براتون بنویسم:

هر چه بود قانون زندگی همین بود. شب تاریک همین بود و هیچ کس نمی توانست از شب تاریک بگریزد، هر چند تصمیمی نمی گرفت، هرچند شهامت تغییر هیچ چیز را نداشت؛ چون همین بی تصمیمی همین بی تغییری در درون خود یک تصمیم، یک تغییر بود. بدون گنجینه‌های نهان در شب تاریک...

درکت می کنم پارادوکس جان، منم چقدر از دوری از خدا رنج می برم
اگه ایمانم قوی بود اینقدر نمی ترسیدم از اتفاقات نامعلوم آینده
درینا جان خوش آمدی
فکر کنم هنوز فعال نشده چون اسمت تو صفحه اول نبود. تو تاپیک ثبت نام پست گذاشتی؟

بله اسممو نوشتم

[زینبی]

سلام دخترا

تو پست قبل گفتم که برنامه ماهانه و روزانه اردیبهشت رو نوشتم
اول ماه مشکلی پیش اومد ولی تمام تلاشم رو کردم که حال بد رو از خودم دور کنم و مثبت باشم 
از شنبه مشکل جدی تر شد و علاوه بر اینکه حالم رو خراب کرد مجبور شدم چند روز کل وقتم رو براش بزارم
حس بدیه هر وقت جدی برنامه ریزی میکنم ی سنگ گنده میوفته جلو پام ،ی چیزی پیدا میشه حالمو بگیره 
اولین بار هم که اینطور شد و این تو ذهن من موند ،پشت کنکور برنامه ریزی کردم درس بخونم بعد شاید 30سال زلزله اومد انگار هم فقط میخواست برنامه من رو بهم بریزه چون خداروشکر در حدی نبود که خسارتی داشته باشه
این ترس از مشکلی که ممکنه به وجود بیاد همیشه باعث میشه به برنامه ریزی روزانه اکتفا کنم و صبح برای اون روزم برنامه بچینم 
فکر کنم این بار هم باید همینکار رو بکنم 

[.پارادوکس.]

سلام 

پارادوکس/ 23 روز 

---

 
تمام سه روز گذشته بیمارستان بودم و روزهای نسبتا بد و خسته کننده ای رو تجربه کردم . جز این هیچ کاری انجام ندادم . 
کنترل نگاهم گهگاهی میلغزه ولی سعی میکنم مدیریت کنم . 
جز این ها چیزی به ذهنم نمیرسه که بنویسم .